eitaa logo
جان و جهان
512 دنبال‌کننده
741 عکس
33 ویدیو
1 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
من و خواهرم تنها دخترهای بابا بودیم، اما هیچ‌وقت یادم نمی‌آید به نوازشی لوسمان کرده باشد. بغل کردن هم در خانه‌ی ما سن و قاعده داشت. پدر حتی خیلی علاقه داشت مرد بارمان بیاورد؛ مثلا راهنمایی بودم که نقشه‌ی کاغذی زهوار در رفته را می‌داد دستم و می‌گفت برو شهرداری منطقه‌ی نمی‌دانم چندِ تهران و فلان کار اداری‌ام را انجام بده. اوایل باورم نمی‌شد بابا من را رها کرده بروم آن سرِ شهر، اتوبوس به اتوبوس و خط به خطِ مترو بگردم شهرداریِ منطقه فلان را پیدا کنم و با متصدی‌اش کلنجار بروم که امضایی بکند یا شماره‌ای بزند یا... به خودم این تسکین قلبی را می‌دادم که بابا مثل سایه دنبالم آمده، مراقبم هست و فقط می‌خواهد من دست و پا چلفتی بار نیایم. ✍ادامه در بخش دوم؛