eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
582 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ و هشدار حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین مومنی به عبدالحمید مولوی امام جمعه زاهدان: 1️⃣کدام هفته است که در استان شما از عزیزان این کشور و از سپاه . بسیج و .... به شهادت نرسند 2️⃣شما اینقدر صریح حرف میزنید و توهین میکنید بعد میگید آزادی نیست 3️⃣به رهبری و مردم توهین کردید باید تا قبل از جمعه آینده عذر خواهی کنید چرا سخنی میگویید که باعث اغتشاشات میشود پ ن: سخنرانی دیشب در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اۍ پرچمت ما را کفن🇮🇷 🕶 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دانشگاه شریف چه خبر است؟؟!! هم هم اگر اینجا دانشگاه است، پس چاله میدون کجاست! اگه اینجا چاله میدونه، پس چرا نازشون می‌کشید و اسم دانشگاه و دانشجو روشون میذارید!!؟ بس کنید تو را بخدا حالمون از این داره بهم می‌خوره داریم بالا میاریم 🔸 عزیز! اگر ندارید لااقل یه جو غیرت داشته باشید انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 همراه شرک به تظاهرات مسالمت آمیز بریم؟! به بهانه زن زندگی آزادی، می‌زنن و میکشن و آتيش می‌زنند. تعریف شما از آزادی چيست؟! تأمل کنیم. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چرا شاهد 136 به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ شهید ، شهید رو می شناسه۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت بیست و هشتم ۰۰۰ واسه هر کدومتون پنج روزتشویقی جایزه صادرشده ،علی شاهرخی درحالی که میخندید صدا زد ،حسن ؟لیوان چایی رو بگیر ،یه دفعه به خودم اومدم ُ ودیدم تُو اطاق لوطی صالحم ُوآقای ولی زاده داره بِهم چایی تعارف می کنه ، چایی روبرداشتم ،لوطی صالح بامهربونی خاصی گفت :پسرم ؟شما با محمد ِ من دوست بودی ؟گفتم بله ،پرسید از کِی می شناختیش؟ گفتم ازاوایل اردیبهشت ماه ۶۷ ، گفت کجا ؟ گفتم اولین بارایشون رودرعقبه اول خط مقدم شاخ شِمران کردستان عراق دیدم ، پرسید ؟ خوب این عگس روکجاباهاش انداختی ، گفتم ، وقتی که ازجبهه غرب واسه عملیات بیت المقدس هفت اومدیم پادگان دوکوهه ، این عگس روآقا میثم بغدادچی ازمون گرفته، گفت :راست میگی ؟همین آقا میثم خودمون، گفتم :من ایشون رو ندیدم ،ولی احتمالا" باید خودش باشه ،چون سی وهف هشت ساله ازش اطلاعی نداشتم ،گفت عگسش رو ببینی می شناسی ؟گفتم بله می شناسمش ، دستش رو برد زیرتُشک تختخوابش وچند تاعگس دراورد ُ وبین اون هایکی روانتخاب کرد ُ وپرسید ، نگاه بکن ببین اینه ،عگس رو گرفتم ، با دقت نگاش کردم ،صحنه یه لحظه واسم عوض شد ، (حسن جوونه مادرت عگس روقشنگ بگیری ها ، می خام بفرستم واس نامزَدم ، گفتم تُو خودت رو آماده کن ، تفنگ قناسه رو بگیر بالا ، چراکمربند فشنگ ها رو به کمرت نبستی؟با اونا قشنگتر می شدی ،کمربند فشنگ رو بست ، با دوربین که بهم داده بودیه نگاه به تیپش انداختم ،هنوز یه چیزی کم بود ، لباس کردی که بود ،شال کردی رو سرش بود ،چفیه گردنش بود ،خنجرش لای شال کمرش بود ،کیسه شیمیای رودوشش بود ، پس چی به نظرم کم اومد؟میثم پرسیدپس چراعگس رونمی گیری، گفتم ، کاک میثم یه چیزی کمه ،هر چی فکر می کنم یادم نمی یاد، یه کمی به خودش نگاه کرد وگفت: کمه ،چی کمه ؟ گفتم چی کمه، بزار فکر کنم ،آهان ،آهان ،یادم افتاددستمال یزدی؟ دستمال یزدی کمه ،کجاست ؟دست کرد تُو جیب شلوارش ُودستمال درآوردگفت: اینهاش ، دستمال پیچیددور دستش ومن عگس رو گرفتم ،یه هو لوطی صالح صِدام کرد ، پسرم ؟ پسرم ؟خودشه ، این همون آقا میثم شماست ، به خودم اومدم ُ وخندیدم ُ و خوشحال گفتم: آره خودشه ، من این عگس رو تُو عقبه دوم شاخ شِمران وقتی رفته بودیم مهمّات بیاریم ازش گرفتم ،خودم گرفتم ، می خواست بفرسته واسه نامزدش ،حاجی ؟الان کجاست؟ سالمه حالش خوبه؟میشه ببینمش؛لوطی صالح که ازجواب من خوشحال شده بود گفت : بله سالمه ، حالش خوبه ، قراره فردا بیاد منو ببره حموم ،بی بی گفت :این آقامیثم بعد مفقود شدن محمد ُ وپایان جنگ ، مثل پسرمون به ما خدمت کرده ،جای محمد رو واسه ما پُر کرده ، مخصوصا" بعد فوت پدرو مادرش ، هفته ایی دو سه مرتبه به ماسر می زنه ، سالی یه بار تابستونا ما رو می بره مشهد ، کارای لوطی صالح رو انجام میده ،خلاصه ما رو شرمنده خودش کرده ، پرسیدم ، بی بی ، فردا کِی می یاد ،میشه بِگی ، واَگه شما و لوطی صالح اجازه بدید ،من از آقای قلعه قوند ، فرمانده من ُ و محمد ُ و آقا میثم هم دعوت کنم بیاد اینجا ، تا دیداری تازه بشه ؟ بی بی یه نگاهی به لوطی صالح انداخت ، لوطی گفت : فردا حوالی ساعت چهار بعد از ظهر می یاد خونه ما ، شما می تونید ده دقیقه به چهار اینجا باشید ، اون شب تا رسیدم خونه ، شماره آقای قلعه قوند رو گرفتم و قضیه رو سیر تا پیاز واسش توضیح دادم ، از خبر شهادت محمد هم ناراحت شد و هم شاد و گفت پس چهار تا از پسرای من شهید شدن (احمد و ناصر و علی و محمد) البته دوتاشون برگشتن ، دوتاشون مفقود الاثر شدن ، پشت تلفن گریه اش گرفت ، من رو هم به گریه انداخت ، گفتم آقا ، یادت هم اینا به ما می گفتن : نور بالا می زنیم ُ و شهید می شیم ، اما قضیه برعگس شد ، نگو تابش نور بهشتی خودشون اونقدر زیاد بوده که انعکاسش رو در ما می دیدند ، از قدیم گفتن شهید ، شهید رو می شناسه ، و نور شهادت رو تُو وجود دوستش درک می کنه ، ان شاءالله ماهم شهید می شیم ، چون اون ها نور شهادت رو در ما دیدند ،صدای گریه آقا قلعه قوند بیشتر شد ُ و گفت حسن ؟ خیلی دلم براشون تنگ شده ، مخصوصا" واسه ناصر و محمد ، که مفقود الاثرند ، گفتم آقا ان شاء الله بزودی برمی گردن ، قرار گذاشتیم فردا ساعت سه بعد از ظهر برم دنبال آقای قلعه قوند ، چون آقا بازنشسته شده بود ُ و حالا تُو امام زاده حسن(ع) محله قدیمشون محضر ازدواج ُ و طلاق داشت و کار ازدواج پسر من رو هم خودش انجام داده بود ، فرداش حول ُ و حوش ِ ساعت سه راه افتادم ، عیال پرسید چرا انقدر زود میری ، گفتم‌ : می خام برم یه سر زیارت امام زاده حسن(ع) و ازش واسه پیدا شدن پیکر ناصر و محمد ، مدد بگیرم ، می خام آقا رو قسم بدم به مادرش خانم حضرت زهرا(س) ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
🌷دلگرمی عاشق ها🌷 🌷باز هم نشسته‌ام و غصه می‌خورم؛ غصّۀ این قصۀ تکراری را: چرا ما دلمان به تو گرم نیست؟ دل‌گرم نبودن به تو زندگی‌هایمان را سرد کرده، هیچ آتشی توان گرم کردن زندگی‌های بی‌تو را ندارد. محبّت‌های ما به یکدیگر هم سرد شده. مگر می‌شود دلی به تو گرم نباشد و به حقیقت محبت دست یابد؟! ~💮~ 🌷دلمان را به تو گرم نکردیم که شیطان توانست سرمان را گرم کند به دنیا. سرگرمی‌ها جای دلگرمی را گرفتند و ما بیچاره شدیم. سرگرمی شد همۀ زندگی ما. به جای این که عادت به تو و نبودنت بشود درد بی‌درمانمان، عادت کردیم به سرگرمی‌ها، طوری که زندگی بدون آنها برایم تلخ شد. ~💮~ 🌷کی بناست سرمان بخورد به سنگ؟ این سرگرمی‌ها اگر همین طور به حکومتشان ادامه بدهند، بعید است سنگی در عالم توان بیدار کردن ما را داشته باشد. همین الان هم بارها سرمان خورده به سنگ؛ ولی به هوش نیامده‌ایم. تا کار از کار نگذشته به دادمان برس! ~💮~ 🌷شبت بخیر دلگرمی‌عاشق‌ها! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ امام صادق عليه السلام : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا امام صادق عليه السلام :عموى ما ،عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلام جهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد . 🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕 ذکر روز دوشنبه صد مرتبه : 💖 یا قاضی الحاجات 💖 ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ سلااااااااام صبحتون بخیر امروزتان سرشارازعشق و امید وپرازامواج مثبت زندگیتون پرازصفاوصمیمیت دلتون شادوخالی از ابرای غم و ناراحتی عمرتون باعزت دوشنبه تون بخیر و شادی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ خدا را لمس باید کرد ... خدا را می توان در باوری جا داد، که در احساس وایمان غوطه ور باشد ...! خدا را می توان بویید ...!! واین احساس شیرینی است، که ما از بیکران مهربانیها برای خود خدایی لامکان وبی نشان سازیم ...!! خدا را در زمین وآسمان جستن ندارد سودی ای آدم ...!! تو!! باید عاشقش باشی ...! تو!!بایدگوش بسپاری، به بانگ هستی وعالم ... خدا زیباترین معشوق انسان هاست....!! خدا را نیست همزادی ... که او یکتاترین ... عاشق ترین ... معبود انسان هاست...!! سلام صبحتون بخیر دلتون سرشار از عطر خدا روزگارتون به نیکی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ بی بهانه هر صبح آغاز می‌شویم دوباره می‌بینیم، دوباره می بوییم دوباره لمس می‌کنیم زندگی را،بودنمان را احساسمان را وخودخودمان را صبحتون شـاد شـاد روزتـون پراز نشـاط ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ خدایا! در این صبح زیبـا تو را سپاس میگویم که به من فرصت دادی یکبار دیگر ناظر بر طلوع خورشید تو باشم دوستان و عزیزان .. روزتون متعالی حالتون عالی عالی و صبحتون طلایی ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️ کانال جانبازشیمیایی janbaz_shimiaee ❤️💚💖💛💝💙💝💛💖💚❤️
🌷تعدادی سرباز فراری به لشکر دادند،‌همه اهل شر و دعوا،‌ با همه فرمانده گردان ها درگیر شدند،‌آقا منصور گفت همه اینها را با یک خط بدید من! همه را جمع کرد و با خود برد.. شهید استوار می گفت یک روز برای بازدید همان خط رفتم. دیدم صدای دعای توسل می آید، با تعجب دیدم این سرباز ها یک جا جمع شده و دعای توسل می خوانند،‌گفتم الان چه وقت دعا هست؟ گفتند:‌فرمانده ما،‌آقا منصور مریض شده،‌داریم برای سلامتیش دعا می کنیم! گفتم چند وقته مرخصی نرفتید؟ گفتند 3 ماه،‌گفتم به زور شما را نگه داشته،‌گفتند نه،‌خیلی اصرار می کنه شما به مرخصی برید، اما ما تا خود آقا منصور به مرخصی نره، ما ‌از جبهه بیرون نمی ریم. گویی آقا منصور به این دل فراری ها کیمیا زده بود که این طور متحول شده بودند!!! حاج منصور خادم صادق💫 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینوووو😂😂😂 ‌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خداییش از برعنداز جماعت هم شانس نیاوردیم 😜😜😜😄😄😄 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
سلام علیکم متنی در کانالها و گروه های انقلابی امروز به سرعت دست به دست شد. اما باز هم دوستان در دام رسانه ای افتادند. جواد رضویان مدتهاست با صدا و سیما قهر کرده بود و البته گاهی در فضای مجازی هم به مسیولان دهن کجی و اهانت هم می کرد. این متن را هم سال ۹۸ به او نسبت دادند که خودش همان موقع تکذیب کرد. اما چرا یکباره این متن کذب قدیمی دوباره بازنشر داده شد. برای تطهیر او و البته توجیه پخش سریال جدیدش. التماس تفکر انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
به نظرتان نویسنده این متن علاوه بر دروغگو بودن ؛ مزور و دو‌رو نیست؟ مگر جواد رضویان نگفته بود اهل حرف سیاسی نیستم؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
هدایت شده از مهدوی ارفع
🖌 یادداشت اختصاصی کانال مهدوی ارفع 🔍 روبیکای ایرانی جور فساد و ابتذال اینستاگرام را می کشد!! من نمی دانم دولت محترم که در اقدامی صحیح و بجا اینستاگرام را فیلتر کرده پس چرا جلوی لجن پراکنی و توسعه فساد و فحشای اپلیکیشن ایرانی روبیکا را که شبیه سازی شدهء اینستاگرام است را نمی گیرد؟ 👌 روبیکا مال کیست؟ شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا در ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۹۶ شمسی به صورت رسمی ثبت شد. جالب است بدانید شناخته‌ شده‌ ترین و نام آشناترین محصول توسکا، اپلیکیشن روبیکا می باشد! روبیکا زیرمجموعه شرکت توسکاست. براساس آگهی ثبت این شرکت، سهام داران آن شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) ، شرکت سرمایه‌ گذاری نور دنا (متعلق به همراه اول) و همچنین شرکت نقش اول کیفیت (متعلق به همراه اول) می باشند! بدین ترتیب ۱۰۰ درصد سهام شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا متعلق به همراه اول است. همچنین اعضای هیات مدیره و مدیرعامل شرکت توسعه کسب‌ و کار توسکا ، از ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۹۷ شمسی عبارتند از کاوه اشتهادری (رئیس هیات مدیره) ، ابوذر مهرمنش (نائب رئیس هیات مدیره) و همچنین محمد کرمی (مدیرعامل و عضو هیات مدیره). 🖌 مهدوی ارفع 🆔 @mahdavi_arfae
