هدایت شده از ولايت
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸#ولایت| سيد هاشم الحيدرى: در هر زمانی اولین شرط ورود به جبهه حق، شناخت رهبر و ولی زمانمان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسنت به شما،که واقعا"
راست گفتید👇
🔶🔹 یک تعریف عملیاتی از اصطلاح مذهبی صورتی
#مذهبی_صورتی یک عنوان ژورنالیستی و عوامانه است برای شناساندن کسانی که تئوری انحرافی و التقاطی #اسلام_رحمانی را عملیاتی و اجرا میکنند.
✴️ در طیف موافقان اسلام رحمانی، از مداح و آخوند تا فرزند شهید، وزیر دولت، فعال فرهنگی و استاد دانشگاه وجود دارد
کسانی که اسلام را موجودیتی بیعرضه و خنثی جلوه میدهند
🔴 بهعبارت دیگر مذهبیهای صورتی، بازوی اقدام تئوریسینهای اسلام رحمانی هستند.
❌ کمک فرهنگی به #اشاعه_گناه و #ممانعت از حکمرانی اسلامی طبق شریعت محمدی، دو هدف اصلی این طیف منحرف است و شاخصهی شناسایی اعضایشان.
💠 قطعاً در مقابل این انحراف و جعل دروغین خواهیم ایستاد که قرائت مسیحیتگونه از اسلام باب شود.
✍️مهندس شکوهیانراد
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لشکرفحاشان
🔴زن، زندگی، آزادی، کلماتی گم شده در افکار گویندگانش!
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گروهک تروریستی ارتش مردمی را بشناسید
🔻 گروهکی که قرار بود مردم ایران را به خاک و خون بکشد را بهتر بشناسید
#امنیت_اتفاقی_نیست
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨📽مخالفت حسن آقامیری با اعلام انزجار شیعیان از قاتلان سیدالشهدا!
🔷فرض بر صحت این اراجیف، آقامیری یادتان رفته است که برای مهسا امینی چقدر خودتان را جرواجر کردید؟ مگر شما ولی دم بودید؟ چرا منتظر دادگاه و نظر پزشکی قانونی نشدید؟!
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☄️سه سال پیش در چنین روزی انفجار لبنان رخ داد که یکی از قویترین انفجارات غیر اتمی جهان بود
⚡️منتخب تصاویر دیده نشده از این حادثه رو ببینید
🔥فیلمی که از فاصله ۱۰ کیلومتری گرفته شده و صدای انف۰ار بعد از ۲۹ ثانیه به فیلمبردار میرسه
🎓 #کلبه_کرامت -◄ دکتر حسن عباسی -◄ دکترین ملی زندگی -◄ طرح ریزی استراتژیک در افق ۱۴۰۴ -◄ دکترینولوژی -◄ کلبه کرامت -◄ جلسه ۱۰۲۱ -◄ جنگ سرد جدید -◄ دکترین قدرت دریایی جمهوری اسلامی ۱۴۰۵ - ۱۳۷۵ -◄ ۴ خرداد ماه ۱۴۰۲ -◄https://Gap.im/jame - https://www.aparat.com/v/10nRu https://www.mp4.ir/Video?Watch=30415-97072205
🎓 #کلبه_کرامت -◄ دکتر حسن عباسی -◄ دکترین ملی زندگی -◄ طرح ریزی استراتژیک در افق ۱۴۰۴ -◄ دکترینولوژی -◄ کلبه کرامت -◄ جلسه ۱۰۱۹ -◄ نقشه خدا و هندسه الهی -◄ جنگ ناتمام در احتناک ذُریه -◄ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ -◄https://Gap.im/jame - https://https://www.mp4.ir/Video?Watch=30415-566596514 https://www.aparat.com/v/ojQ8d
🔴نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست
⏪ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا .....
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ -