eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
581 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ گوله ایرانی۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت بیست ُو هفتم ۰۰۰ دقت کُن ،چیزی نمونده بودکفترامون رو بِپَرونی ،دقت کن ُ و یکی دیگه ببند ،حاج آقا قلعه قوندپرسید چی شده ؟محمد جواب داد: گُوله های غنیمتی عراقی تموم شده ،مجبور شدیم گُوله ایرانی بزنیم ،خطاش زیاده ،صدای دیده بان رو دراورد ،چیزی نمونده بودخودی ها رو بزنیم ،آقا اومد جلویه نگاه به هر دوتا گِرا انداخت ُ وپرسید ، گِراها چی بود ،گفتم ۶۵ و ۴۵ ،خودش دوباره گِرارو بست ُ وگفت: محمد؟ یه گوله دیگه آماده کن ،بچه ها همه وایساده بودن ُ ونگاه می کردن ،میثم پشت بیسیم صدا زد(رضا، رضا؟حسن)رضاجان نُقلامون خونگی، تازه پُختنش ،هنوز سردنشده ، داغ داغه ،داری منو ؟رضا از اون ورخط جواب داد ،بابا جون؟ میدونم ،منم انتظارزیادی ندارم ،ولی این یکی بیش ازحد داغ بود ،چیزی نمونده بود پَر کفترا بسوزونه ،دومی رو سردش کن بفرست آقا قلعه قون اشاره کردحسن جان آماده باش دومی ر بفرست ، گُوله رو ازمحمد گرفتم ُ و یه نگاه بهش انداختم ،به خاطر نبود مهمات ،بچه های سپاه گُوله تولید کرده بودن ،ولی بخاطر نداشتن تجهیزات ساخت به روز ،گوله ها هنوز نتونسته بودکارایی لازم رو پیدا کنه ،به قول محمد ،گُوله هنوزایرودینامیک نشده بود وهنوز اون تراش لازم رونداشت وکوچکترین انحنا باعث می شد گُوله چندمتر اونور تر بیفته و این کار ما روسخت کرده بود ،میثم پشت بیسیم گفت:رضا جان؟ما آماده ایم ؛رضاجواب داد به حق مادر سادات(و ما رَمیت اِذ رَمیت ) میثم گفت :بچه هر کدوم یه (امن یَجیب) بخونید،بعدپشت بیسیم گفت:(و کن الله رمی) اشاره به آسمون کردم ُ وبسم الله گفتم ،یا جَده سادات خودت حمایت کن ،الله اکبر ، گوله رو انداختم تُو لوله ،گوله زوزه کشان بیرون اومد ُ ورفت، باچشمم گوله رو تُو آسمون دنبال کردم، تا از دیدمن خارج شد ،دلم مثل سیر ُسرکه می جوشید؛عرق رو پیشونیم نشسته بودیه سکوت عجیبی حاکم شده بود ، هیچ صدایی نمی اومد ، یعنی هیچ کسی جُراَت نمی کرد حرف بزنه ، نفسم تُو سینه حبس شده بود گوشه لبم رو گاز گرفتم ، یه نگاه به محمد انداختم دیدم داره ذکر میگه ، برگشتم سمت آقای قلعه قوند دیدم قرآن جیبی شو در آورده داره قرآن تلاوت می کنه ، یه نگاه به احمد انداختم دیدم سر بند یا زهرا(س) شو می بوسه ، ناصر و جمشید رو زمین نشسته بودن ُ و صلوات می فرستادن ، علی شاهرخی شیشه عینکش رو پاک می کرد ، یه دفعه سکوت رو شکستم ُ و گفتم برادر میثم میشه یه تماس بگیری ُ و ببینی چی شد ، ناصر سرش بلند کرد گفت : حسن مثل اینکه کار خودت رو کردی ، یه دیده بان خوب داشتیم ، اون رو هم تو فرستادی به بهشت ، جمشید داد زد چی میگی ؟ آروم باش ، اصلا" تو حرف نزن ،حرف نزنی ، کسی نمی گه لالی ،ساکت باش جوون خاله ،ناصر خندید ُ و گفت؛باباحسن،شده سفیربهشت ،توچرامنودعوا می کنی؟زورت به حسن نمی رسه ؟جمشید یه چشم غوره به ناصررفت ُ وناصر آروم شد؛ بازم لحظاتی سکوت همه جا رو فرا گرفت ، یه دفعه صدای بیسیم دراومد ،(حسن ؟ حسن؟ رضا) ، بدنم می لرزید؛میثم سریع جواب داد رضاجان بگوشم ،رضا پرسید کِی پشت ماشین نشسته ، راننده کیه ؟میثم گفت چطور مگه؟پیش خودم گفتم : وای خدا ؟ گَندش در اومد ، یه دفعه داد زد ، از طرف من ببُوسِش ، بگو دَمت گرم ، گُل کاشتی داداش برگردم یه دونه ازون گوله های تیتیش مامانیه فرانسوی واست هدیه میارم ، میثم‌ پرسید چی شده مگه ؟ رضا گفت آفرین آفرین ، مرحبا ، من گِرای زاغه مهماتو داده بودم ، ولی بگو حسن گولت به جای اینکه بخوره رو زاغه مهمات پنجاه متر اینور تر خورد رو سر یه قبضه توپ فرانسوی ، آَش و لاشش کرد ، یکی دو میلیون دلار فکر کنم پرید ، حالا دیگه فقط یه قبضه توپ فرانسوی مونده ، از دور می بُوسمت ، یه ناهار مهمون منی ، وای با شنیدن پیام رضا ، ول وله بر پا شد شروع کردیم به هله هله و شادی کردن ُ و به هم تبریک گفتن این چند روز که قبضه هارو تُو سینه کِش ساخ شِمران کاشته بودیم یه هدف خوب نزده بودیم و حال ِ هممون گرفته بود ، همه با هم سجده شکر بجا آوردیم و دو رکعت نماز شکر خوندیم ، نیم ساعتی گذشته بود ، داشتیم دور هم چایی ذغالی می خوردیم ، صدای بیسیم در اومد ، (حسن ؟ حسن ؟ کریم) ، کریم اسم رَمز آقای کریمی ، فرمانده واحد خمپاره ۱۲۰ بود ، میثم بیسیم رو برداشت و گفت : کریم جان بگوشم ، حاج آقا کریمی از اون ور بیسیم خندید ُ و گفت : بگو آفرین بچه ها گُل کاشتید ، حاجی تماس گرفت و گفت ، انهدام یه قبضه توپ فرانسوی دشمن از طرف بچه های اطلاعات ُ و عملیات تائید شده ، واسه هر کدومتون پنج روز تشویقی جایزه داده شده ، علی شاهرخی در حالی که می خندید صدا زد حسن لیوان چایی رو بگیر ، یه دفعه به خودم اومدم ُ و دیدم آقای ولی زاده تُو اطاق لوطی صالح داره چایی تعارف۰۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی
🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 حضرت امام حسین(علیه السلام): لايَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ. عقل، جز با پيروى از حقّ، كامل نمى شود. أعلام الدين، ص ۲۹۸ 💕🌼💕🌼💕🌼💕🌼💕🌼💕 ذکر روز یک شنبه صد مرتبه 🌹 یا ذالجلال و الاکرام 🌹 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 سلام یکشنبه تون پرازشادی روزتون آکنده از شادیهای بی پایان نگاهتون خندان دیوار دلتون بلند اندیشه تون مثبت ترقی در کارتون و برکت تو سفرتون باشد ان‌شاءالله 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 امروزتان گلـــباران و فردایتان قشـــنگ و زندگیتان بدون حــسرت ســـــلام ……. یک ســــلام بی حـــسرت ،بی نگـــرانی، ســــلامی سرشار از آرامـــش روزتـــون بخــیر و شاد،شاد عاقبتتان بخــــیر محبــت خــــدا در دلتان پیوسته جـــاری!! و ایــــام بکامــتان باد سلام صبحتون بخیر 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 صبوری با خانواده عشق است، صبوری با ديگران احترام است، صبوری با خود اعتماد به نفس است، و صبوری در راه خدا، ايمان است. 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 دعاي امـــروز الهی که سلامتي دل خوشي ارامش ، امنیت ایمان، ثروت عاقبت بخیري روزیتون باشه 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 خدايا براى دوستانم سهم دستانشان بخشايش سهم چشمانشان عشق سهم قلبشان محبت سهم لحظاتشان شادى سهم زندگيشان را ارامش ببخشاى و سهم هرروزشان نگاهت را قرار ده "امین یا رب العالمین" 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه ی باز زندگی تک تک این ساعت هاست زندگی چرخش این عقربه هاست امروزتون قشنگ 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 گــاهی : دستـــــ " مادرت" را ببــــوس ایـن بـوسه معجزه اے مي كند كه وصف ناشدني ست گاهي همین بوسه گره گشایت مي شود شك نكن.. 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 امروز هر چی ارزوی خوبه نثار شما براتون : یک دل شاد یک لب خندون یک زندگی اروم یک خانواده صمیمی و یک دنیا سلامتی و شادی ارزومندم 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺 کانال جانباز شیمیائی jannbaz_shimiaee 🌺🌷🌸🌹🌼😍🌼🌹🌸🌷🌺
