نمیشناختمش🤔
ولی کاملا معلوم بود که او مرا خوب میشناسد. جوانی لاغر اندام که یک تیشرت و شلوار جذب پوشیده بود.
مشت اول را که به دماغش زدم👊
عینک دودیاش روی زمین پرت شد. شروع به التماس کرد.🤕
–آقا راستین، شما اشتباه میکنید اون جور که شما فکر میکنید نیست.
نفس نفس میزدم. دندانهایم را روی هم فشار دادم و دو دستی به سینهاش کوبیدم. تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد. از یقهاش گرفتم و بلندش کردم. چسباندمش به ماشینش و پرسیدم:
–تو درستش رو بگو.😠
با ترس نگاهم کرد. 😰
پوزخندی زدم و گفتم:😏
–بهت نمیاد اینقدر ترسو باشی. تو که میترسی با ناموس مردم چیکار داری؟
با مِن و مِن گفت:
–ولی اون گفت هنوز هیچی بینتون نیست.
حرفش عصبیترم کرد 😡
باعث شد کشیدهی محکمی نصیبش کنم.
–اون غلط کرد. اصلا چرا اینجوری گفت؟
مگه تو بهش چی گفتی؟
–دستش را گذاشت روی جایی که کشیده خورده بود و گفت:
–هیچی، فقط پرسیدم با من بیرون میاد شما ناراحت نمیشید؟ گفت، نه
باور کنید ما رابطمون کاریه، اون میخواد برای خودش شرکت بزنه من فقط دارم کمکش میکنم. چیزی بینمون نیست.
هر چه او بیشتر حرف میزد من عصبیتر میشدم.🤬
فریاد زدم:
–تو چی کارهایی که کمکش کنی؟ از کجا تو رو میشناسه؟
–من قبلا توی یه شرکتی که پریناز حسابدارش بود کار میکردم. 👨🏻💻
–صدات رو ببر، اسمش رو نیار.🤫
لال شد و سرش را پایین انداخت.😞
کمی از او فاصله گرفتم و پرسیدم:
–چرا میخواد شرکت بزنه؟
چطوری تو رو پیدا کرد؟
اون که یک ساله حسابدار شرکت ماست.
آرام سرش را بالا آورد و گفت:😢
–بهم زنگ زد. منم بیکار شده بودم. گفتم به شرطی کمکش میکنم که با هم شریک بشیم.
با چشمهای از حدقه در آمده پرسیدم:😯
–اونم قبول کرد؟
سرش را به علامت مثبت تکان داد.
میدانستم به خاطر جرو بحثی که ماه پیش با پری ناز داشتیم میخواهد شرکت بزند.
چون من آن روز در شرکت به او گفتم:
–اینجا شرکت منه هر کاری که من بگم باید تو انجام بدی.
او هم گفت:
–شرکت زدن که کاری نداره. چرخوندنش مهمه.
منم از حرفهایش عصبانی بودم برای همین گفتم:
–اگه کاری نداره برو یدونه بزن. هر کاری هم دلت میخواد توش انجام بده. اینقدرم اینجا واسه من رئیس بازی درنیار.
ولی این دلیل نمیشود که هر کاری دلش میخواهد بکند.یا با هر کسی رفت و آمد کند.
یقهی مرد روبرویم را گرفتم و با عصبانیت بیشتری گفتم:😡
–خوبه که من رو میشناسی و میدونی اگه با یکی لج کنم چی میشه. پس دیگه نبینم دور و بر خانم جاهد باشی. تاسیس شرکت و این حرفها رو هم فراموش کن. فهمیدی یا نه؟
سرش را تند تند تکان داد.😞
یقهاش را رها کردم. به سرعت برق و باد سوار ماشینش شد و رفت.🏃🏻♂
👇🔔 این داستان ادامه دارد 🔔👇
⏰ ادامه رمان ، هر شب ساعت ۲۲:۰۰
✍نویسنده : لیلافتحیپور
@Jameeyemahdavi313
باهم بخوانیم 💚
برای سلامتی امام زمان عج
سلامتی کادر درمان
#قراان 510
@Jameeyemahdavi313
☘السلام علیک یا بقیة الله
☘ السلام علیک یا حجة الله
☘ السلام علیک یاخلیفة الله فی ارضه
☘ السلام علیک یا ابا صالح المهدی
☘ السلام علیک یا میثاق الله
☘ السلام علیک یا داعی الله
☘ السلام علیک یا ولی الله
اللهم عجل لولیک الفرج بحق عمه جان زینب سلام الله علیها 💚🤲
@Jameeyemahdavi313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 14 June 2021
قمری: الإثنين، 3 ذو القعدة 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم تاریخی
• تولد "ابن مُنَيِّر" فقيه و مفسر مسلمان مصري (620ق)
• رحلت استاد كبير "آيت اللَّه سيدمحمد فشاركي" فقيه محقق و عالم امامي (1316ق
رحلت عالم مجاهد آيت اللَّه "غلامحسين تبريزي عبدخدايي" (1359ش)
• نامه 120 تن از نمايندگان مجلس براي بررسي طرح عدم كفايت سياسي بني صدر (1360ش)
• شهادت شهید رسول زینلی (1367ش)
📆 روزشمار:
🌺8 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
🌺35 روز تا روز عرفه
🌺36 روز تا عید سعید قربان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Jameeyemahdavi313
💢اگر انسان به هدایتهای الهی توجه نکرد، به هر جایی برسد سر قلّهی رفیعترین کوهها هم که برود، در امان نیست، این مال و فرزند بر علیه اوست، چیزی جز خسارت برای او ندارد.
ولی اگر به سوی خدا آمدید استغفار کردید، قلب خود را تسلیم امام زمان ارواحنافداه کردید، مطیع شدید، خدایتعالی به مال و فرزند شما برکت میدهد.
مال پربرکت یعنی مالی به تو میدهد که هم با آن امورات خیر و معنوی انجام میدهید و هم امورات خودت را میگذرانی.
ولی مال بیبرکت صرف خسارت و بیماری و... میشود. دنبال برکت مال باشید نه زیادی مال، زیاد بودن مهم نیست.
🔰استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
@Jameeyemahdavi313
🔹چگونه انسان با خدا مأنوس مى شود؟
در اثر بندگى و اطاعت خداى تعالى، انسان به جائى مى رسد كه حالت انس با خدا را پيدا مى كند. يعنى روح انسان به طورى قدرت پيدا مى كند كه جز با خدا با ديگرى حال و حوصله ى حرف زدن ندارد.
در بعضى احاديث هست كه مؤمن به جائى مى رسد كه از ديگران وحشت مى كند ولى با خداى تعالى مأنوس است. روزها را شب مى كند، شب منتظر مى شود كه ساعاتى با پروردگارش مناجات كند و حرف بزند.
🔹حضرت آیت الله سید حسن ابطحی
رحمة الله علیه
📚سیر الی الله ج۴
@Jameeyemahdavi313
«مرد نابینایی که امام زمانش را دید»❗️
▫️ابوبصير گوید...
در خدمت امام محمد باقر عليه السلام
وارد مسجد شدم جمعيت بسياري در
رفت و آمد بودند امام عليه السلام به
من فرمود:
از مردم بپرس آيا امام باقر را مي بينند؟
از هركس كه پرسيدم اباجعفر را دیدی
مي گفت: نه
با اينكه آن حضرت در كنار من ايستاده
بود تا اينكه ابوهارون مكفوف (نابينا) آمده،
حضرت باقر عليه السلام فرمود:
از او بپرس
گفتم گفت:آري ايشان هم اينجا ايستاده اند
گفتم از كجا فهميدي؟
گفت:(وَكَيْفَ لا اَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ ساطِعٌ)
چگونه ندانم در صورتي كه آنجناب
نوري است درخشان و آفتابي است تابان
📚منتهی الامال باب هفتم صفحه۷۲۹
⚠️گناهانمان ما را کور کرده است که
امام زمانمان را نمیبینیم ...
#اللهم_عجل_لولـیکـــ_الفرج🌼
@Jameeyemahdavi313
عزیزیمیگفت:
هروقتاحساسکردید
از #امام_زمان دورشدید
ودلتونواسهآقاتنگنیست
ایندعایکوچیكروبخونید
بهخصوصتویقنوتهاتون..
"لَیِّنقَلبیلِوَلِیِّاَمرِك"
یعنی :
خداجوندلموواسهاماممنرمکن
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌼