eitaa logo
متی ترانا و نراک
272 دنبال‌کننده
43هزار عکس
15.5هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ در منطقه سیفات بودیم. عملیات مقدماتی آزادسازی شهرهای نبل والزهراء. درگیری در کانال خیلی شدید شد. اونجا ۹ شهید دادیم. یکى از شهدا شهید على حسینى کاهش بود، رفیق گرمابه و گلستان شهید عارف کایدخورده. عارف شاهد شهادتش بود. عقب‌تر که آمدیم توی کانال، محمود گفت: "برید بیرون از این قتلگاه" من عقب کشیدم. در عقب‌ نشینی ترکش‌هامهمان ما شدند. به سختی با غلتیدن خودم را به عقب رساندم. در همین حین عارف به سرعت از خط مقدم به دنبال من آمد. از جانش ترسیدم و گفتم نرو بالای کانال که، او زبده‌تر از آن بود که فکر می‌کردم. در فیلمی که با دوربینِ روی کلاهش گرفته بود، با وجود اینکه نارنجک کنارش منفجر شد ولی خم به ابرو نیاورد. ↵شجاع بود. ↵نترس بود. عاقبت بخیرشد. 🌷 یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🔴نماز اول وقت حتی در هواپیما ✍کسی که به نماز اول وقت تقید دارد به آنجا که باید برسد، می رسد. یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
💧✨💧✨💧✨ 💧✨💧✨💧 💧✨💧✨ 💧✨💧 💧 نماز صفر 🌟در روز اوّل دو ركعت نماز بجا آورید: 💫در ركعت اول پس از سوره حمد سى مرتبه سوره توحيد، 💫و در ركعت دوم بعد از سوره حمد سى مرتبه سوره قدر بخواند و پس از نماز صدقه بدهد، چون چنين كند، سلامتى اش را در آن ماه از خدا خريده است. 📚 مفاتيح الجنان 💧 💧✨💧 💧✨💧✨💧 💧✨💧✨💧✨
سلام صبحِ چهار شنبه تون بخیر ☕️🌼 دراولین روز ماه صفر 🌙 الهی🙏 همه دعاهاتون مستجاب بشه همه غصه هاتون به شادی همه دردهاتون درمان همه قهرها وکینه هابه آشتی تبدیل بشه🌼 ان شااالله امروزبه تمام حوائج و آرزوهاتون برسید🙏🌼 الهی آمین 🙏
🍁 ازعزرائيل پرسيدند: تا بحال گريه نکردي زماني که جان بني آدمي را ميگرفتي؟ عزرائيل جواب داد: يک بارخنديدم، يک بارگريه کردم، و يک بارترسيدم. "خنده ام" زماني بود که به من فرمان داده شد جان مردي رابگيرم، او را در کنار کفاشي يافتم که به کفاش ميگفت: کفشم را طوري بدوز که يک سال دوام بياورد! به حالش خنديدم و جانش راگرفتم... "گريه ام" زماني بود که به من دستور داده شد جان زني رابگيرم، او را در بياباني گرم و بي آب و درخت يافتم که در حال زايمان بود... منتظر ماندم تا نوزادش به دنيا آمد سپس جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بي سر پناه در آن بيابان گرم سوخت و گريه کردم... . "ترسم" زماني بود که خداوند به من امر کرد جان فقيهي را بگيرم نوري از اتاقش مي آمد هرچه نزديکتر ميشدم نور بيشترمي شد و زماني که جانش را مي گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم... در اين هنگام خداوند فرمود: ميداني آن عالم نوراني کيست؟ او همان نوزادي ست که جان مادرش راگرفتي. من مسئوليت حمايتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودي در جهان بي سرپناه خواهد بود.
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمودند : هر گاه بانگ اذان بلند شود ٬ درهای آسمان باز و دعا مستجاب است هر کس این دعا را بین اذان و اقامه نماز بخواند ٬ در وسعت رزق او بسیار موثر خواهد بود اللَّهُمَّ اجْعَلْ قَلْبِی‏ بَارّاً وَ رِزْقِی دَارّاً وَ عَمَلِی سَارّاً وَ عَیْشِی قَارّاً وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُسْتَقَرّاً وَ قَرَارا 📖  مکارم الاخلاق ص ۲۲۹ 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 🍃🍂🌸🍃🍂🌸
آدمها به اندازه غمهایشان پیر می شوند!!! نه به اندازه سنشان شاد باش و جوان بمان 🌸 ‌ ‎‌╔═.🍃🌸. ╚═════.🍃💕.═╝ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
✨﷽✨ 🌼چگونه صبح كردى؟ ✍ رسول خدا (ص) نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. به او فرمود: چگونه صبح كردى؟ گفت: يا رسول اللّه در حال يقين. رسول خدا (ص) از گفته او در شگفت شد و فرمود: براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟ جواب داد: يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجهايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد. 💥رسول خدا (ص) به اصحابش فرمود: اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده. سپس فرمود: اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن.دسپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم، پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد، 💢چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود💢 📚 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان
🌿🌾🌿 🌸🍃 🌸 پروردگارا ﺑﺎﺑﺖِ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻟﯿﺎﻗﺖ و ﯾﮏ ﻣﺠﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﻪﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﯼ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ 🌸ﻣﺘﻮﺍﺿﻌﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺒﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﯼ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻨﺪﻡ  ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﯿﺸﻪ ﮐﻨﻢ. 🌸ﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ...ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﻧﺒﺎﺷﻢ... ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻣنی
آرزومندم در این شب زیبا خزان غصه‌هاتون دور شه و نسیم شادی‌هاتون وزیدن بگیره و دست آرامش نوازشگر لحظه‌های زندگی‌تون باشه ... شبتون بخیر و خدایی ‌ ‎‌╔═.🍃🌸 ╚═════.🍃💕.═╝ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
امام‌زمانم روزی دیگر را با ذکر و سپس با نام شما شروع می کنم امروز،بی نظیرترین روز زندگی ام خواهد بود سلام بر تو ای سرچشمه زندگانی✋🌸 الهی به امیـد تو
چه غم بزرگی است كه ازميان کوچه‌های شهرمان گذر می‌كنيد، و ما شما را نمی‌شناسیم!! چقدر با شما بودن را كم داريم، و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل ... بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده، ديگر همه چيز برايمان گنگ است ... تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️🖤
😢 🔺تحمّل هر دردی ممكن است الاّ دلتنگی ارباب.. اربابم بطلب.. ما را ساعتی در حرمت..💔!
ashoora_farahmand.mp3
1.95M
به رسم ادب و تواضع سلامی بکنیم به آقامون سید الشهدا (ع) با زیارت شریف عاشورا🖤 چله_شهدایی روز بیست و دوم 🌷 شهید مدافع امنیت حسن عشوری 🌷 ⭕️ ختم زیارت عاشورا به نیابت از شهدا به نیت سلامتی و فرج مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبرعزیزمان ، خوشبختی و عاقبت بخیری جوونامون ، رفع گرفتاریها و دفع بلای بیماری کرونا و حاجت روایی دوستان 🟢 شروع ختم : از به مدت چهل روز تا 🟣 نحوه ختم چله : هر کدام از دوستان هر روز  110ذکر شریف صلوات + زیارت عاشورا   رابه نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب العصر والزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) میخوانند یا صوتی گوش میکنند و ثواب این عمل هدیه به روح شهیدی که اون روز گفته میشه وبرای حاجات دوستان و ریشه کن شدن ویروس منحوس کرونا دعا میفرمایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازميان اشک ها خنديده می آيد کسی خواب بيداری ما را ديده می آيدکسی با ترنم با ترانه با سروش سبز آب ازگلوی بيشه خشکيده می آيدکسی.. س.ص۳۲
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃دانشجوی دانشگاه بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد😌 🍃بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام» 🍃همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به باقی مردم نداشت. 🍃کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج به آن رسید😓 🍃مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان است❣ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۰ 📅تاریخ انتشار : ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : امامزاده علی اکبر چیذر 🌹🍃🌹🍃صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃🇮🇷👇
🍃دانه دانه می روند و کم می شوند مثل تسبیح مادربزرگ. آرام آرام ذکر می گفت و دلش آرام می شد اما من نگران دانه های تسبیح بودم که کم می شدند و چیزی از آنها باقی نمی ماند. روزگار هم شبیه همان تسبیح مادربزرگ است. فرق ندارد دهه شصتی باشند یا هفتادی یا حتی هشتادی... 🍃در آزمون دنیا روسفید می شوند و می روند و دل های شکسته بسیاری بدرقه راهشان می شود. اینکه باز هم قصه شهادت دیگری در راه است عجیب نیست اما تاریخ تولدِ جوان ۲۵ ساله لبنانی، داغ جاماندن را بر دلم تازه کرد. تنها چیزی که می توانست آقا علاء حسن خوشتیپ و خوش سیما را از دنیا و تعلقاتش جدا کند بود. عاشق بود و حسرت زیارت کربلا بر سر در قلبش جاخوش کرده بود. اما در عاشورای دفاع از حرم خواهر ارباب حاضر شد، شهید شد و به قافله ارباب پیوست... 🍃هنوز هم در باغ شهادت باز است. می توان مثل شهید علاء حسن نجمه، عاشق بود و خود را جایی در میان عکس های شهدا یا زندگی نامه هایشان پیدا کرد. دل کند از دنیا و اهلش و رفت. در تشییع پیکرش، دل شکسته مادرش بود و لباس سفیدی که وصیت کرده بود مادر بپوشد. مگر نهایت آرزوی یک مادر برای فرزندش، چیزی جز است و چه خوب عاقبت بخیر شد🕊 🍃حرفهای به جامانده از او برای خواهرش دنیای درس است و غیرت، کاش کمی بیدار شوند به خواب رفتگان این دنیای پر از رنگ های فانتزی. هرروز قصه یک شهید، دلم را می لرزاند و من تا نهایت آرزوی" يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة ً" پیش می روم اما به خود که می آیم پاهایم در غل و زنجیر گناه گرفتار است و دلم به تعلقات شیرین و کوچک دنیایی وابسته.... 🍃 نگاهی کن به ما که جاماندیم واسیر شدیم و بلاتکلیفیم. دردنیای گناه پیر شدیم دعایمان کن🤲 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز (نام جهادی تراب الحسین) 📅تاریخ تولد : ۱٧ شهریور ۱٣٧۱ 📅تاریخ شهادت : ٢٧ مهر ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱٧ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : لبنان_عدلون 🌹🍃🌹🍃صلوات