آقای ما سر حال تر از همیشه است...
«لا حول ولا قوه الا بالله»
@javan_farda
⚠️ #تلنگرانه
🕯 شمع به کبریت گفت:
از تو میترسم تو قاتل من هستی...
کبریت گفت:
از من نترس...
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!!
عامل نابودی انسان ها تفکرات منفی خودشان است
نه عوامل بیرونی...
مثبت باشید 🤞
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 * نوای انقلابی / استوری*
📣 «الله اکبر خمینی رهبر»
#دهه_فجر
@javan_farda
ماازشررضاخان😱
ومحمدرضاخلاصشدیم
لکنازشرتربیتیافتگان
غربوشرقبہاینزودۍها😐
نجاتنخواهیمیافت...!
-امامخمینے
#دهه_فجر
@javan_farda
{•جوانفردا•}
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_چهلوچهارم مقصد دوم مون یکی از مراکز موادی بود که قبلا پیش شون بودم … .🚭 اون
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_چهلوپنجم
در حالی که داد می زد و اون جملات رو تکرار می کرد و اشک می ریخت …😥
حمله کرد سمت من … چند تا مشت و لگد که بهم زد … یقه اش رو گرفتم و چسبوندمش به دیوار…
با صدای بلند گریه می کرد و می گفت … چرا با من این کار رو می کنی؟ …😭
آروم کردنش فایده نداشت … سرش داد زدم … این آینده توئه … آینده ایه که خودت انتخاب کردی … ازش ترسیدی؟…
آره وحشتناکه … فکر کردی چی میشی؟ …
تو یه احمقی که در بهترین حالت، یه گارسون توی بالای شهر یا یه خدمتکار هتل یا چیزی توی همین مایه ها میشی …
اگرم یه آشغال عشق اسلحه بشی و شانس بیاری پلیس…
یقه اش رو ول کردم … می خوای امریکایی باشی؟ …😡 آره این آمریکاست … جایی که یا باید پول 💰 و قدرت و ثروت داشته باشی یا مثل سیاستمدارها و امثال اونها توی سیستم خودت رو جا کنی … یا اینکه درس بخونی و با تلاش زیاد، خودت رو توی سیستم بهره کشی، بکشی بالا … .
می خوای آمریکایی باشی باش … اما یه آشغال به درد نخور نباش🤬
… این کشور 300 میلیون نفر جمعیت داره … فکر می کنی چند درصدشون اون بالان؟ …
فکر می کنی چند نفر از این پایین تونستن خودشون رو بکشن بالا؟ …
حتی اگر یه زندگی عادی و متوسط بخوای، باید واسش تلاش کنی …
مسلمون ها رو نمی دونم اما بقیه باید 18 سالگی خونه رو ترک کنن و جدا زندگی کنن …
2 سال بیشتر وقت نداری … بخوای درس بخونی یا بخوای بری سر کار … واقعا فکر کردی می خوای چه کار کنی؟ ..
و اون فقط گریه می کرد😓
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_چهلوششم
بهش آرام بخش دادم …
تمام شب رو خوابید اما خودم نتونستم …
نشسته بودم و نگاهش می کردم … زندگی مثل یه فیلم جلوی چشمم پخش می شد …😔 هیچ وقت، هیچ کسی دستش رو برای کمک به من بلند نکرده بود …
فردا صبح، با روشن شدن آسمون🌞 رفتم ماشین رو آوردم … جز چند تا خراش جزئی سالم بود … راه افتادیم … توی مسیر خیلی ساکت بود … بالاخره سکوت رو شکست ..
- چرا این کار رو کردی؟ …😶
زیر چشمی نگاهش کردم … به خاطر تو نبود … من به پدرت بدهکار بودم … لیاقتش بیشتر از داشتن پسری مثل توئه …😏
- تو چی؟ لابد لیاقتش آدمی مثل توئه …😒
زدم بغل … بعد از چند لحظه …
- من 13 سالم بود که خیابون خواب شدم … بچه که بودم دلم می خواست دکتر بشم … درس می خوندم، کار می کردم … از خواهر و برادرهام مراقبت می کردم … می خواستم از توی اون وضعیت خودم و اونها رو بیرون بکشم اما بدتر توش غرق شدم … هیچ وقت دلم نمی خواست اون طوری زندگی کنم … دیدن حنیف و پدر تو، تنها شانس کل زندگی من بود …
رسوندمش در خونه … با ترمز ماشین، حاجی سریع از خونه اومد بیرون … مشخص بود تمام شب، پشت پنجره، منتظر ما کشیک می کشیده … .
وقتی احد داشت پیاده می شد … رو کرد به من … پدرم همیشه میگه، توی زندگی چیزی به اسم شانس وجود نداره … زندگی ترکیب اراده ما و خواست خداست …🙂
اینو گفت و از ماشین پیاده شد …
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
‹أناالقلیلُالذےڪثرتہ›
همہجابہچشمِدیگران
بزرگمڪردی...💞
اگرچہبرایتڪَمبودموسراپا
گناه!😔
- ابوحمزهثمٰالے-
@javan_farda
«فـأرْسَلنَا إلِیهَا رُوْحَنـا»
روحخودرابہسوےاوفرستادیم،
عبادتزمینهےنزولِالطافالہےاسٺ(:
•مریمآیھ¹⁷🌿•
#ایه_گرافی
@javan_farda
امـامبـاقࢪ(؏):
هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان،مدارا کردن و نرمی است.
ڪافےجلد۲صفحہ۱۱۸
#حـدیـث_روز
┈┈•••✾•°●°○°●°•✾•••┈┈
#دهه_فجر
@javan_farda
{•جوانفردا•}
☆○○○
میگـفت..،
خدایا انقدر بهمون مشغله بده
که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد!
که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد!
که دیگه فکر گناهم سراغمون نیاد!
#الهیالعفو :)
#پسران_انقلاب
#دهه_فجر
@javan_farda
{•جوانفردا•}
♡....
آیا می ارزد در برابر متاع زودگذر دنیا
به عذابِ همیشگیِ آخرت
مبتلا شوید..!؟
.
#دختران_انقلاب
#دهه_فجر
@javan_farda
‹اَللَّهُمَّاجْعَلْنِیأَصُولُبِکَعِنْدَالضَّرُورَهِوَأَسْاَلُکَعِنْدَالْحَاجَهِ›
- اےخداوند
چنانڪنڪہبہهنگامضرورٺ
بہنیروۍبتازمو
بہهنگامنیازاتویارےخواهم!🌿
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_چهلوهفتم
برگشتم خونه …
تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید …💭💭 یه لحظه به خودم اومدم … استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه … یعنی …😕
تمام اتفاقات زندگیم … آیات قرآن … بلند شدم و با عجله رفتم سراغ قرآن … دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن … از اول، این بار با دقت …
شب شده بود …🌜 بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم … بدون آب، بدون غذا … بستمش … ولو شدم روی تخت و قرآن رو گذاشتم روی سینه ام … 💗ما دست شما رو می گیریم … شما رو تنها نمی گذاریم … هدایت رو به سوی شما می فرستیم … اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست… آیا شما هدایت رو می پذیرید یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید …
تازه می تونستم خدا رو توی زندگیم ببینم …🙂 اشک قطره قطره از چشم هام پایین می اومد … من داشتم خدا رو می دیدم … نعمت ها … و هدایتش رو … برای اولین بار توی زندگیم خدا رو حس می کردم …
نزدیک صبح رفتم جلوی در … منتظر شدم … بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه … مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت داخل … بعد از کلی دل دل کردن … رفتم زنگ در رو زدم … حاج آقا اومد دم در … نگاهش سنگین بود … .
- احد حالش چطوره؟ …
- کل دیروز توی اتاقش بود … 🙁غذا هم نخورد … امروز، صبح زود، رفت مدرسه … از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد… موقع رفتن بهم گفت معذرت می خوام …😔
- متاسفم …🙂
مکث کرد … حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست… سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم …
- استنلی … شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه …😊🧐
چرخیدم سمتش … هیچی، فقط اومده بودم بگم … من، گاو نیستم …🐄 یعنی … دیگه گاو نیستم...
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_چهلوهشتم
حال احد کم کم خوب شد …
برای اولین بار که با پدرش اومد مسجد، بچه ها ریختن دورش …
پسر حاجی بود … 😁🤷🏻♂.
من سمت شون نمی رفتم … تا اینکه خود احد اومد سراغم … .
- میگن عشق و نفرت، دو روی یه سکه است … فکر کنم دشمنی و برادری هم همین طوره … خندید و گفت … 😅حاضرم پدرم رو باهات شریک بشم …🙂 .
خنده ام گرفت … 😂ما دو تا، رفیق و برادر هم شدیم … اونقدر که پاتوق احد، خونه من شده بود …
و اینکه اون روز چه اتفاقی افتاده بود، مدت ها مثل یه راز بین ما دو تا باقی موند … البته بهتره بگم من جرات نمی کردم به حاجی بگم پسرش رو کجاها برده بودم … و چه بلایی سرش آورده بودم …
سال 2011، مراسم تشرف من به اسلام انجام شد …😇
اکثر افراد بعد از تشرف اسم شون رو عوض می کردن و یه اسم اسلامی انتخاب می کردن … اما من این کار رو نکردم … من، توی زندگی قبلی آدم درستی نبودم … هر چند عوض شده بودم اما دلم نمی خواست کسی من رو با نام بزرگ ترین بندگان مقدس خدا صدا کنه … من لیاقتش رو نداشتم… .
اون روز، من تمام خاطراتم رو از بچگی برای حاجی تعریف کردم … و اون با چشم های پر از اشک گوش می داد …😢
بلند شد و پیشونی من رو بوسید …
- استنلی … تو آدم بزرگی هستی … که از اون زندگی، تا اینجا اومدی … خدا هیچ بنده ای رو تنها نمی گذاره و دست هدایتش رو سمت اونها می گیره … 🦋اما اونها بی توجه به لطف خدا، بهش پشت می کنن … خدا عهد کرده، گناه افرادی که از صمیم قلب ایمان میارن و به سوی اون برمی گردن رو می بخشه و گذشته شون رو پاک می کنه … هرگز فراموش نکن … دست تو، توی دست خداست …
#حاج_قاسم
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_چهلونهم
چند هفته، حفظ کردن نماز و تمرینش طول کشید …🔄 تک تک جملات عربی رو با ترجمه اش حفظ کرده بودم … کلی تمرین کردم … سخت تر از همه تلفظ بود … گاهی از تلفظ هام خنده ام می گرفت … 😅خودم که می خندیدم بقیه هم منفجر می شدن …🤣
می خواستم اولین نماز رو توی خونه خودم بخونم … تنها …🙃
از لحظه ای که قصد کردم … فشار سنگینی شروع شد … فشاری که لحظه لحظه روی قفسه سینه ام بیشتر می شد …😰
وضو گرفتم … سجاده رو پهن کردم … مهر رو گذاشتم … دستم رو بالا آوردم … نیت کردم و … الله اکبر گفتم …
هر بخش رو که انجام می دادم همه گذشته ام جلوی چشمم می اومد … صحنه های گناه و ناپاک … هر لحظه فشار توی قلبم سنگین تر می شد …😥😓 تا جایی که حس می کردم الان روح از بدنم خارج میشه … تک تک سلول هام داشت متلاشی می شد …😰 بین دو قطب مغناطیسی گیر کرده بودم و از دو طرف به شدت بهم فشار می اومد … انگار دو نفر از زمین و آسمان، من رو می کشیدند …
چند بار تصمیم گرفتم، نماز رو بشکنم و رها کنم … اما بعد گفتم … نه استنلی … تو قوی تر از اینی … می تونی طاقت بیاری … ادامه بده … تو می تونی …😓
وقتی نماز به سلام رسیده بود … همه چیز آرام شد … آرام آرام … الله اکبرهای آخر رو گفتم اما دیگه جانی در بدن نداشتم … همون جا کنار مهر و سجاده ام افتادم … خیس عرق، از شدت فشار و خستگی خوابم برد …
از اون به بعد، هرگز نمازم ترک نشد … در هر شرایطی اول از همه نمازم رو می خوندم ✌️🏻
پ.ن: من از نویسنده داستان پرسیدم ک چرا برای استنلی خواندن نماز اینقدر سخت بود ایشون فرمودن ب خاطر اینکه استنلی از اول در گناه بوده و شیطان مستقیما حتی دربه دنیا امدنش نقش داشته. وقتی چنین افرادی از صف شیطون جدا میشن و میخوان کار خوبی انجام بدن براشون خیلی خیلی سخته ، چون براشون یه جنگ محسوب میشه با شیطان .. به هر میزان که قدرت روحی شون قوی تر باشه و عمق مسیر توبه بیشتر باشه فشار بیشتری رو تجربه می کنن چون کل صفوف شیطان برای برگشت اونها تجهیز میشن
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
ماهماننسݪجوانيمڪهثابت ڪرديمـ
در رهعشقجگردار ترازصدمرديم
هر زمانبوےخمينےبہسر افتد ما را
دور سيدعلےخامنہاے ميگرديم
#دختران_انقلاب
#دهه_فجر
#نسل_چهارم_انقلاب
@javan_farda
{•جوانفردا•}
♡...
🌿•••
مهم اینه که
از اهل بیت جدا نشیم !
مطمئن باش به همه پیچ و خم دلتون آگاه هستن...😇
دست رد هم بہ سینه هیچکس نمیزنن ، مصلحتت رو بسپار دستشون..🤲
بهترینا برات رقم میخوره🙃
عجیب میشنون و اجابت میکنن...
#تلنگرانه
@javan_farda