eitaa logo
{•جوان‌‌فردا•}
449 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
706 ویدیو
33 فایل
نوجوانان مدیران آینده این کشورند✌🏻🍃 نظراتتون رو به ما منتقل کنید :) http://payamenashenas.ir/javan__farda • • • پشت صحنه👀 @javab_nashenas
مشاهده در ایتا
دانلود
هر‌آدمے‌خودش‌تصمیم‌مۍ‌گیره ڪہ‌درونش‌چے‌باشہ! گُل‌یا‌خار خاڪ‌یا‌آسمان براے‌دیدن‌خودٺ،‌باید‌چشماتو‌ببندۍ با‌قلبت‌حس‌ڪنے،‌درونت‌چیھ!؟ ستاره‌اۍ‌درخشان‌یا ظلمات‌مَحض... تصمیم‌بگیر‌همیشہ‌پر‌نور‌باشے از‌تاریڪے‌ها‌نترس چون؛ تو‌میتونے‌دنیا‌رو،‌روشن‌ڪنے.. خدا‌تو‌رو‌اینطور‌آفریده🌙! @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افتخارنسل‌ما‌اینِ‌کہ‌ ٺوۍعصرےزندگۍمیکنیم کہ‌قراره‌اسࢪائیل‌توےاون دورھ بہ‌دست‌ما‌نابودشہ💣👊🏻 @javan_farda
•__•
{•جوان‌‌فردا•}
•__•
لَاتَخَافَاإِنَّنِي‌مَعَكُمَا | سوره‌طـه‌آیه‌چھل‌و‌ھشتـم🌿 قوت‌قلب‌فقط‌اونجا‌که‌خـدا‌میگـه: نترسیـد‌بندگانِ‌مـن 🌻 @javan_farda
...🙃
{•جوان‌‌فردا•}
...🙃
. . عاشـق آن اسـتْ ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ... همه وقت در عطـشْ عـرض ارادتـ باشـدٔ... بـهترازحضـرت اربـابْ ندیـدم شاهے؛ ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد. .. ✨. رفیقم @javan_farda
{•جوان‌‌فردا•}
خداوند بندگانش را دوست دارد💕 و می‌خواهد سعادتمند و عاقبت‌به‌خیر شوند لذا برای آنان راه بازگشت گذاشته و دری از درهای رحمتش به نام 💙توبه💙را به‌سوی آنان گشوده است. در روایات است که اگر بنده‌ی خطاکار😢 می‌دانست که خداوند چه مقدار منتظر بازگشت اوست،‌ هرآینه از شوق جان😍 می‌داد؛ بنابراین مطمئن باشید خداوند شما را یاری می‌کند و در تمام پستی‌وبلندی‌های زندگی با شماست. 💫 ایا وقت توبه پیدا میکنیم؟‌‌‌‌..... @javan_farda
روز عید فطر بود … مرخصی گرفتم … دلم می خواست ببینم چه خبره … .🧐 یکی از بچه ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می کرد … مسابقه حفظ بود … تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند … ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم …🤫 با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟ ..😶 منم جا خوردم … هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم … اون کار، کاملا ناخودآگاه بود ..🤭 سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می کنه عجیب هم نیست … توی راه قرآن گوش می کنه … موقع کار، قرآن گوش می کنه … قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می کرد … هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی خوابه، دیگه نمی دونم … حس خوبی داشت … برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می کرد 😄🙃 روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد … سعید مدام بهم می گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه … اما من اصلا جسارتش رو نداشتم …🙁 جلوی اون همه مسلمان… کلماتی که اصلا نمی دونستم چی هستن … من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت … مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده ها رو می خوند که یهو … سعید از عقب مسجد بلند گفت … یه شرکت کننده دیگه هم هست … و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو ..😟 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
برگشتم با عصبانیت بهش نگاه کردم … 😡دلم می خواست لهش کنم .. 👊🏻 مجری با خنده گفت … بیا جلو استنلی … چند جزء از قرآن رو حفظی؟ ..🤔 جزء؟ …😳 جزء دیگه چیه؟ …😐 مات و مبهوت مونده بودم … با چشم های گرد شده و عصبانی به سعید نگاه می کردم … 😠سرش رو آورد جلو و گفت: یعنی چقدر از قرآن رو حفظی؟… چند بخش رو حفظی؟ چند تا سوره سوره چیه؟😳 مگه قرآن، بخش بخشه؟ .. 😐 سری تکان دادم و به مجری گفتم: نمی دونم صبر کنید …😕 و با عجله رفتم پیش همسر حنیف … اون قرآن ضبط شده، چقدر از قرآن بود؟ … خنده اش گرفت 😅… همه اش رو حفظ کردی؟ … آره …😶 پس بگو من حافظ 30 جزء از قرآنم .. سری تکان دادم … برگشتم نزدیک جایگاه و گفتم: من 30 جزء حفظم …😎 مجری با شنیدن این جمله، با وجد خاصی گفت: ماشاء الله یه حافظ کل توی مسابقه داریم ..🤩 مسابقه شروع شد … نوبت به من رسید … رفتم روی سن، توی جایگاه نشستم … ضربان قلبم زیاد شده بود .. داور مسابقه شروع کرد به پرسیدن … چند کلمه عربی رو می گفت و من ادامه می دادم … کلمات عربی با لهجه غلیظ انگلیسی … همه در حالی که می خندیدند با صدای بلند ماشاء الله می گفتند … .😂🙌🏻 آخرین بخش رو که خوندم، داور گفت: احسنت … لطف می کنی معنی این آیه رو بگی …؟😌 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
بھـم‌گفـت‌بالاتریـن‌عـذاب‌‌؛عـادۍشدن‌گناهامونـہ!!🍂`〕 ! ا—————————ا @javan_farda
معنی؟ …😶 من معنی قرآن رو بلد نیستم … با تعجب پرسید …😳 یعنی نمی دونی این آیه ای که از حفظ خوندی چه معنایی داشت؟ …😐 تعجبم بیشتر شد …😧 آیه چیه؟ …🤭 با شنیدن این سوالم جمع بهم ریخت … اصلا نمی دونستم هر مسلمانی این چیزها رو می دونه … از توی نگاه شون فهمیدم به دروغم پی بردن.🤕 خیلی حالم گرفته شده بود … به خودم گفتم تمام شد استنلی … دیگه نمیزارن پات رو اینجا بزاری...☹️ از جایگاه بلند شدم … هنوز به وسط سن نرسیده بودم که روحانی مسجد، بلندگو رو از داور گرفت … استنلی، می دونی یه نابغه ای که توی این مدت تونستی قرآن رو بدون اینکه بفهمی حفظ کنی؟ … 😍 بعد رو کرد به جمع و با لبخند گفت: می خندید؟ …. شماها همه با حروف و لغت های عربی آشنایی دارید … حالا بیاید تصور کنید که می خواید یه کتاب 600 صفحه ای چینی رو فقط با شنیدنش حفظ کنید … چند نفرتون می تونید؟ …🤔 . همه ساکت شده بودن و فقط نگاه می کردند … یهو سعید از اون طرف سالن داد زد: من توی حفظ کردن کتاب های دانشگاهم هم مشکل دارم … حالا میشه این ترم چینی نخونیم؟🤦🏻‍♂ … و همه بلند خندیدن …😂 حاج آقا، نیم رخ چرخید سمت من … نمی خواید یه کف حسابی براش بزنید؟ … 😃👏🏻 و تمام سالن برام دست می زدند … به زحمت جلوی بغضم رو گرفته بودم …👏🏻🙂 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا.. إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَ... این ‌زندگے دنیا چیزے جز سرگرمے و بازے نیست🍃 ↑ سوره:عنڪبوت آیہ:64 بہ‌ چے دلبستیم؟!😞💔 حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ ♥ •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
✅ضرر های موسیقی در روایات اهل بیت (ع) 1️⃣ مرگ ناگهانی و قبول نشدن دعا امام صادق (ع) می فرمایند:خانه ای که در آن غنا و موسیقی باشد از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست ودعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند. 2️⃣ سبب نفاق امام صادق (ع) می فرمایند: نواختن موسیقی نفاق را در دل می رویاند همانطور که آب سبزه را می رویاند. 3️⃣ موسیقی سبب رفتن برکت از زندگی. پیامبر می فرمایند: فرشتگان به خانه ای که قمار، شراب و وسایل موسیقی در آن باشد وارد نمی شود دعای اهل خانه مستجاب نمی گردد. خیر و برکت هم از آنجا می رود. 4⃣عذاب اخروی رسول خدا (ص) می فرمایند: کسی که به لهو گوش دهد در روز قیامت در گوشش سرب داغ ریخته می شود. 5⃣قساوت قلب رسول خدا (ص) به حضرت علي (ع ) مي باشد كه به ایشان فرموده اند:« يا على؛ سه كار دل راسخت كند: گوش دادن به آواز و موسيقى ، شكارکردن و به دربار سلاطين رفتن. 7⃣بی حیایی و بی تفاوت شدن امام صادق علیه السلام :كسي كه در خانه اش چهل روز بربط ( نوعي تار ) نواخته شود خداوند متعال شيطاني را به نام قفندر بر او مسلّط مي كند كه عضوي از اعضاي وي باقي نمي ماند مگر اينكه او را در برمي گيرد و هنگامي كه اين گونه شد حيا از او گرفته مي شود به گونه اي كه نسبت به آنچه به او گفته مي شود بي تفاوت مي گردد». •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
•••💛•••
{•جوان‌‌فردا•}
•••💛•••
🌱 چه‍ــ بگـــــویم••• نگـــــفته هم‍ـــ پیداســـت••• •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
•••💔•••
{•جوان‌‌فردا•}
•••💔•••
👈 علیه السلام: أَنَا قَتِيلُ اَلْعَبْرَةِ لاَ يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلاَّ بَكَى ▪️من کشته اشکم هیچ مؤمنى مرا یاد نمى‌‏کند مگر آن که به خاطر مصیبت‌هایم گریه مى‌‏کند. 📚بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۷۹ •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
🌱 🎙حجت‌الاسلام‌قرائتی: وقتے‌پلیـس‌به‌شمامیگه‌لطفا‌ گـواهینامه! شمااگه‌پاسپورت,شناسنامه,کارت‌ ملےیاحتےکارت‌نمایندگےمجلس ‌روهم‌نشون بدی‌بازم‌میگه‌گواهینامه•••!! وقتی‌اون‌دنیاگفتن‌نماز؛ هرچےدم‌ازانسانیت,معرفتو...بزنی بهت‌میگن‌همه‌اینهاخوبه‌ شمااصل‌کاری رونشون‌بده.. نماز ...:)🖇 @javan_farda
🌱 میگفت: •|اگہ از در انداختنت بیرون از پنجره بیا تو.. :) بجنگ واسه خواسته هات ناامید نشو! خدا ببینه سفټ و سخټ چسبیدی به خواستت،بهت میده ‌‌ @javan_farda
{•جوان‌‌فردا•}
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_سی‌ام معنی؟ …😶 من معنی قرآن رو بلد نیستم … با تعجب پرسید …😳 یعنی نمی دونی این
همه رفتن … بچه ها داشتن وسایل رو جمع و مسجد رو مرتب می کردن … یه گوشه ایستاده بودم …👤 حاج آقا که تنها شد، آستین بالا زد تا به بقیه کمک کنه … رفتم جلو … سرم رو پایین انداختم و گفتم: من مسلمان نیستم …😣 همون طور که سرش پایین بود و داشت آشغال ها رو توی پلاستیک می ریخت گفت: می دونم …🙂 شوکه شدم …😳 با تعجب دو قدم دنبالش رفتم … برگشت سمتم … همون اوایل که دیدم اصلا حواست به نجس و پاکی نیست فهمیدم🤫😊 … بعد هم با خنده گفت: اون دفعه از دست تو مجبور شدم کل فرش های مسجد رو بشورم …😅 آخه پسر من، آدم با کفش از دستشویی میاد روی فرش؟ …🤦🏻‍♂ مگه ندیده بودی بچه ها دم در کفش هاشون رو در می آوردن … خدا رحم کرد دیدم و الا جای نجس نمیشه نماز خوند …😬 سرم رو بیشتر پایین انداختم. خیلی خجالت کشیده بودم … اون روز ده تا فرش بزرگ رو تنهایی شست … هر چی همه پرسیدن؛ چرا؟ … جواب نداد … من سرایدار بودم و باید می شستم اما از نجس و پاکی چیزی نمی دونستم … از دید من، فقط یه شستن عادی بود … برای اینکه من جلو نرم و من رو لو نده … به هیچ کس دیگه ای هم اجازه نداد کمکش کنه … ولی من فقط به خاطر دوباره شستن اون فرش های تمییز، توی دلم سرزنشش کردم ..☹️ خیلی خجالت کشیدم … در واقع، برای اولین بار توی عمرم خجالت کشیدم … 😟همین طور که غرق فکر بودم، حاج آقا یهو گفت: راستی حیف تو نیست؟ … اینقدر خوب قرآن رو حفظی اما نمی دونی معنیش چیه … تا حالا بهش فکر نکردی که بری ترجمه اش رو بخونی ببینی خدا چی گفته؟ …🤔 برام مهم نیست یه خدای مرده، چی گفته … ترجیح میدم فکر کنم خدایی وجود نداره تا اینکه خدایی رو بپرستم که مسبب نکبت و بدبختی های زندگی منه…😤 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
هنوز چند قدم ازش دور نشده بودم🚶🏻‍♂ که بلند وسط مسجد داد… هی گاو …🐮 همه برگشتن سمت ما …🤭 جا خورده بودم …😳 رفتم جلو و گفتم: با من بودی؟ … 😠باور نمی کردم آدمی مثل حاج آقا، چنین حرفی بزنه …😡 بله با شما بودم …🙂 چی شده؟ …🧐 بهت برخورد؟ …🤨 هنوز توی شوک بودم … 😶 چرا بهت برخورد؟ …🧐 مگه گاو چه اشکالی داره؟ … .🤷🏻‍♂ دیگه داشتم عصبانی می شدم … 😤خیله خوب فهمیدم، چون به خدات این حرف رو زدم داری بهم اهانت می کنی …😏 اصلا فکرش رو هم نمی کردم چنین آدمی باشه … بدجور توی ذوقم خورده بود … 😒به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی … چطور باهاش همراه شده بودی؟ … در حالی که با تحقیر بهش نگاه می کردم ازش جدا شدم .. مگه فرق تو با گاو چیه که اینقدر ناراحت شدی؟ ..😌🙂 دیگه کنترلم رو از دست دادم … رفتم توی صورتش …🤬 ببین مرد، به الانم نگاه نکن که یه آدم آرومم … سرم رو می اندازم پایین، میام و میرم و هر کی هر چی میگه میگم چشم … من یه عوضیم پس سر به سر من نزار … تا اینجاشم فقط به خاطر گذشته خوب مون با هم، کاری بهت ندارم … بچه ها کم کم داشتن سر حساب می شدن بین ما یه خبری هست … از دور چشم شون به من و حاجی بود …😨 گاو حیوون مفیدیه … 😊🐮گوشت و پوستش قابل استفاده است… زمین شخم می زنه .. دیگه قاطی کردم … پریدم یقه اش رو گرفتم … . زورشم از تو بیشتره …☺️ زل زدم تو چشم هاش … فکر نکن وسط مسجدی و اینها مراقبت … بیشتر از این با اعصاب من بازی نکن …. •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
بچه ها حواسشون به ما بود … 😶با دیدن این صحنه دویدن جلو …🏃‍♂ صورتش رو چرخوند طرف شون … برید بیرون، قاطی نشید … یه کم به هم نگاه کردن … مگه نمیگم از مسجد برید بیرون؟… دل دل کنان و با تردید رفتن بیرون … . زل زد توی چشم هام … تو می فهمی، شعور داری، فکر می کنی … درست یا غلط تصمیم می گیری … اختیار داری الان این وسط من رو خفه کنی یا لباسم رو ول کنی …. ولی اون گاو ؛ نه … هر چقدر هم مفید باشه با غریزه زندگی می کنه … بدون عقل … بدون اختیار … اگر شعور و اختیار رو ازت بگیرن، فکر می کنی کی بهتر و مفیدتره … تو یا گاو؟ … هم می فهمیدم چی میگه … هم نمی فهمیدم … . من نمی دونم چی بهت گذشته و چه سرنوشتی داشتی… اما می دونم؛ ما این دنیا رو با انتخاب های غلط به گند کشیدیم …❌ ما تصمیم گرفتیم که غلط باشیم پس جواب ها و رفتارهامون غلط میشه …🛑 و گند می زنیم به دنیایی که سهم دیگران هم هست … مکث عمیقی کرد … حالا انتخاب تو چیه؟ .. یقه اش رو ول کردم … خم شد، کت کتانم رو از روی زمین براشت، داد دستم و گفت … به سلامت … 🙂 من از در رفتم بیرون و بچه ها با حالت نگران و مضطرب دویدن داخل …😨 برگشتم خونه … خیلی به هم ریخته و کلافه بودم … ولا شدم روی تخت … تمام روز همون طور داشتم به حرف هاش فکر می کردم …💭 به اینکه اگر مادرم، انتخاب دیگه ای داشت … اگر من، از پرورشگاه فرار نکرده بودم … اگر وارد گروه قاچاق نشده بودم … اگر … اگر … تمام روز به انتخاب هام فکر کردم … و اینکه اون وقت، می تونستم سرنوشت دیگه ای داشته باشم؟ … چه سرنوشتی؟ … . همون طور که دراز کشیده بودم از پنجره به آسمان نگاه کردم … ☁️🌥 تو واقعا زنده ای؟ … پس چرا هیچ وقت کاری برای من نکردی؟ … چرا هیچ وقت کمکم نکردی؟ … جایی قرار دارم که هیچ حرفی رو باور نمی کنم … اگر واقعا زنده ای؛ خودت رو به من نشون بده … اگر با چشم هام ببینمت … قسم می خورم بهت ایمان میارم …✋🏻✋🏻 پ.ن سعی کنین در مورد حاج آقا قضاوت نکنین کارشو بلده •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda