5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐دهه امامت و ولایت گرامی باد 💐
آغاز ویژه برنامه های غدیر
برافراشتن پرچم غدیر امیرالمومنین
در پارک ملت
🌿🌿🌿🌿
#جواد_مختاری
#مجری_صحنه_و_رسانه
#پخش_زنده_شبکه_استانی_آفتاب
✳️✳️🌿🌿💎💎
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
شب شعر ادبی
« از نخلستان تا برکه »
#جواد_مختاری
#مجری_صحنه_و_رسانه
#شعر_یک_رسانه_هنری
✳️✳️💐💐
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
«عید بزرگ امامت و ولایت مبارک باد »
قصیده غدیر خم :
تقدیم به ساحت امیرالمومنین «ع»
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
عرش افتاد در آغوش امیر آن لحظه
برکه لبریز شد از ماه منیر آن لحظه
خبر آمد همه را با شتران برگردید
خبری آمده از امر خطیر آن لحظه
یک بغل کوه که از زین و جهاز آوردند
تا که خورشید بتابد به غدیر آن لحظه
هرکسی عشق به آن حضرت دریا دارد
تا قیامت شود از میکده سیر آن لحظه
بعد از این حج وداعی که بجا آوردید
گل کند بین شما نام وزیر آن لحظه
ای همه هستی زهرا، همه ی دریاها
دست خورشید خودت را تو بگیر آن لحظه
دست ، بالای قد سرو علی بالا رفت
خوش بحالت که شدی مردسفیرآن لحظه
دشت ، پر شد همه از قصه ی «بخن مولا»
بوسه میزد لب تو ، دست اسیر آن لحظه
ابر افتاد زمین ، برکه تماشایی بود
ناگهان زود شد و حادثه دیر آن لحظه
چه خبر بود در آن حادثه ی بی تکرار
جبرئیل آمده از عرش به زیر آن لحظه
وقت رفتن شد و تبریک به مولا گفتند
چه سکوتی همه جا داده نفیر آن لحظه
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ماه در کوچه ی تبدار قدم ها می زد
او که میریخت به دستان فقیر آن لحظه
ما به پابوسی دستان امیر آمده ایم
آن ابرمرد زمین، مرد دلیر آن لحظه
لحظه ای که در خیبر به دو دستش چرخید
بی گمان نام علی برده امیر آن لحظه
دلم آرامش یک حرز نجف می خواهد
تا بگویم غزل از روز غدیر آن لحظه
#جواد_مختاری
#بخشی_از_قصیده_غدیریه
#عید_بزرک_غدیر_مبارک_باد
#اهل_بیت_نور_چشم_ما
#شعر_یک_رسانه_هنری
#شعر_آیینی_عیار_عاشقی_جهان
✳️✳️💐💐💐💐✍️✍️
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
تا اینکه لباس علم برتن می شد
هر قله فقط برای میهن می شد
با عزم و اراده ای قوی می رفتیم
هر لاله هسته ای که روشن می شد
#جواد_مختاری
✳️✳️🇮🇷🇮🇷
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
جانم فدای ایران
✳️✳️🇮🇷🇮🇷
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
📌شاطرها برای ایران میجنگند
🔸دیروز به تاریخِ ۲۸ خردادِ ۱۴۰۴، دنبالِ نانوایی میگشتم. لیستی پیدا کردم که اسم نانواییهای شهر اراک را زده بود. یکی از آنها را انتخاب کردم و به آدرسش رفتم.
🔸ساعت ۵ عصر به نانوایی رسیدم. شلوغ بود ولی منظم و آرام. شاطرْ پسرش را منشیِ نانوایی کرده بود و پسربچه مانند باجهی بانک، به هر نفرْ شماره میداد و نام و تعدادِ نانِ درخواستیِ هر نفر را در دفتری یادداشت میکرد.
🔸شمارهی ۱۴۹ به من رسید. رفتم پیِ کارهایم و ساعتِ ۹:۳۰ شب به نانوایی برگشتم. حدودا ده نفر مانده بود تا نوبتم شود که متوجه شدم منشیِ شاطرْ تاشمارهی ۲۳۰ برای همان شب نوبت داده است.
🔸تا به حال ندیده بودم خانمی در نانوایی اینقدر تخصصی کار کند. ماجرا را از شاطر پرسیدم. شاطر گفت: خانمم هست. خودش خواسته بیاید تا کمکحالم باشد.
🔸از طرفی نانوایی فضای جالبی داشت. آنها که سن بالاتری داشتند از فضای نانواییهای زمانِ جنگْ خاطره میگفتند.
عدهای صندلی و تخمه و میوه آورده بودند و به هم تعارف میکردند، همه از احوالِ هم با خبر میشدند و از اوضاع شهر و کشور تحلیل ارائه میدادند.
🔸زیباتر اینکه هر کس به نانوایی میآمد با شاطر و خانوادهاش طوری محترمانه و با آداب برخورد میکرد که گویی با یک رزمنده جهادگر صحبت میکند. مشتریها میگفتند: «از ساعت ۷ صبح تا ۱۲ شب، یک تنه و دلیرانهْ سنگرِ پختِ نان را در آن محلْ نگهداشته است.»
🔸شاطر هم میگفت: «از صبح یک نفر برایمان آبمیوهیخانگی آورده، یک نفر عصرانه آورده»
همسرِ شاطر میگفت: «شرمندهی مردم و همسایهها هستم بخاطر لطف و محبتشان. ناهار و شام را کلا مهمانِ همسایهها هستیم و همه هوایمان را دارند.»
🔸فضای نانوایی بهگونهای بود که هر کس میآمد نانوایی، شاطر خیالش را راحت میکرد که خیالتان تختِ تخت، نان تا دلتان بخواهد هست و من هم تا توان دارم برایتان خواهم پُخت.
🔴امروز فهمیدم که بخشی از نقطهی قوتِ ما در این جنگ، شاطرها و نانواهای ما هستند. شاطرهایی که در سنگرِ نانوایی برای ایران و ایرانی میجنگند.
#جنگ_تحمیلی_دوم
#سید_حسامالدین_جنید
تو کوهی استواری مقتدر مثل دماوندت
علی بن ابی طالب نوشته روی سربندت
نمیدانم که هستی آه ای سرباز گمنامم
دلم آرام آرام است با رزم پدافندت ...
#جواد_مختاری
✳️✳️🇮🇷🇮🇷
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
اتوبان را ورق می زنم
شهید چمران
جهانی تنهاست...
که نظم نوین را
بر هم ریخته است
از تگزاس تا بیروت
از بلندی های کردستان
تا مرز دهلاویه ...
تا سوسنگرد ...
سردار خیبر
تمام مسیرها و پل ها
همه خطوط مورب را
متصل کرده است
تا تهران در آرامش بماند
در تمام خطوط مترو
ایستگاه به ایستگاه
او را صدا می زدند
دستم به برج های شهر نمی رسید
از دور دست اما ...
برایشان دست تکان می دادم
و عکس پیشانی شان را
آهسته می بوسیدم
💎💎💎
در هر خیابان
هر کوچه شهر
شهیدی ایستاده
تاریخ را می نگریست ... !
#شهید_چمران_دهلاویه
#کتاب_گلوله_های_ممنوعه
#جواد_مختاری
✳️✳️🇮🇷🇮🇷
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
کبوتر با کبوتر فرق دارد
لب خشکیده با تر فرق دارد
میان بچه های خیمه انگار
گلوی خشک اصغر فرق دارد
#جواد_مختاری
#کتاب_روز_یازدهم
✳️✳️🌒🌒🏴🏴
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
به لالایی خود آهنگ می زد
به خونش آسمان را رنگ می زد
ولی هنگام جان دادن بمیرم
دو دستان پدر را چنگ می زد ...
#جواد_مختاری
#کتاب_روز_یازدهم
✳️✳️🌒🌒🏴🏴
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
بردند به آسمان تن و سرها را
بال و پر خونین کبوترها را
در عید غدیر مردم تهران هم
دیدند گلوی سرخ اصغرها را
#جواد_مختاری
✳️✳️🌒🌒🏴🏴
کانال اشعار و برنامه ها
https://eitaa.com/javad_mokhtarii