eitaa logo
{•جوان‌‌فردا•}
449 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
706 ویدیو
33 فایل
نوجوانان مدیران آینده این کشورند✌🏻🍃 نظراتتون رو به ما منتقل کنید :) http://payamenashenas.ir/javan__farda • • • پشت صحنه👀 @javab_nashenas
مشاهده در ایتا
دانلود
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ🌱 ↓ •° +حق را وارانہ جلوه ندهید ۅ حقیقت را آگاهانہ کتمـان نکنـید سوره بقره @javan_farda
♡...
{•جوان‌‌فردا•}
♡...
🌑🌒🌓🌔🌕🌖🌗🌘🌑 بیکار نباش مومن! ذکر بگو.. «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉 دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد 🎉 🔸 چون کوه استوار 🔸 🔹 بالنده و مقتدر 🔹 🔸 انقلاب اسلامی 🔸 👈دهه فجر امسال، با میلاد حضرت زهرا س، نورانی تر است. (س) @javan_farda
انقلاب ایران ۴۲ ساله شد ❤🇮🇷 تا کور شود هر آنکه نتوان دید
‏آقای ما سر حال تر از همیشه است... «لا حول ولا قوه الا بالله» @javan_farda
⚠️ 🕯 شمع به کبریت گفت: از تو میترسم تو قاتل من هستی... کبریت گفت: از من نترس... از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!! عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است نه عوامل بیرونی... مثبت باشید 🤞 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
ماازشررضاخان😱 ومحمدرضاخلاص‌شدیم لکن‌از‌شر‌تربیت‌یافتگان غرب‌و‌شرق‌‌بہ‌این‌زودۍها😐 نجات‌نخواهیم‌یافت...! -امام‌خمینے @javan_farda
{•جوان‌‌فردا•}
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_چهل‌و‌چهارم مقصد دوم مون یکی از مراکز موادی بود که قبلا پیش شون بودم … .🚭 اون
در حالی که داد می زد و اون جملات رو تکرار می کرد و اشک می ریخت …😥 حمله کرد سمت من … چند تا مشت و لگد که بهم زد … یقه اش رو گرفتم و چسبوندمش به دیوار… با صدای بلند گریه می کرد و می گفت … چرا با من این کار رو می کنی؟ …😭 آروم کردنش فایده نداشت … سرش داد زدم … این آینده توئه … آینده ایه که خودت انتخاب کردی … ازش ترسیدی؟… آره وحشتناکه … فکر کردی چی میشی؟ … تو یه احمقی که در بهترین حالت، یه گارسون توی بالای شهر یا یه خدمتکار هتل یا چیزی توی همین مایه ها میشی … اگرم یه آشغال عشق اسلحه بشی و شانس بیاری پلیس… یقه اش رو ول کردم … می خوای امریکایی باشی؟ …😡 آره این آمریکاست … جایی که یا باید پول 💰 و قدرت و ثروت داشته باشی یا مثل سیاستمدارها و امثال اونها توی سیستم خودت رو جا کنی … یا اینکه درس بخونی و با تلاش زیاد، خودت رو توی سیستم بهره کشی، بکشی بالا … . می خوای آمریکایی باشی باش … اما یه آشغال به درد نخور نباش🤬 … این کشور 300 میلیون نفر جمعیت داره … فکر می کنی چند درصدشون اون بالان؟ … فکر می کنی چند نفر از این پایین تونستن خودشون رو بکشن بالا؟ … حتی اگر یه زندگی عادی و متوسط بخوای، باید واسش تلاش کنی … مسلمون ها رو نمی دونم اما بقیه باید 18 سالگی خونه رو ترک کنن و جدا زندگی کنن … 2 سال بیشتر وقت نداری … بخوای درس بخونی یا بخوای بری سر کار … واقعا فکر کردی می خوای چه کار کنی؟ .. و اون فقط گریه می کرد😓 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
بهش آرام بخش دادم … تمام شب رو خوابید اما خودم نتونستم … نشسته بودم و نگاهش می کردم … زندگی مثل یه فیلم جلوی چشمم پخش می شد …😔 هیچ وقت، هیچ کسی دستش رو برای کمک به من بلند نکرده بود … فردا صبح، با روشن شدن آسمون🌞 رفتم ماشین رو آوردم … جز چند تا خراش جزئی سالم بود … راه افتادیم … توی مسیر خیلی ساکت بود … بالاخره سکوت رو شکست .. - چرا این کار رو کردی؟ …😶 زیر چشمی نگاهش کردم … به خاطر تو نبود … من به پدرت بدهکار بودم … لیاقتش بیشتر از داشتن پسری مثل توئه …😏 - تو چی؟ لابد لیاقتش آدمی مثل توئه …😒 زدم بغل … بعد از چند لحظه … - من 13 سالم بود که خیابون خواب شدم … بچه که بودم دلم می خواست دکتر بشم … درس می خوندم، کار می کردم … از خواهر و برادرهام مراقبت می کردم … می خواستم از توی اون وضعیت خودم و اونها رو بیرون بکشم اما بدتر توش غرق شدم … هیچ وقت دلم نمی خواست اون طوری زندگی کنم … دیدن حنیف و پدر تو، تنها شانس کل زندگی من بود … رسوندمش در خونه … با ترمز ماشین، حاجی سریع از خونه اومد بیرون … مشخص بود تمام شب، پشت پنجره، منتظر ما کشیک می کشیده … . وقتی احد داشت پیاده می شد … رو کرد به من … پدرم همیشه میگه، توی زندگی چیزی به اسم شانس وجود نداره … زندگی ترکیب اراده ما و خواست خداست …🙂 اینو گفت و از ماشین پیاده شد … •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹أنا‌القلیلُ‌الذے‌ڪثرتہ› همہ‌جا‌بہ‌چشمِ‌دیگران بزرگم‌ڪردی...💞 اگر‌چہ‌برایت‌ڪَم‌بودم‌و‌سراپا گناه!😔 - ابو‌حمزه‌ثمٰالے- @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«فـأ‌رْسَلنَا إلِیهَا رُوْحَنـا» روح‌خود‌را‌بہ‌سوے‌اوفرستادیم‌، عبادت‌زمینه‌ے‌نزولِ‌الطاف‌الہے‌اسٺ(: •مریم‌آیھ¹⁷🌿• @javan_farda
امـام‌بـاقࢪ(؏): هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان،مدارا کردن و نرمی است. ڪافےجلد۲صفحہ۱۱۸ ┈┈•••✾•°●°○°●°•✾•••┈┈ @javan_farda
☆○○○
{•جوان‌‌فردا•}
☆○○○
میگـفت..، خدایا انقدر بهمون مشغله بده که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد! که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد! که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد! :) @javan_farda
♡....
{•جوان‌‌فردا•}
♡....
آیا می ارزد در برابر متاع زودگذر دنیا به عذابِ همیشگیِ آخرت مبتلا شوید..!؟ . @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹اَللَّهُمَّ‌اجْعَلْنِی‌أَصُولُ‌بِکَ‌عِنْدَالضَّرُورَهِ‌وَأَسْاَلُکَ‌عِنْدَالْحَاجَهِ› - اے‌خداوند چنان‌‌ڪن‌ڪہ‌بہ‌هنگام‌ضرورٺ بہ‌نیروۍ‌بتازم‌و بہ‌هنگام‌نیاز‌ا‌تو‌یارے‌خواهم!🌿 @javan_farda
برگشتم خونه … تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید …💭💭 یه لحظه به خودم اومدم … استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه … یعنی …😕 تمام اتفاقات زندگیم … آیات قرآن … بلند شدم و با عجله رفتم سراغ قرآن … دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن … از اول، این بار با دقت … شب شده بود …🌜 بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم … بدون آب، بدون غذا … بستمش … ولو شدم روی تخت و قرآن رو گذاشتم روی سینه ام … 💗ما دست شما رو می گیریم … شما رو تنها نمی گذاریم … هدایت رو به سوی شما می فرستیم … اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست… آیا شما هدایت رو می پذیرید یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید … تازه می تونستم خدا رو توی زندگیم ببینم …🙂 اشک قطره قطره از چشم هام پایین می اومد … من داشتم خدا رو می دیدم … نعمت ها … و هدایتش رو … برای اولین بار توی زندگیم خدا رو حس می کردم … نزدیک صبح رفتم جلوی در … منتظر شدم … بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه … مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت داخل … بعد از کلی دل دل کردن … رفتم زنگ در رو زدم … حاج آقا اومد دم در … نگاهش سنگین بود … . - احد حالش چطوره؟ … - کل دیروز توی اتاقش بود … 🙁غذا هم نخورد … امروز، صبح زود، رفت مدرسه … از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد… موقع رفتن بهم گفت معذرت می خوام …😔 - متاسفم …🙂 مکث کرد … حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست… سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم … - استنلی … شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه …😊🧐 چرخیدم سمتش … هیچی، فقط اومده بودم بگم … من، گاو نیستم …🐄 یعنی … دیگه گاو نیستم... •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
حال احد کم کم خوب شد … برای اولین بار که با پدرش اومد مسجد، بچه ها ریختن دورش … پسر حاجی بود … 😁🤷🏻‍♂. من سمت شون نمی رفتم … تا اینکه خود احد اومد سراغم … . - میگن عشق و نفرت، دو روی یه سکه است … فکر کنم دشمنی و برادری هم همین طوره … خندید و گفت … 😅حاضرم پدرم رو باهات شریک بشم …🙂 . خنده ام گرفت … 😂ما دو تا، رفیق و برادر هم شدیم … اونقدر که پاتوق احد، خونه من شده بود … و اینکه اون روز چه اتفاقی افتاده بود، مدت ها مثل یه راز بین ما دو تا باقی موند … البته بهتره بگم من جرات نمی کردم به حاجی بگم پسرش رو کجاها برده بودم … و چه بلایی سرش آورده بودم … سال 2011، مراسم تشرف من به اسلام انجام شد …😇 اکثر افراد بعد از تشرف اسم شون رو عوض می کردن و یه اسم اسلامی انتخاب می کردن … اما من این کار رو نکردم … من، توی زندگی قبلی آدم درستی نبودم … هر چند عوض شده بودم اما دلم نمی خواست کسی من رو با نام بزرگ ترین بندگان مقدس خدا صدا کنه … من لیاقتش رو نداشتم… . اون روز، من تمام خاطراتم رو از بچگی برای حاجی تعریف کردم … و اون با چشم های پر از اشک گوش می داد …😢 بلند شد و پیشونی من رو بوسید … - استنلی … تو آدم بزرگی هستی … که از اون زندگی، تا اینجا اومدی … خدا هیچ بنده ای رو تنها نمی گذاره و دست هدایتش رو سمت اونها می گیره … 🦋اما اونها بی توجه به لطف خدا، بهش پشت می کنن … خدا عهد کرده، گناه افرادی که از صمیم قلب ایمان میارن و به سوی اون برمی گردن رو می بخشه و گذشته شون رو پاک می کنه … هرگز فراموش نکن … دست تو، توی دست خداست … •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda