eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.2هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۰۸ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: میرزا آقاخان کرمانی داماد "صبح ازل" و مرتبط با جامع آدمیت و ملکم خان، و ادوارد براون جاسوس انگلیسی، در مجموعه منورالفکران این دوره، صریح و بی پرده به هتاکی روی می آورد تا قداست دین را بشکند و راه را بر ورود افکار و آراء غربی هموار سازد. او معتقد است که با وجود علوم و فنون و اختراعات بشری، انسان نیازی به وحی و احکام تکلیفیه ندارد! و جامعه می تواند به اجماع عقول خود، خیر و شر خود را تمیز دهد و وجود حکما و اهل علم، جامعه را از وجود انبیاء کفایت می کند. او نیز مانند همپالکی های خود نتوانست حوزه و دایرۀ علم و عقل را با حوزه وحی و اعتقادات تمیز دهد و در مواجهه با پوستۀ فرهنگ غربی یکباره خود را از باورها و مفاخر و هویت ملی و دینی اش خلع می کند و تسلیم لایه رویی پیشرفتهای فنی آنان می شود. 🔸به قول یکی از محققین معاصر: می توان گفت که میرزای منورالفکر کرمانی که براثر نسیم اومانیستی غرب از خود بی خود و مدهوش شده بود، اشیاء و امور را جز در افق غرب نمی دید و از اینجا؛ عالم اسلام را بیرحمانه و بیگانه وار مورد انتقاد قرار می دهد. او در دنباله روی و تقلید از طبیعت گرایی غرب که بعداً دو شاخه مهم مارکسیسم و کاپیتالیسم، خود را بر بشریت تحمیل و دین را افیون توده ها معرفی کرد، دین و اعتقادات آن را زاییده ترس آدمی دانست و پیدایش اسلام را به زمان و حشیگری ملت ایران و سایر ملل نسبت داد! و بر همین اساس پیام آوران الهی را "لسان دعوت طبیعت" و داعیان طبیعت خواند که در راستای اوهام پرستی (خداشناسی) آمدند تا اقتضای هر عصر و احوال با آن ملت سخن بگویند! و دین را ابداع و اختراعی می داند که در هر عصر و هر قوم برای اصلاح احوال آن مردم وضع شده و لذا حكمت تمام ادیان، قانون خلقت و ایجاد طبیعت است. 🔹او به تندی و بی خردی به احکام اسلامی می تازد، حجاب را کفن، تعدد زوجات را ویرانی ملت، احترام مردگان را رسم کهنه و نعش کشی، و آیین سوگواری سیدالشهداء ا را ماتمگری روح شادی، علما را تلاشگران خرابی آدم و عالم می نامد و نوکری خود را به راه و رسم غربیها _ که از هر تعصبی، متعصبانه تر بر باورهای غلط و مستقر بر نفی دین، اصرار می ورزند _ به اثبات می رساند. از کسانی که در شکل گیری فرهنگ الحادی و مشروطیت منهای مشروعیت، ایرانیت منهای اسلامیت در دهه های اخیر تأثیر عمده و بسزایی داشته، میرزا آقاخان کرمانی است. او اولین کسی است که بی تحاشی به همۀ مقدسات ملت می تازد و ته مانده قوام و مایه ملت در زمان بی لیاقت ترین حکومتهای تاریخ ایران را از روی عناد می کوبد. او استاد کسروی در بی حیایی و از خود ممنونی بود و گویی که مردم این مرز و بوم، شش دانگ اختیار خودش را پشت قباله وی انداخته اند. بر توسن گستاخی و فحاشی نشسته و به هر جا که خواست تاخته است. امثال کسروی و شریعت سنگلجی شاگردان مکتب اویند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۰۹ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: استاد مطهری به این گونه افراد اشاره کرده و می نویسد: همه می دانیم که در این اواخر افرادی بیشمار تحت عنوان دفاع از ملیت و قومیت ایرانی مبارزه وسیعی را علیه اسلام آغاز کرده اند و در زیر نقاب مبارزه با عرب و عربیت، مقدسات اسلامی را به باد اهانت گرفته اند. آثار این مبارزه با اسلام را که در ایران در کتابها، روزنامه ها، مجلات هفتگی و غیره می بینیم، نشان می دهد یک امر اتفاقی و تصادفی نیست، یک نقشه حساب شده است و منظوری در کار است. و این منظور و نقشه را تبدیل احساسات اسلامی به احساسات ضد اسلامی عنوان می فرمایند. 🔸اگر بخواهیم راه و فکر سایر سردمداران منورالفکری این دوره مانند مستشار الدوله و طالبوف و ... را بگوییم مثنوی هفتاد من می شود. همین گزیده از مجموع آثار و اقدامات این جمعیت، برای اثبات این که چالش اصلی این گروه با مبانی دین و اعتقادات اسلامی و پاسداری آن یعنی علما و روحانیت است، کفایت می کند. آنان آستین بالا زده بودند تا اسلام را در این ملت تشییع کنند و در گذشته ای بی فروغ بسپارند. راه را بر تفکر مادی و سکولار غرب بگشایند، مقاومتها را فرو ریزند و هویت این ملت را یکباره و تماماً تسلیم فرهنگ فاقد صلاحیت غرب نمایند. 🔹این منورالفکران از تمامی ابزارها و راهکارهایی که می توانستند در اختیار بگیرند، برای رسیدن به این اهداف که ظاهری تمدن گرایانه ولی باطنی ویرانگر استقلال و هویت و خودباوری داشت، به کار گرفتند. از فراموشخانه و فراماسونری، محافل مخفی و آشکار، نهادهای فرهنگی در بخش وقایع سخن گفتیم و به تکرار نقش آنها و چگونگی تشکیل و مرامشان باز نمی گردیم، بلکه به موضوع فرهنگ و استفاده ابزاری این گروه از توسعه معارف نگاه مختصری می کنیم تا این مدعیان روشنگری و اهدافشان را از نزدیک رصد کنیم. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۰ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 🔸دو پایه اساسی اصلاحات روشنفکران: فريدون آدمیت، که تمامی عمر خود را در توصیف و تأیید اندیشه های این منورالفکران به شیطان سپرد، سیر اصلاحات منوّر الفكران و رؤس اقدامات میرزا حسینخان را چنین ترسیم می کند: "لاجرم محور اصلاحات بر دو پایه قرار گرفت یکی تغییر نظام سیاسی دیگر توسعه معارف". در تغییر نظام به نوشته آدمیت دو کار را انجام داد، یکی تأسیس "شورای دولت"، و دیگری تشکیل "دیوان احکام عدلیه" که اولی راه را برای نظام پارلمانی هموار می کرد و دومی دست علما و روحانیون را از محاکم و اجرای احکام اسلامی باز می داشت! 🔹توسعه معارف در اصلاحات روشنفکران: آنچه مورد نظر ماست، مقوله توسعۀ معارف است. میرزا حسینخان هدف از توسعه معارف با توجه به تحولات اجباری غربیها در عثمانی را دو چیز عمده می داند: اوّل تأسيس مدارس برای تحصیل علوم و ادبیات فرانسه و زبان لاتین و حقوق که به آنها "لیسه Lycée" نام نهادند. گزارش میرزا حسینخان از این مدرسه در عثمانی این چنین است: شمار شاگردانش به پانصد تن می رسد، دویست و پنجاه تن مسلمان و نصف دیگر مسیحی هستند، مدیر و معلم و خدمه همه از فرانسه می آیند و دولت عثمانی مواجب آنان را می پردازد. اداره آن مثل مدارس بزرگ فرانسه خواهد بود. خرج سالانه آن بیش از دویست هزار تومان است. نظارت ظاهری این مکتب با صدر اعظم دولت عثمانی خواهد بود، ولکن نظارت واقعی و حقیقی او با دولت فرانسه و ایلچی کبیر آن دولت است ... چیزی که محقق است وجود چنین مکتبی باعث علم و هنر و بصیرت ملت خواهد شد و عن قریب آدم کاردان به جهت دولت موجود خواهد نمود. این فقره از نامه را مجدداً مطالعه کنید. دولت عثمانی مدرسه را دایر می کند که با هزینه خود ولی با نظارت واقعی فرانسه برای آن کشور سرباز پی جیره و مواجب تربیت کند و این مساله موجب فخر منورالفکران و حسرت آنان می شود تا چنین موهبت وابستگی را به گردن ایران هم بیاندازند؛ البته این مدارس در ایران بویژه در دوران نهضت مشروطه به فراوانی تشکیل شدند، چنانچه مدرسه دارالفنون هم در همین راستا از قبل تشکیل شده بود اما نمره ای جز تربیت مردان وابسته به فرهنگ غرب و پشت کرده به مفاخر و فرهنگ ملی و اسلامی، نداشت. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۱ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: یکی از محققین که طرفدار اینگونه آموزشها در مدارس به سبک غرب است. در ارزیابی خود از دارالفنون به جهت گیری آن اشاره می کند. البته غرض او از اصطلاحاتی مانند خرافات، عوامفریبی و موهومات، آن چنان که در آن زمان و حتی رگه های آن تاکنون مطرح است، چیزی جز باورهای دینی و اعتقادات اسلامی نیست. "می توان گفت تجددخواهی و مبارزه با خرافات و عوامفریبی و موهومات و نشر افکار آزادیخواهانه در عصر ناصری تا حدی از برکت تربیت و تعلیم همین طبقه از تحصیل کردگان دارالفنون بود و همین مؤسسه سودمند بود که عمال انقلاب مشروطیت و آن دسته از مأموران دولتی را که رشته کارهای آینده ایران را به دست گرفتند، تربیت کرد." 🔸نوشته اند: ظرف مدت چهل سال، ۱۱۰۰ نفر از این مدرسه فارغ التحصیل شدند و چون اغلب آنان از خانواده های منتقد (درباریان دیوانیان، لشکریان و شاهزادگان) بودند، به روشنفکری گراییده و توانستند معارف جدید اروپا را در میان طبقات متوسط جامعه انتشار دهند و اکثراً به مقامات عالی برسند. نوشته اند: تا امیر بر سرکار و بر کارها مسلط بود، در مقابل آنان (بیگانگان)مقاومت و با این امر (تحمیل معلمان) مخالفت می کرد. اما چون کار او پریشان گشت، اغراض آنان جامه عمل پوشید و خشت اول کج نهاده شد. 🔹محققان تا چهل معلم خارجی را به اسم و مشخصات و رشته تدریس آنان ذکر کرده اند که در این باصطلاح مدرسه، مشغول تربیت غربی شاگردان بودند. در میان معلمان ایرانی این مدرسه هم افرادی که وابستگی قطعی به فراماسونری و سیاستهای بیگانه داشتند، دیده می شدند؛ مانند میرزا ملکم خان ارمنی، نظر آقا از ارامنه آذربایجان، مادروس خان از ارامنه جلفا، محسن خان مشیرالدوله. فریدون آدمیت به مداخله بیگانگان - بویژه دولت انگلستان - در امر تعلیم و تربیت و انتخاب معلمان این مدرسه اعتراف می کند. زهرا شجیعی به این مساله این گونه می پردازد که: هدف تعلیم و تربیت در دورانی که این موضوع در حوزه اختیارات روحانیون جنبه مذهبی اخلاقی و معنوی داشت، با عصری که تحول صنعتی و پیشرفت علم و فن، نیازهای تازه ای را از نظر بهره مندی از نیروی انسانی پدید آورد، تفاوت بسیار یافت و آن را به کلی دگرگون ساخت. تغییر هدف ... در عصر اقتباس تمدن اروپائی، مورد توجه دولتهای وقت قرار گرفت ... برداشت قدمهای نخستین دولتهای پیش از مشروطیت، آموزش و پرورش از سلطه مذهب خارج و به تدریج از وظایف جدی دولتها شناخته شد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۲ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: جلال آل احمد با موشکافی دقیق از جریان ایجاد مدارس جدید و ورود علوم غربی و روشهای آموزشی آنان به این مدارس، ضمن دفاع از مکتب خانه ها - که آموزش قرآن یکی از اصول آنها بود و دانش آموزان همگی با آشنایی با قرآن وارد جامعه می شدند ـ به نتیجه عملکرد روشنفکران اشاره کرده و می نویسد: 🔸"اگر روشنفکری با علوم جدید رابطه جدی دارد - یعنی روشنفکری وقتی در یک اجتماع مطرح می شود که علوم جدید در آن اجتماع پایگاههای مستقر یافته باشد؛ یعنی مدارس و آزمایشگاههای جدید به صورت عضوهای زنده در تن آن اجتماع، حیات فعال یافته باشند - پس چرا ما آمدیم و از روز اول، در اوان دوره قاجار، به جای این که علوم جدید را وارد مدرسه های قدیم کنیم، مدرسه های تازه ای سوای آنها برای علوم جدید ساختیم؟ و به این طریق، خط بطلانی کشیدیم بر تمام مؤسسات فرهنگی سنتی؟ و تازه در مدارس جدید و از دانشگاههای جدیدمان نیز نه چندان تحقیقی یا مطالعه ای یا طرح تازه ای تا خدمتی به عالم علم نکردیم و اکنون در عین حال که مثلاً ساختمان دانشگاه کمبریج انگلستان تقلید مدرسه مادر شاه است در اصفهان، ما امثال مدرسه مادرشاه را بدل به موزه کرده ایم و آن وقت دانشگاه اصفهان را باز کرده ایم که چه بکند؟ که فقط لیسانسیه تحویل بدهد! و راستی کدام یک از دانشگاههای جدید ما حیات فعال علمی دارند؟ به این طریق هم سنت را خراب کرده ایم و هم تجدد را. هم از دیروز مانده ایم و هم از امروز." و البته این مساله یک خیانت بزرگ از ناحیه منورالفکران است که از چشم اندیشمندان منصف دور نمانده است. 🔹دوم تربیت زنان برای خارج کردن آنان از محیط خانواده و از حجاب و عفاف بود. فریدون آدمیت می نویسد: کار عمده دیگر برپا کردن "دارالمعلمات" برای تربیت زنان بود. زنان از پانزده تا سی و پنج سالگی در آن پذیرفته می شدند؛ درس اخلاق و تاریخ و ریاضی و تحریر و اداره خانه و زبان فرانسوی می آموختند؛ هر شاگرد ماهی هشتاد غروش مدد معاش می گرفت؛ و آموزگاران از مردم سالدار معین شده بودند. عده شاگردان در سال اول که مدرسه باز شد یکصد نفر بود. پس از شرح آن مطالب متذکر این معنی می شود (میرزا حسینخان): "زنی که زبان فرانسه یاد گرفت و از کتب آنها مطالعه نمود و از عادات آنها مستحضر شد نمیتوان متوالیاً او را در پرده نگاه داشت، و البته بالاخره بدون حفاظ داخل مجالس خواهد شد." از آن قرار، اندیشه بیرون آمدن زنان از پرده عنوان گردید. در این اعتراف صریح مشخص می شود که هدف منورالفکران از تأسیس مدارس دخترانه و یا مختلط و تدریس علوم غربی در آنها با حضور معلمین که عمدتاً وابستگی فکری به غرب داشتند از بین بردن حجاب و عفاف زنان و کشاندن آنها به منظر عام جامعه بود که به واقع تضعیف ایمان دینی کل جامعه و آلودن طهارت جامعه به نجاسات غربی، هدف و ره آورد این اقدام حساب شده و شوم منورالفکران بود! ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⚡️نماهنگ اسوه حسنه؛ 🔹بر اساس بیانات رهبر انقلاب درباره اقتدا به نبی مکرم اسلام (ص) در زندگی فردی و اجتماعی 🆔 @Jarianshenasi
🔷 ۳۱ شهریور سالروز آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد. ♦️شهید آوینی: «جنگ حق و باطل که از همان آغاز هبوط بشر بر کره زمین آغاز شده، اکنون به آخرین دوره تاریخی خویش نزدیک می گردد و نهضت حق، بعد از هزاران سال مظلومیت و محکومیت، به دوران اقتدار خویش می رسد. ♦️جهان در آستانه عصر نور است و آنکه دلش با حق باشد، آثار این نزدیکی را در همه جا، در آب و هوا و خاک و آتش باز خواهد یافت و مشتاقانه به جبهه حق خواهد پیوست.»
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۳ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: میرزا یوسف خان ریشار مؤدب الملک در سال ۱۳۲۳ هـ . ق مدرسه "فرانکوپرسان" را برای دختران دایر می کند. در زمان وزارت معارف میرزا احمدخان بدر، مدرسه ای به نام "دار المعلمات" بر پایه مدرسة "فرانکوپرسان" دایر می شود که هدفش تربیت معلمان آموزش جدید برای مدارس بود. در سالهای ۱۳۱۹ و ۱۳۱۷ هـ. ق (۱۲۷۷ و ۱۲۷۸ شمسی) مدارس زیادی گشایش یافت و مظفرالدین شاه به هر مدرسه ماهیانه ۲۲۵ تومان کمک می کرد! و انجمن معارف، میز و نیمکت در اختیار آنان قرار می داد. مدارس افتتاحیه اشرف، دانش، سعادت، سادات، رفعت،کمالیه، تربیت و ادب از جمله این مدارس بودند. طبق آمار منتشر شده از سوی وزارت فرهنگ از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۹ هـ. ق یعنی در مدت پانزده سال ۴۷ باب مدرسه دخترانه، ٧٦ باب مدرسه پسرانه، ۲ باب دبیرستان، ۳ باب مدرسه عالی تأسیس شده و جمع شاگردان دختر مدارس به ۲۱۸۷ نفر و شاگردان پسر به ۸۳۴۴ نفر رسیده است و سرعت رشد این مدارس بسیار زیاد بود. 🔸به موازات تأسیس این مدارس، بیگانگان نیز اقدام به تأسیس مدارس پسرانه و دخترانه نمودند. آمریکاییها از سال ۱۲۵۰ شمسی به بعد (حدود ۱۲۹۰ هـ. ق) در تهران، تبریز، ارومیه، همدان و رشت آموزشگاههایی را تأسیس کردند. از فرانسه، جمعیت مذهبی لازاریست ها در سال ۱۲۷۷ ه. ق مدرسۀ "سن لویی" در تهران تأسیس شد. جمعیت خواهران "سان دوپل" از سال ۱۲۸۲ هـ. ق به بعد در تبریز ارومیه، سلماس، اصفهان و تهران مدارس دخترانه دایر نمود. جمعیت خیریه اسرائیلی پاریس، با اجازه انجمن معارف! مدرسه ای به نام "الیانس" در تهران دایر کرد که مدیر آن یک تبعه عثمانی به نام "لوی"بود. این مدرسه ۱۹۰ شاگرد داشت و معلم غربی آن ملا حیم یهودی بود. اليانس یک مدرسه دخترانه هم در کنار این مدرسه پسرانه دایر کرد که ۷۵ دختر یهودی و شماری دختر مسلمان در آن تحصیل می کردند و برخی معلمین این مدرسه، مرد بودند. "اتحادیه جهانی اسرائیلی" که مقر آن در فرانسه بود در طی سفر ناصرالدین شاه و میرزا حسینخان صدر اعظم در سال ۱۸۷۳ م. به فرنگ، توافقی با شاه امضاء کردند که مدارسی برای اقلیتهای یهودی در ایران دایر کنند و دولت ایران از آنها حمایت کند سران این اتحادیه از رهبران نهضت جهانی صهیونیسم بودند. ریاست مدارس آلیانس در آن زمان بر عهده اسحاق موسی آدولف کرمیو بود که به قول ناهوم سوکولرف، نخستین نویسنده تاریخ خاص صهیونیسم "اگر یک صهیونیست به معنی نوین این واژه نبود اما بدون اغراق می توان گفت که علایق وی به یهودیت، برداشت وی از عظمت قوم یهود و عشق وی به فلسطین، ماهیت صهیونیستی داشت". 🔹این مدارس بر طبق توافق، حق ثبت نام اطفال مسلمان را نداشتند، اما در عمل به این توافق عمل نکردند و لذا مهمترین فعالیت مدارس آلیانس اسرائیلی، سرمایه گذاری روی کودکان مسلمان بود. انجمن فرانکوپرسان و "اتحادیه جهانی مدارس آلیانس اسرائیلی" در فرانسه هدایت و حمایت تبلیغی و مالی این مدارس را بر عهده داشتند. آنان موفق شدند در مدت کوتاهی در کشورهای مسلمان مانند مراکش، الجزائر، تونس، مصر، عثمانی، فلسطین، ایران و حجاز متجاوز از صدها مدرسه ایجاد کنند. فعالیتهای این مدارس و مجله فرانکو پرسان در دوره مشروطه به شدت افزایش یافت و در تحصن سفارت انگلیس و تجمعات منورالفکران برای حمایت از خواسته های مشروطه طلبان، این مدارس حضور چشمگیری داشتند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📢 در دفاع مقدس هم خودمان را شناختیم هم دنیا ما را شناخت ✏️ رهبر انقلاب: ما الان با اتّکاء به آن کارهایی که جوانهای ما آن روز در دفاع مقدّس انجام دادند، میتوانیم با اطمینان بگوییم امروز جوانهای ما میتوانند همه‌ی مشکلات این کشور را حل کنند. ✏️ اینکه گفته‌اند: «فی‌ تَقَلُّبِ‌ الاَحوالِ‌ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجال» ــ در دگرگونی‌های بزرگ گوهر انسانها شناخته میشود ــ این [فقط] مخصوص افراد نیست، جامعه هم همین‌جور است؛ یک جامعه را در حوادث سخت و سنگین میشود شناخت. ✏️ ما خودمان را نمی‌شناختیم، دیگران هم ما را نمی‌شناختند، دنیا هم ما را نمی‌شناخت؛ در دفاع مقدّس، هم ما خودمان، خودمان را شناختیم و هم دیگران ما را شناختند؛ آنهایی که در دنیا صاحب ادّعا بودند فهمیدند. ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ 🌷 💻 Farsi.Khamenei.ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۴ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: . در دوره مظفری مسیو ویزیوز، رئیس مدرسه آلیانس بود. او از بنیانگذاران لژ بیداری ایران در سال ۱۳۲۵ هجری یعنی اوج حرکت مشروطه به حساب می آید. همچنین جمعیتی به نام "فرانک" در تهران تشکیل داد که اعضای آن حسین امین الضرب، نصیر الدوله بدر، سیدمحمد رضا مساوات، شیخ ابراهیم زنجانی، رضا قلی خان نظام السلطنه و قاضی ارداقی بودند که در مشروطیت بسیار فعال بود و کسانی چون میرزا کریم خان رشتی عامل انقلاب گیلان و فتح تهران با این انجمن مرتبط بودند. 🔸از انگلستان، جمعیت مذهبی در سال ۱۳۲۲ هـ. ق مدرسه ای به نام "سیتورات عربال کالج" ، در اصفهان و بعد آموزشگاههایی در شیراز، کرمان و یزد تأسیس نمود... حسین مکی به رقم تعریف و تمجید که از آمریکا در تبیین روابط ایران و آمریکا، به نقش این مدارس در انتقال فرهنگ آمریکایی اعتراف می کند: "در ژانویه ۱۸۸۳ برابر ربیع الاول ۱۳۰۰ هجری ممالک متحده آمریکای شمالی تصمیم گرفت نماینده ای به دربار ایران اعزام دارد و بالاخره در همین سال مستر بنجامین (Benjamin) وارد تهران شد و اولین سفیری بود که از طرف دولت آمریکا وارد ایران شده است. چندی پس از استقرار روابط سیاسی و انجام تشریفات، ملت انسان دوست و نوع پرور آمریکا (!!) آموزشگاههایی در تهران و تبریز و همدان و و بعضی شهرستانهای دیگر (البته بتدریج) تأسیس نمودند و شعله فرهنگ و مدنیت را [!!] که از کانون ساحل آتلانتیک اقتباس شده بود، در این سرزمین مشتعل ساختند! آن آموزشگاهها دریچه معرفت و تربیت را به روی ملتی که با فرهنگ غربی آشنا شده، ولی آشنایی او فقط از روزنه "سوریون" یعنی از راه مدارس فرانسه و طرز تعلیم و تربیت لاتین بوده است، باز کرد. 🔹حضرت امام خمینی وجدان بیدار و ملکوتی ملت ایران، در این خصوص نکات ارزشمندی را متذکر شده اند که به یک نمونه از آن بسنده می کنیم: از جمله نقشه ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است؛ به طوری که خود و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را، نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانسته، و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیر قابل اجتناب معرفی نمودند، و قصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه هایی که از آنان خورده و اکنون نیز می خوریم، کشنده و کوبنده است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۵ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: جلال آل احمد درباره باز خورد این مدارس می نویسد: در قلمرو فرهنگ مشهور است و همه می دانند که مدرسه های ما، کارمند می سازند... یا دیپلمه بیکار تحویل می دهند ... در این حرفی نیست. اما آنچه که اساسی تر است و نگفته مانده، این که مدرسه های ما غرب زده می سازند. آدمهایی همچون نقش بر آب می سازند. زمینه های آماده برای قبول غرب زدگی تحویل می دهند. این است بزرگترین خطر مدارس و فرهنگ ما". 🔸از کسانی که نقش بزرگی در تأسیس این مدارس و وارد کردن افکار و لایحه های سطحی تمدن غربی داشته اند، می توان از امین الدوله نام برد. او در هنگام اقامتش در آذربایجان به عنوان والی از میرزا حسن رشدیه در تأسیس این نوع مدارس که با مخالفت وسیع مردم و روحانیون مواجه بود و چند بار مدرسه او دستخوش تعطیلی گردید، حمایت می کند. سپس در زمان صدر اعظمی، او را به تهران می آورد و حمایت وسیعتر و جدی تری از او به عمل می آورد. 🔹یحیی دولت آبادی به نقش امین الدوله و اقدامات او و اهداف چنین اقدامات به طور مفصل می پردازد. از جمله می نویسد: امین الدوله بیداران تهران را در هر لباس که باشند به مساعدت در نشر معارف می خواند و همه را به همراهی با تأسیس مدارس جدید و تجدید اصول تعلیم و تعلم تشویق می نماید. تصورات من درباره امین الدوله این است که امین الدوله می خواهد سرهای افکار جدید را که تازه در این مدت به جنبش آمده و هنوز نورس و نارساست بسامان بگذارد... امین الدوله مظفرالدین شاه را خاطرنشان می نماید که تنها نگاهدارنده او از جمله افکار تجدید خواهان سرگرم نمودن آنهاست به توسعه معارف و یگانه تحصیل نام نیک که شاه از روی سلامت نفسی که دارد به آن بی علاقه نیست راه گشودن در معارف است به روی ملت... بالجمله روزی چند از مصاحبت امین الدوله با شاه نمی گذرد که خاطر شاه متوجه توسعه معارف و آزادی مطبوعات و برداشتن سد ممانعت از پیش پای افکار تازه می گردد. بحدی که هیچکس به هیچ وسیله نمی تواند خاطر او را از این عقیدت منصرف نماید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۶ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: در جای دیگر در زمینه تأثیر و اقدامات امین الدوله مخصوصا در ترویج روزنامه ها و تشکیل "شرکت طبع کتب" می خوانیم: گرچه دوره رئیس الوزرایی (ذیقعده ۱۳۱۴ تا رجب ۱۳۱۵ قمری، فروردین تا آذر۱۲۷۶ شمسی) و صدارت امین الدوله (رجب ۱۳۱۵ تا ۱۵ محرم ۱۳۱۶ قمری، آذر۱۲۷۶ تا خرداد ۱۲۷۷ شمسی) دوره ای کوتاه بود و مجموعاً از یکسال و دو ماه تجاوز نکرد، اما همین دوره کوتاه باعث تحول و شکوفایی شگفتی در امر مدارس، معارف و مطبوعات کشور شد. در همین دوره روزنامه هفتگی تربیت که زیر نظر محمد حسین فروغی (ذکاءالملک) (فراماسون و مدرس مدرسه علوم سیاسی) منتشر می شد، به روزنامه روزانه مبدل گردید و این نخستین روزنامه ای بود که به صورت روزانه در پایتخت کشور منتشر می شد. مقدمات انتشار روزنامه روزانه دیگری به نام "خلاصة الحوادث" که نخستین شماره آن کمی بعد از استعفای امین الدوله ... منتشر شد، در همان دورۀ صدارت او فراهم آمد. در همین دوره روزنامه رسمی ایران نیز از تنگناهای پیشین تا اندازه ای خارج شد و صورت بهتری به خود گرفت. روزنامه پرورش که در مصر منتشر می شد با آزادی به ایران می رسید و در ورود آن به ایران ممانعت و سانسوری در کار نبود... 🔸با تشکیل و تأسیس مدرسه رشدیه مقدمات تأسیس مدارس دیگری چون ابتدائیه، علمیه و افتتاحیه فراهم آمد و با تشکیل انجمن معارف راه برای ایجاد مدارس جدید دیگر و پیشرفت شیوه نوین آموزش باز می شود... در همین دوره مقدمات ایجاد شرکتی برای طبع کتاب فراهم می شود. کمی بعد این شرکت با ده هزار تومان سرمایه تأسیس می شود تا به کار تألیف کتابهای درسی و نشر كتب مفید اقدام کند. احتشام السلطنه، محمد باقر خان اعتمادالسلطنه، میرزا کریم خان سردار مکرم، حاجی حسین آقا امین الضرب و یحیی دولت آبادی اعضای مؤسس "شرکت طبع کتب" هستند. شرکت میرزا محمد حسین فروغی و پسرش میرزا محمد علی خان (جد اینها یهودی و خود از فراماسونها بودند) و محمد قزوینی را برای ترجمه و تأليف كتاب استخدام می کند. از نخستین اقدامات شرکت در امر تألیف، انتشار کتابی است درباره تاریخ ایران... که با خط خوش طبع می کنند و به دست محصلین مدارس جدید می دهند ... شرکت طبع کتب تاریخ مختصر اسکندر کبیر، غرایب زمین و عجائب آسمان و سفر هشتاد روزه دور دنیا در مبادی علوم طبیعی، چرا به این جهت، در صحبت ساده طبیعی نردبان خرد در اخلاق و پاره ای از کتب دیگر را ترجمه و تألیف و طبع می نماید... 🔹ملک زاده نیز از نقش امین الدوله در تأسیس مدارس جدید تجلیل کرده و می نویسد: تأسیس مدارس جدید ملی که تا آن زمان ممنوع بود در زمان صدارت امین الدوله عملی شد و تشویق معارف پروران از یادگارهای دوره زمامداری اوست. شخصاً به تأسیس مدرسه رشدیه پرداخت و از تشویق معارف پروران آن زمان تا حدی که اوضاع اجازه می داد فروگذار نکرد؟ هم او به نقش میرزا یحیی دولت آبادی در این خصوص اشاره کرده و می نویسد: حاجی میرزا یحیی دولت آبادی بیش از سایرین در تأسیس مدارس ملی کوشش و بذل مجاهدت نمود و سی سال عمر خود را صرف تربیت غربی فرزندان ایران کرد و سهم مهمی از ثروتی که داشت در این راه صرف کرد و از آن جمله مدرسه ادب و مدرسه ی سادات از تأسیسات اوست. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۷ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: استفاده ابزاری از تأسیس مدارس جدید در راه مبارزه با اسلام (به عنوان سنت) و تزویج تمدن غربی مورد تأیید تقریباً تمامی مورخین است، اگرچه ممکن است از پاره ای اصطلاحات به ظاهر سازگار با آموزه های اسلام استفاده شود. به یک نمونه از این نوع اعتراف آراسته شده توجه کنیم: مدارس دوره مشروطیت برای جداسازی آموزش از شکل سنتی و مکتب خانه ای اهمیت نداشتند بلکه علاوه بر جنبه آموزشی پایگاه مقابله با کهنه پرستی، استبداد و کسب آزادی و ترقی محسوب می شدند. به همین مناسبت مخالفان مشروطه مدارس را به مثابه دشمن بالفعل، و تجدد خواهی و سنت شکنی را سدی بر سر راه حکومت مطلقه محسوب می کردند. در مقابل، ترقی خواهان جناح وابسته به حکومت، فقط سنتها را مانعی جهت نفوذ تمدن جدید و نوخواهی می شمردند. از این رو اگر تا پیش از آن تنها تداوم حیات آموزشی مطابق مطلب کهنه اندیشان مطرح بود، از آن پس در تمامی ساختارهای مرتبط با تعلیم و تربیت، خواهان استقرار جامع نظام نوین آموزشی برگرفته از الگوهای غربی بودند. 🔸ما در این مجموعه از قول مورّخان منصف نشان دادیم که بحث کهنه پرستی و تجدد خواهي، ريشة ورود آموزش غربی به ایران نبوده است. بلکه مبارزه با اساس اسلام، نفی نفوذ روحانیت به عنوان نماد اسلام و از بین بردن تمامی لایه های مقاومت در برابر سلطه غرب، اهداف اقدام گسترده و حمایت شده منورالفکران در کنار زدن آموزش مکتب خانه ای، و نه رفع اشکالات آن بوده است. 🔹کسروی از منورالفکر دیگری یاد می کند که در راه بسط و تقویت این مدارس کوشش زیادی نمود. او می نویسد: در گفتگو از دبستانها می باید یادی هم از "حاجی زین العابدین تقی اف" کنیم. این مرد یکی از توانگران بنام جهان و خود مرد رادی می بود و دهشها بجا می نمود. و در سال ۱۲۷۹ با دست (انجمن معارف) ارمغان شایانی به دبستانهای نوپدید ایران فرستاد. بدینسان که یک رشته نقشه های بزرگ دیواری و دفترها برای نوشتن شاگردان و برخی کتابها در بیست و یک بسته، برای بیست و یک دبستان ایران ارمغان کرده و ۴ هزار منات برای دبستان رشدیه و ۵۰۰ منات برای دبستان سادات پول فرستاد. زين العابدین فرزند مشهدعلی از اکراد ساوجبلاغ و از خوانین آن سامان بود، پدرش سنی شافعی بود. او به تفلیس رفت و علاوه بر شغل سیاسی در پی تجارت بود. او تبعه روس می شود. سپس به استانبول ترکیه می رود. مجدداً به توصيه علاءالملک و ارفع الدوله تابعیت ایران را می پذیرد و تا پایان عمر در ترکیه می ماند. کتاب "سیاحتنامه ابراهیم بیک" که از کتب مورد تأکید منورالفکران است از اوست. او به جدایی دین از سیاست اعتقاد داشت و در کنار بیان زشتیهای قاجار، به تمجید پیشرفتهای غرب می پرداخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۸ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: محمد مددپور در مورد نقش منورالفکران در وادادگی فرهنگی و تقلید سطحی و قشری از فرهنگ غرب می نویسد: در حقیقت مشهورات غالب بر اذهان و عقول منورالفکران و فقدان خودآگاهی نسبت به حقیقت دوره جدید و خودباختگی و تقلید سطحی بدون تصرف و تفکر از منورالفکران اروپایی، مانع بنیادی در راه خودآگاهی تاریخی آنان بود، و این راه فی الواقع راه تحقق دموکراسی و مدنیت جدید نیز نمی توانست باشد بلکه شبحی از آن را محقق می ساخت. 🔸بر این اساس می توانیم بگوییم نخستین منورالفکران ایرانی مظهر فرهنگی بودند که عبارت بود از سنن تمدنی قرن هجده و نوزده اروپا، و ملغمه ای از عادات و سنن بی جان اسلامی و روحیات فاسد اشرافیت قاجاری و ایرانی که جان مایه خود را از دست داده بودند. برخورد دورۀ فرهنگ عصر پس از فتحعلی شاه با (فرهنگ ترجمه اروپائی) بدون خودآگاهی نسبت به ماهیت آن، تاریخ مشروطه را ذیل "سنن تمدن اروپائی" قرار داد. اندیشمندان ایرانی که شیفته آثار فکری متنوع و متلون غربیان بودند در این دوره از افق فرهنگ ترجمه جدید به عالم و فرهنگ و تمدن ایران و اسلام می نگریستند. آنان می پنداشتند با قدرت سیاسی و اتخاذ تصمیمات مجدانه سیاسی نه تنها تکنولوژی اروپایی بلکه اصول نظام فکری و سیاسی آن دیار را نیز می توان به سرعت وارد کرد. گویی تفکر را نیز می توان چون ابزاری ماشینی و محصولی وارداتی به سادگی وارد کرد و به مصرفش رساند، بی آن که در آن تصرف کرد... 🔹این نظر در واقع به نوعی بوروکراتیسم و تکنوکراتیسم سطحی رجوع می کرد و با اعتقاد به اتوپیای موهوم غربیان که در لژهای ماسونی به منورالفکران ایرانی می آموختند، پیوند می خورد. بدین ترتیب اینان در گذار از تمدن اسلامی به تمدن جدید، هم دیانت خویش را باختند و هم از تماس و تجربه ای عمیق از فرهنگ غرب محروم ماندند. به همین دلایل نیز ریشه ای عمیق در جامعه ایرانی ندوانیدند و ارتباط آنان با مردمی که هنوز روحیات قدیم را حفظ کرده بودند بسیار سطحی و وهم زده بود. از این رو آنان همواره معارض هویت ملی و دینی تلقی شدند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۱۹ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: در محافل ماسونی و سری، منورالفکران به دنبال تغییر در هویت اسلامی ملت تحت عناوین مختلف بودند، نوشته اند: ارتباط مخفی فراماسون ها و آزادیخواهان و روشنفکران غربگرای ایرانی و تشکیل محافل سری و تحریف مذهب سنتی تحت عناوینی نظیر «پیرایشگری اسلام و پروتستانتیسیم اسلامی» و یا اینکه احکام شرعی ما برای هزار سال قبل خوب و بجا درست شده؛ ولی در عصر ما باید سی هزار مسأله جدید بر آن بیفزاییم. 🔸 و از این قبیل لغات و اندیشه های متجددمآبانه که از وابستگان فراموشخانه منتشر می گردید، می رساند که روشنفکران وابسته به این گروه فراماسونی ضمن مساعد ساختن زمینه و جلب توجه مردم به مزایای مشروطیت و اینکه معتقد باشند بقای حیات ایران مستلزم آن است که تمدن غربی در آن راه یابد و ترقیات جدید در این کشور رواج پیدا کند، در برابر قوانین ثابت و لایتغیر شرعی از جریانهایی نظیر "باییت و بهائیت" که بی تردید به ارزشهای قوانین اسلامی انتقادهای فراوانی وارد می ساختند حمایت و پشتیبانی به عمل آوردند. 🔹از آن جمله ملكم ضمن اعتقاد به یکسان بودن عقاید باب با عقاید عیسی مسیح مدعی گردید که در ایران مذهب جدیدی با سی هزار پیرو درست کرده است و پیرامون اصلاح مهمی تحت عنوان (تغییر اساسی اسلام) با دوستانش از رجال مهم تهران محرمانه در نیازی که اسلام به تعالیم خالص تر دارد، سخن گفته است و حتی مشهور بود فراموشخانه شعبه ای از فرقه بایی شده و نیز این که ملکم از خانقین به بغداد می رود و مدتی در آنجا با بابیها رابطه و آمیزش پیدا کرده، سپس به استانبول عزیمت نموده است. به گفته حامد الگار: « او ظاهراً عقاید مثبتی نداشته و معتقد بوده است که مذاهب توسط دین ساختگی انسانیت و خود آدمی همچنانکه انقلاب فرانسه اعلان کرده است [باید] لغو شود. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۰ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 تشکیل انجمن معارف منورالفکران با اقداماتی چون تأسیس محافل فراماسونری، تأسیس انجمن معارف، تشکیل انجمن علمی، تأسیس کتابخانه ملی، تحریک و تشویق شاهان برای سفر به فرنگ، اعزام دانشجو و محصل به خارج کشور، استخدام اساتید و معلمان خارجی، اجازه تأسیس به مدارس غربیها در ایران، روند غربزدگی و مقابله با آداب و باورهای دینی را سرعت زیادی دادند که با تغییر سیستم سیاسی کشور یعنی استقرار نظام مشروطه، رسماً غربزدگان بر کشور مسلط شده و اداره امور را به دست گرفتند. که در بخش مربوط به وقایع نسبت به هر یک از مقولات فوق در حد مقدور و لزوم مواردی ارائه شد. 🔸انجمن معارف در شکل دهی به نظرات غربگرایانه منورالفکران نقش مهم تری داشت. ۱۰ سال قبل از اعلام مشروطیت، عده ای از رجال علاقه مند به فرهنگ غرب، در تهران انجمنی به نام "انجمن معارف" تشکیل دادند. هفت تن از مؤسسان این انجمن متعهد شدند تا هر یک مدرسه ای به سبک جدید با امکانات شخصی خود و جمع آوری کمک علاقه مندان، تأسیس کنند. این هفت مدرسه، نخستین مدارس باصطلاح ملی بودند که در آنها علوم جدید به سبک مدارس غرب تدریس می شد. انجمن یک کتابخانه هم تأسیس کرد و یک روزنامه هفتگی به نام "معارف" انتشار می داد. مدرسه علمیه، ادب، سادات، افتتاحیه و خیریه از جمله این مدارس است. مدرسه علمیه را احتشام السلطنه، مدرسه افتتاحیه را مفتاح الملک، مدرسه سادات را میرزا یحیی دولت آبادی، مدرسه خیریه را میرزا کریم خان منتظم الدوله تأسیس کردند. مدارس شرف، رشدیه، سادات و خیریه رایگان بودند و بعضی دیگر، شهریه مختصری می گرفتند. 🔹اعضای انجمن معارف عبارت بودند از: جعفر قلی خان نیر الملک، حاج ميرزا محمود خان، احتشام السلطنه، میرزا محمود خان مفتاح الملك، على خان ناظم العلوم، مهدی خان ممتحن الدوله، میرزا عباس خان مهندس باشی، میرزا علی اکبر خان ناظم الاطباء، حاج میرزا یحیی دولت آبادی، میرزا غیاث الدین ادیب کاشانی، میرزا سید حسین خان نظام الحکماء، میرزا کریم خان منتظم الدوله، سردار مکرم و سردار فیروز رئیس قورخانه، محمد باقرخان اعتماد السلطنه، حاج محمد حسن و حاج حسین آقا امین الضرب، میرزا اسماعیل خان آجودانباشی توپخانه، حاج میرزا حسن رشدیه، شیخ مهدی کاشانی معروف به مظفری و دکتر عنایت الله خان احتشام السلطنه ریاست انجمن را به عهده داشت. این انجمن در کنار وزارت علوم قرار داشت. نگاهی به اسامی این اعضاء نشان می دهد که از کشوری و لشکری و بازاری و درباری و ثروتمند دست به دست هم دادند تا با انقراض مکتب خانه ها و تعلیمات قرآنی و دینی، نسلی با اندیشه های سطحی تمدن غرب پرورش دهند. در میان این اشخاص از افراد بابی، فراماسونر، روحانی نما دیده می شود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۱ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: با پیش آمدن حادثه مدارس رشدیه به سبب مخالفت شدید علما و مردم و تکفیر رشدیه از سوی ،علماء، انجمن معارف تعطیل شد و امین السلطان اتابک، شورای عالی معارف را به جای آن در ۲۵ شعبان ۱۳۱۹ هجری تشکیل داد. اعضای این شورا ترکیب عبرت آموز و قابل توجهی دارند: نیر الملک (وزیر علوم)، حاج مخبرالسلطنه، میرزا کریم خان سردار مکرم، میرزا مهدی خان زعیم الدوله، دکتر شنیدر فرانسوی (طبیب شاه)، موسیو هبنیک مشاور عدليه، موسیو داشر رئیس مدرسه خلافت، حاج میرزا یحیی دولت آبادی (بابی ازلی) و چند نفر از مدرسه دارالفنون و مدرسه سیاسی. 🔸ملاحظه می شود که سه نفر خارجی و بیگانه در شورای عالی معارف ایران به برنامه ریزی سیاستگذاری و نظارت بر مدارس و آموزشهای آن می پرداختند. در کنار این شورا، منورالفکران تلاش می کردند تا با وارد کردن بعضی از علما به صحنه تأسیس مدارس به سبک غربی و حمایت از تشکیل آنها مقاومت مردمی را در هم بشکنند. با نفوذ در بیت آیت الله سید محمد طباطبایی، او مدرسه اسلام را به هدایت فرزندش سید محمد صادق دایر می کند. سید هادی نجم آبادی، روحانی باصطلاح روشنفکر، از احتشام السلطنه در تأسیس مدارس به شدت حمایت می کند. با این وجود نگرانی اولیای دانش آموزان و علما به دربار رسید و شخص مظفرالدین شاه را وادار به عکس العمل نمود. 🔹شاه در ذی حجه ۱۳۱۷ هجری (فروردین ۱۲۷۹ شمسی) پیش از آغاز مسافرت خود به اروپا به صدر اعظم چنین دستور داد: جناب اشرف صدر اعظم، در باب مدارس و مکاتب، باید مشیرالدوله (میرزا نصرالله خان نائینی وزیر امور خارجه) و نیرالملک (جعفر قلی خان هدایت وزیر معارف و رئیس انجمن معارف) را مخصوصاً مسؤول قرار داده و آنچه امر و مقرر می شود، با کمال مراقبت مواظب بوده و هم خودشان را به طوری مصروف دارند که این مدارس از هر جهت منظم و مرتب باشد... و در تعلیمات آنها نوعی قرار دهند که البته خارج از تکالیف مذهبی به آنها یاد ندهند و تعلیم نکنند... اشخاصی هم که برای این مدارس معین می شود باید مردمان متدین و درست، سر آنها گذاشت که اطفال مردم را موافق قانون مذهبی تربیت کنند و مطالبی که خارج از تکلیف است، نباید به آنها القا نمود و عقاید اطفال مردم ضایع نشود... و هیچ وقت مطلبی که بر خلاف قانون مذهب و ملت باشد نگویند. 📌و البته این توصیه ها راه به جایی نبرد. میرزا نصرالله خان و نیرالملک که متولی اجرای این توصیه ها می شوند، اولی عضو جامع آدمیت (شبه فراماسونری ملکم خان) و دومی از رؤسای لژ بیداری ایران است. چگونه این افراد می توانند آموزشها و معلمان مدارس جدید را وفق دیانت اسلام تأمین کنند تا از القاء مطلب ضد اسلام و عقاید باطله جلوگیری شود؟ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله هم که طرف خطاب شاه است، از فراماسونرها و عضو فراموشخانه ملکم خان می باشد. این حلقه تحت نام "معارف" تشکیل شده تا به ذهن اطفال این کشور، سطحی ترین و مبتذل ترین شکل تمدن غرب را القاء کنند، شکلی از تمدن غرب که اصلی ترین وجهه آن نفی دین و ایمان دینی و طهارت علمی جامعه است. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۲ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 اعزام محصل به خارج کشور و نتایج آن: اقدام اساسی برای اعزام محصل به خارج از کشور بعد از شکستهای ایران در دو جنگ دراز مدت با روسیه انجام گرفت. به عباس میرزا این طور باورانده شد که شکستهای ایران به علت عقب ماندگی ایران از قافله علم، بویژه در زمینه سلاحهای جنگی است. در سال ۱۱۹۰ هجری به توصیه قائم مقام فراهانی، دو نفر برای تحصیل به انگلستان اعزام شدند. یکی محمد کاظم پسر نقاش باشی عباس میرزا و دیگری حاجی بابا افشار پسر یکی از صاحب منصبان عباس میرزا بودند. بعد از ۵ سال یعنی در سال ۱۱۹۴ هجری، عباس میرزا در دومین اقدام خود پنج نفر را به همراه "کلنل دارسی" به انگلستان فرستاد. میرزا محمد صالح شیرازی، میرزا سید جعفر، میرزا محمد جعفر، میرزا رضا و استاد محمد علی چخماق ساز اعزام شدند. 🔸سرنوشت این گروه بسیار تأثرانگیز است. حاجی بابا، قافله سالار جاسوسان و خدمتگزاران انگلستان شد. میرزا محمد صالح شیرازی و میرزا سید جعفر خان فراهانی (مشیرالدوله) - عموی میرزای بزرگ قائم مقام - به مجامع و محافل فراماسونری رفت و آمد کرده و به این حزب سیاسی صهیونیستهای شرور می پیوندد. بزرگترین اشتباه عباس میرزا بعد از نتیجه گیری ضعف علمی مهمترین عامل اثر گذاری در شکستها و نادیده گرفتن ضعفهای دربار، شیطنتهای انگلیس و سیاستهای دراز مدت این کشور و همچنین گربه رقصانی منورالفکران، همراه کردن این گروه با نماینده سیاسی دولت انگلیس در ایران برای عزیمت به آن کشور می باشد! در عین حال، انتخاب افراد از طبقات بالا و گروه اشراف کشور و نیز رشته هایی که دردی از دردهای کشور را حل نمی کرد، مانند قفل و کلید سازی! (محمد علی چخماق ساز) یا آموختن زبان انگلیسی (میرزا محمد صالح شیرازی) نیز مزید بر علت نا کامی در این اعزام بود. 🔹میرزا محمد صالح، هجده ماه پس از ورود به انگلیس، به اصرار کلنل دارسی، به لباس انگلیسی ملبس شد و ریش خود را تراشید، او می گوید: اینک ریش را تراشیده و لباس انگریزی دربر کرده و ملاحظة عادات قدیم آداب و سنن و ضوابط شرعی را نکرده ام. اگر ریش است، قطع نظر از قاعده و عادت، مشتی پشم است! چهار ماه نتراشی باز بلند خواهد شد. میفراز گردن به دستار و ریش که دستار پنبه است و سبلت حشیش مقید به لباس ایرانی بودن را نیز از عقل دور دانستم !! و درباره علاقه مفرط او به قمار و رفت و آمد و آشنایی با دختران انگلیسی و حشر و نشر با آنها گزارش در دست است. او در محفل ماسونی به کسب درجه "استادی طریقت" نائل شد. از چنین شخصی دور نیست که نسبت به روحانیت دارای دیدگاه منفی و منحط شود. ظاهرا میرزا صالح، قافله سالار جریانهای ضد روحانی روشنفکران بعد از خود است. او در سفرنامه اش وجهه نظر خود را نسبت به روحانیت در توصیفی که بر وضعیت دولت عثمانی نوشته است، بدین صورت بیان می کند: "مادامی که سلسله علیه ملاها خود را مدخل به دولت عثمانی نماید، هرگز دولت مزبور ترقی نخواهد کرد. ... فی الواقع هر دولتی که ملاها خود را مدخل در آن نمودند ... هرگز آن دولت و آن ولایت ترقی نخواهد کرد. استاد محمد علی چخماق ساز در انگلستان تن به ازدواج با دختری از کسبه آن کشور داده و او را مطابق با آداب و رسوم ،انگلستان به کلیسا برده به عقد ازدواج خود در می آورد. همین زن انگلیسی پس از بازگشت چخماق به ایران، به دربار عباس میرزا راه می یابد و با زنان اندرون شاهی معاشر می شود و در همان حال با مسافران و مأموران انگلیسی در ایران نیز ارتباط برقرار می کند. بی تردید او اطلاعات مورد نیاز انگلستان از دربار و اوضاع کشور را تأمین می کرده است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۳ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 اعزام محصل به خارج کشور و نتایج آن: روند اعزام بعدها نیز ادامه یافت و بعد از تأسیس دارالفنون، کسانی اعزام می شدند که تا حدودی زمینه سواد و تحصیلی داشتند و در خارج کمتر به مشکل بر می خوردند. اعزام محصل از سال ۱۲۳۷ هجری تا سال ۱۲۹۰ هجری متوقف شد. علت عمده آن را افکار و عقاید و رسومی دانسته اند که از سوی فارغ التحصیلان خارج از کشور پس از بازگشت بروز می کرد و احساسات دینی و عواطف مذهبی ملت و خانواده ها را جریحه دار کرده و موجب واکنشهایی می شد، در عین آن که هیچ بارقه امیدی در پیشرفت و ترقی کشور از این رهگذر وجود نداشت و تغییر محسوسی جز غربزدگی در کشور دیده نشد. 🔸تقریباً تمامی محققین از اعزام دانشجو و محصل به خارج کشور، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در نشر تمدن جدید غرب و افکار و اندیشه های غرب گرایانه یاد کرده اند. گفته اند: روی آوردن به غرب و غرب گرایی که در اثر شکستهای شاهان قاجار در جنگ با روسها در اثر نداشتن سلاحهای جنگی مدرن به وجود آمد، حاکمان و اقشار درس خوانده را تشویق به پذیرش علوم و فنون از غرب کرد. این روی آوری به غرب، گرچه چهره ظاهری ایران را تا حدی تغییر داد؛ ولی چون بدون مطالعه بود و اقتباس کنندگان، چنان شیفته غرب شده بودند که متوجه زیانهای فرهنگی که به موازات آن به اصطلاح تجدد وارد ایران می شد، نشدند و فرهنگ سلطه گرایانه ای را که همراه آن پیشرفتهای ظاهری سبب غربزدگی و تسلیم فرهنگهای استعماری و استعمار شدن بود، پذیرفتند. 🔹اولین روابط با اروپا که از زمان صفویه آغاز شده بود، در دوره قاجاریه گسترش یافت و اولین دانشجو در سال ۱۲۲۵ هجری به اروپا فرستاده شد و سپس عده دیگری روانه فرنگ گردیدند، و گشایش مدرسة دار الفنون و ادامه اعزام دانشجو به اروپا همگی سبب شد که مدیران و دولتمردان کشور، همگی تحت نفوذ فرهنگ غرب و غافل از سنن خویش تربیت شدند و نتیجه اش سلطه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ابر قدرتهای زمان بر این کشور بود. گرچه این اعترافها ارزنده است لیکن از ریشه اصلی آنها غفلت می شود و صرفاً به عنوان یک برنامه بدون مطالعه از آن یاد می گردد. در حالی که براساس تحقیقات و مستندات ارائه شده، منورالفکران در یک چرخۀ سیاسی حساب شده و هماهنگ با دولت انگلیس و محافل ماسونی، طرح خیانتبار تغییر فکری و فرهنگی کشور را دنبال می کردند و مخصوصاً در پی اجرای اقداماتی بودند که به استحاله فرهنگ دینی کشور و ترویج فرهنگ غرب منجر شود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۴ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 اعزام محصل به خارج کشور و نتایج آن: یکی دیگر از محققان آموزش و پرورش کشور در خصوص جابه جایی اخذ فرهنگ غربی به جای تمدن آن کشورها می نویسد: در ظاهر امر هدف از اعزام محصل به خارج، اخذ یافته های علمی و تکنیکی و صنعتی غرب، یعنی علوم تجربی آن دیار بود و به تعبیری، تمدن غرب را شامل می شد نه فرهنگ آن را، ولی بررسی رشته های تحصیلی اعزام شدگان و نقش و اهمیت بعدی آنها در سیاست و اداره کشور حاکی از آن است که آنچه در عمل تعقیب می شده، اخذ و اقتباس فرهنگ غربی بوده است، نه تمدن. 🔸بانیان این تفکر و برنامه اعزام به خارج، خود طعم شیفتگی به پوست ظاهری پیشرفت غرب یعنی فرهنگ مبتذل آن را چشیده بودند و می دانستند در این کشورها، دانش علمی و تکنیکی و صنعتی را به دانشجویان خارج بویژه مسلمان و شیعه به طور اساسی یاد نمی دهند و بلکه تارهای محافل ماسونی و عشرتکده ها به دست و پای آنها بسته می شود تا با تغییر هویتی راهگشای استیلای غرب باشند. این جاست که برخی محققان نتیجه می گیرند که: تاریخ اعزام، لااقل در مراحل آغازین آن، به نحو چشمگیر و صریحی با جاسوسی، خیانت، فساد اخلاقی و خودباختگی فرهنگی و لاابالیگری دینی عجین است. این آمیختگی، نه به صورت جریان حاشیه ای و استثنایی، بلکه به صورت وجه غالب، هر بررسی کننده منصفی را به تصدیق وا می دارد. 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه مطالب روشنگر و مکرری برای حال و آینده جامعه به عنوان عبرت و هشدار می دهند. از جمله می فرمایند: آن کسانی که پیشروان ارتباط فرهنگی ایران با غرب بودند، نگفتند هر ایرانی باید علم را تا آن جایی که می تواند، یاد بگیرد. این را اگر می گفتند خوب بود... ولی آنها این را نگفتند. آنها گفتند ایران باید از لحاظ ظاهر، باطن، شکل، لباس، صورت، فرنگی مآب بشود. اخلاق و لباس آنها و ارتباطات ناسالم آنها را یاد بگیرد؟ 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۵ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 کتابخانه ملی: تشکیل کتابخانه ملی یکی از اقدامات منورالفکران در جهت تسریع در جذب و تربیت نسل باصطلاح نواندیش و تأثیرگذاری در جریانات کشور بود که از لحاظ وقایع در بخش اوّل، توضیحات لازم داده شد آنچه در این مسأله مهم است جهتگیری و نقش این نهاد فرهنگی در آن دوره از تاریخ کشور و تاثیرگذاری آن در جریانات مشروطه است. ادوارد براون در خصوص کتابخانه ملی می نویسد: کتابخانه ملی اساساً کتابخانه ای آزاد بود که جهت آموزش عقاید میهن پرستانه به مردم تأسیس و از جمله بانیانش حاجی سید نصرالله اخوی، مرد درستکار و میهن پرستی حقیقی بود که حال نیابت ریاست مجلس [اول] را عهده دار است. این کتابخانه در مقابل ساختمان ارگ قرار داشت و به کلام بدیع تقی زاده، هرکس سرش درد می کرد به آنجا می رفت. از زمره سایر حامیان این کتابخانه میرزا آقا اصفهانی - بعدها از نمایندگان تبریز در مجلس - حاجی میرزا حسن رشدیه و مجدالاسلام - بعدها سردبیر نشریه «ندای وطن» - بودند. 🔸اسماعیل رائین در مورد کتابخانه ملی و نقش آن می نویسد: قبلاً گفته شد که سازمانهای فراماسونری حتی در تأسیس قرائتخانه و کتابخانه ها و سازمانهای انتشارات برای پیش بردن مقاصد خود بخصوص هنگامی که هدفهای انقلابی وجود داشت استفاده می کردند. در ایران هم فراماسونها در تأسیس این گونه مراکز اقدام کرده اند، بطوری که پروفسور (لمبتن) اشاره کرده است نخستین کتابخانه ملی در ایران بوسیله ملک المتکلمین، سید نصر الله تقوی و نصرت السلطنه تأسیس گردید. چنان که قبلاً اشاره شد سید نصر الله تقوی یکی از ارکان از بیداری ایران و هم او بود که در ترجمه قانون اساسی ماسونی شرکت داشت و ملک المتکلمین نیز جزو همین دسته بود. حاج سید نصر الله تقوی بنا به مأموریتی که از طرف سازمان ماسونی ایران داشت، "کتابخانه ملی"را یکی دیگر از پایگاههای تجدد طلبی و آزادیخواهی ملی فراماسونها قرار داد و خانم (لمبتن) اعتراف می کند این کتابخانه مرکز تجمع اصلاح طلبان بشمار می رفت. 🔹در این دو جمله کوتاه حقایقی چند مستتر است که جهتگیری و نقش کتابخانه ملی را بخوبی نشان می دهد. اولاً، منبع این اطلاعات برای استاد دانشگاه کمبریج لندن و رابط سرویس جاسوسی انگلستان با منورالفکران ایرانی، سید حسن تقی زاده بوده است که یک روحانی نمای منورالفکر تمام عیار وابسته به فرهنگ غرب و گوینده جمله معروف "از فرق سر تا نوک پا باید فرنگی شد" می باشد - که به نقش او در آینده بیشتر پرداخته خواهد شد- روشن است که وقتی چنین شخصی واسطه و منبع اطلاعات کسی چون براون انگلیسی می شود، عقاید میهن پرستانه، درستکاری، میهن پرستی حقیقی و امثال آن چه معنایی خواهند داشت. در واقع کتابخانه ملی، محلی برای آموزش افراد با افکار سکولار و لیبرال بود. ثانیاً، این کتابخانه محفلی بوده است برای تجمع مبارزاتی که به دنبال تحقق سیستم سیاسی غربی در حکومت ایران یعنی "مشروطه غربی" بودند. از جمله تقی زاده که براون آن را نقل می کند و این واقعیتی پیداست. ثالثاً پایه گذاران این نهاد عموماً و غالباً اعضاء فراماسونری و پیوسته و وابسته به فرهنگ غرب بوده اند. حاجی سید نصر الله اخوی از جمله اولین مترجمان قانون اساسی فراماسونری در ایران است که عضویت و نقش او بسیار جدی و قطعی است. نقش او در کمیته ملی، در کمیته انقلاب و اعدام شیخ فضل الله نوری حساس و تعیین کننده بوده است ( که به آنها در آینده خواهیم پرداخت) و به افکار و اقدامات رشدیه هم در گذشته اشاراتی کرده ایم. چنین محفلی، به ظاهر کتابخانه ملی بوده است و در باطن محلی برای آموزش و برنامه ریزی و اقدامات منورالفکران در جهت برپایی سیستم حکومتی غرب و ترویج افکار غرب گرایانه بوده است. ادامه دارد..‌. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۶ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 ادامه کتابخانه ملی: از بیماریهای مزمن و خطرناکی که منورالفکران در آن دوره به بدنه ملت سرایت دادند، غربزدگی است که در پی، شکستن حرمت آداب و رسوم ملی و شرعی ایجاد شد! به قول جلال آل احمد، اینان که جوانی شان را در پاریس و لندن و برلن به دنبال قرتی بازیهای خودشان بودند، اینک هر کدام از یک سوی بام می افتادند. یکی اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی را به عنوان نسخه تجویز می کرد، یکی زیر دیگ پلوی سفارت را آتش می کرد، دیگری به تقلید از غرب گمان کرد باید لوطی بازی در آورد و با یک "رفورم" مذهبی به سنت کهن جان تازه دمید. سپس نتیجه حرکت منور الفكران و این بیماری خطرناک را چنین توصیف می کند: "و اکنون در لوای این پرچم ما شبیه به قومی از خود بیگانه ایم. در لباس و خانه مان در خوراکمان در ادب مان - در مطبوعاتمان و خطرناکتر از همه در فرهنگمان، فرنگی مآب می پروریم و فرنگی مآب فکر می کنیم و راه حل هر مشکل را فرنگی مآبانه می جوئیم. 🔸ملک زاده که در کتاب به اصطلاح تاریخ مشروطه خود، بشدت با روحانیت کینه ورزی می کند و اتهامات متعدد و جسورانه و فاقد دلالت و منزلت را به آنان وارد می آورد، از نهضت فرهنگی یاد می کند که مقدمات آن در دوره ناصرالدین شاه و ظهور آن پس از کشته شدن او به وجود آمده است. او در توصیف این نهضت می نویسد: "مردان روشنفکر و ترقیخواه که آرزومند بودند کشورشان چون سایر ممالک مترقی از نعمت آزادی و عدالت و فرهنگ بهره مند شود و یقین داشتند که تا قلوب عامه از نور علم روشن نشود و دانش بر این دماغهای تاریک پرتو نیفکند، این توده نادان که در جهل و تاریکی غوطه ور بود، محال است جنبشی کند و قدمی در راه سعادت خود بردارد، این بود که همین که سلسله قیود که چون تار عنکبوت تمام عقول مردم را بهم پیچیده و مقید داشته بود، بواسطه کشتن ناصرالدین شاه تا حدی سست و متزلزل گشت، آزاد مردان به نشر معارف و ترویج دانش و تأسیس مدارس جدید و تربیت فرزندان ایران قیام کردند و به گفته ملک المتکلمین [پدر ملک زاده و متهم به بابیگری] به تهیه کارخانه آدم سازی [ اصطلاح ملکم در مورد انسانهای با تفکر غربی و عضو مجمع آدمیت] پرداختند. 🔹سست کردن ایمان دینی مردم با اهانت به مقدسات آنان به نام خرافات و متولیان عقیده و ایمان آنان یعنی روحانیت، کار روزمره و رو به افزایش این مدعیان دانش و تمدن غربی بود. واقعاً همت کردند در شکستن حریمها و در انداختن وسوسه فرهنگ غربی و این که رفع هر گرفتاری و مشکل و عقب ماندگی تنها در سایه پذیرش بی چون و چرای غرب و تفکرات و آداب آنان ممکن است. آیا بلایی سنگین تر و خسارت بار تر از وابستگی فرهنگی و پذیرش فرهنگ مهاجم و سلطه گر را می شناسیم؟ این بود نقش منورالفکران در دورانی که مقدّمات مشروطه پی ریزی می شد که به اختصار بیان گردید و در آینده نیز توضیحات بیشتری خواهیم داد. 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۳۲۷ 🔰فصل دوم: مسائل فکری و فرهنگی و نقش منورالفکران و علماء در این مسائل: ♦️۱ ) نقش منورالفکران در مسائل فکری و فرهنگی این دوره: 💠 تغییر در وضعیت زنان به تأسی از فرهنگ و تفکر غربی، منورالفکران نسبت به وضعیت زنان و تغییر آن به سمت نشانه های غربی، حساسیت زیادی به خرج دادند و از آن جا که جامعه ایرانی نسبت به این موضوع غیرت دینی داشت، این برنامه را با پوشش و دقت بیشتری دنبال می کردند. در موضوع تأسیس مدارس اشاره شد که ایجاد مدارس دخترانه با معلمین مرد، مدارسی که بیگانگان و اقلیتها تأسیس می کردند، گامی بود که منورالفکران در جهت توسعه افکار فرهنگی خود برداشتند. این گامها ادامه یافت. 🔸همسران منورالفکران برای شکستن چهارچوبها و موازین مذهبی جامعه، پیشقدم شدند. محترم اسکندری، صدیقه دولت آبادی، درة المعالی همسر رشدیه، همسر ملک المتکلمین از جمله آنان بودند. اینان به انتشار روزنامه مخصوص زنان، تشکیل خیریه ها و مجامع مختلف، ایجاد مدارس دخترانه و ... اقدام نمودند. در سال ۱۳۲۹ هجری، توسط دختر شیخ هادی نجم آبادی - روحانی منورالفکر حامی تجددخواهی - به نام آغا بیگم، انجمن مخدرات و طن تأسیس شد که ٦٠ نفر عضو داشت. اعضاء این انجمن، تأسیس یتیم خانه، مدرسه دخترانه و اکابر را در دستور کار خود قرار دادند. انجمن خواتین و شرکت خیریه خواتین ایران، مدرسه پردگیان و مستورات از دیگر تشکلهای به ظاهر خیرخواهانه و آموزشی بودند که در راستای ترویج اندیشه های غربگرایی در بین قشر زنان تشکیل شده و فعالیت می کردند. این فعالیتها از دوران قبل از مشروطیت آغاز گردید و بتدریج توسعه یافت. پس از استقرار مشروطیت، شدت گرفت و در دوران تسلط پهلوی بعد از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، به شکل صریح و بی پرده ادامه یافت و به ماجرای کشف حجاب منتهی گردید. 🔹ناظم الاسلام کرمانی از گفتگویی خبر می دهد که با آیت الله سید محمود طباطبایی داشته است. در ضمن این گفتگو، ناظم الاسلام در مورد مدارس دخترانه این طور صحبت می کند: "عرض کردم: اگر صلاح بدانید مدرسه ای برای دخترها و دوشیزگان مفتوح نماییم و در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بکوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشانیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها به خوبی تربیت نخواهند شد. در این گفت و مذاکره بودیم که فرزند آن جناب آقا میرزا سید محمد صادق رئیس مدرسه اسلام وارد شد و در باب مدرسه دوشیزگان این طور فرمود: چیزی که مانع ایجاد و احداث مکاتب دخترهاست، نبودن اداره نظمیه و نداشتن پلیس مرتب و مصادف شدن دخترها با اشرار در هنگام ذهاب و ایاب و ممانعت معاندین و تهیه نکردن زنان معلمه ی با اخلاق و ترتیبات صحیحه و کتب کلامی و عدم امنیت و عدم اجرای مجازات الواد... منورالفکران علاوه بر تلاش سرسختانه در پیشبرد آموزشهای غرب گرایانه در مدارس جدید با عضویت در فرقه های دست ساخته بیگانگان مانند با بیت و بهائیت سعی کردند تا ضدیت با دین را در حوزه یک فرقه شبه دینی هم تجربه کنند. ♦️به قول جلال آل احمد: "به عنوان اولین پاتوق روشنفکران باید از بهاییگری سخن برانیم. اگر به نوع رفتار و اندیشه بابی ها و ازلی ها که پیشوایان و بناگذارندگان این راهند، توجه کنیم و بخصوص به نوع قیامهای مسلحانه ای که کردند (نگاه کنید به کتاب «بهایی گری» کسروی) متوجه می شویم که این حضرات اولین روشنفکران دوران بلافصل پیش از مشروطه اند که حتی ادای انقلاب کبیر فرانسه را در باریکاء بستن و با حکومت در افتادن و توپ ریختن در آورده اند. اما بهایی ها که آن دو فرقه را از گود خارج کردند موضع گیری در مقابل حکومتها را فراموش کردند و فقط قناعت ورزیدند به موضع گیری در مقابل روحانیت. به این خیال که تنها روحانیت است که مانع پیشرفت مملکت است. غافل از این که استعماری هم هست و حکومت های دست نشانده، نابسامانی اقتصادی و عقب افتاگی را دامن می زنند و اکنون ایشان بریده از مردم بدل شده اند به فرقه در بسته ای که فقط باید تنها به قاضی برود و به قیمت تجدید خاطره مدام شهدای بابی و ازلی تنی چند را به دور هم جمع کنند. به وابستگی های این فرقه به بیگانگان و دست اندازیهای سلطه طلبان به امنیت و منافع این ملت به وسیله این فرقه در قسمت های بعدی اشاره مبسوطی خواهیم داشت. 🆔 @Jarianshenasi
🔴 با سلام و عرض ارادت خالصانه به همراهان کانال جریان شناسی 🔹همانطور که می دانید هدف از راه اندازی این کانال، آنگونه که از نامش پیداست. جریان شناسی جریانات فکری، فرهنگی و سیاسی می باشد. 🔸اما به علت حوادث مهم و اتفاقاتی که در سه ماه گذشته در محور مقاومت روی داد. مباحث اصلی خودمان را رها و سعی کردیم بی تفاوت نباشیم و در این جهاد بزرگ، سهم اندکی در حوزه رسانه ایفا نمائیم. 🔹اکنون احساس می کنم از آنجایی که اخبار محور مقاومت و اخبار عرصه بین الملل بسیار زیاد و متنوع است و کانال های خبری بسیار خوبی در این زمینه وجود دارد، توصیه می کنم این اخبار را از کانال های مربوطه دریافت نمائید. با وجود این کانال های خوب دیگر نیازی به پرداختن به محور مقاومت از سوی این کانال نمی باشد و تا چند روز آینده مجددا به مباحث تخصصی گذشته خودمان خواهیم پرداخت. ان شاء الله 🔸از صبر و حوصله و همیاری تان صمیمانه سپاسگزارم 🌹با احترام ادمین کانال جریان شناسی