بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
هاتف به سحر گه این خبر داد
حق بر شجر حسین بر داد
یعنی به حسین یک پسر داد
تنها نه پسر که یک قمر داد
اول علی از تبار حیدر
آمد به چهان علیِ اکبر
دیدند که نور سرمدآمد
گفتند که شبه احمد آمد
شبه اش نه خود محمّد آمد
بر نسل جوان سرآمد آمد
گوئید اگر که مصطفی نیست؟
این خلقت پاک با صفا کیست؟
خُلق و منش اش رسول والا
درحُسن صفات علیِ اعلا
والا پدرش حسین مولا
مجنون رخ اش که بِه ز لیلا
دیگر چه بگویم از خصالش
توصیف چسان کنم جمالش
جبریل چو عطر روش بو کرد
با خُلق محمّدیش خو کرد
ساقی شد و باده در سبو کرد
از عرش سوی مدینه رو کرد
با خویش شراب کوثر آورد
با جامِ علیِ اکبر آورد
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh
تو علی اکبری و تاجِ سرِ سرورها
واله و محو نگاهت همه پیغمبرها
انبیاء معجره دارند،تو خود معجزه ای
معجزت بردن دل از همه ی دلبرها
قد و بالای تو خود محشرِ کبریِ دگر
که به پا کرده ز نو محشر در محشرها
خُلق و خویت نبوی،سیرت تو فاطمه ای
تو شُبیری،شُبری آینه ی حیدرها
چه کسی جز تو بُوَد شبه رسول مدنی
" روی تو وجهِ مسلمان شدن کافرها "
چه نمازی بشود وقت اذان گفتن تو
بشکفد غنچه به محراب و گُل از منبرها
وقت هنگامه به پا کردن در کرب و بلا
شک نباشد که علی آمده در خیبرها
زکف پاک پیمبر چو بنوشی میِ عشق
ساقی ات احمد و ساغر زنی از کوثرها
سرِ پاکت سرِ نی، اینکه سزاوار نبود
بفدای سرِ تو،جمله ی تن ها، سرها
جان نثاران و محبان همه محتاج کرم
نظری کن ز کرامت، به همه نوکرها
کی ادا گشته ثنای تو به اشعار جواد
آسمان بر تو غزل ساخته با اخترها
جواد کریم زاده
@javadkarimzadeh
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت
دل مجنون من امشب سوی میخانه شده ست
مست از جام و می و باده و پیمانه شده ست
عاشق و مست رخ دلبرجانانه شده ست
عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شده ست
آمدی و همه گفتند پیمبر آمد
گل بریزید به پایش علی اکبر آمد
شبه پیغمبری و هیچ نباشد عجبی
به طراوت به حلاوت تو بهار ی، رطبی
اشهد ان علیا ولی الله به لبی
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
عالم از عشق علی غرق تولا آمد
مژده ای دل که علی اکبر لیلا آمد
بیت لیلا و حسین بن علی غرق شعف
آمد اول علی از نسل شهنشاه نجف
جبرئیل است به لب مدح و به دستانش دف
همه ی حور و ملک غرق شعف صف در صف
کائنات از گل و گلخنده ی او دلشادند
و ملائک همگی غرق مبارکبادند
امشب از لطف خدا داده به ارباب پسر
خاک پایش زر و لعل و قمر و دُرّ و گهر
عجب اندر عجبم میشود اینگونه مگر
ها علی بشر کیف بشر یا حیدر
شبه پیغمبر و ثانی علی، فاطمه ذات
برجمال علی اکبر لیلا صلوات
ماه مبهوت رخ ماه دل آرای علی
سرو خم گشته به پای قد و بالای علی
ذوالفقار است خم ابروی زیبای علی
آسمان ریخته اختر به قدم های علی
و زمین زیر قدم های علی میلرزد
یک موی زلف علی بر دو جهان می ارزد
قد و قامت چو قیامت شد و محشر شده بود
کربلا با رجزش عرصه ی خیبر شده بود
او علی بود و خدایی خود حیدر شده بود
زیر پایش پُرِ دست و سپر و سر شده بود
تیغ با شوق به دستان علی رقصان بود
ملک الموت هم از رزم علی حیران بود
بر لب هاشمیون نغمه ی ماشالله
همه گفتند به جنگ آوری اش ایوالله
دائما بود به لب های اباعبدالله
ذکر لاحول و لا قوه الا بالله
تیغ مانند ابوفاضل و حیدر میزد
ضربدر میزد و هر بار دوتا سر میزد
بود کرار و به قلب سپه و لشکر زد
چقَدَر از سپه کافر بی دین سر زد
عاقبت از کف ساقی جنان ساغر زد
یعنی از دست نبی باده ای از کوثر زد
یا علی جان من از این بندگی ام دلشادم
من از آن روز که در بند توام آزادم
#جواد_کریم_زاده
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_ولادت
ز بسم الله رویش می کنم آغاز قرآن را
سپس حمد و ثنای بیکران حی سبحان را
علیِ اکبری آمد که عالم از فروغ او
تجلی گاه یزدان شد فروغش فرِّ ایمان را
مقامش بس ، پس از حیدر بُوَد اول علی زیرا
علی بودن سر آغازیست نسل شاه مردان را
علی ا کبر، علی اعلا ، علی والا ،علی مولا
چه ارثی برده از حیدر صفات شیر یزدان را
نباشد او امام اما به یکتایی حق سوگند
به جاه و منزلت دارد علی شان امامان را
چو مجنون گشته لیلایش، ز حُسن قد و بالایش
شده مفتون و شیدایش، نگر لیلای حیران را
نزاید مادر گیتی به عالم چون گل لیلا
علی اکبر گل یاس حسین شاه شهیدان را
محمد را به یاد آرد هر آن کس روی او بیند
چرا؟ چون اَشبه الناس است او ختم رسولان را
حسین و الیل میخواند به شوق طُرّه ی مویش
کند تفسیر والشمس الضحی آن روی رخشان را
گل و آیینه و قرآن گلاب و نقل و اسپنددان
مَلک تسبیح می گوید چو بیند ماه تابان را
به یاری حسین آمد علی اکبر در این عالم
که در راهش فدا سازد چنین جانانه او جان را
به لحن خوش اذان گفتا چنان در ظهر عاشورا
که در صحرای تَف بشنید مَلک آوای باران را
به قد قامت قیامت بین قد و بالای سروش را
که باغ و باغبان نازند این سرو گلستان را
مرامش پاک و بخشنده شهان بر درگهش بنده
مسیحا از دمش زنده دهد بوی بهاران را
به خیل دشمنان گفتا ابوفاضل شما یک سر
من هم یک سر به همراه علی اکبر حریفان را
بسان صحرای محشر شد چو در میدان جنگ آمد
به خاک و خون فکند او از شجاعت خیل عدوان را
نگر بر سوره ی کوثر به تفسیرش علی اکبر
بنوشد در دم آخر می ساقی مستان را
شه آمد با وزیر و با ولیعهد و اذان گویش
به نیمه منتقم آید عجب قدری ست شعبان را
بساط عاشقان جورست دل عشاق پرشور ست
تمام عرش آذین شد ببین آیینه بندان را
ببین جمع محبان را که از عشق علی اکبر
به شوقش پهلوان خوانند الگوی جوانان را
خدایا کربلایی کن ز الطاف خداوندی
تمامی محبان را و خیل جان نثاران را
ز اشعار جواد امشب همه مسرور و خرسندند
به سیمای محبانش ببین لبهای خندان را
#جواد_کریم_زاده
@javadkarimzadeh