#شهید_حمید_باکری به روایت همسرش❣
ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ، ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ، ﺩﻟﻢ ﺍﺯ #ﻏﺮﻭﺭ ﻭ #ﺷﺎﺩﯼ ﭘﺮ ﻣﯽﺷﺩ...
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ، ﺍﺯ ﻫﯿﭻﮐﺲ #ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ؛ ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﺛﺎﺛﯿﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ، ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ.
🌷ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦﻫﺎ ﺑﻮﺩ: ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﻮﮐﺖ، ﯾﮏ ﮐﻤﺪ، ﯾﮏ ﺿﺒﻂ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ، ﯾﮏ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺩﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ...🌷
ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ #ﺣﻤﯿﺪ ﺍﺯ #ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻨﺪ...
#ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ، ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ...❣
#زندگی_به_سبک_شهدایی
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_شهادت
🌟🌟🌟 #خاطرات_شهدا 🌷
🔰خاطره مشترک از دو شهید
📚قسمتی از کتاب #دلتنگ_نباش
⚜بیستوهفتم آبانماه #روحالله مانند روزهای دیگر به دانشکده رفته بود. از صبح کارهایش را بر طبق روال همیشه انجام داد✅ و ظهر همراه مهران به سالن غذاخوری🍲 رفتند. وقتی وارد سالن شدند، گرم صحبت بودند که #عکسی روی دیوار🌠 نظر روحالله را به خود جلب کرد.
⚜وسط حرفش پرید و گفت: « #مهران یه لحظه صبر کن!»چی شده⁉️روحالله بهسمت عکس روی دیوار رفت. همان طور که به عکس اشاره میکرد، خندید😄 و گفت: «اینجا رو نگاه کن. زده #شهید_محمدحسن_خلیلی . اینکه محمدحسن نیست، این #رسوله، دوستمه💞، میشناسمش!»
⚜مهران با تعجب به او نگاه میکرد😳. هنوز حرفی نزده بود که #روحالله گفت: «خب حالا چرا زده #شهید🤔 نکنه واقعاً شهید شده⁉️ این رسوله نه محمدحسن؛ ⚡️اما عکس #خودشه.»
⚜بعد با ترسی که از #چشمانش میبارید، به مهران خیره شد.نکنه واقعاً #رسول شهید شده😢 بیچاره میشم.مهران همچنان در سکوت به او خیره شده بود و چیزی نمیگفت. نمیدانست باید چه #عکسالعملی نشان بدهد.
⚜روحالله #غذایش را گرفت و سر میز نشست، اما یک قاشق هم نخورد❌. به یک نقطه خیره شده بود و با غذایش بازی میکرد🍝.
مهران چند بار #صدایش کرد.
- کجایی داداش؟ چرا غذات رو نمیخوری⁉️
⚜روحالله که با صدای او به خودش آمد، از سر میز بلند شد و گفت: «اصلاً #اشتهام کور شد، میرم یه #پرسوجو کنم ببینم خبر صحت داره یا نه⭕️.»این را گفت و از سالن غذاخوری رفت بیرون. چند دقیقه بعد مهران رفت سراغش👥، نگران حالش بود. وقتی به اتاقش رفت، دید که روحالله #اشکهایش را پاک میکند😭.
⚜از حالوروزش پیدا بود که خیلی #ناراحت است. رفت کنارش نشست و گفت: «چی شد؟ پرسیدی❓»روحالله سرش را بهنشانۀ #تأیید تکان داد و با بغض گفت: «آره پرسیدم. خبر صحت داره. حالا چهکار کنم😭؟»
⚜میدونم دوستت بوده، خیلی ناراحتی. اما باید خوشحال باشی که #شهید_شده و نمُرده.
روحالله که سعی میکرد بغضش را مخفی کند، گفت: «درد من فقط این نیست. آره شهید شده🌷، خوش به حالش.
⚜اما #رسول خیلی بلده بود. به کارش وارد بود. میخواستم برم پیشش ازش کار یاد بگیرم🛠 . کلی #سؤال_داشتم ازش. قرار بود چیزهایی رو که از #محرم_ترک یاد گرفته بود، بهم یاد بده😞. خیلی قرارها با هم گذاشته بودیم. فکرشم نمیکردم 🗯اینجوری بشه.»
⚜مهران بازهم سعی کرد که #دلداریاش بدهد، اما خودش هم میدانست خیلی فایدهای ندارد🚫. روحالله خیلی ناراحت بود😔.نمی دونست خودش هم روزی میشه شهید مدافع حرم و دست خیلیا رو میگیره...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_رسول_خلیلی
#شهید_روح_الله_قربانی
🌹یاد شهدا ذکر صلوات
هدایت شده از متی ترانا و نراک
1_9808849.mp3
10.91M
❤️ اباصالح التماس دعا یاد ما هم باش
https://eitaa.com/jahfadarahbary
May 11
1_35774528.mp3
5.79M
#رهبرانقلاب :
❤️پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآله)
🔹طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن
هدایت شده از متی ترانا و نراک
1_8464846.mp3
8.32M
در غروب جمعه به یاد تمامی شهدا ، امام شهدا و اموات بخوانیم:
#زیارت_آل_یاسین
التماس دعا
آقا جانم
صاحب الزمانم ...!
امروز هم خدا در دفتر عشق، غیبتت را موجّه کرد ...
وای بر من اگر دلیل موجّه بودن غیبتت باشم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای؛
🎥🔴تحريمها برطرف نشده...
کسانی که دست اندر کارند توجّه کنند!!!
❗️مدام نگوییم تحریمها برداشته شده!!!
💝🕊
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
💝🕊