💎💐 اجرای برنامه قرآنی 💐💎
با افتخار محضر دوستان عزیز
در مجمع قرآنیان شهر اراک خواهم بود
با حضور ارزشمند جناب استاد
#احمد_بوالقاسمی
#جواد_مختاری
#مجری_صحنه_و_رسانه
#مجمع_قرآنیان_شهر_اراک
#پخش_زنده_شبکه_استانی_آفتاب
✳️✳️🎥🎥
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
می رفت دوباره مردی سردار
سرچشمه طوفانی رزم الاحرار
در جاده قبله روشنایی می داد
سرباز شهید زنده « یحیی سنوار »
#جواد_مختاری
#طرح_فاطمه_احیایی
#شعر_یک_رسانه_هنری
✳️✳️✍️✍️
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
دوربین های جهان این روزها بیننده اند
صد حماس از نسل فردا لشکر آینده اند
روی میز غربیان اما فقط تحریم ها
دست هایی سالها درگیر این پرونده اند
پرچم صلح است اینجا گنبد الاقصی ببین
خوشه های سرزمینش بار زیتون داده اند
باید اینجا قبله اول بماند تا ابد تا بیکران
شیعه و سنی ندارد جبههها پاینده اند
ما نماز عشق را بیت المقدس می بریم
نسل ابراهیم تا نسل پیمبر بنده اند
مرز ما تا هر کجایی که مسلمانی رود
دشمنان از وحدت امروز ما شرمنده اند
حشد الشعبی یا که انصار یمن ،بیروت هم
پشت ساحل در نوار غزه اش آماده اند
خون پاک سید و سنوار و سردار شهید
می نویسد : سربداران سربداران زنده اند ...
#جواد_مختاری
#شعر_یک_رسانه_هنری
✳️✳️✍️✍️🇦🇪
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
فراخوان گروه های سرود 🎙️🎙️
دوستان فعال فرهنگی عنایت داشته باشید و ثبت نام بفرمایید
✳️✳️💐💐
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
💐هفته فرهنگی شهر اراک 💐
همراه با هیئت محترم داوران
جشنواره شعر شهروندی
#جواد_مختاری
#دبیر_جشنواره_شعر_شهروندی
#سازمان_فرهنگی_شهرداری_اراک
✳️✳️✍️✍️
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
💐هفته فرهنگی شهر اراک 💐
« اجرای برنامه شهدایی »
اگر نبودند پرستوهای عاشق این خاک و سرزمین مقدس فرهنگ را چگونه باید از چپاول غارتگران تاریخ حفظ می کردیم
مدیون رشادت و بزرگ مردانی هستیم که تاریخ و تمدن و فرهنگ ناب را رقم زدند و افتخار آفریدند 🌹🌹
#جواد_مختاری
#مجری_صحنه_و_رسانه
#سازمان_فرهنگی_شهرداری_اراک
#شهدا_ستارگان_تاریخ_تمدن_فرهنگ
✳️✳️🇮🇷🇮🇷
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
💐هفته فرهنگی شهر اراک 💐
ای شهر بر پیشانی ات نور امید است
در آسمانت عکس گلهای شهیداست
پس کوچه هایت رامحبت می شناسد
دنیا تو را باچرخ صنعت می شناسد
درچارسوق چشمهایت چشمه جاریست
صدحجره در بازار تو هریک بهاریست
در آسمانت برج هایی قد کشیدند
تا روح برج شیشه را در تو دمیدند
خورشید را در سینه ی دیرینه داری
سلطان ِآباد دل هر بیقراری ...
از نسل تو دارالفنون ها زنده کردند
با تو امیران کبیرت مَرد مردند
دیروز و امروزت تو از خوبی تمامی
در پایتخت کشورت قائم مقامی
از عالمان ، صاحب مقامان ِکرامت
تاریخ پر شد از مفاخرها بنامت
شهری که مکتب خانه پیر جماران
قاضی ، عراقی ،عالمان از نسل باران
اینجا طلوع روشن آن آفتاب است
اینجا شروع گام های انقلاب است
#جواد_مختاری
#شعر_یک_رسانه_هنری
#هفته_فرهنگی_شهرم_اراک
✳️✳️💝💝
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
بیست و چهار ساعته گرم جهاد بود
شصت و سه سال بر سر یک اعتقاد بود
فرجام عاشقان علی سرخ مردن است
در خون خود برای خدا غلت خوردن است
ای عشق! همّتی که مسلمان بایستیم
تا لااقل کنار شهیدان بایستیم
کشتار دستهجمعی زنها و کودکان
این است واقعیّت امروزِ این جهان
چندین هزار کودک دیگر تلف شوند،
حکام بیحیای جهان با شرف شوند؟!
ای شب! به انتهای دقایق خوش آمدی
یعنی به عصر وعدهی صادق خوش آمدی
آری نفس بکش که نفسهای آخِر است
خوش دست و پا بزن که خداوند ماکر است
کودککشِ غریبکشِ وحشی حقیر
ای گرگ هار! ژست حقوق بشر نگیر
دوران ظلم و سلطهگری سر رسیده است
هنگام کندن درِ خیبر رسیده است
جز دُرد در پیالهی ساقی نمانده است
راهی بجز مبارزه باقی نمانده است
صیاد، گرگ گَندهدهان را چهمیکند؟
جرّاح، غدهی سرطان را چهمیکند؟
هرجا که زاری است و فغان است و شیون است
تاوان اعتماد به لبخند دشمن است!
در نزد آنکسی که خبر دارد از شهید
هرروز، کارزار حسین است با یزید
بیچاره آن کسی که در این جنگ و این جهاد
در سمت اشتباهی تاریخ ایستاد
ما داستان عشق، دوچندان شنیدهایم
تیر سهشعبه و سُم اسبان شنیدهایم
گودال قتلگاه و بیابان شنیدهایم
بس روضهها که از لب و دندان شنیدهایم
از روی نیزه نالهی قرآن شنیدهایم
انگشتر شکسته فراوان شنیدهایم...
در پی غم خلیل، عصای کلیم داشت
فتحی عظیم در پی ذبح عظیم داشت
صبر و توکلی که در آن قدّ و قامت است
فریاد ایستادگی و استقامت است
هرچند ایستاده نشد یاریات کنم
هیهات اگر نشسته عزاداریات کنم
آمادهاند سینهستبران روزگار
در انتظارِ آمدن آخرین سوار
آنکس که داد هدیه به یعقوب جامه را
شیرین نوشت آخر این شاهنامه را
از گرد و خاک بادیه آن ماه میرسد
فتح قریبِ نصرُ مِن الله میرسد
ایمان به وعدههای الهی گرهگشاست
پیروزی نهایی از آنِ صبورهاست
دنیا اگر به ظلم نشیند علَی الدوام
ما ملت امام حسینیم، والسلام
#مهدی_جهاندار
#شهید_سید_حسن_نصرالله
✳️✳️✍️✍️
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم … چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سید_حمید_رضا_برقعی
#شعر_یک_رسانه_هنری
✳️✳️💐💐
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
« درختی که تنهایی را شکست داد »
🌿🌿🌿🌿🌿🍂🍂🍂🍂
برگ ها یکی یکی افتادند تنه سرد و باریک درختان سرو که یک روزی برای خودشان قد و بالایی داشتند حالا دیگر خواب شوم سقف شیروانی و میز و صندلی می دیدند .
باد زوزه کشان از لابهلای ابر اخموی پاییزی خودش را بالا می کشید تا خودی نشان دهد و سرسبزی درختان را بهانه بگیرد
و خبر آمدن زمستان را زودتر از سال های قبل به کوهستان مغرور نگهبان آن حوالی برساند.
سیب های کالی که از خانه پدری خود فرار کرده بودند در آغوش زمین به خوابی عمیق فرو رفته بودند و دیگر هیچ دستی آنها را نمی چید و مزه شیرین و لب سرخ شان را فراموش کرده بودند .
انگورها آه انگورها که دانه دانه چشم هایشان دهانت را شیرین تر می کردند و غوره هاشان که طعم گسی از نرسیدن را هر لحظه یادآور می شدند کجا رفته بودند. چقدر تلخ است این همه خشکسالی که بر تن رنجور باغ یکباره فرو بریزد و تو کاری نتوانی انجام دهی .
ای تکدرخت تنهای چسبیده بر دیوار ....
تو چگونه می توانی اینهمه تنهایی را تاب بیاوری
قول می دهم ریشه هایت در حال سوختن و ساختن است که این چنین درس صبوری را ایستاده معلمی میکنی .
دستم را روی شانه ات می گذارم تا باری از تنهایی خودت را بر شانههایم بگذاری ، اما تو حرف های سبزی در دهانت ریخته ای که اینگونه رو به سمت خورشید لبخند می زنی .
این شاخه نورسیده که بر استخوان تکیده ات روییده است حرف های تازه ای برای گفتن دارد بگذار بهار از راه برسد . این باغ را لبریز شکوفه خواهد کرد و دست تمام درختان افتاده را خواهد گرفت. می دانم انار سرخش فصلی تازه از شکفتن را به زمین خشکیده زمستان خواهد بخشید و این شاخه نورسیده چه فرزند پرثمری ست که تو را در این برگ ریزان پاییز از تنهایی در آورده است. تو توانستی تنهایی را از ریشه خود در آوری ای تک درخت تنهای تنها ...
#جواد_مختاری
#روایت_پاییز_تنها
#درختی_که_تنهایی_را_شکست_داد
✳️✳️🍂🍂🍂
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii