eitaa logo
کانال جانبازِ شیمیائی
530 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
ثواب بازنشر مطالب (بدون ذکر منبع)،هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است ادمین: جانباز شیمیایی بهروز بیات @janbaz_shimiaee
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر اینم جواب نداد میریم تو فاز خشونت. سه روز دو‌به دو‌ مقابل هم می ایستیم مسابقه چک (سیلی زدن) برگزار می کنیم. 😂😂😂😂 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔴سفر سردار قاآنی به بغداد برای دیدار با رئیس‌جمهور و نخست وزیر عراق 🔹 یک منبع آگاه عراقی امروزسه شنبه به شفق نیوز عراق اعلام کرد که سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران ایران در دیداری اعلام نشده وارد بغداد شده است و با مقامات عراقی از جمله عبداللطیف جمال رشید رئیس جمهور و محمد شیاع السودانی نخست وزیر عراق دیدار کرده است. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ قهر۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت چهل ُ و یکم ۰۰۰آخه کِی این تخمه های مغازه بقالی شماتموم میشه تامن یه نفس راحت بکشم ، بایدبرم همه تخمه های بقالی حاج گل ممد رو بخرم تا راحت شم ، گفتم اون چوب روبده من ، گفت نمی دم، می خای بزنی گفتم نمی زنم ،بده ، گفت بگو به جوون مادرم نمی زنم ،برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم دیدم همه دارن می خندن حتی' آقا قلعه قوند؛گفتم به جوون مادرم نمی زنم؛چوب روخواست بده به من، گفتم مطمئنی این چوب داخل لوله خمپاره بود؛گفت آره به جوون مادرم تازه یه نارنجکم بهش بسته شده؛اینهاش ،وای دیدم نارنجک به چوب بسته شده تُو دست ناصره داد زدم بدش من همه بخوابید ، چوب رو ازدست ناصرگرفتم پرتش کردم به سمت سینه کش کوه نارنجک خوردبه کوه ُومنفجر شد چرا تاحالا منفجر نشده بود خودم هم نمی دونم سنگ های ریز پرت شدن اینور و ُ اون ور یه دفعه ناصر گفت :آخ ، سرش روگرفت یه سنگ خیلی کوچیک خوردبه سرش وسرش رو شکست جمشید داد زد ودوئید به سمت ناصر ، بلندبلند گریه می کرددیدم ناصرداره می خنده ، جمشید ُوبغل کردوگفت:چیزی نیست یه خراشه نگاش کردم باز باانگشتم اشاره کردم بیا جلو گفت دیگه چی شدبازم بیام جلو ، یادت باشه جوون مادرت روقسم خوردی بغلش کردم بوسیدمش گفتم بابامگه تو آموزش ندیدی ، مگه توآموزش به تونارنجک رو آموزش ندادن ، توندیدی که اون نارنجک ضامن نداره ؟ روی یه چوب بسته شده فکر نکردی ممکنه کار عراقیا باشه ،یه دفعه جمشیدبابُغض گفت مگه این آقا فکرم می کنه ؟همه زدن زیر خنده ،بعد گفت هنوزم که هنوزه به شاخص خمپاره میگه شاخه ، به خمپاره میگه کونپاره ، باز همه خندیدن ،همین طورکه داشتم می خندیدم دیدم تُو دفترحاج آقادلبری تُومسجدنشستم؛ یه هوسیدپرسید:حاج حسن آقابه چی می خندی، بگو ماهم بخندیم ، گفتم یه لحظه یادجبهه و جنگ افتادم؛سید گفت خوبه تو یادخنده هاش می اُفتی ،من بیشتریاد گریه هاش می اُفتم ، آقاباصری گفت :سید خوبه آدم تعادل روحفظ کنه،هردوطرف رو درنظربگیره؛سیدبا عصبانیت گفت :اَخوی تُوطول جنگ سه بار گردان چهار صد نفری من شدچهل نفر ،دوباره ازنو جمعش کردم ،تیکه تیکه گوشت عزیزام رو ازروی سیم خاردارا جمع کردم ،به کدوم قسمتش بخندم ، بعدزد زیر گریه ،به معاونم که تُوعملیات با تیر مستقیم سرش رو زدن وبدون سر جلوی چشام می دوئید ، به بیسیم چیم که چهارده سالش بود ُ و با قناسه زدنش خونش پاشید تُو دهن من و بی اختیار قورتش دادم ، صدای گریه سید بلند تر شد ، به اون هیجده تا گُل یاسم که شب عملیات وقتی پشت میدون مین گِیر افتادیم خودم فرستادمشون تُو حجله دامادی ، رفتن رو مین ها تا اون هارو خنثی ' کنن تا بقیه گردان بتونه از میدون مین رد بشه ُ و زمین گِیر نشه ، سید زار زار بلند بلند گریه می کرد انگار بعد چهل سال ترکیده بود ، رفتم جلو بغلش کردم ، نوازش کردم ، سید جان ؟ عزیز دلم آروم باش ، سعی کن نفس عمیق بکشی ، به قلبت فشار نیار ، ترکش تُو سرت حرکت کنه خطر ناک میشه ، آروم نشوندمش دو تا خانم تُو جلسه گریه می کردن ، دکتر گفت راست میگه بنده خدا ، آخه این جنگ واسه ما جزء بدبختی چی داشت ، رفیق دکتر ، بلافاصله حرف دکتر رو تائید کرد ُ و گفت جنگ چیز خوبی نیست ، سید همونطور که نفس نفس می زد ، باعصبانیت گفت ، جنگ خیلی هم خوب بود ما هر چی داریم از همون جنگ داریم ، جنگ به ما عزت داد ، خودباوری داد ، استعدادهامون رو شکوفا کرد ، باعث شد بتونیم دوستامون رو از دشمنامون تشخیص بدیم ، خودی رو از ناخودی بشناسیم ، جنگ با تمام سختی هاش واسه ما نعمت بود ، یه درب بهشت بود که خدا مدتی به رومون باز کرد ، و بعضی هامون که زرنگتر بودن ازش رد شدن و یه کسایی مثل من جا موندن ، سید دوباره زد زیر کریه ، انگار اَشکهاش بند نمی اومد خیلی هارو به گریه انداخت ، یه هو مش قربون با سینی چایی وارد شد ، آقای باصری واسه اینکه اوضاع رو جمع کنه داد زد سلامتی رزمندگان و خادمین اسلام صلوات ختم کن ، داشتم به سید نگاه می کردم یه هو آقای افکاری همون آقایی که قهر کرده بود اومد تُو تا دیدمش یاد اتفاقات قبل از نماز اوفتادم ، سلام داد ُ و گفت : حاج آقا می تونم چند دقیقه وقتون رو بگیرم ، حاج آقا دلبری با مهربونی خاصی گفتم عزیز دلم اَگه امکان داره یه وقت دیگه باشه ، الان یه جلسه مهم داریم ، نیم ساعتی طول می کشه ، آقای افکاری تا چشمش به من افتاد گفت : آقای عبدی در جریانه ، پس اَگه صلاح دیدن خودشون با شما صحبت می کنن ، بعد خدا حافظی کرد ُ و رفت ، آقای باصری پرسید ، برادر عبدی قضیه چی بود ؟قیافش آشنانبود ، گفتم : اتفاقا" قضیه درمورد همین آشنا بودن ُ و آشنا نبودن نماز گزارهای مسجده که مشگل ایجاد کرده ، حاج آقا دلبری پرسید چرا ، مگه چی شده ؟ گفتم امروز قبل از نماز برای این دوستمون یه اتفاقی ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عناصر دستگیر شده فرانسوی و داعشی در اختیار قوه قضاییه هستند وحیدی، وزیر کشور: 🔹در اغتشاشات افرادی از ملیت‌های دیگر دستگیر شدند که برخی نقش زیادی داشتند. 🔹عناصری از دستگاه اطلاعاتی فرانسه و عناصری در رابطه با داعش دستگیر شدند که در اختیار قوه قضاییه هستند تا طبق قانون با آنها برخورد شود. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این پنج نفر خسته از براندازی اومده بودن درِ خونه ایی استراحت کنن ولی پنج دقیقه بعد رفتن تو گونی😂😂 🔺کفِ میدون باش🔻 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تا وقتی دستگیر نشدن شعار میدن «توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر فرزند ندارد» 🔹 ولی وقتی دستگیر میشن با گریه میگن «زنگ بزن به مادرم، اون همه چیزو بهتون میگه» 🔹 لات بمیری سامورایی😜😜 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
🔺مردم هوشیار باشند: دروغ بزرگ ابتکار درباره بنزین پتروشیمی‌ها/ جیغ بنفشی که منجر به واردات یک میلیارد لیتر بنزین پاتیلی شد 🔹بعد از ۳ سال صادرات بنزین ایران حال زمزمه‌هایی درباره تراز منفی و پیشی گرفتن مصرف از تولید به گوش می‌رسد. اما برای روایت افول یک خودکفایی نباید قصه را از وسط کتاب خواند. 🔹واردات گسترده واکسن در دولت سیزدهم و فروکش کردن کرونا باعث شد که فنر مصرف بنزین رها شود و این موضوع در کنار افت تولید بنزین در دولت روحانی (طبق آمار شرکت ملی پخش) از ۱۰۷ به ۹۸ میلیون لیتر در روز، مزید بر علت شد و فعلا ایران را از لیست صادرکنندگان بنزین خارج کرده است. 🔹در این شرایط یکی از گزینه‌های روز میز دولت برای تامین پایدار بنزین کشور، استفاده از ریفرمیت پتروشیمی‌ها است، موضوعی که در دوره تحریم اول نیز آزمایش شد و از واردات بنزین جلوگیری کرد. اما این موضوع جیغ بنفش مافیای واردات بنزین را درآورده است. 🔹اخیرا معصومه ابتکار رئیس اسبق سازمان محیط‌زیست مدعی شده است که تولید بنزین از ریفرمیت پتروشیمی‌ها باعث آلودگی هوا در دولت دهم و سیزدهم نسبت به دولت روحانی بوده است. نکته جالب اینکه شائبه‌های زیادی درباره نقش شوهر ابتکار در واردات بنزین پاتیلی در ابتدای دولت یازدهم مطرح است که با هجمه رسانه‌ای به تولید بنزین باکیفیت پتروشیمی‌ها رقم خورد. 🔹البته خانم ابتکار همه واقعیت را درباره آلودگی هوا نمی‌گوید، اما شاید بهتر است بدانید که دولت یازدهم برای ثبت رکورد هوای پاک، استانداردهای سخت‌گیرانه دولت قبل را تغییر داد و همین موضوع را دستاویز هجمه علیه بنزین پتروشیمی‌ها و واردات بنزین پاتیلی کرد. البته تکمیل پروژه‌های تولید گاز و پروژه‌های بهبود کیفیت فرآورده‌های پالایشگاه‌های اراک و تهران که در دولت دهم انجام شد هم به این موضوع در دولت یازدهم کمک کرد. 🔹اما برای بررسی آلایندگی بنزین پتروشیمی به جای رجوع به استانداردهای متفاوت از هوای پاک و آلوده بهتر است ریفرمیت پتروشیمی را طبق «آنالیزهای دقیق» با ریفرمیت پالایشگاه‌ها مقایسه کنیم. به عنوان مثال ریفرمیت پتروشیمی نوری دارای عدد اوکتان ۹۵، درصد بنزن ۱.۹ و درصد آروماتیک ۵۶ است و این اعداد برای پالایشگاه شازند اراک که بهترین پالایشگاه ایران است معادل عدد اوکتان ۹۸، درصد بنزن ۲.۳، درصد آروماتیک ۶۱ می‌باشد. 🔹طبق استانداردها درصد بنزن ریفرمیت باید کمتر از ۲ درصد باشد که درباره پتروشیمی نوری صدق می‌کند همانطور که شاهرخ خسروانی قائم‌مقام مدیرعامل پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی در دولت یازدهم نیز در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس عنوان کرده بود که «مشکلی با بنزن بنزین پتروشیمی نوری نداریم». 🔹همچنین کمیسیون اصل ۹۰ در مجلس نهم و یازدهم نیز با حضور کارشناسان متعدد از همه دستگاه‌های متولی به موضوع آلایندگی بنزین پتروشیمی‌ها ورود کرده و در پایان آن را دروغی بزرگ به نفع واردات یک میلیارد لیتر بنزین پاتیلی و بی‌کیفیت توسط دلالان بنزین اعلام کرد. 🔹درحالیکه همه اسناد و گزارشات معتبر بر آلوده نبودن بنزین پتروشیمی‌ها تاکید می‌کند اما ارجاع جریان همسو با معصومه ابتکار به یک سایت خبری مجهول به نام نفتون است که نشاندهنده خالی بودن دست آنهاست. البته از جریانی که یوسف رشیدی تئوریسین اصلی آن‌ها در مصاحبه با خبرگزاری فارس نمی‌داند بنزین پتروشیمی از گاز تولید نمی‌شود یا حتی نمیداند میعانات گازی چیست نباید انتظار حرف‌های مستند داشت. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نحوه برخورد مقتدرانه‌پلیس فنلاند، با آتش زنندگان عکس حضرت آقا اما اغتشاشگران، در ایران، انتظار دارن که آمبولانس و اتش‌نشانی و اورژانس و حتی پلیس را آتش بزنند، ولی پلیس به آنان آبنبات بدهد!!😳 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
علی دایی هم رستورانش رو توی این سه روز تعطیل کرده ، ولی خب اینقدر بی وجود و ترسوان که میزنن به علت تعمیرات :) آقای دایی درباره دختر اردبیلی دروغ گفتی نه ادعاتو اثبات کردی نه اومدی به خاطر دروغت عذرخواهی کنی ... انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee
داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ آقای اَفکاری۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت چهل و دوم ۰۰۰گفتم:امروزقبل ازنماز برای این دوستمون یه اتفاقی افتادکه داشت قهرمیکردکه ازمسجد بره ،من جلوش روگرفتم وازش خواهش کردم بمونه ،یه هو یکی ازحُضار گفت:خُوب می رفت چه بهتر؛حاج آقادلبری بااَخم نگاش کرد ُ وگفت یعنی چی بره ؟هرکدوم ازاین نماز گزارها برای این مسجدنعمتن ،ایناعزیزهای ماهستند،این ها هستند که ماهستیم ، وگرنه مارو می خان چیکار؛نون خوراضافی که نمی خان؛بعدرو کرد به من ُ وگفت خُوب حالاموضوع چی بود؟ گفتم موضوع دعواسر جای نماز خوندن بود این آقازودتر اومده بود وصف اول نشسته بود.بعدیکی ازافراد قدیمی مسجد که دیر رسیده بود ُ وجایی درصف اول پیدانکرد؛چون این آقاناشناس بوداون روهول دادعقب ُ و جاش نشست ُ گفت : اینجاجای منه من سی ساله تواین مسجدنماز می خونم، مااین مسجد رو ساختیم ،حالا شما نرسیده اومدی می خای صف اول وایسی؛یه دفعه آقای ولی زاده گفت : وای اون کِی بوده ، خیلی کار اشتباهی کرده ، اصلا" کارش درست نبوده ، باید عذرخواهی کنه ، من گفتم موضوع عذر خواهی نیست ، موضوع مهمتر از این حرف هاست ، یادمه چند وقت پیش حاج آقا دلبری بین دو تا نماز مفصل راجب این مسئله صحبت کرد و با همه اتمام حجت کرد ولی مثل اینکه تُو بعضی ها اثر نداشته و این خوب نیست ، حاج آقا دلبری گفت آقای عبدی زحمت بکشید ببینید اگه آقای افکاری نرفته تشریف بیار داخل ، رفتم داخل شبستون دیدم با پسرش نشسته ُ و داره چایی می خوره ، گفتم : آقای افکاری حاج آقا دلبری با شما کار داره ، پرسید مگه شما موضوع رو بهشون نگفتید ؟ گفتم چرا ، مختصرا" اشاره کردم ولی بهتره خودتون مفصل تر توضیح بدید ، یه هو تلفنم زنگ خورد ، عیال بود ، گفت : پسرا ُ و عروسا ُ و نوه ها اومدن ، اَگه میشه کمی میوه بخر ُ و زودتر بیا ، خوشحال شدم ، آخه عاشق نوه هام بودم ، از خود بی خود شدم ، سریع رفتم داخل دفتر حاج آقا دلبری ، آقای افکاری با ادبیات خواصی داشت در حضور بقیه با حاج آقا دلبری صحبت می کرد ، نمی دونم شغلش چی بود ولی مشخص بود که سخنران خوبیه ، از حاج آقا ُ و بقیه عذر خواهی کردم ُ و رفتم برای خرید میوه ُ و دیدار بچه ها ، فردای اون روز خونه نشسته بودم ُ و داشتم یه شعر واسه شهداء می نوشتم ، تلفن همراهم زنگ خورد ، حاج آقا دلبری بود ، گفت من پائین جلوی درب خونه تونم ، میشه یه لحظه بیایی پائین ، سریع رفتم دَم درب خونه ، واسم عجیب بود که حاج آقا دلبری اومده درب منزل ما ، تعارف زدم بفرمائید داخل ، حاج آقا گفت آقای افکاری همون آقای دیروزی بعد از رفتن شما نیم ساعتی با من صحبت کرد حرفای عجیبی زد که بعضی از حرفاش من رو ناراحت کرد ، چون به جزء شما همه افراد جلسه از قدیمی های مسجد هستند تصمیم گرفتم با شما که تازه اومدید مسجد ما و از قدیمی های این محل نیستید مشورت کنم ، پرسیدم مگه به جزء قضیه صف اول نماز چیز دیگه ایی هم گفت ، آقای دلبری گفت : اره به چند تا مسئله اشاره کرد ، پرسیدم مثلا" به چه چیزهایی ، حاج آقا یه آهی کشید ُ و گفت ، یکیش مسئله شلوغی و همهمه بچه ها داخل مسجد ، دومی تقسیم نماز گزارهای مسجد به خودی ُ و ناخودی ، سومی دسته بندی تُو مسجد ، پرسیدم یعنی چی ؟ حاج آقا دلبری گفت : مثلا " گروه کُنج مسجدی ها که سر و صدای زیادی دارن ، گروه آشپز خونه ، گروه ابدار خونه ، گروه بسیج ، و غیره ، پرسیدم یعنی بازم هست ، گفته بله واسه همین از حرفاش ناراحت شدم ، گفتم راستش رو بخاید ، من تا حالا اینجوری به مسجد نگاه نکرده بودم ، معلوم ایشوه خیلی دقیق و نکته بینه ، حاج آقا گفت و البته حساس ُ و کمی سیاه بین ، این همه حرف زد یه نکته سفید و امیدوار کننده تُو حرفاش نبود ، البته من اول به حرفاش زیاد اهمیت ندادم ولی تُوخونه به حرفهاش فکرکردم ُ و کلاهم روقاضی کردم دیدم بعضی حرفاش درسته ،پرسیدم شغل این آقاچیه&گفت : معلم ومربی پرورشی؛می گفت ، مدتی مدیر ومدتی هم بازرس بوده ، همه سالها هم فرمانده بسیج تُو مدارس مختلف بوده ، دوره روایتگری جنگ رودیده ،کارش تشکیل گروه سرودوتاتر و کارهای هنریه و مدرک این دوره ها رو هم داره ، گفتم چه خوب پس می تونه کمک زیادی واسه مسجد باشه ، بهتره ازش استفاده کنیم ، حاج آقا گفت ولی به نظرم منفی گرا بودنش می تونه آسیب بزنه ، یا حداقل باعث دشمنی بعضی ها باهاش بشه ، واسه همین خواستم نظر شما رو هم که تُو کارهای هنری هستی و با روحیه اینجور افراد آشنایی بیشتری داری رو بپرسم ، گفتم خُوب من هنوز ایشون رو نمی شناسم بهتره یه چند روزی بهم وقت بدید تا باهاش آشنا بشم ، بعد نظرم رو بدم ، حاج آقا دلبری قبول کرد و گفت : البته بهتره این موضوع فعلا" پیش خودمون بمونه و کسی مطلع نشه ، گفتم باشه هر طور صلاح می بینید ، گفت پس تا آخر هفته۰۰۰ ادامه دارد. حسن عبدی
Behrooz Bayat @Abonaeim: کیان ۹ ساله که به دست ناپاک حرمله زادگان در شهر ایذه به شهادت رسید...! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee