معرفی کتاب بمناسبت بازگشت آزادگان به کشور؛
"آن بیست و سه نفر" عنوان کتابی است از "احمد یوسف زاده" در حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس که توجهات زیادی را به خود جلب ساخته است. داستان "آن بیست و سه نفر"، خاطرات نوجوانانی است که طی عملیات بیت المقدس، به اسارت ارتش بعثی عراق درآمدند و رژیم بعث سعی داشت با استفاده از "آن بیست و سه نفر" نوجوان، جنگ روانی علیه ایران سازمان دهد. "احمد یوسف زاده" این کتاب را بر اساس دست نوشته های خود به نگارش درآورده و مطالبی تکان دهنده از آنچه بر سر این بیست و سه نوجوان آمده به رشته ی تحریر درآورده است. روزهای طولانی اسارت، شرایط بد بهداشتی و عدم استحمام تا گاهی چهل روز، اعتصاب غذا و خوردن گوشت بدمزه و تاریخ مصرف گذشته فقط بخشی از چیزی است که "آن بیست و سه نفر" تجربه کرده اند.
نثر کتاب ساده و قابل درک است و از روحیات، احساسات و ترس های نوجوانانی می گوید که در یکی از بدترین اتفاقاتی که می تواند برای هر کشوری بیفتد، تنها افتاده اند و به دست دشمن اسیر شده اند. خبری از سربازان با تجربه و صبوری های استراتژیک نیست؛ در عوض هر چه که از آن ها سر می زند، شهامت و پایمردی خالص است. ایستادگی در اوج ترس و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات اسارت، وقایع و رویدادهایی که طی آن اتفاق می افتاد، برخورد گروه ها و احزاب مختلف که در آنجا اسیر بودند و تلاش های دولت بعثی برای تضعیف روانی ایران به وسیله ی آنان و دیگر اسرا، ترکیبی دلهره آور و در عین حال غرورآمیز از رشادت و دلیری های نوجوانانی است که در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
(این کتاب در کتابخانه عمومی جوادالائمه(ع) موجود است)
کتاب من زنده ام نوشتهی معصومه آباد یکی از اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی ایران و عراق است که خاطرات دوران اسارت او را در بر میگیرد. این کتاب برای اولین بار در تیر ۱۳۹۲ چاپ شد و در مدت کوتاهی به چاپ سوم نیز رسید. معصومه آباد در ۱۷ سالگی به اسارت گرفته شد و چهار سال در اسارت بود.
درباره کتاب من زنده ام
کتاب من زندهام در زمینه اسارت خاطرات ۴ بانوی ایرانی یعنی معصومه آباد به همراه شمسی بهرامی، فاطمه ناهیدی و حلیمه آزموده است که در دست رژیم بعثی اسیر بودند. چهار نفر با تفکرات مختلف که همراهی چهارساله، آنان را در مقابل همه چیز همدل کرده است. حتی اتهامشان نیز شبیه هم بود: عشق به امام و انقلاب و جمهوری اسلامی.
کتاب من زندهام میتواند پاسخگوی سوالات زیادی در حوزه اسارت زنان در زندانهای رژیم بعثی باشد. یک ماه از حملهی رژیم بعثی نگذشته بود که ۴ تا از دختران اسیر شدند. اول ماشین آنها را محاصره میکنند و آنها را به نام «بنات الخمینی» میشناسند. بعضی از افسران بازجو به این بانوان لقب ژنرالهای ایرانی دادهاند. نام کتاب با دستخط اصلی معصومه آباد نوشته شده است. او برای فرار از بیخبری مفقودالاثری برای خانوادهاش یا هرکسی که فارسی بلد باشد و بتواند بخواند نوشته است من زنده ام، معصومه آباد.
نویسنده آغاز کتاب را با نوشتن خاطراتی از کودکیش شروع کرده است. دو فصل اول کتاب کودکی و نوجوانی نویسنده است که شاید کمی حجم کتاب را اضافه شده باشد، اما با خواندن آنها مخاطب با شخصیت نویسنده بهصورت کامل آشنا میشود. او یک نیروی مردمی داوطلب بوده است و خانه و وطنش برای او اهمیت بسیار زیادی داشت.
معصومه آباد در ابتدای کتابش نوشته است: «سالها بود سنگینی کلمات را بر شانه میکشیدم و هرروز خستهتر و خمیدهتر میشدم. یک روز که قدمزنان با این کولهبار سنگین از پیادهرو خیابان وصال میگذشتم، به آقای مرتضی سرهنگی –گنجینهی معرفتی شهدا، جانبازان و آزادگان- برخوردم. از حال من پرسید. گفتم هرچه میروم و میگذرد این بار سبک نمیشود. گفت باری که روی شانههای توست فقط از آن تو نیست. باید آن را آهسته و آرام زمین بگذاری و سنگینی آن را با دیگران تقسیم کنی. آنوقت این خاطرات مانند مدال افتخاری در گردن همهی زنان کشورمان خواهد درخشید.»
سیدعلی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، از کتاب من زنده ام تمجدید کرده و درمورد آن فرموده است: «کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیبائیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیره عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن.»