آه از غریبی ، آه از مدینه
آتیش گرفته قلبم تو سینه
دلم داره میسوزه از کینه
پیوسته لبریز از آه سردم
بار سفر رو آماده کردم
تو هر نفس آماج دردم
جلوی چشم اهل خونم
نیمه شب افتادن به جونم
ندادن لحظه ای امونم
حُرمت خونمو شکوندن
منو تو کوچه ها کشوندن
جونمو به لبم رسوندن
... وای ، امون از این غریبی ...
با دیده ای تر ، در بین بستر
روضه میخونم با یاد مادر
خدا شدم شکسته بال و پر
هر لحظه قلبم در التهابه
موندن تو این شهر واسم عذابه
رو بازوهام جای طنابه
منم و قلبی زار و مضطر
که شده همنوای حیدر
توی این لحظه های آخر
شبیه ابر نو بهارم
که به یاد حسین میبارم
غم کرب و بلارو دارم
... وای ، امون از این غریبی ...
یادم نمیره آتیش و هیزم
میبردنم از مابین مردم
یکی نکرد به حالم ترحم
یادم نمیره توی دل شب
پای برهنه دنبال مرکب
صدا زدم وای عمه زینب
وای امون از مصیبت شام
کوچه های یهود و دشنام
سیلی و سنگِ از روی بام
اگه با دست بسته بردن
هر بلایی سرم آوردن
زن و بچم کتک نخوردن
... وای ، امون از این غریبی ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#جلسه_هفتگی
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
کبوتر بقیع شدم امشب
پرم رو میکشم رو این خاکا
نَه زائری نَه خادمی دارن
نَه حتی روضه خون تو این شبها
ان شاءالله از سفر میاد مهدی
میسازه چهارتا گنبد و مرقد
برای مادر ابوفاضل
یه سقاخونه هم مثه مشهد
ان شاءالله حرم تا حرم میشه اینجا بپا
میسازیم یه ایوون طلا مثل صحن رضا
خدایا میسازیم یه گنبد مثه کربلا
آه روی لبهامون پُر از فریاده
بزودیِ زود بقیع آباده
... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ...
دوباره بوی دود و آتیشه
که قلب شیعه هارو خون کرده
زِ غصه های حضرت صادق
دلم گرفته و پُر از درده
یه پیرمرد خسته رو این بار
با دست بسته میبَرن یا رب
پای برهنه بی عبا و با
دل شکسته میبَرن یا رب
به یاد علی توی کوچه شده روضه خون
پیاده با این سن و سالش شده نیمه جون
میباره برای غم و غصه هاش آسمون
آه بمیرم واست که غرق دردی
تو کوچه هر دم زمین میخوردی
... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ...
با دست بسته و دل خونش
به یاد غصه های زینب بود
به یاد خیمه ای پُر از آتیش
به یاد گریه های زینب بود
به یاد مظلومیت جدش
دلش یهو تا کربلا پر زد
با هر نفس نفس تو این کوچه
اسم رقیه رو صدا میزد
مدینه به مولای ما خیلی کردی جفا
تمومِ پاهاش آبله بسته از کینه ها
بمیرم قدش خم شده زیر بار بلا
آه چشیدی طعم اسارت اما
نرفت رو نیزه سر تو بالا
... حسین ای جانم ، حسین ای جانم ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#قبرستان_بقیع
#جلسه_هفتگی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
دوباره زبون میگیره از کینه ی این زمونه
بین سینه غصشو جز خدا مگه کی میدونه
درداش بیشماره ، دل زارش بیقراره
شده تازه براش غصه ی دیرین دوباره
یاد تن بی سر و مادر و کوچه هاست
یاد آتیشِ در و حیدر و کربلاست
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
حُرمتشو مثل حیدر توی کوچه ها شکوندن
بدنشو پا برهنه سواره ها میکشوندن
با موی سپیده دم دیده تو دل شب
تا زمین میخوره میگه امون از دل زینب
یاد یه سه ساله دختر مدام جلو چشاش
پاهای پُر آبلش هی گِلَش خار پاش
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
شعله میکشه زبونه خونه شده قتلگاهش
زمزمه ای رو لبا و خیره به دره نگاهش
خونه پُره دود و یه حسود و دل مضطر
زیر لب داره آقا میگه زینب میگه مادر
میخونه با دلهره چادره زیر پاست
یا که یاد کربلا زینب و خیمه هاست
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
گرفته دل دوباره بساط غم به راه شد
شقایق نوحه خوان غم آل عبا شد
میگیره نفس تو سینه ، چه خبره تو مدینه
دوباره شده دلاشون پُره حس بغض و کینه
شب بود و هجوم اشقیا
با قلب و یه باطن سیاه
هی میزد لگد به چوبه ی در
این حال و هوا و گریه ها
این رسم هجوم بی حیا
یاد دل میاره داغ مادر
... واویلا ، امون امون امون ... (2)
... واویلا ، امون امون امون از این غم ...
منو پای برهنه توی کوچه کشوندن
یه پیرمردو پشت یه مرکب میدووندن
من و غم کوچه بازار ، دست بسته بزم اغیار
یا جلو چشامه زینب ، یا جلو چشامه مسمار
این قوم عدو اگه بدن
حتی لااقل اگه زدن
به اهلم روا نشد جسارت
اهل من کجا و بزم مِی
اطفالم کجا و کعب نِی
وای از داغ زینب و اسارت
... واویلا ، امون امون امون ... (2)
... واویلا ، امون امون امون از این غم ...
بازم آتیش و دود ، بازم سرخی مسمار
داره بغض مدینه دوباره میشه تکرار
شعله میکشه زبونه ، اشکه از چشام روونه
هم خیره چشام به آتیش هم خیره به درب خونه
آتیش و مدینه مادرم
یاد یک سه ساله دخترم
بین شعله کل خاطرم سوخت
زخم خار پای پُر آبله
روش نیلی دلش پُر از گله
هی میگفت بابا گل سرم سوخت
... واویلا ، امون امون امون ... (2)
... واویلا ، امون امون امون از این غم ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
شده غم و درد هم آغوشت ، شده آسمون سیاه پوشت
نیمه های شب توی خونت ، عبا رو کشیدن از دوشت
خوردی زمین چرا ، وسط کوچه ها ، افتاد عمامه از سرت
موقع رفتنت ، ناسزا گفتنت ، ای وای جلوی همسرت
نمیکنن رعایت محاسن سفیدتو
داره میبینه دخترت چشای نااُمیدتو
... غریب مدینه یا صادق ، غریب مدینه یا صادق ...
گریه های دخترو دیدی ، غریبی حیدرو دیدی
در خونتو که سوزوندن روضه های مادرو دیدی
تو هم مثل علی ، دیدی درو ولی ، از روش کسی که رد نشد
جلوی باغبون ، یه گل نیمه جون ، ای وای دیگه لگد نشد
ولی یه روز تو خونه ای حسن کنار خواهرش
نشسته بود که چند نفر لگد زدن به مادرش
... غریب مدینه یا زهرا ، غریب مدینه یا زهرا ...
سنگت زدن و تَرَک افتاد روی دل مثل آئینت
افتادی روی زمین اما کسی ننشست به رو سینت
اما تو کربلا ، قاتل بی حیا ، افتاد به روی پیکری
میون قتلگاه ، داره با اشک و آه ، فریاد میزنه مادری
سرش به روی نیزه ها ، تنش به زیر دست و پا
بخون برای غربت غریب دشت کربلا
... آقای غریب ، حسین جانم ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
بقیع تو پُر از غمه مثل دلای نوکرا
دور و بَر قبرت آقا خالی شده از زائرا
نَه یک چراغ نَه حتی یه سایه بون نداری
کار دلم شده باز دوباره گریه زاری
تو هم شبیه مادری میسوزم از غمای تو
الهی که بمیرم از ماتم روضه های تو
... مظلوم آقام ، مظلوم آقام ...
رو خاک غم کشیدنت شدی غریب و مضطر
با دست بسته بردنت افتادی یاد حیدر
تو کوچه ها کشوندن تورو با دست بسته
از این غریبی آقا خیلی دلت شکسته
اما جلو چشات آقا سیلی نخورد به همسرت
داشتی میسوختی آقاجون یاد غمای مادرت
... مظلوم آقام ، مظلوم آقام ...
یادت نمیره روضه ها ، روضه های مدینه رو
تداعی میشه باز برات اون میخ و زخم سینه رو
همون روزی که ریختن پشت در یه خونه
آتیش گرفت همون خانمی که قد کمونه
درو شکستن اومدن چهل تا مرد بی حیا
مادرتو کتک زدن اونجا میون کوچه ها
... مظلوم آقام ، مظلوم آقام ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
آه از غریبی ، آه از مدینه
آتیش گرفته قلبم تو سینه
دلم داره میسوزه از کینه
پیوسته لبریز از آه سردم
بار سفر رو آماده کردم
تو هر نفس آماج دردم
جلوی چشم اهل خونم
نیمه شب افتادن به جونم
ندادن لحظه ای امونم
حُرمت خونمو شکوندن
منو تو کوچه ها کشوندن
جونمو به لبم رسوندن
... وای ، امون از این غریبی ...
با دیده ای تر ، در بین بستر
روضه میخونم با یاد مادر
خدا شدم شکسته بال و پر
هر لحظه قلبم در التهابه
موندن تو این شهر واسم عذابه
رو بازوهام جای طنابه
منم و قلبی زار و مضطر
که شده همنوای حیدر
توی این لحظه های آخر
شبیه ابر نو بهارم
که به یاد حسین میبارم
غم کرب و بلارو دارم
... وای ، امون از این غریبی ...
یادم نمیره آتیش و هیزم
میبردنم از مابین مردم
یکی نکرد به حالم ترحم
یادم نمیره توی دل شب
پای برهنه دنبال مرکب
صدا زدم وای عمه زینب
وای امون از مصیبت شام
کوچه های یهود و دشنام
سیلی و سنگِ از روی بام
اگه با دست بسته بردن
هر بلایی سرم آوردن
زن و بچم کتک نخوردن
... وای ، امون از این غریبی ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
کبوتر بقیع شدم امشب
پرم رو میکشم رو این خاکا
نَه زائری نَه خادمی دارن
نَه حتی روضه خون تو این شبها
ان شاءالله از سفر میاد مهدی
میسازه چهارتا گنبد و مرقد
برای مادر ابوفاضل
یه سقاخونه هم مثه مشهد
ان شاءالله حرم تا حرم میشه اینجا بپا
میسازیم یه ایوون طلا مثل صحن رضا
خدایا میسازیم یه گنبد مثه کربلا
آه روی لبهامون پُر از فریاده
بزودیِ زود بقیع آباده
... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ...
دوباره بوی دود و آتیشه
که قلب شیعه هارو خون کرده
زِ غصه های حضرت صادق
دلم گرفته و پُر از درده
یه پیرمرد خسته رو این بار
با دست بسته میبَرن یا رب
پای برهنه بی عبا و با
دل شکسته میبَرن یا رب
به یاد علی توی کوچه شده روضه خون
پیاده با این سن و سالش شده نیمه جون
میباره برای غم و غصه هاش آسمون
آه بمیرم واست که غرق دردی
تو کوچه هر دم زمین میخوردی
... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ...
با دست بسته و دل خونش
به یاد غصه های زینب بود
به یاد خیمه ای پُر از آتیش
به یاد گریه های زینب بود
به یاد مظلومیت جدش
دلش یهو تا کربلا پر زد
با هر نفس نفس تو این کوچه
اسم رقیه رو صدا میزد
مدینه به مولای ما خیلی کردی جفا
تمومِ پاهاش آبله بسته از کینه ها
بمیرم قدش خم شده زیر بار بلا
آه چشیدی طعم اسارت اما
نرفت رو نیزه سر تو بالا
... حسین ای جانم ، حسین ای جانم ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#قبرستان_بقیع
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
آقا نوکر نوکرات خادم مکتبم
تا ابد عاشقم غصه دارِ غم حضرت صادقم
اشک چشمامو از تو دارم
واست آقا چه بیقرارم
به خدا پای مذهب تو
همه ی هستیمو میذارم
ممنونم راهو نشونم دادی
ممنونم روضه رو یادم دادی
... ای آقا ، آقام امام صادق ...
پیش چشم همه شعله بالا کشید
بین آتیش و دود دخترت میدوید
بی عبا بی عصا میکشیدن تورو
زیر لب میزدی هِی صدا مادرو
میدویدی به پشت مرکب
گریه کردی به یاد زینب
غصه های تو بی شماره
کاش برا تو بمیرم امشب
ای آقا درد و بلات بی حده
این غصه قلب تورو خون کرده
... ای آقا ، آقام امام صادق ...
گرچه گریون شدی بین این کوچه ها
روی نِی ها نرفت رأس پاک شما
طفل شیش ماهه ای زار و مضطر نشد
روی دست پدر غنچه پرپر نشد
وای امون از مصیبت شام
کعب نِی سنگِ از روی بام
گریه ی دختری سه ساله
در عوض خنده ها و دشنام
واویلا کرب و بلا شد غوغا
واویلا رأس حسین بر نِی ها
... ای آقا ، آقام امام صادق ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
دوباره بوی دود از شهر مدینه اومد
دوباره رنگ غصه و شرر به سینه اومد
یه عده به شیخ الأئمه بی احترامی میکنن
با ناسزا دور و برش شیرین زبونی میکنن
کوچکترا دارن فرار میکنن از هر طرفی
نامردا با بچه ها هم نامهربونی میکنن
آه دل من دوباره غصه داره
آه دل من هوای گریه داره
... آه دل من ، امون از این غریبی ...
کشون کشون پیاده آقامونو میبُردن
رمق تو زانوهاش نبود همش زمین میخوردن
الهی اون کسی که آقارو آورد خیر نبینه
حداقل نذاشت برا یه لحظه آقا بشینه
بی خود نبود با دست بسته کارِت آقا گریه بود
اینجای روضه اشکای چشات برا رقیه بود
آه دل من رقیه و اسیری
آه دل من چته دوباره گیری
... آه دل من ، امون از این غریبی ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود
در اعتلای نهضت جدش سهیم بود
مسند نشین کُرسی تدریس علم ها
شایسته ی صفات حکیم و علیم بود
نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش
استاد درس حکمت و پند کلیم بود
بر مردمان تب زده ی شهر شرجی اش
عطر مبارک نفسش چون نسیم بود
زحمت کشید و باغ تشیع شکوفه داد
مسئول باغبانی باغی عظیم بود
قلبش شبیه شیشه ی تُنگ بلور بود
عمری به فکر نان شب هر یتیم بود
از ابتدای کودکی اش تا دم وفات
نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود
منت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم
امروز اگر نبود شرایط وخیم بود
تازه سروده ام غزل مدحتش ولی
یادش میان قافیه از قدیم بود
شاعر : #وحید_قاسمی
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#شعرخوانی
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
مهدی دلش در ماتمه
اشکای چشماش زمزمه
داره میسوزه از غم امام صادق
رنجور درد و مِحَنه
دل توی سینش میزنه
امشب شده سینه زنِ امام صادق
شال عزا بر گردنش
یادش میاد که جدشو آزُردنش
شال عزا بر گردنش
یادش میاد تو کوچه ها کشوندنش
شال عزا بر گردنش
یه پیرمردو با چه وضعی بردنش
پای پیاده ، دشمن سواره
بارون چشماش داره میباره
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
خیل عدو دور و برش
دستاشو برده رو سرش
افتاده یاد مادرش امام صادق
افتاده یاد کوچه ها
آتیش و دود و شعله ها
مِحنت کشیده از جفا امام صادق
میخوره هر دفعه زمین
میرسه دشمن از یسار و از یمین
میخوره هر دفعه زمین
دلش میشه به یاد مادرش حزین
میخوره هر دفعه زمین
میبینه توی کوچه قُنفُذ لعین
دشمن رسیده با تازیونه
از هتک حُرمت دل پریشونه
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
تو لحظه های آخره
روضه میخونه یکسره
یاد گلو و حنجره امام صادق
یادش میاد از کربلا
سرهای روی نیزه ها
میسوزه از این روضه ها امام صادق
رو لبش آه حسرته
میبینه دشمنو پِی جسارته
رو لبش آه حسرته
به یاد عمه زینب و اسارته
رو لبش آه حسرته
یاد آتیش خیمه ها و غارته
اشکش روونه با دل پُر تب
دائم میخونه وای عمه زینب
... آه و واویلا ، آه و واویلا ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
این اولین بار نیست مدینه رو ماتم گرفته
این اولین بار نیست مدینه بوی غم گرفته
این اولین بار نیست روضه میخونیم غریبونه
این اولین بار نیست زخم میخوریم از این زمونه
نگو مدینه درد و غم نداری
نگو خبر از این دلم نداری
بقیعو داری غصه کم نداری
شبای جمعه محتشم نداری
صحن و رواق ، نوحه و دم نداری
رو قبر اُم البنین علم نداری
گنبد نداری ، کبوتر هم نداری
خبر از قبر مادرم نداری
آخه تو که اصلاً حرم نداری
... یه دنیا ماتم داری ای مدینه ...
... یه کربلا غم داری ای مدینه ...
این اولین بار نیست به اشک یک امام میخندن
این اولین بار نیست دستای مَردی رو میبندن
این اولین بار نیست خونه رو با اهلش سوزوندن
این اولین بار نیست دری رو به آتیش کشوندن
اون شب مدینه اولین درش سوخت
یه خونه بود با در و پیکرش سوخت
دل علی کنار دلبرش سوخت
اون روز مدینه باغ کوثرش سوخت
هیزم آوردن نخل حیدرش سوخت
صدف افتاد شکست و گوهرش سوخت
یه زن زخمی جلو شوهرش سوخت
در رو سرش خراب شد و سرش سوخت
خب آخرش بچه با مادرش سوخت
... یه دنیا ماتم داری ای مدینه ...
... یه کربلا غم داری ای مدینه ...
این اولین بار نیست وسط شعله ها دویدن
این اولین بار نیست تو کوچه ناسزا شنیدن
این اولین بار نیست جلو عدو افتادن از پا
این اولین بار نیست با صورت افتادن رو خاکا
اون شب مدینه غرق سوز و آه شد
روضه همون بود نَگین اشتباه شد
یه لحظه حس کرد خونه خیمه گاه شد
اون شب مدینه کوچه کربلا شد
آقام زمین خورد ولی دوباره پا شد
خنجر کجا بود سر کجا جدا شد
جدشو دید بی یار و بی سپاه شد
اونجا که شمر وارد قتلگاه شد
تنی که پامال چکمه ای سیاه شد
... یه دنیا ماتم داری ای مدینه ...
... یه کربلا غم داری ای مدینه ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
من شنیدم خانه ات آتش زدن
نیمه شب کاشانه ات آتش زدن
پشت در میسوخت از پا تا سرت
بی هوا بردی تو نام مادرت
بی عمامه بی عبا صورت کبود
پیرمرد شیعه و مرد یهود
... مظلوم امام صادق ، مظلوم امام صادق ...
دست بسته چون امیرالمؤمنین
پیش اهل خانه میخوردی زمین
ریسمان دست عدو افتاده بود
جای پنجه بر گلو افتاده بود
باز در بین محاسن پنجه خورد
ریسمان را دور گردن میفشرد
کس نداند با چه وضعی آن پلید
جسم تو از خانه بیرون میکشید
صورت تو لطمه ها بسیار خورد
چند باری گوشه ی دیوار خورد
تیزیِ سنگی به پهلویت گرفت
هُرم آتش گوشه ی مویت گرفت
دستهایت بست و بر مرکب نشست
حُرمت موی سپیدت را شکست
... مظلوم امام صادق ، مظلوم امام صادق ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
امشب دلم بی تاب و بی قراره
گوشه نشین ماتمه دوباره
سنگینی غم روی سینه دارم
هوای غربت مدینه دارم
... صد آه و واویلا امام صادق ...
چی میگذره بقیع تو این دقایق
شام غریبونِ امام صادق
هم ناله شیم با سوز و ناله و آه
آجرک الله یا بقیة الله
خون جای اشک از دیده ی فلک ریخت
نمک به زخم کهنه ی فدک ریخت
امام صادقو شبیه زهرا
نامردما کشتند غریب و تنها
ریختن تو خونه عده ای حرامی
از روی کینه ها و بی مرامی
سر نماز بالا سرش رسیدن
از زیر پا سجادشو کشیدن
شرمی نکرد اونی که میکِشیدش
خجالت از محاسن سپیدش
یادش میاد آقا غمای مادر
وقتی که بود فاطمه پشت اون در
میپیچه تو گوشش صدای سیلی
خدا رو چهره مونده جای سیلی
... صد آه و واویلا امام صادق ...
خدا جسارتو به حد رسوندن
علی رو توی کوچه میکشوندن
ناموسشو زدن جلوی چشماش
دیگه نمیتونست که پاشه از جاش
به غیر سیلی با لگد به پهلوش
گوشواره و زخمای لاله ی گوش
اون درِ خونه ای که داشته مسمار
فاطمه بوده بین درب و دیوار
... صد آه و واویلا امام صادق ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
دلها بسوزد بهر غمت حضرت صادق
شد گوشه نشین حرمت حضرت صادق
دل معتکف آستان پُر غبار تو
از ما بپذیر از کرمت حضرت صادق
... یا صادق آل محمد ، صادق زهرا ...
ای کاش که آباد شود تا که گذارم
پا در حرم محترمت حضرت صادق
در آتش بیت الحزنت یاد نمودی
زهرا که غمش کرده خمت حضرت صادق
... یا صادق آل محمد ، صادق زهرا ...
بس خون جگر خوردی و تو دیدی جفاها
دل سوخته از آه دمت حضرت صادق
بر شیعه گواه و سند و مُهر تأییدی
بالاست همیشه پرچمت حضرت صادق
... یا صادق آل محمد ، صادق زهرا ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
هر چی که زِ غصه و غم شنیدین من دیدم
کسی چه میدونه یک عمر چه زجری کشیدم
همیشه یه درد پهلو می رنجوند منو تا
ناسزا به مادرم فاطمه می شنیدم
خدا نکنه زندونی شِه تو قفس کبوتر
خدا نکنه گل به پیش بلبل بشه پرپر
دلم بیقراره تو غریبی رفتم به مادر
... وای ، ای دل ای دل ، ای دل ای دل ...
هوای نگاه بارونی ام تار و سرده
غم دو عالم به دور سر من میگرده
فقط من و بابام حیدر میتونیم بفهمیم
در خونه پیش چشمات بسوزه چه درده
هر کی هرچی غم دید من از اون غم دیده ترینم
کارم شده گریه غصه دار غم مدینم
کاش میخ در سوخته ی خونم میرفت تو سینم
... وای ، ای دل ای دل ، ای دل ای دل ...
طناب عدو رو دستم نشونده نشونه
دلم غم عمه ام زینبو خوب میدونه
وقتی منو میکشوندن تو کوچه شبونه
کاشکی میزدن به من سنگ زِ هر بوم خونه
خونمو به آتیش کشیدن من به یادم افتاد
کربلا و اهل حرم و اشک و آه و فریاد
داغ عمه زینب نمیره یک لحظه هم از یاد
... وای ، ای دل ای دل ، ای دل ای دل ...
شکر خدا بچه هامو نبردن اسارت
گوشواره و معجری رو نبردن به غارت
جا نمازمو کشیدن بیفتم بخندن
رسم مدینه همینه همیشه جسارت
اگه توی خونم به زمین خوردم منه مضطر
ولی دیگه اینجا نبود حرف نیزه و خنجر
دیگه پیش خواهر نبریدن سر برادر
... وای ، ای دل ای دل ، ای دل ای دل ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
گر دل بدهی به عشق من برای تو دلبری کنم
با نگه مست و سرخوشم بهر تو افسونگری کنم
شانه به گیسوی من بزن ، نِی زِ دو ابروی من بزن
تا در دل بی قرار تو آیم و غارتگری کنم
... صادق آل محمدم ، صورت زیبای سرمدم ...
جلوه ی حُسن خدا منم ، معلم انبیاء منم
چونکه قیامت فرا رسد بر همه پیغمبری کنم
آینه ی روی دلبرم ، عروه ی وثقای حیدرم
با یک نگهم دل تو را پُر زِ مِی کوثری کنم
... صادق آل محمدم ، صورت زیبای سرمدم ...
آینه ی روی دلبرم ، عروه ی وثقای حیدرم
با یک نگهم دل تو را پُر زِ مِی کوثری کنم
هستیِ هستی زِ هست من ، جن و ملک مستِ مستِ من
کتاب و دفتر به دست من روز جزا داوری کنم
جلوه ی حُسن خدا منم ، معلم انبیاء منم
چونکه قیامت فرا رسد بر همه پیغمبری کنم
مِی زِ دو چشمان من بنوش ، جامه ی عشق مرا بپوش
تا که وجود تو عاری از بی برگی و بی بَری کنم
از تن بگذر که جان شوی ، هم مشرب مِی کشان شوی
جانِ تو گردم تنت شوم وجود تو دیگری کنم
... صادق آل محمدم ، صورت زیبای سرمدم ...
صادق عشق خدا منم ، جلوه ی بی منتها منم
حیدر صحرای محشرم مثل علی حیدری کنم
گر خستۀ کوی من شوی ، دلبستۀ موی من شوی
از نگهم مِی دهم تو را هر نفست یاوری کنم
با نگه مست احمدی ، وَز زلف کج محمدی
بر کشور عقل و دین تو تازم و ویرانگری کنم
... صادق آل محمدم ، صورت زیبای سرمدم ...
سرمست امام صادقم ، عاشق قرآن ناطقم
بر درگه عشق آن صنم از دل و جان نوکری کنم
عوعو کن کوی او منم مستانه قلندری کنم
صادق عشق خدا منم ، جلوه ی بی منتها منم
حیدر صحرای محشرم مثل علی حیدری کنم
گر خستۀ کوی من شوی ، دلبستۀ موی من شوی
از نگهم مِی دهم تو را هر نفست یاوری کنم
... صادق آل محمدم ، صورت زیبای سرمدم ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#واحد
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
*** سنگین تر از غمم ، در اوج ماتمم ، عشق و
من اِبن باقرم ، امشب مسافرم ، من صادقم
غم هایم تمدید غم حیدر
روضم تجدید روضه ی مادر
هر دم که باران میچکد غمگین
می افتم یاد تشنه ی بی سر
... واویلا ، وای وای واویلا ...
در این غم و بلا یاد کرب و بلا افتاده ام
وقتی عدو زِ کین از پای من کشید سجاده ام
در سینه ام از کودکی غوغا
تا به امروز میسوزه با غمها
درب نیم سوخته ی خونم شد
شبیه درب سوخته ی زهرا
... واویلا ، وای وای واویلا ...
پُر خون چشم ترم ، سنگین شده سرم ، در شررم
قلبم رو پاره کرد حرف آن بی حیا به مادرم
من کجا این بزم طرب
دست و پایم در طناب امشب
دورم همه مردای مست
شدم همچون عمه زینب
... واویلا ، وای وای واویلا ...
خط اول شعر ناقص میباشد در صورت اطلاع به مدیر سایت اعلام کنید.
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
لحظه به لحظه دم به دم مرغ دلم پَر میزنه
آواره و سرگردونه این در و اون در میزنه
دلم میخواد منم بشم کبوتر صحن بقیع
بیام و اونجا بشینم به پشت دیوار بقیع
الهی آتیش بگیره هر کی تورو دوست نداره
چشم حسودا کور بشه آقامون همتا نداره
... یا صادق آل عبا ، مظلوم اماما ...
سجاده ی نمازتو از زیر پاهات کشیدن
الهی که فدات بشم مادرتو نمی دیدن
مثل علی تو کوچه ها به زخم تو نمک زدن
یه روز آقا تو این کوچه مادرتو کتک زدن
ببین که بیمار تواَم ، عاشقم و دل نگرون
آقا یه شب بیا برام روضه ی زینبو بخون
... یا صادق آل عبا ، مظلوم اماما ...
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
مدینه غم داره ، دلم عزاداره
داغ بقیع کرده دلم رو صد پاره
خسته تر از خسته ، با قلبی بشکسته
یکی داره روضه میخونه آهسته
چقده گریه داره سکوت شبهای مدینه
دوباره پیکری سوخت تو شعله های زهر کینه
دوباره تازه شد روضه های مدینه
روضه ای که رقم خورد به دست زمونه
یکی به در لگد زد دوباره در افتاد
دوباره آتیش افتاد به جون یه خونه
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
غریب و تنها بود ، اسیر غمها بود
تو شعله ها خیلی شبیه زهرا بود
گل شقایق رو ، قرآن ناطق رو
تو کوچه میبردن امام صادق رو
شیخ الائمه رو پا برهنه توی کوچه بردن
حال خراب مارو به دست روضه ها سپردن
تو دل شب کشوندن غریبونه ای وای
اونم یه پیرمرد که پاهاش جون نداره
بمیرم و نبینم زمین خوردنش رو
حق داره توی کوچه نفس کم بیاره
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
چقدر غریبونه ، موهاش پریشونه
چه روضه ای داره تو کوچه میخونه
دلش هوایی شد ، چه ماجرایی شد
تو کوچه ها قلبش کرب و بلایی شد
دلش به یاد روضه شبیه خیمه ها میسوزه
همراه آه و نالش داره عرش خدا میسوزه
با نفس شکستش داره دم میگیره
تو کوچه ها میخونه حسین جان حسین جان
رو صورتش میریزه شبیه ستاره
اشکای دونه دونه حسین جان حسین جان
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق
#جلسه_هفتگی_1399
#زمینه
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir