بحثی در امنیت داخلی همة پژوهشگرانِ مقولة «امنيت»، به اين مسئله واقفند كه علاوه براينكه يك ملت، كشور يا حكومت نيازمند مصونيت از تعرض و تجاوز كشورها، ملتها و حكومتهاي ديگر به حقوق مشروعشان مي‌باشند، نيازمندند كه از تعرّض افراد و گروهاي داخلي كه داراي ايدئولوژي، خط‌مشي و معتقدات سياسي مخالف با ايدئولوژي، خط‌مشي و معتقدات سياسي حاكم بر كشور و همچنين اقليت‌هاي قومي، مذهبي و فرهنگي كه در صدد حاكميت بخشيدن به افكار، انديشه‌ها، و اقوام خود بر جامعه مي‌باشند در امان باشند. بر همين اساس وظيفة اصلي خود مي‌دانند كه منافع خويش را در قبال اين تعرضات، تجاوزات و تهديدها حفظ نمايند. ***** پیام ها(تفسیر نور ، آقای قرائتی) 1- منافقان، در صدد براندازى حكومت اسلامى هستند. «لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» 2- منافقان، خود را عزيز و پيامبر و مؤمنان را ذليل مى‌دانند. «لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ» 3- خداوند، پيروزى و عزّت مؤمنان را به شرط مؤمن ماندن تضمين كرده است.وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ ... 4- عزّت، در انحصار خدا، پيامبر و مؤمنان است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» 5- به ياوه سرايى دشمن پاسخ دهيد و به كسانى‌كه خود را عزيزترين مردم و پيامبر را ذليل‌ترين مى‌پندارند بگوييد: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ» 6- منافقان از شناخت حقايق عاجزند. نه قدرت درك اين مطلب را دارند كه خداوند در برابر تحريم اقتصادى، مؤمنان را روزى مى‌دهد: «لا يَفْقَهُونَ» و نه اينكه عزّت حقيقى از آنِ اهل ايمان است. «لا يَعْلَمُونَ»

♦️اجبار ترامپ به یک خبرنگار که ماسکش را بردارد و بعد سوال بپرسد! ▫️نشریه هیل نوشت: زمانی که خبرنگار قصد داشت از ترامپ سوال بپرسد، ترامپ سوال وی را قطع کرد و از وی خواست ماسکش را بردارد و سپس سوال کند!!

🎥 نجاح‌محمدعلی، تحلیلگر مشهور: 🔸ایران با پرتاب ماهواره نشان داد می‌تواند در چند جبهه بجنگد. 🔸آمریکا حیرت‌زده شده، چون فکر نمی‌کرد ایران اینقدر توانمند باشد

بحثی در امنیت داخلی «امنيت داخلي» همچون حاكميت، نسبي است. حتي قوي‌ترين حكومتها نيز به وسيلة حوادث و مقتضياتي كه خارج از كنترل ايشان بوده است و يا ترس از خطر انقلاب، شورش، اغتشاش و بحران در فشار بوده‌اند و عملاً محدوديت يافته‌اند. لازم نيست يك پژوهش چندان عميق انجام پذيرد تا نشان داده شود كه تاريخ حكومت نبوي در طول سيزده سال، در هر ماه يكبار درگير در يك جنگ خارجي بوده است و به طور متناوب هر شش ماه يكبار درگير در يك بحران داخلي. در حالي كه حكومت علوي در طول چهار سال و اندي هر شش ماه يكبار درگير در يك جنگ داخلي بوده است كه اين منازعات در زمان حاكميت علي‌بن ابيطالب(ع) نهادهاي سياسي جامعه را دچار فرسودگي نمودند. ***** پیام ها 1- جهاد بايد مطابق فرمان و نظر رهبر مسلمانان باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ» 2- در نظام اسلامى، فرمانده كل قوّا، رهبر است. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ» 3- اسلام، آيين جهاد و مبارزه با كفر و نفاق است. «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ» 4- هم با دشمنانِ آشكار خارجى مبارزه كنيم، «جاهِدِ الْكُفَّارَ»، هم با دشمنانِ پنهانِ داخلى. «وَ الْمُنافِقِينَ» 5- رهبر مسلمانان بايد در برابر استكبار قاطع باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ، وَ اغْلُظْ» 6- با آنكه پيامبر، سرچشمه‌ى رحمت است، ولى به خاطر كفر و نفاق دشمنان، مأمور به خشونت مى‌شود. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» 7- جهاد با كفّار و منافقان، جزاى دنيوى آنان است و كيفر اخروى‌شان جهنّم است. «وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ» 8- منافق، بدعاقبت است. «بِئْسَ الْمَصِيرُ»

کوکلاس کلانهای نژادپرست و ترامپ

به کما و عالم برزخ رفتن یکی از علما و حوادث عالم برزخ و بازگشت مجدد او به دنیا از زبان حاج آقای قرائتی خوب گوش بدیم و نشر بدیم 👌👌👌👌 واقعا خدا به هممون رحم کنه به حق علی (ع)واولادش

بحثی در امنیت داخلی . بنيانگذار مكتب سياسي هدايت محمد‌مصطفي(ص) آنگاه كه «قانون اساسي مدينه» را تدوين مي‌كردند، براندازي و زمينه‌سازي براي براندازي حكومت حق را «بغي» خواندند. علامه طباطبائي در ذيل آيه 33 سوره اعراف در مورد بغي كه خداوند، در همين آيه، حكم به حرمت آن مي‌دهد، مي‌گويد: «مراد از بغي، تعدي و طلب كردن چيزي است كه حق طلب كردن آن را نداشته باشد مانند انواع ظلم‌ها و تعديات بر مردم و استيلاي غير مشروع بر آنان». بنابراين بنا بر اعتقاد علامه «بغي» معناي ضد ارزشي دارد و يك كلمة خنثي نيست. در همين دوران و بعدها هم پيام‌آور نور و هدايت حداقل دو بار كلمة «باغي» را براي براندازانِ داخلي حكومتِ حق به كار بردند، يكي در زماني كه در جنگ «احزاب» مشغول حفر خندق بودند و به عمّار فرمودند: «تو را يك گروه براندازِ داخلي حكومتِ حق به قتل مي‌رسانند. و بار ديگر در جائي كه فرمودند: «همواره روز و شب مي‌گذرد تا آنكه زماني سگهاي آبگيري در عراق كه به آن «حوأب» مي‌گويند پارس خواهند كرد. در آنجا يكي از همسران من در يك گروه برانداز حكومت حق شركت دارد.» بعدها در انديشه انديشمندان فقيه مكتب سياسي هدايت نيز به بر‌اندازان، «باغي» گفته شد زيرا امام صادق(ع) فرموده بودند: «باغي به كسي گفته مي‌‌شود كه بر عليه امام قيام كند». ***** نکته ها(تفسیر نور ، آقای قرائتی) ا- «فواحش» جمع‌ «فاحِشَةً»، گناهى كه زشتى آن بر همه‌ى افراد آشكار است، همچون زنا و چون در جاهليّت انجام پنهانى آن را روا مى‌داشتند، اين آيه حرمت آن را تأكيد مى‌نمايد. 2- «اثم»، گناهى است كه سقوط انسان را در پى داشته باشد و «بغى»، تجاوز به حقّ دي

ديگران است. اين آيه، انواع گناهان اعتقادى و زبانى را در بر دارد. 3- در روايات، مراد از گناه باطنى، پذيرش ولايت رهبران ستمگر دانسته شده است. 4- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «كسى كه بدون علم و آگاهى حكمى صادر كند، فرشتگان آسمان و زمين او را لعن مى‌كنند»

اولین تصویر ماهواره سپاه از نیروگاه دیمونا در سرزمینهای اشغالی

بحثی در امنیت داخلی . دربارة رو‌گرداني (تولّی) مي‌توان گفت، مرحله‌اي است كه بر اساس نارضايتي زياد در شخص، گروه، طبقه يا جمعيتي به وجود مي‌آيد. در اين مرحله ابتدا در صميميت و وفا‌داري اشخاص نسبت به نظام سياسي موجود تزلزل و ترديد ايجاد شده بالاخره منجر به عدم وفا‌داري آنان مي‌گردد. پس شخص يا اشخاص روگردان عملاً تبديل به فرد يا افرادي مي‌شوند كه قلباً نسبت به نظام حكومتي و كشور وفا‌داري خود را از دست مي‌دهند و تمايل به نقض قانون پيدا مي‌كنند. بنابراين اگر با عناصر برانداز ارتباط برقرار نمايند به يك گروه يا جمعيت فعال در جريان براندازي تبديل مي‌شوند. به عبارتي رو‌گرداني يك پديدة رواني است ولي وقتي گروهي از مردم همگي روگردان شده باشند خطر بهره‌برداري از آنها توسط يك جريان برانداز زياد مي‌‌گردد. **** پیام ها(تفسیر نور ، آقای قرائتی) 1- مؤمنان، در معرض تخلّف از دستورات خدا و رسول هستند و به هشدار نياز دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا ... 2- نافرمانى پيامبر، نافرمانى خداست. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ» و نفرمود: «عَنْهُما». 3- شنيدن و فهميدن(دریافت)، مسئوليّت‌آور است. «وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ»

🎥 داستانی جالب از #علامه_محمدتقی_جعفری " فردی فکر میکرد به مقامات عالیه و کمال رسیده، رفت خدمت امام رضا (ع)، گفت یک جوری به من بفهمونید که به چه مقامی رسیده ام! یکهو یک خانم از جلوی او رد شد ..