این تصویر یکی از ده ها پارکینگ شهر در ایام اربعین حسینی است مردمی که بیش از هزار کیلومتر مسافت از جای جای ایران می روند برای زیارت . از کل اروپا حتی به اندازه یکی از پارکینگ های مهران هم نتونستن آدم جمع کنند با اتوبوس و فراخوان دها شبکه رسانه‌ای مزدور انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
خورشید گرفتگی ۲ساعته در آسمان کشور 🔹این خورشید گرفتگی روز سوم آبان ماه به وقت جهانی از ساعت ۹ صبح از شمال اروپا (جزیره ایسلند) آغاز و در ساعت ۱۳ در شمال اقیانوس هند به پایان می‌رسد. 🔹از کل این خورشید گرفتگی ۴ ساعته، ۲:۲۲ آن در ایران قابل رویت است.‌ و زمان اوج آن، ساعت ۱۱:۰۱:۲۰ به‌ وقت ساعت هماهنگ جهانی است. این گرفت قابل رویت در تمام پهنهٔ ایران است ، این گرفتگی جزئی در ساعت ۱۳:۴۱ در تهران شروع می‌شود و اوج آن ۱۴:۵۸ است نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت آن پنج رکوع دارد و به دو شیوه خوانده می‌شود: در شیوه نخست قبل از هر رکوع، یک حمد و یک سوره خوانده می‌شود. در شیوه دوم سوره به پنج قسمت تقسیم می‌شود و قبل از هر رکوع یک قسمت از آن خوانده می‎شود در این صورت، در هر رکعت، فقط قبل از رکوع اول، سوره حمد خوانده می‌شود و قبل از رکوع‌های دیگر، فقط یک قسمت از پنج قسمت سوره دیگر. نماز آیات اگر به سببی غیر از خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی باشد، هر زمان که به جا آورده شود، به نیت ادا است؛ اما نماز آیات خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی باید در زمان گرفتگی خورشید و ماه خوانده شود و اگر خوانده نشود، باید قضایش به جا آورده شود. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ و هشدار حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین مومنی به عبدالحمید مولوی امام جمعه زاهدان: 1️⃣کدام هفته است که در استان شما از عزیزان این کشور و از سپاه . بسیج و .... به شهادت نرسند 2️⃣شما اینقدر صریح حرف میزنید و توهین میکنید بعد میگید آزادی نیست 3️⃣به رهبری و مردم توهین کردید باید تا قبل از جمعه آینده عذر خواهی کنید چرا سخنی میگویید که باعث اغتشاشات میشود پ ن: سخنرانی دیشب در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اۍ پرچمت ما را کفن🇮🇷 🕶 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دانشگاه شریف چه خبر است؟؟!! هم هم اگر اینجا دانشگاه است، پس چاله میدون کجاست! اگه اینجا چاله میدونه، پس چرا نازشون می‌کشید و اسم دانشگاه و دانشجو روشون میذارید!!؟ بس کنید تو را بخدا حالمون از این داره بهم می‌خوره داریم بالا میاریم 🔸 عزیز! اگر ندارید لااقل یه جو غیرت داشته باشید انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 همراه شرک به تظاهرات مسالمت آمیز بریم؟! به بهانه زن زندگی آزادی، می‌زنن و میکشن و آتيش می‌زنند. تعریف شما از آزادی چيست؟! تأمل کنیم. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرا شاهد 136 به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ شهید ، شهید رو می شناسه۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت بیست و هشتم ۰۰۰ واسه هر کدومتون پنج روزتشویقی جایزه صادرشده ،علی شاهرخی درحالی که میخندید صدا زد ،حسن ؟لیوان چایی رو بگیر ،یه دفعه به خودم اومدم ُ ودیدم تُو اطاق لوطی صالحم ُوآقای ولی زاده داره بِهم چایی تعارف می کنه ، چایی روبرداشتم ،لوطی صالح بامهربونی خاصی گفت :پسرم ؟شما با محمد ِ من دوست بودی ؟گفتم بله ،پرسید از کِی می شناختیش؟ گفتم ازاوایل اردیبهشت ماه ۶۷ ، گفت کجا ؟ گفتم اولین بارایشون رودرعقبه اول خط مقدم شاخ شِمران کردستان عراق دیدم ، پرسید ؟ خوب این عگس روکجاباهاش انداختی ، گفتم ، وقتی که ازجبهه غرب واسه عملیات بیت المقدس هفت اومدیم پادگان دوکوهه ، این عگس روآقا میثم بغدادچی ازمون گرفته، گفت :راست میگی ؟همین آقا میثم خودمون، گفتم :من ایشون رو ندیدم ،ولی احتمالا" باید خودش باشه ،چون سی وهف هشت ساله ازش اطلاعی نداشتم ،گفت عگسش رو ببینی می شناسی ؟گفتم بله می شناسمش ، دستش رو برد زیرتُشک تختخوابش وچند تاعگس دراورد ُ وبین اون هایکی روانتخاب کرد ُ وپرسید ، نگاه بکن ببین اینه ،عگس رو گرفتم ، با دقت نگاش کردم ،صحنه یه لحظه واسم عوض شد ، (حسن جوونه مادرت عگس روقشنگ بگیری ها ، می خام بفرستم واس نامزَدم ، گفتم تُو خودت رو آماده کن ، تفنگ قناسه رو بگیر بالا ، چراکمربند فشنگ ها رو به کمرت نبستی؟با اونا قشنگتر می شدی ،کمربند فشنگ رو بست ، با دوربین که بهم داده بودیه نگاه به تیپش انداختم ،هنوز یه چیزی کم بود ، لباس کردی که بود ،شال کردی رو سرش بود ،چفیه گردنش بود ،خنجرش لای شال کمرش بود ،کیسه شیمیای رودوشش بود ، پس چی به نظرم کم اومد؟میثم پرسیدپس چراعگس رونمی گیری، گفتم ، کاک میثم یه چیزی کمه ،هر چی فکر می کنم یادم نمی یاد، یه کمی به خودش نگاه کرد وگفت: کمه ،چی کمه ؟ گفتم چی کمه، بزار فکر کنم ،آهان ،آهان ،یادم افتاددستمال یزدی؟ دستمال یزدی کمه ،کجاست ؟دست کرد تُو جیب شلوارش ُودستمال درآوردگفت: اینهاش ، دستمال پیچیددور دستش ومن عگس رو گرفتم ،یه هو لوطی صالح صِدام کرد ، پسرم ؟ پسرم ؟خودشه ، این همون آقا میثم شماست ، به خودم اومدم ُ وخندیدم ُ و خوشحال گفتم: آره خودشه ، من این عگس رو تُو عقبه دوم شاخ شِمران وقتی رفته بودیم مهمّات بیاریم ازش گرفتم ،خودم گرفتم ، می خواست بفرسته واسه نامزدش ،حاجی ؟الان کجاست؟ سالمه حالش خوبه؟میشه ببینمش؛لوطی صالح که ازجواب من خوشحال شده بود گفت : بله سالمه ، حالش خوبه ، قراره فردا بیاد منو ببره حموم ،بی بی گفت :این آقامیثم بعد مفقود شدن محمد ُ وپایان جنگ ، مثل پسرمون به ما خدمت کرده ،جای محمد رو واسه ما پُر کرده ، مخصوصا" بعد فوت پدرو مادرش ، هفته ایی دو سه مرتبه به ماسر می زنه ، سالی یه بار تابستونا ما رو می بره مشهد ، کارای لوطی صالح رو انجام میده ،خلاصه ما رو شرمنده خودش کرده ، پرسیدم ، بی بی ، فردا کِی می یاد ،میشه بِگی ، واَگه شما و لوطی صالح اجازه بدید ،من از آقای قلعه قوند ، فرمانده من ُ و محمد ُ و آقا میثم هم دعوت کنم بیاد اینجا ، تا دیداری تازه بشه ؟ بی بی یه نگاهی به لوطی صالح انداخت ، لوطی گفت : فردا حوالی ساعت چهار بعد از ظهر می یاد خونه ما ، شما می تونید ده دقیقه به چهار اینجا باشید ، اون شب تا رسیدم خونه ، شماره آقای قلعه قوند رو گرفتم و قضیه رو سیر تا پیاز واسش توضیح دادم ، از خبر شهادت محمد هم ناراحت شد و هم شاد و گفت پس چهار تا از پسرای من شهید شدن (احمد و ناصر و علی و محمد) البته دوتاشون برگشتن ، دوتاشون مفقود الاثر شدن ، پشت تلفن گریه اش گرفت ، من رو هم به گریه انداخت ، گفتم آقا ، یادت هم اینا به ما می گفتن : نور بالا می زنیم ُ و شهید می شیم ، اما قضیه برعگس شد ، نگو تابش نور بهشتی خودشون اونقدر زیاد بوده که انعکاسش رو در ما می دیدند ، از قدیم گفتن شهید ، شهید رو می شناسه ، و نور شهادت رو تُو وجود دوستش درک می کنه ، ان شاءالله ماهم شهید می شیم ، چون اون ها نور شهادت رو در ما دیدند ،صدای گریه آقا قلعه قوند بیشتر شد ُ و گفت حسن ؟ خیلی دلم براشون تنگ شده ، مخصوصا" واسه ناصر و محمد ، که مفقود الاثرند ، گفتم آقا ان شاء الله بزودی برمی گردن ، قرار گذاشتیم فردا ساعت سه بعد از ظهر برم دنبال آقای قلعه قوند ، چون آقا بازنشسته شده بود ُ و حالا تُو امام زاده حسن(ع) محله قدیمشون محضر ازدواج ُ و طلاق داشت و کار ازدواج پسر من رو هم خودش انجام داده بود ، فرداش حول ُ و حوش ِ ساعت سه راه افتادم ، عیال پرسید چرا انقدر زود میری ، گفتم‌ : می خام برم یه سر زیارت امام زاده حسن(ع) و ازش واسه پیدا شدن پیکر ناصر و محمد ، مدد بگیرم ، می خام آقا رو قسم بدم به مادرش خانم حضرت زهرا(س) ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
🌷دلگرمی عاشق ها🌷 🌷باز هم نشسته‌ام و غصه می‌خورم؛ غصّۀ این قصۀ تکراری را: چرا ما دلمان به تو گرم نیست؟ دل‌گرم نبودن به تو زندگی‌هایمان را سرد کرده، هیچ آتشی توان گرم کردن زندگی‌های بی‌تو را ندارد. محبّت‌های ما به یکدیگر هم سرد شده. مگر می‌شود دلی به تو گرم نباشد و به حقیقت محبت دست یابد؟! ~💮~ 🌷دلمان را به تو گرم نکردیم که شیطان توانست سرمان را گرم کند به دنیا. سرگرمی‌ها جای دلگرمی را گرفتند و ما بیچاره شدیم. سرگرمی شد همۀ زندگی ما. به جای این که عادت به تو و نبودنت بشود درد بی‌درمانمان، عادت کردیم به سرگرمی‌ها، طوری که زندگی بدون آنها برایم تلخ شد. ~💮~ 🌷کی بناست سرمان بخورد به سنگ؟ این سرگرمی‌ها اگر همین طور به حکومتشان ادامه بدهند، بعید است سنگی در عالم توان بیدار کردن ما را داشته باشد. همین الان هم بارها سرمان خورده به سنگ؛ ولی به هوش نیامده‌ایم. تا کار از کار نگذشته به دادمان برس! ~💮~ 🌷شبت بخیر دلگرمی‌عاشق‌ها! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ امام صادق عليه السلام : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا امام صادق عليه السلام :عموى ما ،عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلام جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد . 🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕 ذکر روز دوشنبه صد مرتبه : 💖 یا قاضی الحاجات 💖 ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ سلااااااااام صبحتون بخیر امروزتان سرشارازعشق و امید وپرازامواج مثبت زندگیتون پرازصفاوصمیمیت دلتون شادوخالی از ابرای غم و ناراحتی عمرتون باعزت دوشنبه تون بخیر و شادی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ خدا را لمس باید کرد ... خدا را می توان در باوری جا داد، که در احساس وایمان غوطه ور باشد ...! خدا را می توان بویید ...!! واین احساس شیرینی است، که ما از بیکران مهربانیها برای خود خدایی لامکان وبی نشان سازیم ...!! خدا را در زمین وآسمان جستن ندارد سودی ای آدم ...!! تو!! باید عاشقش باشی ...! تو!!بایدگوش بسپاری، به بانگ هستی وعالم ... خدا زیباترین معشوق انسان هاست....!! خدا را نیست همزادی ... که او یکتاترین ... عاشق ترین ... معبود انسان هاست...!! سلام صبحتون بخیر دلتون سرشار از عطر خدا روزگارتون به نیکی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ بی بهانه هر صبح آغاز می‌شویم دوباره می‌بینیم، دوباره می بوییم دوباره لمس می‌کنیم زندگی را،بودنمان را احساسمان را وخودخودمان را صبحتون شـاد شـاد روزتـون پراز نشـاط ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ خدایا! در این صبح زیبـا تو را سپاس میگویم که به من فرصت دادی یکبار دیگر ناظر بر طلوع خورشید تو باشم دوستان و عزیزان .. روزتون متعالی حالتون عالی عالی و صبحتون طلایی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ کانال جانبازشیمیایی janbaz_shimiaee ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️
🌷تعدادی سرباز فراری به لشکر دادند،‌همه اهل شر و دعوا،‌ با همه فرمانده گردان ها درگیر شدند،‌آقا منصور گفت همه اینها را با یک خط بدید من! همه را جمع کرد و با خود برد.. شهید استوار می گفت یک روز برای بازدید همان خط رفتم. دیدم صدای دعای توسل می آید، با تعجب دیدم این سرباز ها یک جا جمع شده و دعای توسل می خوانند،‌گفتم الان چه وقت دعا هست؟ گفتند:‌فرمانده ما،‌آقا منصور مریض شده،‌داریم برای سلامتیش دعا می کنیم! گفتم چند وقته مرخصی نرفتید؟ گفتند 3 ماه،‌گفتم به زور شما را نگه داشته،‌گفتند نه،‌خیلی اصرار می کنه شما به مرخصی برید، اما ما تا خود آقا منصور به مرخصی نره، ما ‌از جبهه بیرون نمی ریم. گویی آقا منصور به این دل فراری ها کیمیا زده بود که این طور متحول شده بودند!!! حاج منصور خادم صادق💫 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینوووو😂😂😂 ‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خداییش از برعنداز جماعت هم شانس نیاوردیم 😜😜😜😄😄😄 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
سلام علیکم متنی در کانالها و گروه های انقلابی امروز به سرعت دست به دست شد. اما باز هم دوستان در دام رسانه ای افتادند. جواد رضویان مدتهاست با صدا و سیما قهر کرده بود و البته گاهی در فضای مجازی هم به مسیولان دهن کجی و اهانت هم می کرد. این متن را هم سال ۹۸ به او نسبت دادند که خودش همان موقع تکذیب کرد. اما چرا یکباره این متن کذب قدیمی دوباره بازنشر داده شد. برای تطهیر او و البته توجیه پخش سریال جدیدش. التماس تفکر انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
به نظرتان نویسنده این متن علاوه بر دروغگو بودن ؛ مزور و دو‌رو نیست؟ مگر جواد رضویان نگفته بود اهل حرف سیاسی نیستم؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
هدایت شده از مهدوی ارفع
🖌 یادداشت اختصاصی کانال مهدوی ارفع 🔍 روبیکای ایرانی جور فساد و ابتذال اینستاگرام را می کشد!! من نمی دانم دولت محترم که در اقدامی صحیح و بجا اینستاگرام را فیلتر کرده پس چرا جلوی لجن پراکنی و توسعه فساد و فحشای اپلیکیشن ایرانی روبیکا را که شبیه سازی شدهء اینستاگرام است را نمی گیرد؟ 👌 روبیکا مال کیست؟ شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا در ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۹۶ شمسی به صورت رسمی ثبت شد. جالب است بدانید شناخته‌ شده‌ ترین و نام آشناترین محصول توسکا، اپلیکیشن روبیکا می باشد! روبیکا زیرمجموعه شرکت توسکاست. براساس آگهی ثبت این شرکت، سهام داران آن شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) ، شرکت سرمایه‌ گذاری نور دنا (متعلق به همراه اول) و همچنین شرکت نقش اول کیفیت (متعلق به همراه اول) می باشند! بدین ترتیب ۱۰۰ درصد سهام شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا متعلق به همراه اول است. همچنین اعضای هیات مدیره و مدیرعامل شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا ، از ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۹۷ شمسی عبارتند از کاوه اشتهادری (رئیس هیات مدیره) ، ابوذر مهرمنش (نائب رئیس هیات مدیره) و همچنین محمد کرمی (مدیرعامل و عضو هیات مدیره). 🖌 مهدوی ارفع 🆔 @mahdavi_arfae
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع