eitaa logo
جهاد تبیین 🕌
284 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
9.7هزار ویدیو
173 فایل
مقام معظم رهبری : جهاد تبیین، یک فریضه ی قطعی و فوری است‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹|شهید حسن شوکت‌پور ✍️ خجالت ▫️تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب، دو تا لیوان و دو تا پیش‌دستی گذاشته بود سر سفره. نشسته بود تا با هم غذا رو شروع کنیم. وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم. تا تو سفره رو جمع کنی منم ظرف‌ها رو می‌شورم. گفتم: خجالتم نده، شما خسته‌ای، تازه از منطقه اومدی. تا استراحت کنی ظرف‌ها هم تموم شده. نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا کسی رو خجالت بده که می‌خواد خانومش و خجالت بده. منم سرم رو انداختم پایین و مشغول کار شدم. @masjedalmahdi
45.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت 695 شبنامـه کارشناسان مسائـل سیاسـی می‌گوینـد: امـارات و سعـودی به شـدت تاکیـد دارند که هر بحثـی با ایـران از سـوی آمریـکا از طریـق گفتگـو پیش بـرود آنها به یقیـن رسیـده‌اند که قربانـی اصلـی هـر گونـه جنگ در منطقـه خود آنها خواهنـد بـود ماجـرای آرامکـو آنها را به یقین رسانـده که آمریـکا آنها را تنـها گذاشت و تنها راه موجود، گفتگـو با ایـران است ... @masjedalmahdi
shabnameh695.mp3
14.13M
قسمت 695 شبنامـه کارشناسان مسائـل سیاسـی می‌گوینـد: امـارات و سعـودی به شـدت تاکیـد دارند که هر بحثـی با ایـران از سـوی آمریـکا از طریـق گفتگـو پیش بـرود آنها به یقیـن رسیـده‌اند که قربانـی اصلـی هـر گونـه جنگ در منطقـه خود آنها خواهنـد بـود ماجـرای آرامکـو آنها را به یقین رسانـده که آمریـکا آنها را تنـها گذاشت و تنها راه موجود، گفتگـو با ایـران است ... @masjedalmahdi
▪️ ای خاک ‌در تو‌ تاج سرها زهرا ▪️ وی قبر تو مخفی از نظرها زهرا ▪️ تا باب شفاعت تو باز است چه غم ▪️ گر بسته شود تمام درها زهرا @masjedalmahdi
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*سلام ای یار حیدر* *سلام ای یاس پرپر* *سلام مادر*🏴🏴🏴🏴 @masjedalmahdi
◼️ حکایت زیبای پیرزنی که زمین خورد و ظالمین به حضرت زهرا سلام الله علیها را نفرین کرد... بشّار مکاری گوید: در کوفه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که طبقی از خرمای طَبَرزد به او تقدیم شده و وی از آن تناول می‌کرد. به من فرمود: ای بشار نزدیک شو و تناول کن. عرض کردم: گوارایت باد. فدایت گردم؛ غیرت مرا گرفته است از چیزی که در مسیرم دیدم، قلبم را به درد آورده است و مرا آزرده ساخته. فرمود: به حقی که بر تو دارم نزدیک شو و تناول کن. بشّار گوید: پس نزدیک شدم. امام علیه السلام به من فرمود: سخنت را ادامه بده، عرض کردم: سربازی را دیدم که بر سر زنی می‌زد و به سوی زندانش می‌کشیدش و آن زن با بلندترین صدا ندا می‌داد و از خدا و رسولش یاری کنید و کسی یاری اش نمی کرد. فرمود: و چرا با او چنین کرد؟ گفت: شنیدم که مردم می‌گویند او زمین خورد و گفت: لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکِ یَا فَاطِمَةُ ▪️ خداوند ظالمانت را نفرین کند ای فاطمه. پس درباره او چنان شد که گفتم. بشّار گوید: فَقَطَعَ الْأَکْلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَبْکِی حَتَّی ابْتَلَّ مِنْدِیلُهُ وَ لِحْیَتُهُ وَ صَدْرُهُ بِالدُّمُوعِ ▪️ امام علیه السلام تا این سخن را شنید، خوردن را قطع کرد و پیوسته گریه کرد تا اینکه دستمال و محاسن و سینه اش از اشک خیس شد. سپس فرمود: ای بشار همراه ما به سوی مسجد سهله بیا تا خدا را بخوانیم و از او رهایی این زن را از دست سربازان را بخواهیم. حضرت یکی از شیعیان را به در سلطان فرستاد و به او گفت: آنجا را ترک نکند تا اینکه فرستاده ای به سوی او برود پس اگر حادثه ای برای آن زن رخ داد هرجا باشیم به ما خبر دهد. راوی گوید: به سوی مسجد سهله رفتیم و هر یک از ما دو رکعت خوانديم؛ سپس امام صادق علیه السلام دستش را به سوی آسمان بالا برد و حمد و سپاس خدا را فرمود و سپس برای نجات آن پیرزن دعا کرد. راوی گوید: سپس سجده کنان بر زمین افتاد درحالی که جز نفس چیزی از او نمی شنیدم. سپس سرش را بلند کرد و فرمود: برخیز آن زن آزاد شده است. راوی گوید : همگی خارج شدیم و درحالی که در راه بودیم مردی که به سوی در سلطان فرستاده بودیم به ما ملحق شد. به او فرمود: چه خبر؟ گفت: آن زن آزاده شده است . فرمود: بیرون کردنش چگونه بود؟ گفت: نمی دانم اما بر در سلطان ایستاده بودم وقتی که نگهبانی بیرون آمد پس آن زن را صدا کرد و به او گفت: چه بر زبان آوردی؟ گفت: پایم لغزید و گفتم خداوند ظالمان تو را نفرین کند ای فاطمه. پس با من آنچنان شد که می بینی . راوی گوید: آن نگهبان دویست درهم بیرون آورد و گفت : این را بگیر و امیر را حلال کن. زن از گرفتن آن امتناع کرد پس چون نگهبان این را از او دید وارد شد و امیرش را از آن با خبر کرد. سپس خارج شد و گفت: به منزلت بازگرد. پس زن به منزلش رفت. امام صادق علیه السلام فرمود: او از گرفتن دویست درهم امتناع کرد؟ گفتم: آری درحالی که او به آن محتاج است. راوی گوید:امام علیه السلام از جیبش کیسه ای بیرون آورد که در آن هفت دینار بود و فرمود: این را به منزل او ببر و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بپرداز. راوی گوید: همگی رفتیم و سلام امام علیه السلام را به وی رساندیم. پیرزن گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم جعفر بن محمد به من سلام رساند؟ به او گفتم: خداوند رحمتت کند به خدا سوگند جعفر بن محمد به تو سلام رساند. نفس عمیقی کشید و غش کرده بر زمین افتاد. گوید: صبر کردیم تا به هوش آمد و فرمود: آن را بر من تکرار کن، آن را بر او تکرار کردیم تا اینکه سه مرتبه چنین آهی کشید و از هوش رفت. سپس به او گفتیم: این را بگیر، این چیزی است که او برای تو فرستاده است. آن را از ما گرفت و گفت از او بخواهید که از خداوند برای کنیزش طلب عطا کند که کسی بزرگتر از او و آباء و اجداد او نمی شناسم که نزد خدا به او توسل کرده باشم. راوی گوید: به سوی امام صادق علیه السلام بازگشتیم و شروع به صحبت کردن از زن در نزد امام علیه السلام کردیم و حضرت می‌گریست و برای او دعا می‌کرد. 📚بحارالانوار ج ٩٧ص۴۴٣؛ به نقل از المزار الکبیر ص٢٧ @masjedalmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت ممنوع! 🔺موقع گفتن ذکر باید بدنت ثابت باشه، غیر از یدونه اش..! @masjedalmahdi
👈گفت: توی جلسه درس خوابم میگیره ولی توی رختخواب، بی‌خوابی میزنه به سرم! استاد گفت: ، همینطوری طی میشه... بدون اینکه بتونی ازش استفاده کنی! فرمود: یکی از دلایل بی‌برکت شدن عمر، (سستی) در نماز است. @masjedalmahdi