eitaa logo
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
143 دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
هر کس به تماشایی، رفته‌ست به صحرایی؛ ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی ... «و عجل لنا ظهوره» فاطمه معین زاده مادر سه فرزند، شاعر، نویسنده، ویراستار، فعال فرهنگی، فعال حوزه کودک و نوجوان💐 ارتباط با من: https://eitaa.com/Fmoeenzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴اکانت توییتری رهبر انقلاب: نَصرٌ مِنَ الله و فَتحٌ قرِيب...
✨✨✨ «حزب خدا زنده است» رهبرِ ضحاک‌ها، مهترِ سفّاک‌ها موسمِ مرگش رسید، در پیِ تدبیر شد شعله به لبنان کشید، پنجه به ایران کشید خون ز سرِ پنجه‌اش، باز سرازیر شد بر تلِ ویرانه‌ای، چکمه‌ی بیگانه‌ای... غیرتِ مردانه‌ای، نعره‌ی تکبیر شد لشکرِ یاران به صف، خیلِ سواران به صف در دلِ میدان به صف، جنگ نفس‌گیر شد بارشِ سجیل‌ها، سیلِ ابابیل‌ها در بغلِ فیل‌ها، ابرهه تحقیر شد! شاهد و فاتح سوار، با مددِ ذوالفقار پوزه‌ی سگهای هار، باز به زنجیر شد قدسُ لنا؛ هوش دار! غاصبِ صهیون تبار خصمِ زبون الفرار، موسمِ تطهیر شد! جان ز کفَش می‌بَرد، نعره‌ی شیران به غیظ گر زِ بلاهت، سگی در طلبِ شیر شد! حزبِ خدا زنده است، فتح و ظفر می‌رسد یوسفِ غمگین به چاه، خوابِ تو تعبیر شد در تله‌ی سنگ‌ها ، صد نه، هزاران شدی شیشه‌ی عطری شکست، آینه تکثیر شد... باد به کامم حرام ، تلخیِ عیشِ مدام منتقما! انتقام... یار بیا! دیر شد ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گوهرشاد قم
بداهه شنبه ۲۸ مهر؛ با موضوع غالب شهادت (انجمن شاعران گوهرشاد) چشمهایش لرزه بر جان ستم می‌افکند/ یک نفر نه! او به تنهایی خودش یک لشگر است از تن مجروح او دشمن هراسان می‌شود/ شیرمرد است وغیور است و اَبَر جنگاور است فصل بی مهری ست ای باران کجا هستی بیا؟ تشنه‌ی هرقطره‌ات، آبان و مهر و آذر است روضه‌ی انگشت و انگشتر روایت می‌کند پیکر سنوار ... آری کربلایی دیگر است آمدم تا بیتی از سنوار بنْـویسم ولی سهمِ من انگار تنها این دو چشمانِ تر است گر چه می میرند سبز و ایستاده سرو ها در شهادت ماجرای عشق جور دیگر است ..... با کتاب و عطر و تسبیحش به میدان می‌رود آن که می‌داند شهادت از عسل شیرین‌تر است تشنه‌ی جام شهادت را چه باک از تشنگی آنچه می‌نوشد شهید، آری ز حوض کوثر است لحظه لحظه لاله ها دلخون تر و دلخون ترند لحظه لحظه زنده تر عشق و امید و باور است... کودکان در زیر آوار و پریشان مادران بدتر از تصویر زلزالِ زمان محشر است رفته سنوار و کجا شعر تری آید به لب؟ خالی از اغراق ،حالم از همیشه بدتر است در خیالم کودکی را بین آتش دیده ام حالم از آن لحظه های داغ دیدن بدتر است یک جهان تصویر در آن چشمهای بسته بود روز محشر چشمهایش قاب عکس حیدر است می خروشد همچو شیر و مثل چمران نابغه است مثل قاسم او شجاع و مصطفای دیگر است در دلِ میدان، مجاهدْ سخت می‌کوشد، ولی نفسِ سرکشْ رام کردن، این جهادِ اکبر است گرچه عمری خاک بالینش، خرابه خانه اش خوش به حالش همنشین حضرت پیغمبراست بداهه سرایان خانمها: پسندیده معین زاده حسنَکی حاجی پور عباسی غلامرضاپور میرنوری ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
. من با تو؟ کافه؟ بستنی؟ از ما بعید بود این همدلانه از منِ تنها بعید بود یک عمر چای ریخته‌ام من برای من یک استکان دو تا شده حالا، بعید بود بر باد رفته بود شکوهی که داشتم شد آن شکوه گمشده، پیدا ... بعید بود ای اتفاق ساده! بگو با چه ساختی؟ از من چنین فرشته‌ی زیبا ... بعید بود بی چتر زیر بارش باران نم نمیم از من بعید بود که اینگونه با همیم❤️ ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
سلام و نور ✨ به اطلاع همه مخاطبین کانال فروشگاه نورا می‌رسانیم، پنجاه درصد از سود حاصل از فروش تمامی اجناس فروشگاه، به مردم مظلوم لبنان اهدا می‌شود. این طرح تا پایان تجاوزات رژیم غاصب اسرائیل و پیروزی حق بر باطل ادامه خواهد داشت. ان‌شاءالله ✨✨✨✨✨✨✨✨ ثبت سفارش: @Fmoeenzadeh ✨فروشگاه فرهنگی نورا✨ https://eitaa.com/nooorafarhangi ♨️♨️♨️♨️♨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ تقدیم به بانوان دریادل ایرانی که تکه‌ای از طلاهای خود را تقدیم جبهه مقاومت کردند.✨ « هدیه » آقا! بفرمایید انگشترم اینجاست با عشق از دستم در آوردم یک هدیه از یار است مانند او زیباست! این روزها عزم سفر دارد او سالها در دست من، تنهاست ... انگشترم هر شب؛ جان می‌دهد با اشک‌های مادرانِ داغدارِ خسته‌‌ی آواره‌ی زخمی هر چند بی‌جان است انگشترم عزم سفر دارد دلتنگ لبنان است انگشترم شاید یک وعده‌ی شام شب آوارگان باشد در دست دختربچه‌ای یک قرص نان باشد شاید پتو باشد گرما ببخشد بر تن سرد زنی تنها شاید متکایی که بر آن تکیه خواهد زد داروی بیهوشی شود بر پای آن کودک وقتی که دکتر تکه‌های پاره‌اش را بخیه خواهد زد ... انگشترم هدیه است انگشترم زیباست انگشترم یک تکه از دنیاست دنیا کجا دیدی که پا برجاست؟ ای کودک صنعا ای مادر بیروت ای پاره‌های پیکر لبنان همدردتان هستیم در ایران... بزم عزا کافی‌ست! با هدیه‌ای باید که عیدش کرد... انگشترم یک تکه از دنیاست مانند من یک روز خواهد مرد باید شهیدش کرد ... فاطمه معین زاده کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در حالتی عمیق فرو می‌روی به خواب در دست خود بگیری اگر یک کتاب را ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تمرین امشب این بود؛ «قریحه آزمایی با واژه های لبریز، شانه، ردّپا » از بی‌معناسرایی شروع، و به خلق معنا ختم شد. نتیجه این بود: لبریز را با شانه‌ای آورده‌ام در شعر بنگر چه زیبا ردّ پا را کرده‌ام در شعر * هی ردّ پا، هی ردّ پا، هی ردّ پا، شانه لبریز شد لبریز شد لبریز شد شعرم * شانه به شانه آمدی با من این جاده شد از ردّ پا لبریز * دلتنگ ردّپای توام، زودتر بیا افتاده بر زمین سرِ من، شانه‌ات کجاست؟ لبریزم از شکایت این روزهای تلخ سنگ صبور! دوست من! خانه‌ات کجاست؟ کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نگاهی بینداز یکی هست اینجا که خسته‌است تو اصلا ندیدی غمش را زیاد و کمش را تو اصلا ندیدی سحرگاه عید و سیاهِ شب ماتمش را به آتش کشیدی تنش را پرِ دامنش را گل پرپر باغ پیراهنش را در این خانه‌ی سرد و خاموش دل‌انگیزِ گردن‌فراز‍ِ فریبای مغرور! نگو یادت او را فراموش ... یکی هست اینجا به یادت یکی هست ندیدی که خسته‌ست ... ندیدی که تنهاست ... دل‌انگیزِ گردن‌فرازِ فریبای مغرور! به پایین پایت نگاهی بینداز «من» اینجاست ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨ 💔«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند، دعا می کنند و فرج ما می رسد...»💔 امام مهدی (عج) محفل استغاثه به امام عصر (عج) ویژه بانوان با سخنرانی حجت‌الاسلام سید قیام‌الدین موسوی • قرائت دعای استغاثه • ختم صلوات • سفره برکت • نماز جماعت • غرفه ویژه کودک 🔸زمان: جمعه‌های هر هفته، ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۸ 🔸مکان: موزه دفاع مقدس خرمشهر ، حسینیه شهدای گمنام هیئت دخترانه نورا هیئت حضرت معصومه (س) دبستان آینده درخشان ✨✨✨✨✨ https://eitaa.com/joinchat/2002518515Cf5aa008ebc
هدایت شده از گوهرشاد قم
نتایج بداهه های شنبه ۶ آبان موضوع: دفاع جانانه پدافند هوایی ایران در برابر گستاخی اسرائیل جنایتکار طبق الگوی: من اگر چه یک زنم مردانه می جنگم در این رزم کاش مثل حاج قاسم مرد این میدان بمانم در دفاع از حق مظلومان عالم مرد بودن شرط نیست ای خدا در راه حق هر لحظه با ایمان بمانم ____________ از زمین و آسمان حتی اگر موشک ببارد تا ابد من پایبند کشور ایران بمانم ___________ در دلم یک آسمان شعر شهادت می‌زند پر تا ابد با خون لاله بر سر پیمان‌ بمانم ___________ فتنه‌ها بسیار و دشمن بیش و یاران کم، الهی یاری‌ام کن در پناه عترت و قرآن بمانم ___________ با شهادت زندگی پایان ندارد، عیش باقی‌ست ناگزیر از مرگ، می‌خواهم که جاویدان بمانم ___________ چشمه می‌جوشد به اشک و دیده‌ام بارانی از عشق کاش می‌شد تا همیشه زیر این باران بمانم ___________ ساحل چشمان من دلبسته‌ی دریا دلان است چون شهیدان در پیِ حق تا به پای جان بمانم _____________ ساحل چشمان من دلبسته‌ی دریا دلان است چون شهیدان در پیِ حق تا که جان دارم بمانم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
نتایج بداهه های شنبه ۶ آبان موضوع: دفاع جانانه پدافند هوایی ایران در برابر گستاخی اسرائیل جنایتکار
___ فتنه‌ها بسیار و دشمن بیش و یاران کم، الهی یاری‌ام کن در پناه عترت و قرآن بمانم _______ با شهادت زندگی پایان ندارد، عیش باقی‌ست ناگزیر از مرگ، می‌خواهم که جاویدان بمانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گوهرشاد قم
نتایج بداهه سرایی جمعی سه شنبه ۱۵آبان طبق الگوی: می‌خواستم وجود تو را شاعری کنم این کار احتیاج به خوش‌باوری نداشت 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 میلاد تو تبسم باغ بهشت بود اصلا بهشت بی تو تماشاگری نداشت اعجاز خلقت است که از روز ابتدا مثل حسین هیچ کسی خواهری نداشت جز چند بچه‌ هیچ کسی نوچه‌ات نبود این کوچه غیرِ مورچه‌ها عابری نداشت دنیا برای چشمهای مهربان تو جز اشک و درد سوغاتی بهتری نداشت من را ببخش هدیه برایت نداشتم هم پای دستهات، طلا، زرگری نداشت می‌خواست بی‌تو یک‌شبه طوفان به پا کند این بغض خسته، قدرت ویرانگری نداشت ... ای کاش کل قافله مردان جنگ بود یا آنکه رفت بر سر نی، دختری نداشت ای ارتفاع منبر تو تا ابد بلند غیر از علی کسی که چنین دختری نداشت ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
هدایت شده از حامیم | رضاافشار
🔺هدیه
آقا! بفرمایید 
انگشترم اینجاست 
با عشق از دستم در آوردم 
یک هدیه از یار است
مانند او زیباست!
این روزها عزم سفر دارد 
او سالها در دست من، تنهاست ...

انگشترم هر شب؛
جان می‌دهد با اشک‌های مادرانِ داغدارِ خسته‌‌ی آواره‌ی زخمی 
هر چند بی‌جان است 
انگشترم عزم سفر دارد
دلتنگ لبنان است

انگشترم شاید 
یک وعده‌ی شام شب آوارگان باشد 
در دست دختربچه‌ای یک قرص نان باشد

شاید پتو باشد 
گرما ببخشد بر تن سرد زنی تنها
شاید متکایی که بر آن تکیه خواهد زد  

داروی بیهوشی شود بر پای آن کودک 
وقتی که دکتر تکه‌های پاره‌اش را بخیه خواهد زد ... 

انگشترم هدیه است 
انگشترم زیباست 
انگشترم یک تکه از دنیاست
دنیا کجا دیدی که پا برجاست؟

ای کودک صنعا
ای مادر بیروت 
ای پاره‌های پیکر لبنان
همدردتان هستیم در ایران...
 
بزم عزا کافی‌ست! 
با هدیه‌ای باید که عیدش کرد... 
انگشترم یک تکه از دنیاست 
مانند من یک روز خواهد مرد 
باید شهیدش کرد ...
شاعر:فاطمه معین‌زاده پ.ن. این بعثت دوباره ماست، بعثت دوباره انسانیت، بعثت دوباره زنانِ سرزمینِ سرافرازم ایران، ایرانِ سربلند، ایرانِ غیور، ایرانِ.... _______________ 📚@reza_afshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمرین پنجم این بود. باید یک مضمون رو در سه وزن متفاوت و مشخص، به زبان شعر در می آوردیم. نتیجه این شد: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن می‌رسد از سمت باران، یک نفر می‌دهد معنای انسان، یک نفر می‌دهد یک روز با لبخند خویش رنج دوران را به پایان، یک نفر بر تن این روزگار محتضر با سلامی می‌دمد جان یک نفر می‌رسد آرام جان این جهان می‌رسد در قلب طوفان، یک نفر فرصت سرد خزان سر می‌‌شود می‌رسد فصل بهاران یک نفر ‌************************* مستفعلن/مستفعلن/ مستفعلن/مستفعلن این روزگار غرق غم روزی به پایان می‌رسد عمر خزان سر می‌شود، فصل بهاران می‌رسد مرغیم در کنج قفس، بسته است راه پیش و پس بالا نمی‌آید نفس، کی فصل باران می‌رسد؟ می‌آید آن آرام جان، آرام از او قلب جهان من زنده هستم آن زمان؟ روزی که انسان می‌رسد ... **************** مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن بگذشت و باز می‌گذرد روزگارها سر می‌شود خزان و می‌آید بهارها می‌آید و جهان نفسی تازه می‌کند سر می‌رسد قرار دل بی قرارها
نتیجه بداهه گویی شب سه شنبه مرا این سو و آن سو می برد با خود هنوز از کار دل سر در نیاوردم 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷 🪷ادامه بداهه: 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 🌵 دلم را پر بده عشقم برای تو، ادای عشق او را در نیاوردم اگر چه ابری ام اما برای تو کویر خسته ،چشم تر نیاوردم دو قسطم هی عقب افتاد و مسولش تشر میزد چرا آذر نیاوردم! شکسته قلک قلبم از این بابت ولی روی خودم دیگر نیاوردم به یادش می‌سرودم شب به شب با اشک غزل‌هایی که در دفتر نیاوردم به حزب‌الله لبنان هدیه‌اش دادم و دیگر اسم انگشتر نیاوردم به جای ِجانِ ناقابل، چرا آن شب برایش هدیه‌ای بهتر نیاوردم؟ پشیمانم چرا وقتی جوان بودم دوسه تا بچه ی دیگر نیاوردم چرا خواهر ندارد دختر نازم؟ چرا شش دختر دیگر نیاوردم؟ فرا می خوانی ام هر روز و شب اما نمی دانم چرا پر در نیاوردم ««« ببخش آقای من این سرگرانی را برای یاری ات یاور نیاوردم ««« برای آنکه قربانت شود جانم به جز یک جثهٔ لاغر نیاوردم حرای چشم خود را گشتم و جز اشک برایت آیه ای بهتر نیاوردم مومنی مگر من از سفرهای بهارانه گلاب ناب از قمصر نیاوردم؟ دری بر آسمان وا می کند شاعر نمی دانم چرا پر در نیاوردم ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom