eitaa logo
🌺جنت القرآن 🌺
165 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
324 ویدیو
34 فایل
خانه قرآن و عترت شهری ✨ جنت القرآن ✨ (تحت نظارت سازمان تبلیغات اسلامی ) شماره پروانه 028_01_11 ♦️آی دی مدیریت @montaghem3376 🌸✨🌸✨🌸✨🌸 http://www.instagram.com/_u/jannat_quran1364 🌸✨🌸✨🌸✨🌸 ♦️جنت القرآن رادراینستاگرام نیز همراهی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرور حفظ ۴ آیه اول الرحمن توسط دخترای گل دهه نودی 🔸🔹🔸🔹 ماشالله به نفس هاشون
برنامه روزانه بیست و چهارم ماه 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ❤️خواندن جزء بیست و چهارم ❤️ خواندن نماز قضا👇 ... شنبه ها: ۱ نماز صبح ... ۱شنبه ها: ۱ نماز ظهر ... ۲شنبه ها: ۱ نماز عصر ... ۳شنبه ها: ۱ نماز مغرب ... ۴شنبه ها: ۱ نماز عشا ... ۵شنبه ها: ۱ نماز آیات قضا ... جمعه ها: ۱ نماز امام زمان عج (دلخواه) ✅دعا خوانی دعای عهد صبح زیارت عاشورا زیارت آل یاسین ✅سوره خوانی یس صبح سوره واقعه شب (می‌شه در قالب نماز وتیره باشه) ✅ذکر روزانه ذکر صلوات حداقل ۱۰ تا ذکر سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حداقل ۱۰ تا سوره توحید حداقل ۱۰ بار سوره والعصر حداقل ۱۰ بار ذکر یونسیه حداقل ۱۰ بار 🔻🔻🔻🔻 توجه: عمل به همه برنامه اجباری نیست، هر چی در توانتون بود انجام بدید ولو یک صلوات. اما سعی کنید جزء قرآن رو بخونید حتما. الباقی با خودتون.... حتی میتونید بیشتر کنید •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ⭐️انشالله با خوبی‌ها، شارژ باشیم •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🙏برای دوستان خود فورواردکنید
4_311175057814585488.mp3
3.95M
جزء بیست و چهارم قرآن (روش تحدیر ) 🔻🔻 @yaddashthaye_damedasti 🌸کانال یادداشت‌های دم دستی یک مولف •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅فورواردکنید
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
زیارت دلنشین آل یاسین با توای علی فانی
212_52688716680853.mp3
13.9M
چقدر خوبه هر روز حدیث کسا رو تو خونه پخش کنیم هم خودمون شارژ شیم هم خانه و خانواده انرژی اش رو دریافت کنه ❤️❤️❤️❤️ حدیث کسا صوتی با صوت دلنشین اباذر الحواجی از همگی التماس دعا
❌❌❌❌ کلاس ورزش به دلیل بین التعطیلین و شب شهادت تعطیل میباشد ان شالله از دوشنبه
برنامه روزانه بیست و پنج مهر 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ❤️خواندن جزء بیست و پنجم ❤️ خواندن نماز قضا👇 ... شنبه ها: ۱ نماز صبح ... ۱شنبه ها: ۱ نماز ظهر ... ۲شنبه ها: ۱ نماز عصر ... ۳شنبه ها: ۱ نماز مغرب ... ۴شنبه ها: ۱ نماز عشا ... ۵شنبه ها: ۱ نماز آیات قضا ... جمعه ها: ۱ نماز امام زمان عج (دلخواه) ✅دعا خوانی دعای عهد صبح زیارت عاشورا زیارت آل یاسین ✅سوره خوانی یس صبح سوره واقعه شب (می‌شه در قالب نماز وتیره باشه) ✅ذکر روزانه ذکر صلوات حداقل ۱۰ تا ذکر سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حداقل ۱۰ تا سوره توحید حداقل ۱۰ بار سوره والعصر حداقل ۱۰ بار 🔻🔻🔻🔻 توجه: عمل به همه برنامه اجباری نیست، هر چی در توانتون بود انجام بدید ولو یک صلوات. اما سعی کنید جزء قرآن رو بخونید حتما. الباقی با خودتون.... حتی میتونید بیشتر کنید •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ⭐️انشالله با خوبی‌ها، شارژ باشیم •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🙏برای دوستان خود فورواردکنید
4_311175057814585493.mp3
4.02M
جزء بیست و پنجم قرآن (روش تحدیر ) 🔻🔻 @yaddashthaye_damedasti 🌸کانال یادداشت‌های دم دستی یک مولف •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅فورواردکنید
◾️◾️◾️◾️◾️◾️ اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک🏴 ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ شهادت بی بی دو عالم صدیقه کبری بر همگان تسلیت باد
برنامه روزانه بیست و ششم ماه 🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ❤️خواندن جزء بیست و ششم ❤️ خواندن نماز قضا👇 ... شنبه ها: ۱ نماز صبح ... ۱شنبه ها: ۱ نماز ظهر ... ۲شنبه ها: ۱ نماز عصر ... ۳شنبه ها: ۱ نماز مغرب ... ۴شنبه ها: ۱ نماز عشا ... ۵شنبه ها: ۱ نماز آیات قضا ... جمعه ها: ۱ نماز امام زمان عج (دلخواه) ✅دعا خوانی دعای عهد صبح زیارت عاشورا زیارت آل یاسین ✅سوره خوانی یس صبح سوره واقعه شب (می‌شه در قالب نماز وتیره باشه) ✅ذکر روزانه ذکر صلوات حداقل ۱۰ تا ذکر سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حداقل ۱۰ تا سوره توحید حداقل ۱۰ بار سوره والعصر حداقل ۱۰ بار ذکر یونسیه حداقل ۱۰ بار 🔻🔻🔻🔻 توجه: عمل به همه برنامه اجباری نیست، هر چی در توانتون بود انجام بدید ولو یک صلوات. اما سعی کنید جزء قرآن رو بخونید حتما. الباقی با خودتون.... حتی میتونید بیشتر کنید •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ⭐️انشالله با خوبی‌ها، شارژ باشیم •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🙏برای دوستان خود فورواردکنید
4_311175057814585478.mp3
3.99M
جزء بیست و ششم قرآن (روش تحدیر ) 🔻🔻 @yaddashthaye_damedasti 🌸کانال یادداشت‌های دم دستی یک مولف •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅فورواردکنید
برشی از رمان در حال تألیف و بدون ویرایش نویسنده 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 ترکیه، استانبول ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ .... _ خفه می‌شی یا خفه‌ات کنم؟ مهران نگاهش به اسلحه‌ی توی دستان رها افتاد. رها از همان موقع خروجش از ایران آن را به‌همراه داشت؛ بدور از چشم همه حتی سارا. _ می‌خوای چکار کنی؟ بزنی؟! خوب بزن... تو که خیلی‌ها رو زدی. پشمالو پایین شلوار مهران را ول کرد. لحظه‌ای نگاه کجی به اسلحه کرد و بعد پر سرو صدا و ملتمسانه به هوا می‌پرید؛ انگار قصد داشت مانع رها شود. _ آروم بگیر پشمالو. مهران جلوتر آمد. _ امثال تو پول می‌گیرن که به دروغ یه روز بگن ۱۵۰۰ نفر تو آبان کشته شدن... یه روز بگن رژیم ۵۰۰ نفر رو کور کرده که همه شونم دختر پسرای خوشگل و کم سن هم بودن... یه روز بگن پای حسین روغنی رو قطع کردن... یه روز بگن به آرمیتا عباسی تعدی کردن... بله خب... تا وقتی مخاطب بی‌سوادِ رسانه‌ باشه و احمق، روال همینه. _ گفتم بس کن... مهران بازهم جلو آمد. رها عقب رفت. پشمالو ول کن نبود و مدام به هوا می‌پرید تا خودش را به دست رها برساند. _ حالا بگو ببینم... نقشه چیه...؟ فرضاً تونستین براندازی کنین و ایران رو بگیرین... کی قراره بیاد رو کار هااان...؟ الان که هیچی نشده با هم دعوا افتادین... _ خفه شو... مهران همان‌طور جلو می‌آمد و رها عقب می‌رفت. دستانش روی اسلحه می‌لرزید. سرو صداهای پشمالو هم روی اعصابش بود. _ نکنه کوموله؟ اون‌که گفت هر کی چک اول رو بزنه، دور مال همونه... خودشم خوب پروژه ژینا رو جلو برد... اما فکر نکنم؛ چون کسی که دخترای زیر ۱۸ سال و پیش مرگ خواسته‌هاش قرار میده چطور می‌تونه پدر این سرزمین باشه... آررره؟ _ گفتم خفه شو... _ وایستا ببینم... حتما رجوی؟ اما فکر نکنم... چون اونم اگه عرضه داشت، مراقب دخترای تو اردوگاه اشرف‌اش بود و اونا رو قربانی هوس برادرش نمی‌کرد. _ خفففه شو... _ آهااان صبر کن... حتما پهلوی... مهران قهقه‌‌ای زد و سرش را به اطراف تکان داد. _ نه... نه... یک آن قیافه‌اش جدی شد. _ چقدر از امثال مرضیه دباغ و اون شکنجه‌هاشون توی زندان ساواک خوندی هااا؟ از ناخن کشیدناشون و شوک برقی‌شون؟ _ فرو کردن میل‌گرد داغ توی ساق پا... _ بس کن. _ چیه؟! چندش‌ات شد؟ _ خفه شو... _ پس اگه سر تراشیدن دخترا و زنده دفن کردنشون رو بشنوی چی؟ _ خفه‌شو... خفه شو... _ یا شکنجه با سیم لختِ برق و آب یخ... یا زنده زنده انداختن تو دستگاه چرخ گوشت هااان اینا رو شنیدی؟ جواب بده شنیدی‌ی‌ی؟ _ خفههه شوووووو این را که گفت اسلحه را به سمت پشمالو گرفت و چندبار شلیک کرد. _ تو هم خفه شو دَتی... همه تون خفه شین. دوباره سر اسلحه به سمت مهران چرخید. مهران روی زانو نشست. نگاهی به دَتی کرد که غرق در خون بود و چشمان معصومش به سمت او بود. _ دتی بیچاره! شماها حتی به حیوانات هم رحم ندارید و فقط هشتک حمایت می‌زنید. با پشت انگشت اشاره اشک جمع شده در چشمانش را پاک کرد و بلند شد. به سمت رها آرام آرام قدم برداشت. _راستش رو بگو... همین بلا رو سر دوستت هم آوردی نهههه... رها آب دهانش را فرو برد و عقب رفت. حالا پشت رها به تنه‌ی درخت چسبید و لوله‌ی اسلحه درست به سینه‌ی مهران. _ تو کشتی‌اش یا اون پسره شهاب... ددددد حرف بزن. با دادش رها چشمانش را بست و ماشه را کشید. صدای گلوله از لوله‌ خفه‌کن، خفیف به‌ گوش رسید. لرز دستانش بیشتر شد و دوباره ماشه را کشید. نفس‌‌هایش تند شده بود. چشمانش را آرام و با لرز باز کرد. مهران هنوز روبرویش ایستاده بود و نگاه پر دردش از رها به سر اسلحه کشیده شد. رها اسلحه را پایین گرفت. مهران دست راستش را به طرف سینه‌اش برد. رها خودش را از درخت به کناری کشید. _ گفته بودم منم خطرناکم... بیش از حدی که باید می‌دونستی... دونستی. این را گفت و چند قدم به عقب رفت، برگشت و با سرعت از آن‌ها جا دور شد. 🔻🔻🔻🔻 کپی و نشر بدون ذکر منبع و نام نویسنده = پیگرد قانونی