🔷🔹 فقط امام زمان 🔹🔷
سلام پدر مهربان ما صبحت بخير
#مولایغریبمالعجل
آفتاب رهایی
ای سرانجام سبز
شما که عین الحیاتی و سفینه النجاة
شما که تفسیر آیه های ایمانی
شما که التیام تمام دردهای بشری
ونور پیشانیات روشنایی بخش دلهاست
ای طلوع بی پایان
دست نیازمان را بهآسمان دخیل بستهایم
و چشم اشتیاقمان به راه مانده است
به کدامین سو ،
رو کنیم تا سلامت گوییم !؟
به کدامین سو ،
تورا بخواهیم تا ازاین بلاها نجاتمان دهید
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها...
4_265388460171329730.mp3
14.18M
گویند
#شهادت مهر قبولی ست
که بر دلت♥️ می خورد
شهدا...
دلم #لایق مهر شهادت نیست😔
💥اما
#شما که نظر کنید
این کویر تشنه، دریا می شود..
با عطر #شهادت...
#شهید_عارف_کایدخورده
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃صلوات
سحرگاه #امروز
رونمایی از سنگ مزار جدید #شهید حاج قاسم سلیمانی🌷
👈توسط #فرزندان_شهید
#سلام_سرباز_قاسم_سلیمانی 😔✋
🌹🍃🌹صلوات
+مادر: سلام پسرم چرا دیر کردی⁉️
_پسر: #مادرجان با دیگر رفقامون اومدیم میدونه که جونیه بچه ها هم تا بگو بخند کنن دیر میشه!
+مادر: دیگه داشت چایی☕️ که برات ریخته بودم سرد میشد
_پسر: مادر جان هنوز طعم چای های صبح های #بچگی ام را میدهد، طعم عشق♥️ و...
+مادر: دلم تنگ💔 نگاهت بود عزیزم، کاش هر روز #روز_مادر بود تا تورا در رویا میدیدم.
_پسر: مادر جان هر روز من، روز مادر است هر روزی که سر مزارم🌷 بیایی و با #چادرت غبار قبرم را تمیز میکنی انگار مانند آخرین روز اعزام میشود که دست #پر_مهرت💖 را بر سرم کشیدی.
#مادران_شهدا 🌷
#پاسداران_واقعی_انقلاب
🌹🍃صلوات
خداوندا!
🔸تو را سپاس که مرا از پدر و #مادر فقیر، اما متدین👌 و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی✨ بهرهمند نمودی.
🔹از تو عاجزانه میخواهم آنها را در #بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان👥 بهرهمند فرمایی 🙏
#وصیت_نامه_سردار
#شهید_قاسم_سلیمانی
#مادر
🌹🍃صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دوشنبه تون عالی
⛄️و سرشار
💕ازعشق و آرامش
🌸امیدوارم
⛄️سلامتی، خوشبختی
💕 مهمـان
🌸خونه هاتون
⛄️و لبخنـد
💕مهمـان
🌸نگاهتـون باشـه
⛄️روز خوبی داشتـه باشیـد💐
✨﷽✨
✅آیا حقیقت دارد که با بدنیا آمدن فرزند تمام گناهان مادر بخشیده می شود
✍روایاتی که در این زمینه وارد شده است :
الصَّدُوقُ فِي الْهِدَايَةِ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَيُّمَا امْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ مَاتَتْ فِي نِفَاسِهَا لَمْ يُنْشَرْ لَهَا دِيوَانٌ يَوْمَ الْقِيَامَة
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کدام از زنان مسلمان در هنگام زایمان بمیرد، خداوند نامه عملش را در روز قیامت نخواهند گشود.
همچنین درباره قصّه حضرت آدم و حوّاء علیهما السلام آمده است ... خداوند فرمود: اى حوّاء! هر زنى که به هنگام زایمانش بمیرد او را با شهیدان محشور مىکنم. اى حوّاء! هر زنى که درد زایمان او را بگیرد پاداش شهید برایش مىنویسم و اگر سالم بماند و زایمان کند گناهانش را برایش مىآمرزم گرچه به اندازه کف دریا و ریگ بیابان و برگ درختان باشد و اگر بمیرد شهید مىگردد و فرشتهها به هنگام قبض روحش نزد وى حاضر مىشوند و او را به بهشت بشارت مىدهند و در آخرت او را نزد شوهرش مىبرند و هفتاد برابر برتر از حورالعین است. حوّاء گفت: آنچه دادهاى مرا کافى است ...»
📚مستدرکالوسائلومستنبطالمسائل، ج ۱۵، ص ۲۱۴
📗 #داستان_کوتاه
✍مادری نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و می گریست...
فرشته ای فرود آمد و رو به طرف مادر گفت:
ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهی؟
مادر رو به فرشته کرد و گفت:
از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد.
فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟
مادر پاسخ داد: نه!
فرشته گفت:
اینک پسرت شِفا یافت ولی تو میتوانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی...
مادر لبخند زد و گفت تو درک نمیکنی!
سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن میگرفت.
پسرش ازدواج کرد و همسرش را خیلی دوست داشت...
پسر روزی رو به مادرش کرد و گفت:
مادر نمی توانم چطور برایت بگویم ولی مشکل اینجاست که خانمم نمیتواند با تو یکجا زندگی کند. میخواهم تا خانه ی برایت بگیرم و تو آنجا زندگی کنی.
مادر رو به پسرش کرد و گفت:
نه پسرم من میروم و در خانه ی سالمندان با هم سن و سالهایم زندگی میکنم و راحت خواهم بود...
مادر از خانه بیرون آمد، گوشه ای نشست و مشغول گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت:
ای مادر دیدی که پسرت با تو چه کرد؟
حال پشیمان شده یی؟
میخواهی او را نفرین کنی؟
مادر گفت:
نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخر تو چه میدانی؟
فرشته گفت:
ولی باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و می توانی آرزویی بکنی. میدانم که بینایی چشمانت را از خدا میخواهی، درست است؟
مادر با اطمینان پاسخ داد نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
مادر جواب داد:
از خدا می خواهم عروسم زنی خوب و مادری مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت کند، آخر من دیگر نیستم تا مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و اشک هایش دو قطره در چشمان مادر ریخت و مادر بینا شد...
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید:
مگر فرشته ها هم گریه می کنند؟
فرشته گفت: بلی!
ولی تنها زمانی اشک میریزیم که خدا گریه میکند.
مادر پرسید:
مگر خدا هم گریه می کند؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است...
هیچ کس و هیچ چیز را نمی توان با مادر مقایسه کرد.
🍃برای سلامتی تمام مادران صلوات🍃
فقیری
بہ ثروتمندی گفت:
ڪجا تشریف میبرید؟
ثروتمند گفت:
قدم میزنم تا اشتہا
پیدا ڪنم!
تو ڪجا میروی؟
فقیر گفت:
من اشتہا دارم قدم میزنم
تا غذا پیدا ڪنم!!!
#حواسمون_به_نیازمندا_باشه🙏
✨﷽✨
✅ای انسان به چه چیز خود تکبر می کنی؟
✍نخست «نطفه» بىارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت «علقه» و از آن پس به صورت «مضغه» در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمىآورید؟
قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:
«عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَيْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ يَتَكَبَّر»
💥از فرزند آدم در شگفتم، ابتدايش نطفه و پايانش مردارى بدبو، و بين ابتدا و پايانش ظرف نجاست است، آنگاه تكبر مى ورزد!
📚 وسائل الشيعة/ج۱/ص۳۳۴
💚حسین جان...💚
باز این دل تنگم مست و هوایی شد
بر سینه کوبید و کرب و بلایی شد
ما خانه زاد روضه های پور زهراییم
چون مهدی صاحب زمان مجنون لیلاییم
عمری نمک خوردم تو محفلت ارباب
لعنت فرستادم بر قاتلت ارباب
الحمدلله از ازل وقف شما هستم
یک دل نه صد دل عاشق کرب و بلا هست
غلامتم ارباب...💔
#صبحتون_حسینی🌸🌱
🔹بچه ها می گفتند: ما صبح ها کفش هایمان👞 را #واکس خورده میدیدیم و نمی دانستیم چه کسی واکس میزند‼️
🔸بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند😴 واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به #واکس داشته باشد را واکس میزند.
🔹مشخص شد این فرد همان #فرمانده ما ' شهید عبد الحسین برونسی ' بوده است.
#شهيد_عبدالحسين_برونسی🌷
🌹🍃صلوات
🔸موقعی که #رضا را باردار بودم خیلی حساس در خوردن یک لقمه نان🍞 از لحاظ حرام و حللال آن داشتم. شهید در بعد ظهر نهم #محرم متولد می شود و شهادتشان🌷 هم مصادف با پنجم محرم 1394شد.
🔹همیشه #شهید از مادرش سئوال می کرد چرا من همچنین روزی متولد شدم اسمم را "حسین، ابولفضل یا عباس" نگذاشته اید⁉️ که مادرم می گفت: آن موقع که تازه به شهر #مشهد انتقال پیدا کرده بودیم و با توجه به اینکه ارادت خاصی به امام رضا (ع)♥️ داشتم زمانی که وضع حمل فرا رسید و وقتی که وارد بیمارستان شدنم
🔸چشمم به درب بیمارستان می افتد که به نام بیمارستان #امام_رضا علی السلام است به دلم افتاد و با خود گفتم" امام غریب ! ما #غریب ها را فراموش نمی کند" برای همین نام فرزند ارشدم را محمد رضا💖 گذاشتم.
#شهید_محمدرضا_خاوری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃صلوات
★یک تکه ابر☁️ بودیم
🌟بر سینۀ #آسمان
★یک ابر خستۀ سرد
🌟یک ابرِ پر ز باران🌧
★خورشید گرممان کرد
🌟باران شدیم، #چکیدیم
★ما قطره قطره بر خاک
🌟از آسمان رسیدیم🕊
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_شهروز_مظفری_نیا
#صلوات 🌷🍃