ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-ایدلغمگینمباش
کهمولایمانعلیست🤍.
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
#شهیدانه
برعکس تولد سہ فرزند دیگرم
کہ همہ با سروصدا تبریک میگفتند
بعد از دیدنِ زینب همہ گوشھ
چشمشان تر میشود..
بغلش میکنم و آرام وصیتنامھ محمد را
کہ دیگر حفظ شدهام در گوشش زمزمه میکنم:
از طرف من رویِ فرزندانم را ببوس
و به فرزند چهارم بگو این سختیها
آسایشی بہ همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد
زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد
رویِ دیوار نگاه میکنم :)💔
همسر#شهید_محمد_بلباسی
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
-
#عاشقانه_شهدا🙃🌿
از وقتۍ ڪاظم رفته بود لبنان
خبر؎ از او نداشتم
در فراق او افسردگۍ گرفته بودم و نحیف و لاغر شده بودم
مادرشوهرم به بهانه پیدا ڪردن ڪاظم مرا آورد اهواز ڪه از این حال و هوا بیرون بیایم
وقتۍ اتفاقی در خیابان پیدایش ڪردم
زبانم بند آمده بود و پایم بۍحس شده بود و دیگر توان راه رفتن نداشتم
خانه ڪه آمدیم و رنگ و رویم را دید خیلۍ ناراحت شد
محڪم مۍزد رو؎ پایش و سرش را تڪان مۍداد
وا؎ اڪرم! نگو مریض شدم ڪه دیوانهام مۍڪنۍ،مرا شرمنده مۍڪنۍ
من ڪیم ڪه به خاطر من ظالم خودت را به سختۍ مۍانداز؎؟!
تبخالۍ گوشه لبش بود
وقتۍ پرسیدم: حالا بگو لبت چه شده؟ اشڪش جــار؎ شد
اشڪهایم را با گوشه انگشتش پاڪ ڪرد
و سرش را انداخت پایین و گفت: در این مدت این همه سختۍ ڪشید؎ و قیافهات شبیه بیماران روانۍ شده،آن وقت تو نگران تبخال رو؎ لب منۍ!
حال و هـوایی داشت آن روز :)💔
همسر#شهیدڪاظمنجفیرستگاری
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
_
- عشقِتو💔 ؛
شیرینترینداستانِ
ایندنیایِتلخاستحسین ..(:
ִֶָ بِهرَسمِجَھِادِ!(:🇵🇸
_
°•❤️🩹🌱•°
ازشهیدانبطلبآنچهتمناداری
بخداکارگشایدلِهرسوختهاند..(: