#معرفی_کتاب 📚
«روایت زندگی غلامحسین افشردی معروف به #حسن_باقری جلد اول »به کوشش سعید علامیان...
⭕️برشی از کتاب :
یادم می آید غلامحسین اول دبیرستان بود. یکی از همان روزها که مادرم مدام به او میگفت بنویس بنویس. غلامحسین توجهی نکرد مادرم عصبانی شد و کتابهای او را وسط حیاط انداخت و کمی هم نفت آورد و کبریت را روشن کرد و به او گفت " دیگر نمیخوام بروی مدرسه!
منتظر عکس العمل از غلامحسین بود اما او سرش را انداخت پایین و هیچ حرفی نزد فقط نگاه میکرد
در نهایت مادرم کوتاه آمد و و گفت حالا این دفعه آتش نمیزنم ولی برو بنشین مشق هایت را بنویس.
غلامحسین هوش بالایی داشت هیچ کس درس خواندنش را نمیدید اما وقتی خبر قبولیش در دانشگاه را به مادر داد خستگی را از تن او به در کرد.
«به روایت خواهر شهید»
🔹@jahadelmi313 🔹
شهید حسن باقری.mp3
3.03M
#هم_شاگردی_شهیدم 🕊
گذری کوتاه بر زندگی پر بار سردارِ شهید حسن باقری🌱📝
این #پادکست رو از دست ندید😉
#پیشنهاد_ویژه 🔊
#شهید_حسن_باقری
@jahadelmi313 |🌿
باید دشمن را بشناسیم ، اگر نشناسیم نمیتوانیم با او بجنگیم.
"شهید حسن باقری"
#دشمن_شناسی
#بصیرت_جهادی
🦋 @jahadelmi313 🦋
جهاد علمی 🇵🇸🇮🇷
باید دشمن را بشناسیم ، اگر نشناسیم نمیتوانیم با او بجنگیم. "شهید حسن باقری" #دشمن_شناسی #بصیرت_جها
#یک_جرعه_کتاب 📖☕️
مفهوم دشمن از منظر قرآن:
آن عاملی که ملت ها را در مقابل قدرت ها ضعیف میکند،بی ارادگی خود ملت هاست.اگر ملتی با اراده حرکت کند،به خدا متکی باشد و دستور الهی را اطاعت نماید ،هیچ قدرتی نمی تواند مویی از سر او کم کند.
❇️ «برشی از کتاب دشمن شناسی نوشته مقام معظم رهبری»
#دشمن_شناسی
#بصیرت_جهادی
🔸 @jahadelmi313 🔸
هدایت شده از انتشارات راه یار
🔶 تپش سلولها
🔷 دکتر حسین بهاروند
... بهار سال ۸۲، اواخر فروردین آمدیم ساختمان جدید. برای این کار یعنی کشت و تکثیر سلولهای بنیادی انسانی. یک جنین از قسمت تولید مثل گرفتیم. همه چیز را هم از قبل تهیه کرده بودیم. شروع کردیم به کار کردن، آقای دکتر کاظمی روز به روز می آمد به من سر میزد و آزمایشها را میدید.
یادم میآید جنین دو سلولی وقتی به مرحلهای به نام بلاستوسیست رسید، من یک سوزن خیلی باریک با شیشه درست کردم. قشنگ یادم هست که رفتم داخل این بلاستوسیست و قسمت نگینی را کندم و کشیدم بیرون جنین، وقتی به مرحله بلاستوسیست میرسد شبیه توپ میشود. اندازهاش حدود صد تا دویست سلول میشود، شبیه انگشتر دو بعدی است. نگاهش که میکنید انگار یک نگین دارد و یک حلقه سلولهای بنیادی رویانی از آن نگین به وجود میآیند. آن نگین را در ظرف دیگری کشت دادم آن لحظه خیلی خوشحال بودم و حس خوبی داشتم، چون آن قدر زیبا این کار را انجام دادم که باورم نمیشد حدود ده روزی گذشت آن نگین را جدا کردیم و گذاشتیم توی یک ظرف دیگر…
ده روز بعد از اینکه این اتفاق افتاد دیدیم قیافه این سلول شبیه سلولهای بنیادی رویانی شد. چقدر زیبا بود بریدمش و تکثیرش دادم. از این ظرف ریختم توی دو سه تا ظرف دیگر و اینها هم تکثیر پیدا میکردند… یک روز حال سلولها خیلی بد شد و من هم خیلی حالم گرفته بود. رشد و قیافهشان به هم ریخته بود. نگران بودم. دکتر کاظمی هر روز وضعیت سلولها را از من پیگیری میکرد و میپرسید: اوضاع چطور است؟ سلول ها خوب هستند یا نه؟
روزی به ایشان گفتم: دکتر سلولها اصلاً حالشان خوب نیست و ممکن است آنها را از دست بدهیم.
با اینکه ایشان خودش از من نگرانتر بود گفت: بهار ناراحت نباش، حتماً درست میشود. ما موفق میشویم.
نمیدانم همان موقع بود یا چند لحظه بعدش زنگ زد و گفت: بهار بیا صلوات بفرستیم. صلوات نذر کنیم.
گفتم: خوب میفرستیم چقدر؟
گفت: ده هزار تا.
با تعجب گفتم: ده هزار تا؟ کی میخواهد این همه صلوات را بفرستد؟ من نمیتوانم سرم خیلی شلوغ است.
– بابا ما داریم کار بزرگی میکنیم و باید نذرش هم بزرگ باشد. ده هزار تا که چیزی نیست. اگر سخت است هفت هزار تا من میفرستم سه هزار تا هم تو بفرست.
قبول کردم و از همان موقع شروع کردم به صلوات فرستادن، معمولاً توی راه که می رفتم و می آمدم توی ترافیکها از فرصت استفاده میکردم و صلواتهای سهم خودم را می فرستادم. از آن طرف هم هر روز محیط های کشتشان را عوض میکردم و یک سری کارهای خاصی انجام می دادم و منتظر بودم نتیجه را ببینم. دیگر هیچ کاری نمیتوانستم بکنم. الحمدلله بعد از چند روز نذرمان جواب داد و دیدیم حال سلولها بهتر شده است. الآن دیگر سلولها را داشتیم، زیاد هم شده بودند. نکته این بود که حالا ما باید اینها را منجمد میکردیم و از انجماد در می آوردیم تا ببینیم به درد میخورند یا نه. یک روش انجمادی راهاندازی کردیم. سلول ها را منجمد کردیم و دیدیم خوب کار می کنند. ادامه دادیم بنابراین تکثیر شد. سلول های اضافی را هم منجمد میکردیم و به تکثیر ادامه میدادیم.
بعد گفتیم خُب حالا این سلولهای بنیادی باید تمایز پیدا کنند و انواع دیگر سلول ها را بسازند؛ تمایز به سلولهای عصبی قلبی و. گفتیم ببینیم این طور میشود یا نه. چون اگر واقعا سلول بنیادی است باید بتواند انواع دیگر سلولها را بسازد و تکثیر نامحدود هم داشته باشد. گذاشتیم تمایزهای عصبی و دیدیم چقدر زیبا سلول های عصبی درست می کنند. چقدر خوشحال شدیم. بعد از این تمایز به سمت سلول های عضله قلبی هم گذاشتیم، اما دیدیم چیزی به وجود نیامد. حدود یک هفتهای یادم میآید در حال بازسازی خانهمان بودیم و نیامدم رویان، ولی هر لحظه از همکارم خانم طایی پیگیری میکردم که چی شد. میگفت: خبری نشد.
خلاصه بعد از یکی دو روز دلم طاقت نیاورد و بلند شدم آمدم رویان. خودم سلولها را گذاشتم زیر میکروسکوپ و یک به یک نگاه کردم. یک دفعه گفتم: خانم طایی اینجا را ببین یکی دارد میتپد!
در هیجان و سردرگمی این اتفاق نمیدانستیم چه کار کنیم. از آقای دکتر سامانی خواهش کردیم به ما کمک کند و فیلم بگیریم. چون اصلاً دوربین فیلمبرداری میکروسکوپی نداشتیم. ایشان آمد. یک سری ابزارها نصب کرد روی میکروسکوپ و فیلم گرفت فیلم زیبایی هم شد که من هنوز دارمش با اینکه بعدها انواع سلولهای عضله قلبی را تولید کردیم اما هنوز آن فیلم را دوست دارم خیلی خوشحال شدیم.
♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 150هزار تومان):
raheyarpub.ir
🔸ادمین(ایتا):
@raheyar97
💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
هدایت شده از نو+جوان
🖼 #خاطره | نابغه در اتاق جنگ
☀️ خاطره جالب آقا از نحوه آشنایی با شهید حسن باقری
🤔تو ذهنم گفتم حالا میاد اینجا بلد نیست حرف بزنه، آبروی سپاه میره!
😟 واقعا ترسیدم و دعا کردم!
💫 میتوانید #سفیر نو+جوان باشید و این دیدنی را دریافت و در شبکههایاجتماعی با دیگران به اشتراک بگذارید.
🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?graphic&ctyu=18523
#هم_شاگردی_شهیدم🕊
#شهید_حسن_باقری:
ما مکلف به انجام وظیفهایم. برایمان مهم نیست که عملیات پیروز بشود یا نه؛ مهم این است که ما وظیفهمان را انجام بدهیم و جهاد فی سبیلالله انجام شود. گیریم حالا پیشرفت حاصل بشود یا نشود. ولی از آنجایی که خداوند صداقت رزمندگان اسلام را میبیند، قطعاً با پیروزی توأم خواهد بود. این کارها همه از لطف خداست و هیچ چیزی ما نیستیم که انجام میدهیم.
خدای ناکرده برای ما شبههای به وجود نیاید که ما داریم کاری انجام میدهیم و بدانیم که همه اینها از لطف خداوند است. یک لحظه اگر توجه خداوند از روی ما برداشته شود، تمام این حساب و کتاب غلط از کار در خواهد آمد. همانطور هم که میبینید خیلی وقتها ما طرحی تهیه میکنیم اما عملیات عوض میشود و میبینیم خلاف آن چیزی که ما میخواستیم عمل شد و همان مسئله خلاف است که به نتیجه میرسد...»
☘ @jahadelmi313 ☘
جهاد علمی 🇵🇸🇮🇷
#هم_شاگردی_شهیدم🕊 #شهید_حسن_باقری: ما مکلف به انجام وظیفهایم. برایمان مهم نیست که عملیات پیروز ب
یک شاخه گل صلوات هدیه کنیم به روح همه شهدا خاصه شهید حسن باقری🦋
#یک_جرعه_کتاب
چرا مصطفی مثل حاجی بود؟✔️
فقط دانشجوهای عضو بسیج عاشق حاجی نبودند بلکه دانشجویی که او را می شناخت عاشقش بود می دانید چرا؟ خب دلائل زیادی را به یاد میاورم ولی هنوز یکی از دلائلی که همه جاجی
را دوست داشتند مرا گرفتار خودش کرده، اینکه با وجود ارتباطات حتی دسترسی های بسیار سهل و ساده و عالی ای که حاج منصور رحیمی با مقامات نظام داشت، هیچ موقع هیچ کس هیچ منیتی از حاجی منصور رحیمی ندید. هیچ موقع در یک سخنرانی یا حتی در یک جمع خودمانی نشد که حاجی بگوید من جبهه بوده ام یا این کار و آن کار را کرده ام. مصطفی بین ما در رفتار و حالات حاجی خیلی دقیق بود. بعدها مصطفی هم همین طوری شده بود. ما خیلی از کارهای مهم و حیاتی که او برای نظام انجام داد را بعد از شهادت او فهمیدیم. با اینکه در ادوار زیادی با هم همکار بوده ایم. حاج منصور رحیمی عجیب بود. چرا همه دوستش داشتند؟ برای اینکه در دوره ای که او مسئول بسیج بود بسیج و انجمن اسلامی همکاری های بی سابقه ای با هم داشتند. حاجی رحیمی این جوری نبود که مثلا بگوید چون فلان دانشجو توی فلان گروه است دیگر به انحطاط رسیده و مبادا این طرفها پیدایش شود. نه حاجی هرگز این گونه نبود. مصطفی هم وقتی مسئول شده و در حوزه های حساس نظام مشغول کار شد، همین طور بود. روش حاجی ما روش جذب بود نه فراری دادن. مصطفی هم همین طوری شد.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#جسارت_علیه_دلواپسی
🔹 @jahadelmi313 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_تماشا 📽
هدف ما در این راه و وظیفهٔ مان در قبال آن چیست؟
💬 شما صدای سردار #شهید_حسن_باقری را می شنوید!
کار در راه خدا خستگی ندارد اگر خسته میشویم باید....❗️
🦋 @jahadelmi313 🦋
#یک_جرعه_کتاب ☕️📖
✔️شاه کلید نهضت علمی
شهید غلامرضا رضایی، استادمان را می گویم، ایده های خوبی داشت مثلا بوفه دانشگاه را راه انداخته بود برای بچه های دانشجو، استاد رضایی در بند آن نبود که چون استاد است درسش را بدهد و فقط درس بدهد تا #کلاس_کارش حفظ بشود. برای همین کارهایش بود که نزد بچه ها #محبوبیت داشت. ایده #استاد_شهید ما که شاه کلید و به نوبه خود پایه حرکت بزرگ علمی در شریف شد، نسخه درمان یک بیماری مهلک بود. بین صنعت و دانشگاه از دیر باز رابطه ای کار آمد وجود نداشته و کیست که نداند این بیماری مهلکی است که علم و صنعت را در ایران مبتلا کرده است؟ استاد ما معتقد بود که می توان برای این بیماری نسخه درمان پیچید. دغدغه اش آن بود که بیاییم کاری راه بیندازیم که بتوانیم مشکل صنعت را تا حدودی حل بکنیم. او ضمنا بر آن بود که چیزی به نام مشکل معیشتی برای دانشجویان در دوره دانشجویی و بعد از آن نباید وجود داشته باشد، برای همین بود که به دنبال راه اندازی پژوهشکده دانشجویی بود. متولی کار هم بسیج شد.
همیشه پای یک شهید در میان است :)
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#جسارت_علیه_دلواپسی
🖍 @jahadelmi313🖍
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #برش_دیدار | آرزویی که باید به آن برسیم
👈🏻 رهبر انقلاب، روز گذشته: آن چیزی که من به عنوان یک آرزو، چند سال قبل از این مطرح کردم و باید به این آرزو برسیم، این است که گفتم ما باید جوری برنامهریزی کنیم، جوری حرکت کنیم که پنجاه سال بعد اگر کسی در دنیا خواست حرفِ علمیِ نو بشنود، مجبور باشد #فارسی یاد بگیرد. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
💻 Farsi.Khamenei.ir