🕊 🕊 ❣ 🕊 🕊 چہ خــوش بود روزهاے باهم بودنتان خنــده‌ی لبانتـان دل مـا را برد ... دل مـا هم رفیقے از جنس " شهیـد " مے‌خواهد لبخنـدزنان و در آغوش هم تا عرش اعلــے ... 🆔 @javad_mohammady

🍃🌸 #عشـــــق مےبازم که غیراز باختن در عشـــــق نیست درنبردے اینچنین هرکس بـه خاڪ افتاد بــُـرد #شبتون_شهدایی 🍃🌸 @Javad_mohammady

﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣️﷽ من در این خلوت خاموش سڪوت اگر از یاد تو یادے نڪنم ؛ مےشڪنم ... #یاایهاالعزیز دعای فرج هر شب به نیت شهدا و #شهیدمحمدی 🍃🌸 @Javad_mohammady

#مناجات مداحی : سیدرضا نریمانی #التماس_دعا

🍃🌸 دوباره صبح جمعه و نگاه من به انتظار که شاید آردم صبا، خبر ز کوی یار صدای عاشقان تو ز هر طرف رسد به گوش بیا ستاره سحر، قدم به چشم من گذار #اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨ 🍃🌸 @Javad_mohammady

🍃🌸 صبح است و دلم ، در تپش لحظه‌ی دیدار ... باز این دل من ، گشته به امید #تو بیدار ... سلام صبحمون متبرک به نگاھ #شهیدجوادمحمدی 🍃🌸 @javad_mohammady

🍃🌸 تویِ وصیت نامه اش برایم نوشته بود : اگر "بهشت" نَصیبم شُد ، منتظرت میمانم باهَم برویم😍 روایتی_از_همسرشهیددقایقی #عاشقانه_شهدا♥️ مطالب متفاوت شهدایی را در کانال #شهیدجوادمحمدی بخوانید 🍃🌸 @Javad_mohammady

#شهیدےدر_یک_گونی یک گونی کوچکِ زرد رنگ‌ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند: شهیدبسیج سپاه #محمدابراهیم_ماهی،مشهد، 60/3/5 همین! یک گونی که از تن این شهید به جای مانده است یک گونی خاکستر ووصیت‌نامه ای که جمله پایانی‌اش این است: «بازهم یادآوری می‌کنم که برای من گریه نکنید.گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد» 🍃🌸 @javad_mohammady

#شهیدےدر_یک_گونی یک گونی کوچکِ زرد رنگ‌ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند: شهیدبسیج سپاه #محمدابراهیم_ماهی،مشهد، 60/3/5 همین! یک گونی که از تن این شهید به جای مانده است یک گونی خاکستر و وصیت‌نامه ای که جمله پایانی‌اش این است: «بازهم یادآوری می‌کنم که برای من گریه نکنید.گریه شماها برای من خیلی ناراحتی دارد» شهید محمدابراهیم در تانک بوده که با آتش گرفتن تانک،او هم مےسوزد و تنها همین مقدار خاکستر از بدنش باقی مےماند که داخل یک گونی مےگذارند برای خانواده اش.... برای همسر و بچه ۶ساله اش... کانال #شهیدجوادمحمدی اینجاست 🍃🌸 @javad_mohammady

#خاطره_همسر_شهید مراسم تشییع و تدفین دوشهید گمنام در شهر زیار @javad_mohammady ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─

🍃🌸🍃 روایتی از #شهیدجوادمحمدی #راوی: همسر شهید با هر بهانه، مےخواست من را برای شهادتش آماده کند ولی من نمےخواستم قبول کنم. او مےگفت: "انسان باید بعضی چیزها را از دست بدهد تا به چیز بهتری دست یابد". همیشه موقع تشییع شهدا، من را با خود مےبرد.... یادم هست تشییع شهدای گمنام زیار بود، ایشون از صبح برای برنامه شهدا رفته بودن؛ شب زنگ زدن و گفتن که "فردا را بیا تشییع شهدا". من قبول نمےنکردم و او آن شب را آمد خانه. صحبت کرد و دلم را راضی کرد به رفتن. مےگفت: "دلم مےخواهد محکم باشی! وقتی خبرشهادت من را شنیدی افتخارکن که پذیرفته شدم" .... من فقط گریه مےکردم ولی با حرف هاش آرومم مےکرد. من بیشتر خودم را به بی خیالی مےزدم. دوست داشتم آقاجواد پیشم باشه چون حرف هاش آرام بخش بود برای من... حالا که رفته و شهید شده تاثیر حرفهای آن روزهایش را تو زندگیم مےبینم.... ❥ @Javad_mohammady