eitaa logo
کانال اشعار و برنامه ها 🔈
427 دنبال‌کننده
276 عکس
87 ویدیو
0 فایل
جواد مختاری ✍️✍️ شاعر و نویسنده درحوزه ادبیات دینی ، اجتماعی دفاع مقدس، کودک و نوجوان ✳️✳️✳️ مجری صحنه و رسانه🎬🎙️🎙 دربخش های دینی و فرهنگی و هنری همایش های ملی و استانی ✳️✳️✳️ مدرس و داور کارگاه های فرهنگی 📝📝 نویسندگی خلاق ایده پردازی خلاق متنی
مشاهده در ایتا
دانلود
تمام حادثه اما شروع شد با دست ! بگیر دست دل بیقرار ما را دست ! اگر که مشک بیفتد به پای سقا ،حیف نمی رسد به در خیمه های مولا دست هنوز خاطره وقت رفتنش باقیست نگاه کرد به چشم رقیه حتی دست شبی که دور حرم را مواظبت می کرد نهیب زد به خودش اینکه ظهر فردا دست هوای مشک و علم را بگیر تا خیمه خدا کند که بیاید فرات با ما دست ! به خاک سرخ زمین لحظه ای نگاهش ریخت کسی نداده هنوز اینچنین به صحرا دست تمام عرش و زمین تحت فوق ایدههم جهان ندیده شبیه تو دست بالا دست هزار رود عطش در خیال او می رفت درون علقمه زد مشک ،مرد دریا دست و آسمان دو قدم سمت نخل ها برگشت کمین گرفته کمانی به سمت زیبا دست ستون خیمه ساقی هنوز پابرجاست برادری که گرفته عمود را با دست اگر که ام وهب برنداشت آن سر را بدانکه داشته عشق پسر در آنجا دست ولی سری که رود زنده بر نمی گردد هزار سر به فدای، امیر تنها دست دعا نمود که تا خیمه از شریعه آب تمام تن برود آسمان به الا دست شکسته نخل قشنگ بلند قامت او چقدر تیر نشسته به چشم، اما دست هنوز هم به علم تکیه می کند گاهی بلند می شود و عرضه می کند یا دست به بچه های حرم قول آب دادم ،آب مباد اینکه رود آبروی سقا دست نگاه خشک علی اصغر حرم اما هنوز خیره شده تا بلندبالا دست سکوت می کند و از یراق می افتد حواس او همه جا میرود ،مبادا دست به خاک تیره بیفتی و بازگردد اسب در عمق آتش دشمن نیفتد از پا دست گذشت از سر آب ، آبروی آب آن روز و خاک بر سر آبی که خسته شد تا دست قلم قلم شود و روی خاک بنویسد : عمود خیمه ساقی شکسته بادا دست تمام شد همه قصه های آب آنروز شکسته شد کمر مهر آب، زهرا، دست به خط سرخ خودش واژه های من را چید به بیت آخر شعرم گذاشت امضا دست ✳️✳️✋✋🏴🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابالفضل العباس در برکه عاشقانه مهتاب بریز یک قصه عاشقانه ناب بریز لب تشنه دیدار تو هستم عباس از مشک خودت برای من آب بریز ✳️✳️🌒🌒🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابالفضل العباس گلویش تشنه و بی تاب می شد تمام صورتش مهتاب می شد تن او قطعه قطعه ، آیه آیه و مشکش قطره قطره آب می شد ✳️✳️🌒🌒🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابالفضل العباس عمو از راه نخلستان می آیی به زیر تیر یا باران می آیی مگر دستان سبزت پر کشیدند که داری مشک بر دندان می آیی ✳️✳️🌒🌒🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابالفضل العباس دستی بلند شد قد رعنا زمین نشست مشک غریب حضرت سقا زمین نشست مشتی فرات خیره به او می شود ولی آبی که از خجالت دریا زمین نشست آه از کدام خیمه تو را جستجو کنم وقتی عمود خیمه ات آقا زمین نشست بعد از غروب سرخ تو ای ماه بیقرار من دیده ام که قامت زهرا زمین نشست دیگر عموی خوب حرم در حرم نبود خورشید در نهایت دنیا زمین نشست گاهی سکوت میکنم و گریه می شوم اشکم که از میان غزل ها زمین نشست ✳️✳️🌒🌒🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
✳️✳️🇮🇷🇮🇷 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
✳️✳️🇮🇷🇮🇷 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🏴🏴🏴 بیا تا قدر این کشور بدانیم بیا ای دل حسینی تر بمانیم کنار راه خورشید و جماران بیا امروز « ای ایران بخوانیم » ... ✳️✳️🇮🇷🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع 🏴🏴🏴🏴🏴 خاک در سینه خود در تب و تاب است هنوز دور این نهر روان روضه آب است هنوز شتری آمده در معرکه مبهوت و غریب در نگاهش چه قدر موج سراب است هنوز خیمه خیمه همه جا صحنه دلتنگی هاست سمت گودال ولی نعل مذاب است هنوز دست گهواره کمی در نظرم می چرخد بند قنداقه به دستان رباب است هنوز هر کسی قصه خود را به لهوف آورده ست قلم سرخ روایت به کتاب است هنوز حادثه حادثه ای نیست که پنهان باشد چارده قرن دلم تکیه ناب است هنوز مشک افتاده زمین رود سرش پایین است تربت دشت پر از عطر گلاب است هنوز آه بگذار که از شهر نجف برگردم ... بغض چشمان من انگار که خواب است هنوز می روم پای پیاده و دلم ابراهیم... آه جابر قدمم با تو مجاب است هنوز تیرها دور سرم با هیجان می رقصند جز همان تیر که در قعر عذاب است هنوز ساعتم را به همان صحن و سرا می بندم ظهر این قصه دلش تشنه آب است هنوز چادری را عربی کرده سرش زینب وار زینت دوش پدر اصل حجاب است هنوز ذوالجناح آمده و دور و برش طوفانی ست طرح نقاشی عصری که به قاب است هنوز گریه می کرد غزل تا نفسش بند آمد قصه شام ولی شام عجب شام .... ✳️✳️🏴🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علی الطفل الصغیر «ع» 🖤🖤🖤 میان نیزه ها برپا نمی شد گل خشکیده سربالا نمی شد اگر گفتی چرا درگیر بودند ... سرش بر روی نیزه جا نمی شد 😔😔 ✳️✳️🏴🏴🏴 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
وقتی که از سرها گل معجر جدا شد هرچه طلا دیدند از دختر جدا شد دریا می افتد با ستون خیمه گاهش همراه آن امید یک لشکر جدا شد می ترسم از آن لحظه خاموش صحرا وقتی به روی تیغ ها کفتر جدا شد عمه تمام سعی خود را کرد آن شب هربار در آتش یکی دیگر جدا شد او می شمارد بغض هایش را به تسبیح یک دانه از آغوش نخ کمتر جدا شد هفتاد و دوگلبرگ خونین برزمین ریخت هفتاد و دو سر بود از پیکر جدا شد شاعر تمام واژه هایش را نوشته ست آن لحظه خون تازه از دفتر جدا شد ✳️✳️🕯️🕯️🕯️ کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابالفضل العباس (ع) قلم بر روی دستم تاب می خورد هزاران تیر بر مهتاب می خورد که وقتی مشک او شد تیرباران فرات از مشک سقا آب می خورد ✳️✳️🌒🌒 کانال اشعار و برنامه ها https://eitaa.com/javad_mokhtarii