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
هدایت شده از مهدوی ارفع
خورشید گرفتگی ۲ساعته در آسمان کشور 🔹این خورشید گرفتگی روز سوم آبان ماه به وقت جهانی از ساعت ۹ صبح از شمال اروپا (جزیره ایسلند) آغاز و در ساعت ۱۳ در شمال اقیانوس هند به پایان می‌رسد. 🔹از کل این خورشید گرفتگی ۴ ساعته، ۲:۲۲ آن در ایران قابل رویت است.‌ و زمان اوج آن، ساعت ۱۱:۰۱:۲۰ به‌ وقت ساعت هماهنگ جهانی است. این گرفت قابل رویت در تمام پهنهٔ ایران است ، این گرفتگی جزئی در ساعت ۱۳:۴۱ در تهران شروع می‌شود و اوج آن ۱۴:۵۸ است نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت آن پنج رکوع دارد و به دو شیوه خوانده می‌شود: در شیوه نخست قبل از هر رکوع، یک حمد و یک سوره خوانده می‌شود. در شیوه دوم سوره به پنج قسمت تقسیم می‌شود و قبل از هر رکوع یک قسمت از آن خوانده می‎شود در این صورت، در هر رکعت، فقط قبل از رکوع اول، سوره حمد خوانده می‌شود و قبل از رکوع‌های دیگر، فقط یک قسمت از پنج قسمت سوره دیگر. نماز آیات اگر به سببی غیر از خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی باشد، هر زمان که به جا آورده شود، به نیت ادا است؛ اما نماز آیات خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی باید در زمان گرفتگی خورشید و ماه خوانده شود و اگر خوانده نشود، باید قضایش به جا آورده شود. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ تُنگ آب۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت بیست و نهم ۰۰۰ می خام آقا رو قسم بدم به مادرش حضرت زهرا(س) گِره از کارخانواده این دو تا شهید وا کنه ،بابای ناصر حاج گُل ممد که فوت کرد ، مادرش هم که خاله ی جمشید باشه ،حال و احوال خوبی نداره ،از این ور لوطی صالح بابای محمد زمین گِیر شده ، بی بی مادرش خیلی پیره ُ و قدِش خمیده ِ ،مملی کوچیکه هم که خیلی بی تابی میکنه ،این گِره ها فقط و فقط به دست ِ مادر سادات ،حضرت زهرا(س) وا میشه ،خدا حافظی کردم ُ و راه افتادم ، از دَم محضرحاج آقا قلعه قوند که رد می شدم نگاه کردم دیدم ،درب محضر قفله ، به خودم گفتم ، چرا درب بسته اس ، نکنه یادش رفته باشه ،ولی نه آقا قلعه قوند خیلی دقیق ِ و حواسش به همه چی هست ،از در امام زاده که وارد شدم دیدم آقا قلعه قوند داره وضوع می گیره ، از دور گفتم :سلام حاج آقا ؟ از دور من رو که دید یه لبخند قشنگ مهمونم کرد ، عاشق خنده های قشنگش بودم ،واسه این که به سمت من نیاد دوئیدم تا احترام معلمیش رو حفظ کرده باشم ،دستش رو که به خاطر آب وضوع خیس بود بوسیدم ، خواست دشتش رو بکشه ،سفت گرفته بودم ، بغلش کردم و گفتم:آقامثل اینکه صدقه سری امام زمان (عج) ،قراره یه بار دیگه هشت نفرمون دورهم جمع بشیم ،و باز قرارمهمون دارمون محمد ِ جمال عشقی باشه ،مثل اون روز صبح ، تُو شلمچه ،همین طور که دست آقا قلعه قوند تُو دستم بود ،یه دفعه صحنه واسم عوض شد ، دیدم تازه ازمرخصی برگشتم ُ و دارم به مقعر نزدیک میشم ،با اشتیاق زیادی وارد مقعر شدم سُراغ بچه های واحد ۱۲۰ رو گرفتم ،گفتند ، حاج آقاکریمی موقع برگشت از خط ماشینش رفته روی مین وبد جوری زخمی شده ،منتقلش کردن تهران ،میثم با یه گروه شناسایی رفته داخل عراق ،وچند روزیه ازشون خبری نیست، بچه هامیگن حوالی بصره درگیر شدن ، ممکنه اسیر یاشهید شده باشه ،ناصر و جمشید دیروز رفتن مرخصی تهران ، احمد و علی شاهرخی ، رفتن خرمشهر یه دوری بزنن وخرید کنن ، آقا قلعه قوند واسه بچه ها دانش آموز رزمنده کلاس کنکور گذاشته ، حالم گرفته شد ، اصلا" یاد محمد نبودم ،ساک تُو دستم تِلو تِلو خوران اومدم به طرف چادر ُ و سنگر ۱۲۰ ، وارد سنگر شدم ،ساک پرت کردم گوشه سنگر ُ و به خودم گفتم منوباش باچه عشقی ازتهرون راه افتادم ، تازه یه روز از مرخصیم مونده بود ، به عشق دیدن این بی معرفتا ، قید خونه ُ و خانواده و زدم ُ و زودتر اومدم ،حالا هر کدومشون رفتن یه جاهیچ کِی نیست ، بهتر درخواست کنم حاجی منو بفرسته جلو ،شلمچه ، خط مقدم ، اینجا تنهابمونم ، دیوونه میشم ،رفتم به طرف چادر فرماندهی ، یه یاالله گفتم : وارد شدم ، حاجی نشته بود پای نقشه و بیسیم دستش بود یکی از بچه ها پشتش به من بود ُ و روبروی حاجی نشسته بود حاجی پرسید ؟ پس به نظر شما ، این دو تا کلمه ُ و دو تا عدد تُو شنود دشمن ، نشونه یه محله ، اون فرد گفت : بله ، صدا واسم آشنا اومد ، ولی گفتم شاید جلسه خصوصی باشه ُ و سریع از سنگر فرماندهی خارج شدم ، به خودم گفتم ، بهتره همین اطراف منتظر بشم تا جلسه حاجی با اون فرد تموم بشه ، بعد برم سراغش ، بیست دقیقه ایی گذشت ، یه هو دیدم محمد از سنگر فرماندهی خارج شد ، هم خوشحال شدم هم‌ تعجب کردم ، پس اون کسی که پشتش به من بود و صداش برام آشنا اومد محمد بود ، صداش کردم محمد ؟ محمد ؟ منم حسن ، و دوئیدم به طرفش خیلی خوشحال شد ، بغلم کرد ُ و پیشونیم رو بوسید ، گفتم محمد بچه ها کجا رفتند ، گفت : رفتن مرخصی ، چند روز دیگه برمی گردند ، نگران نشو ، گفتم : تو چرا نرفتی ؟ گفت آخه یه کار واجب پیش اومد ، گفتم‌ چه کار واجبی ؟ گفت باید یه رَمز رو می خوندم ، گفتم رَمز چی ؟ گفت : هنوز خودمم نمی دونم ، ولی حدس می زنم یه نفوذی و جاسوس بین ما هست ، گفتم جاسوس از کجا ؟ گفت اَگه اشتباه نکنم ، حدسم اینکه از دار و دسته منافقین باشه ، پرسیدم از کجا فهمیدی ؟ یه اسم با دو تا عدد ، دوتا عدد به هم چسبیده ، مثلا " مثل عدد ۱۳۶۶ ، که میشه ، عدد ۱۳ و ۶۶ ، این دوتا عدد می تون مشخصات طول و عرض جعرافیایی یه منطقه باشه ، البته این رو مثال زدم ، پس روی نقشه میشه منطقه قرار رو مشخص کرد ، البته بستگی داره این عداد رو چطور کنار هم‌ بچینی ، اون اسم هم می تونه ساعت قرار و روز قرار باشه ، پرسیدم اسم چی هست ، گفت : (تُنگ آب) ، گفتم چی ؟ چه اسم عجیبی ، گفت آره خیلی عجیبه ، گفتم بیا با هم روش فکر کنیم ، گفت باشه ، گفتم یه تنگ جنسش از چیه ، گفت می تونه از شیشه یا گِل باشه ، گفتم اُگه از گِل باشه میشه کوزه ، در صورتی که اینجا گفته‌ شده تُنگ ، پس نتیجه می گیریم جنسش از گِل نیست ، گفت پس باید از شیشه باشه ، گفتم آره تُنگ شیشه ایی آب ، گفت خوب تُو تُنگ شیشه ایی که آب هست چی می ریزن ، گفتم نگو چی می ریزن ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 ❤️نبی اعظم حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم):❤️ مَن سَرَّهُ اَن يُنسَاَلهُ فى عُمُرِهِ وَ يُوَسَّعَ لَهُ فى رِزقِهِ فَليَتَّقِ اللّه وَ ليَصِل رَحِمَهُ. هر كس دوست دارد كه عمرش طولانى و روزى اش زياد شود، تقواى الهى پيشه كند و صله رحم نمايد. بحارالأنوار (ط-بیروت) ج ۷۱،ص ۱۰۲ 🌿🍁🌱🍂🌴🍃🌴🍂🌱🍁🌿 ذکر روز سه شنبه صد مرتبه : 🌺 یا ارحم الراحمین 🌺 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 الهی امروز بهترين ثانيه ها شيرين ترين دقايق دلچسب ترين ساعت ها دوست داشتني ترين لحظه ها راپيش روداشته باشید سه شنبه تون شاد و بینظیر 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 شادي نمادی از زیستن آگاهانه است و نمایشی از سپاسگزاری در برابر یزدان پاک ما وارث این تفکریم شاد باش و شاد زندگی کن که شاد زیستن انتخاب است نه اتفاق... 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 طورى صحبت كنیم كه ديگران عاشق اين باشن تا بهمون گوش بدن ... طورى گوش بدیم كه ديگران عاشق اين باشن تا باهامون صحبت كنن... 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 انصاف یعنی اگه روزهای سخت رسید روزهای خوب زندگیت یادت بمونه انصاف یعنی بدونی خدای روزهای سخت همون خدای روزهای خوبه منصف باشیم 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 زیبایی خریدنی نیست ... شادابی هدیه گرفتنی نیست طراوت اتفاقی نیست همه این ها بسته به انتخاب وتلاش توست شاد باش و شاد زندگی کن 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 من می‌دانم از همین صبح زیبا از این گنجشکانی که رقصان آواز می‌خوانند؛که امروز روز خوبیست و بی‌شک معجزه‌ای درراه است صبح سه شنبه شما بخیر با آرزوی بهترین ها 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹 💢کانال جانباز شیمیائی💢 @janbaz_shimiaee 🌹🌻🌺🌷🌼🌸🌼🌷🌺🌻🌹
🔴‏دعوای «رعنا رحیم‌پور» مجری صدای لندن و «هیچ‌کس» رَپر زیرزمینی! 🔹 نکته جالب، اشاره رحیم‌پور به ۴۰۰هزار دلاری است که به هیچ‌کس پرداخت شده است. 🔸 پشت‌پرده حضور پررنگ خیلی از سلبریتی‌ها در اتفاقات اخیر، از «صدف‌بیوتی» تا «شاهین نجفی» و هیچ‌کس و...، پول‌های کثیف مزدوری است که از سرویس‌های امنیتی غربی و‌ سعودی و وزارت‌خانه‌های خارجه آمریکا و انگلیس دریافت کرده‌اند و حالا دارند این‌طور همدیگر را رسوا می‌کنند./صابرین 🔹اینها روی خون جوانان ما سرمایه‌گذاری کردند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee