eitaa logo
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
143 دنبال‌کننده
38 عکس
5 ویدیو
0 فایل
هر کس به تماشایی، رفته‌ست به صحرایی؛ ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی ... «و عجل لنا ظهوره» فاطمه معین زاده مادر سه فرزند، شاعر، نویسنده، ویراستار، فعال فرهنگی، فعال حوزه کودک و نوجوان💐 ارتباط با من: https://eitaa.com/Fmoeenzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
~ جـــــٰانْ پَنــــــــــــــٰاهْ ~
امروز توی آرشیو گوشی‌م اینو پیدا کردم. یه شعر قدیمی که برای ۲۲ بهمن نوشته بودم و چهار سال پیش توی هفته‌نامه‌ی حرم به صاحب امتیازی آستان قدس رضوی چاپ شد. یکی از مشکلاتی که دنیای دیجیتال برای ما به وجود آورده، هر چه دورتر کردنمون از کاغذ و قلم و یادداشت، و بسنده کردن به تایپ و سیو در گالریه. و این اصلا خوب نیست! همین سبک ذخیره باعث شد خیلی از شعرها، داستانها و یادداشتهامو در حین انتقال ذخیره حافظه گوشی به لب‌تاپ و مشکلاتی که گاهی برای گوشی و رم به وجود می‌اومد، از دست بدم. به همین خاطر تا حد ممکن از گوشی و کتابهای دیجیتال و هرچیزی که توی این دنیای نازیباست، دوری می‌کنم. باید دوباره به گذشته‌ها برگردم. باید دوباره شعرها و قصه‌هامو یادداشت کنم، با خودکارهای معطر رنگی، توی دفترهای کاغذی... اون حس خوبی که از عطر کاغذ و کتاب و خودکارهای عطری به خاطر دارم، هرگز در دنیای دیجیتال نمی‌شه پیدا کرد... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند ماه از ازدواجمان گذشته بود که همسرم لباس مقدس سربازی پوشید و رفت کرمانشاه. دوره آموزشی‌اش با ماه رمضان همزمان شده بود. این غزل را همان سال برایش نوشتم. خورشید را ز نور تو سرشار می‌کنم مهتاب را به مدح تو وادار می‌کنم هر صبح، هر سلام، هر آواز چلچله آیینه را به نام تو بیدار می‌کنم خوشنود باشد از تو خدا! از تو راضی‌ام هر شب دعای خیر تو بسیار می‌کنم ... *** جان داده‌ام به عشق تو و جان گرفته‌ام هر روز را به شوق تو تکرار می‌کنم این جاده‌های شب زده را با شعاع نور تا روز بازگشت تو هموار می‌کنم گفتی که سیل اشک نباری بدون من دارم خلاف میل تو رفتار می‌کنم! دست خودم که نیست، ... دلم تنگ ِ تنگ ِ توست ماهم! ببین بدون تو افطار می‌کنم ... رمضان 1429 – مهر 1387 کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث سرخ سکوت کردم و با چشم خیس می خوانم شب است و باز نشستم حدیث می خوانم حدیث ساده‌ی سرخی که بر لبم جاریست حدیث عشق عظیمی ست، گرچه تکراریست... حدیث عشق عظیمی ست، پای تا سر سرخ از آستان ازل تا قیام آخر سرخ شب است و داغم و در دل گدازه ای دارم خیال می کنم احساس تازه ای دارم نشسته در دلم انگار رد پای شهید دلم دوباره گرفته ست، در هوای شهید * الا شما که خدا انتخابتان کرده است! قنوت ها! که خدا مستجابتان کرده است! نه اینکه فکر کنم شب نشین دلهایید؛ شما و خاطره هاتان همیشه با مایید هزار لعن به آنان که سردِ بی دردند و نان به خون گلوی شهید تر کردند ... همان خدانشناسانِ «یاخدا» بر لب همان گروه مسلمان نمای لامذهب غریبِ شرعِ حلال، آشنای عُرفِ حرام اسیرِ مال و منال و شهیدِ جاه و مقام حماسه های شب افروز یادشان رفته ست امام جبهه دیروز یادشان رفته ست چراغ باغ شهادت خموش افتاده ست ... پیام سرخ شما پشت گوش افتاده ست ... * سکوت کردم و چشمم دوباره می بارد به روی دامن شعرم ستاره می بارد چقدر اشک بخواباند آتشِ دلمان؟ بعید نیست بگرید امام راحلمان... * در این زمانه یکی پله پله اوج گرفت در آن میانه یکی را چه ساده موج گرفت... یکی بریده نفس، سرفه های خردلی اش... یکی برای همیشه اسیر صندلی اش... یکی نه، بلکه هزاران دلیر جنگیدند به اقتدای امام کبیر جنگیدند اگر که چشم، اگر پا، اگر که دست و سری به انقلاب خمینی شدند بال و پری * زمان گذشت و تن فتنه را سری دگر است و «چادر من» و «چشم تو» سنگری دگر است زمان گذشت و زمین غرق شور و زمزمه ایست؛ امام جبهه اکنون «امام خامنه ای»ست! به حال و روز خودش، خصم، چاره ای بکند اگر مراد دل ما اشاره ای بکند! عنان حوصله مان را به باد اگر دادیم سکوت و صبر تمام است، اوج فریادیم! *** عزیز فاطمه! بنمای رخ که حیرانیم در انتظار تو امّن یجیب می خوانیم علی ظهورکَ عجّل ... الا امام غریب! سپاه فتنه! الیس غروبکم بقریب؟... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از اوایل محرم، مشغول طراحی جزء به جزء کاراکترها و طراحی صحنه‌ها و بعد متحرک سازی و تدوین و صداگذاری و ... بود. حدود یک ماه طول کشید تا اینکه بالاخره آماده شد! این یکی از قسمت‌های مجموعه پویانمایی چند قسمتی پسرم آقامحمدجواد هست. ببینید، لذت ببرید و ماشاءالله لا حول و لا قوه الا بالله بگید 😇😇 قسمت ویژه: علمدار تقدیم به علمدار کربلا آدرس کانال آقامحمدجواد: @hajaiim آی‌دی‌ش: @kahvazi @janpanaah
گردبادی عظیم در راه است ... سنگ برچین و چفیه را پر کن آن سوی این حصار، خانه‌ی ماست! پرت کن، کودک سه ساله‌ی من! خانه، تنهاترین بهانه‌ی ماست ... خانه‌مان یک حیاط پرگل داشت چه اتاقی! چه طاق و ایوانی! ظهر یک روز ... من چه می‌گویم؟ تو که آوارگی نمی‌دانی ... پدرت با برادرت می‌گفت: - « آه اگر نعره، بی‌اثر باشد! دست بردار! در نمی‌بندد؛ پای دشمن که لای در باشد ... » - «نه پدر! دست برنمی‌دارم حنجرم را دریده می‌خواهم! پای دشمن میان خانه‌ی ماست؟ پای او را بریده می‌خواهم!   به شیوخ عرب امیدی نیست زخم ِ سربسته، ملتهب شده است بیش از این نیز انتظاری نیست ! درد ما «عادتِ» عرب شده است ... »  پدرت رفت و با برادر تو، هر دوتاشان «خداپسند» شدند! مدتی بعد، با تنی خونین روی دستانمان بلند شدند ... حال این روزهای من ابری‌ست من و تو مانده‌ایم و تنهایی من ِ مادر دلم خوش است به تو تو که امّید نسل فردایی! تو که رویای نحس صهیون را با دو دستت، بر آب خواهی کرد با همین سنگ ساده، بر سرشان خانه‌شان را خراب خواهی کرد! سنگ برچین و چفیه را پر کن پرت کن کودک سه ساله‌ی من! نعره‌ی بی‌امان بکش، شاید با تو بالا رسید ناله‌ی من ...   «گردبادی عظیم» در راه است؛ «نعره»هامان اگر بلند شود ... غاصبان زیر کوه مدفونند؛ «سنگ» اگر روی «سنگ» بند شود ! کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
هدایت شده از ✨هیئت دخترانه نـــــــورا✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻بنویسید غزه؛💔 . . . . بخونید روضه‌ی عاشورا 😢 روضه علی اصغر 😢 روضه آب 😢 روضه پیکرهای ارباً ارباً 😢😭 غزه شده کربلا، مهدی زهرا بیا 🤲 😭😭😭😭 ♥️🌸⃟🍃 🖤هیئت دخترانه نورا نوجوانان شهرستان خرمشهر https://eitaa.com/joinchat/2002518515Cf5aa008ebc
هدایت شده از کانال حمید کثیری
توییت‌هایی فعال رسانه‌ای آمریکایی را درباره اسرائیل ببینید ... ترجمه توییت مشکی‌رنگ 👇👇 آن‌ها در مورد عراق به شما دروغ گفتند. آن‌ها در مورد کووید به شما دروغ گفتند. آن‌ها در مورد روسیه گیت به شما دروغ گفتند. آن‌ها در مورد جنگ اوکراین به شما دروغ گفتند. آن‌ها در مورد نوزادان سر بریده به شما دروغ گفتند. اما شما فکر می‌کنید آن‌ها به شما حقیقت را می‌گویند که چه کسی بیمارستانی در غزه را بمباران کرد؟! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
«از ما خجالت نکشید!» درمانده و آواره و بی‌سرپناه، در خیابانها قدم می‌زد. خسته بود و گرسنه. تازه از زندان آزاد شده بود و هیچ آهی در بساط نداشت. در تمام آن سالهای حبس، فقط «زنده» بود و «زندگی» نمی‌دانست. باید دوباره زندگی و زیبایی‌هایش را به خاطر می‌آورد و از اولین قدم شروع می‌کرد. تصمیم گرفت از کسی کمک بگیرد، اما از که؟ در این روزگار بی‌مروّت، میان کوچه و پس کوچه‌های این شهر هزار نقش و هزار رنگ، در دنیایی که هر کس سرگرم خویش است، چه کسی می‌تواند مأمن امن ابوهاشم باشد جز آن مرد؟ آن مولای مهربان ... آن جوان رعنا ... آن زیباروی پر ابهت ... نواده‌ی رسول خدا ... مولا حسن جان فرزند امام هادی که سلام خدا بر ایشان ... آری! جز او چه کسی می‌توانست گشاده‌روی و گشاده دست، دستگیر ابوهاشم باشد؟ جز او چه کسی می‌توانست چنین بارقه‌ای از نور امید بر پیکر سرد و سیاه روزگار این آواره بتاباند و قلب افسرده و ناامیدش را گرمی و روشنی ببخشد؟ دلش گرم شد. مثل همان سالهای پیش، ایام جوانی و رونق و عزّت... با خودش گفت: «نزد مولایم می‌روم. او مرا خواهد پذیرفت. صد دینار قرض می‌گیرم تا بشود نانی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و سرمایه‌ی اندکی برای آغاز یک زندگی تازه... » غرق در رویاهای شیرین، خود را در محضر امام یافت. آن ابهت بی‌نظیر، آن نگاه نافذ و جذّاب، آن چشمهای مهربان و صمیمی، چه لذتی داشت تماشای آن جمال بی‌مثال. چه خوش سخن می‌گفت... دلش می‌خواست زمان از حرکت باز می‌ایستاد و او می‌توانست این زیباروی زیباخصال را ساعتها به تماشا بنشیند. شرم حضور امام، تمام آنچه را که برای گفتنش نزد ایشان آمده بود، از خاطرش برد! سلامی کرد و عرض ارادتی، بوسه‌ای آکنده از عشق بر دستان مهربان امام زد و شرمگین و خجل، بی آنکه کلامی بگوید، از محضر ایشان مرخص شد! در راه بازگشت، به حرف‌های نگفته فکر می‌کرد و رویاهایی که در سر پرورانده بود، که ناگهان کسی از دور صدایش کرد: «آقا! ... آقا! ... بایستید لطفا! » ایستاد و با تعجب نگاه کرد به مردی که از جانب امام به سوی او می‌دوید... کیسه‌ای و نامه‌ای به دست ابوهاشم داد و گفت: «مولایم اینها را برای شما فرستاده‌اند» کیسه را باز کرد. مات و مبهوت به صد دینار درون کیسه چشم دوخت! اشکها امانش نمی‌دادند. در حالی که بی اراده پاهایش را به سمت بازار می‌کشاند، با چشمهایی غرق در اشک شرم و اشتیاق، نامه را گشود. یقین می‌دانست که این نوشته‌ی امام را تا ابد از خاطر نخواهد برد: « اگر حاجتی دارید، از ما خجالت نکشید ...» منتشر شده در نشریه حرم (آستان قدس رضوی) شماره 627 (ع) @janpanaah
. . دیشب سرودمش؛ تا صبح... قرار بود در مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مهمان نوزده‌ساله‌ی شهرمان، شهید گمنام، بخوانمش. فرصت کم بود، نشد. حیف که نشد... شهید گمنام سلام ... سلام مرحمِ بال و پرِ شکسته‌ی ما سلام برکتِ تسکینِ جانِ خسته‌ی ما سفر به خیر، جوان‌پهلوانِ ایرانی! خوش آمدی به دلِ خرّمی و ویرانی... خوش آمدی به دیارم، دیارِ خرمشهر مگر که تازه کنی روزگارِ خرمشهر الا شکیبِ دلِ بی شکیبِ آبادان الا قرارِ دلِ بی‌قرارِ خرمشهر ببر به عرشِ خدا، سوزِ آهِ مردم را الا ستاره‌ی دنباله‌دارِ خرمشهر مگر که سوزِ زمستان بخوابد و برسد به یُمنِ مقدمِ پاکت، بهارِ خرمشهر... اگر چه سخت، ولی باز مردِ میدان‌اند مجاهدانِ یلِ پای‌کارِ خرمشهر به لطف شیرزنانِ غیورِ رستم‌زاد خوشا که تازه شود روزگارِ خرمشهر! خوش آن دمی که شود بخت، یار آبادان خوش آن دمی که شود بخت، یار خرمشهر قریبِ صبحِ سپیدیم، خستگی ممنوع! ببین! به قلّه رسیدیم! خستگی ممنوع! پرنده پَر نزند هم پرنده می‌ماند! امید در دلِ این شهر، زنده می‌ماند! اگر چه خصم، بسی نقشه‌ها به سر دارد؛ ولی قطارِ جهان، مقصدی دگر دارد! قسم به وعده‌ی حقی که می‌رسد از راه خدا اراده‌ی تغییرِ مستمر دارد! و کاخ ظلم و شرارت خراب خواهد شد ولیّ عصر و زمان، عزمِ دفعِ شر دارد بخوان دعای فرج را ، بخوان ز سوز دلت دعای خسته‌دلان سوزِ بیشتر دارد بخوان دعای فرج را، که یار در راه است؛ چه عزتی! چه شکوهی! خدا خبر دارد... بخوان بجای شهید و بخوان برای شهید بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد ... کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . آسیاب به کدام نوبت؟ «سلام علیکم، خوش آمدید عزیزانم!...» چه دل‌انگیز است که صبح شنبه‌ات را با شنیدن این جمله آغاز کنی! توی حسینیه‌ی حضرت امام خمینی ره نشسته باشی کنار دیگر مشتاقان، و چشمت روشن شود به دیدار ابرمرد یگانه‌ای که در مقابلت نشسته و اینگونه سخن آغاز می‌کند: «سلام علیکم، خوش آمدید عزیزانم!» چه فرح‌بخش است نفس کشیدن در این فضای روحانی، و چه حسرت‌بار است اگر این تصویر را فقط از قاب تلویزیون دیده باشی ... صبح روز شنبه، مردم استان خوزستان و کرمان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند و باز من مانده‌ام و کوهی از آه و حسرت... به راستی لایق دیدار نبودیم؟ یا لایقمان ندیده‌اند؟ الله اعلم ... بند بند وجودم پر از سوال است؛ چه کسانی از خوزستان انتخاب شده‌اند؟ چرا نام من در میان آنها نیست؟ چرا روحم از این دیدار خبر نداشت؟ مگر من فرزند خوزستان نیستم؟ سالهاست که تصویر حضور و شعرخوانی شاعران در محضر رهبر معظم انقلاب را از قاب تلویزیون می‌بینم و غرق حسرت می‌شوم. خب من هم شاعرم، نیستم؟ لابلای این همه شعر، بالاخره یکی دوتا شعر خوب دارم، ندارم؟ حتی اگر آسیاب به نوبت هم باشد، بالاخره یک روز باید نوبت به حضور من هم برسد، نه؟ و حالا شنیده‌ام که جمعی از بانوان کشور، همین امروز صبح با رهبر معظم انقلاب دیدار می‌کنند. چرا من در هیچ کدام از این دیدارها جایی ندارم؟ چرا هیچکس مرا به هیچ دیداری دعوت نمی‌کند؟ ... این دیدار هم تمام می‌شود، مثل بقیه دیدارها... و خبرش تیتر یک خبرگزاری‌ها، و ما همچنان تماشاگریم... فاطمه معین زاده کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
💔💔💔💔💔 . قرار ما، یک و بیست ... دوباره جاریِ خون است و داغ در پیِ داغ شهید بعدِ شهید و فراق پشتِ فراق دوباره باغِ شهادت به گل نشسته، ببین چه لاله‌های غریبی دمیده در دلِ باغ... ز زائرانِ مزارِ تو نیز می‌ترسند چرا که لایتناهی‌ست قدرتِ عشّاق! سپاهِ دشمنِ بزدل کجا و جبهه‌ی حق ببین حکایتِ خورشید و کورسوی چراغ کجا ز بالِ مگس بشکند پرِ ققنوس کجا عقاب بترسد ز قارقارِ کلاغ به کورچشمیِ دشمن، قرارِ ما یک و بیست، سرِ مزارِ شهیدِ فرودگاهِ عراق *** بیا بیا گلِ زهرا(س)، بیا پناهِ جهان! بیا شها که جهانی بگیرد از تو سراغ... بیا پناهِ جهان! تا جهان نبیند ... آه که باز جاریِ خون است و داغ در پیِ داغ ... فاطمه معین زاده ۱۳ دی ۱۴۰۲ کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از وطنز
با رشادت، پرصلابت، پرغرور آورده‌ایم فاتحانی پیشکش از راه دور آورده‌ایم سرد و تاریکی چنان شب! زین سبب در نیمه شب بر سرت تلفیقی از گرما و نور آورد‌ه‌ایم! ✍فاطمه معین زاده 🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻 🆔 بله 🇮🇷 ایتا 🇮🇷 تلگرام 🇮🇷‌
زیبا زندگی کنیم و زیبا بمیریم ان‌شاءالله همه ما زیبا زندگی کنیم و زیبا بمیریم🤲 و بهترین معنای زیبایی یعنی خداپسند بودن، امام زمان پسند بودن ❤️ نه مردم پسند ... توی امت اسلام کسی بزرگتر از پیامبر خدا نداریم، که هنوز از دنیا نرفته بودند، توهین و تمسخر شروع شد «إن نبی الله لیهجر... » کسی بزرگتر از امیرالمومنین علی علیه السلام نداریم که تا سااالها بعد از شهادتشون، روی منبر لعنشون می‌کردند و بعد از هزار و چهارصد سال، هنوز هم بدترین و بیشترین دشمنان رو دارن... کسی بزرگتر از سیدالشهدا علیه السلام نداریم که برای شهادتش هلهله و پایکوبی کردند ... و کسی بزرگتر از مهدی زهرا سلام الله علیها نداریم که یک جهان دلداده داره اما هنوز جانش در خطره ... اون بزرگواران که معصوم بودند، شهدای صف اولی ما، و شهدای مدافع حرم و شهدا و جانبازان و هموطنای زخم‌خورده‌مون که خودشون رو مرید و دلداده و خاک پای معصومین می‌دونستند، زندگیشون اگه بر محور و مبنای خداپسندی و امام زمان پسندی باشه، باز هم همینه. جاذبه دارند برای حزب خدا، دافعه دارند برای حزب شیطان خدا عاقبتمونو بخیر کنه و تا جوان هستیم ما به آرزومون برسونه و دست ما رو به دامن آقا و صاحبمون برسونه و افتخار تنفس در هوای روزگار ظهور رو داشته باشیم روزگار خیلی سختیه، خیلی سخت پر از فتنه های بزرگ و کوچک ... پر از بلا و ابتلا ... تحملش سخته اللهم عجل لولیک فرج 😭🤲🤲🤲 کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 شما آخوندهای حکومتی و سیاسی... 🔻شما آخوندهای حکومتی و سیاسی، برای همیشه خط بطلانی شدید بر جریان سست و منفعلی که عبایش را می‌کشید به کول خودش و می‌گفت "آخوند اگر سیاسی بشود، مردم بی‌دین می‌شوند!" 🔸 آنها ترسیدند سیاست، دیانت‌شان را آلوده کند. 🔹 شما زینت سیاست و دیانت شدید. 🔸 آنها ترسیدند مناصب حکومتی، جایگاه اجتماعی‌شان را کم کند. 🔹 شما به مناصب حکومتی، جایگاه بخشیدید! 🔸 آنها می‌گفتند روحانیت منهای سیاست، بین مردم محبوبیت دارد. 🔹 شما با سیاست، روحانیت را بین مردم محبوب کردید. 🔸 آنها روزنامه نمی‌خواندند تا حواس‌شان از جامعه پرت شود. 🔹 شما در صدر روزنامه‌ها رفتید و حواس جامعه را جمع کردید. 🔸 آنها کفرانِ نعمتِ انقلاب اسلامی را کردند و از ولی فقیه به اندازه شاهی که می‌گفتند شیعه است حمایت نکردند. 🔹 شما شکر نعمت کردید و در برابر ولایت، ادب کردید و خدا زیادتان کرد. 🔸 آنها اوج آمال‌شان این بود که جسم بی‌جان اسلام در کنج عزلتش نمیرد و زنده بماند... 🔹 شما شاگردان خمینی و خامنه‌ای، دانشگاه‌های آمریکا و اروپا را با اسلام‌تان زنده کردید. 🔻 چقدر فرق است بین آنها و شما مردان خدا.. دم‌تان گرم آخوندهای سیاسی! دم‌تان گرم آخوندهای حکومتی.. ✍️ محمدحسین ابوطالبی کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
خدایا خودت کمک کن 🤲🤲🤲 چه شب سختیه امشب ... انقلاب عزیزم، پریشون و دشمن‌شاد نبینمت🥺 رهبر عزیزم، دل‌شکسته و آزرده‌خاطر نبینمت😢 ایران عزیزم، ایران عزیزم، ایران عزیزم، چی قراره به سرت بیاد؟ سربلند و باشکوه تر از پیش، به قله می‌رسی و ما رو به ظهور صاحبمون نزدیکتر می‌کنی؟❤️ یا با پیکری زخمی، برمی‌گردی به ده سال و بیست سال پیش؟...💔 چه شب سختیه امشب ... مولای غریبم، مهدی جان!💚 ایران، ایران شماست. ما هم فرزندان شما هستیم. برای سربلندی‌ش و سربلندی‌مون دعا کنین آقاجان 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ راهشو، خطشو ، ادامه بدین ... فهمیدین چی گفتم؟ خطشو ادامه بدین ... ❤️چشم حاج خانم ! چشم ... امروز اسم کسیو توی برگه می‌نویسم که مثل پسرت مخلص و خدمتگزار اسلام و انقلاب باشه؛ کسی که عاشق ایران باشه ... کسی که واسه خدمت به مردم، روز و شب نشناسه و ما رو برنگردونه به سالهای تلخ ذلت و حقارت و خیانت و پشت میز نشینی‌ها و قطعی برق و تعطیلی کارخونه‌ها و بیکاری پدرها و ... آخه فرق می‌کنه کی رئیس جمهور باشه😊✅ برای سربلندی ایران عزیز بر محمد و آل محمد صلوات جلیلی بفرستیم 💐 💚اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین💚 کلیک کنید ⬇️ @janpanaah
امام غریبم😢 در شهر نشانه‌ای ز تبلیغ تو نیست ای عشق! ستاد انتخاباتت کو؟ دوستی دارم که واسه هر انتخابات، این شعر رو میزاره وضعیت واتساپش بهش پیام دادم: به کی رأی دادی؟ گفت: من اصلا توی انتخابات شرکت نکردم!🙂 گفتم: می‌تونم علتشو بدونم؟ گفت: اصلا چرا باید شرکت می‌کردم؟ من که از اوضاع این کشور راضی نیستم...😠 گفتم: کسی رأی نمی‌ده که یا از همه چی راضیه و مشکل و ضعفی نمی‌بینه و براش فرقی نمی‌کنه نتیجه انتخابات چی باشه، یا همیشه در سکوته و برای خودش حق اعتراضی قائل نیست! گفت: چی میگی خواهر من!😒 انتخابات ایران که همش نمایشی و ساختگیه!😏 گفتم: حتی اون ضدانقلاب های خارج نشین امثال مسعود بهنود هم می‌دونن انتخابات ایران پاک‌ترین انتخاباته، و اومدن از حق رأی خودشون استفاده کنن و توی انتخابات شرکت کردن! گفت: رأی دادن هیچیو عوض نمی‌کنه...😕 گفتم: ولی رأی ندادن عوض می‌کنه! رأی ندادن این تلقی رو برای دشمنان اسلام و ایران عزیزمون به وجود میاره که ایران ضعیف شده و مردمش رهاش کردن، و به خاکمون طمع می‌کنه و اون وقت علاوه بر مشکلات اقتصادی، امنیتمون هم از دست می‌دیم. گفت: دلت خوشه‌ها! آخه چه فرقی داره، وقتی همه‌شون مثل همن؟؟🤨 گفتم: ماجرای صبح جمعه‌های روحانی و سفرهای تفریحی کیش و قشم همزمان با سیل و آوارگی مردم، بر باد رفتن سرمایه مردم توی بورس، سوختن هفتاد مسافر توی قطار و پاسخ وقیح آخوندی وزیر دولت روحانی و ده‌ها مورد دیگه رو که یادت نرفته؟؟ اما سید عزیزمون هوای مردم رو داشت، توی سه سال شانزده هزار کارخونه و کارگاه رو که تو دولت روحانی تعطیل شده بود رو دوباره راه اندازی کرد و ده‌ها هزار کارگر بیکار رو برگردوند سر کار. مشکل آب مردم مظلوم سیستان و بلوچستان رو برای همیشه حل کرد. پس فرق می‌کنه کی رئیس جمهور باشه! گفت: باشه این دور رأی می‌دم، ولی فقط به پزشکیان!🙂 گفتم: ممنونم. رأی تو باعث میشه ایران سربلند بمونه.🥰 قطعاً در انتخابت آزادی، اما خدا وکیلی فکر می‌کردم تو که عاشق و دلتنگ امام غریبمون هستی، کسی رو به عنوان رئیس جمهور وطن عزیزمون انتخاب کنی که تلاش کنه قدمی برای رضایت حضرت صاحب‌الزمان (عج) و رفع موانع ظهورشون برداره، نه کسی که خودش و همه اطرافیانش از حامیان فتنه زن زندگی آزادی هستند و معتقد به آزادی پوشش زنان و ترویج بی‌بند و باری، و باعث همه مشکلات اقتصادی و امنیتی کشور در اون هشت سال بنفش ... فکر می‌کردم کسی رو انتخاب کنی که ادامه دهنده راه سید عزیزمون باشه و توی همون مسیر خدمت به مردم و محرومین حرکت کنه... کسی که به هزاران روستا و شهرهای کوچیک سر زده و فرصت‌ها رو شناسایی کرده و براشون برنامه داره... حتی اگه نتونه نیمی از برنامه‌هاشو کنه، لااقل مطمئنم که تلاش خودشو می‌کنه و به خاطر پاکدستی خودش و تموم نزدیکانش، سرمایه مملکت به یغما نمیره، چون ایشون و دوستانشون بودن که با پیگیری‌هاشون چندین فساد بزرگ اقتصادی رو تا انتها پیگیری کردن و تا قرون آخرش رو برگردوندن ... دیگه ادامه ندادم. اونم چیزی نگفت. نمی‌دونم قبول کرد یا نه، نمی‌دونم آخرش پای صندوق می‌ره یا نه، ولی خوشحالم که حرفامو توی دلم نگه نداشتم. من وظیفه‌مو نسبت به دوست خوبم انجام دادم و پیش چشم امام غریبمون خجالت زده نیستم. امیدوارم که لااقل به حرفام فکر کنه ... فاطمه معین زاده