امام رضا (ع):
به خداوند گمان نیک ببر؛زیرا خدای عزوجل می فرماید؛من نزد گمان بنده مومن خویشم ؛اگر گمان او به من نیک باشد مطابق آن گمان با اون رفتار کنم و اگر بد باشد نیز مطابق همان گمان با اون عمل کنم🌹
#سخن_دوست
#حدیث_نوشت
#زندگی_رضوی
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
#کلام_بزرگان
🌹امام زمان علیه السلام دنبال #رفیق میگرده، خوب شو خودش میاد و پیدات می کنه!
🔹شیخ رجبعلی خیاط (رحمه الله علیه)
•┈••✾ 🍃🌺🍃✾••┈•
#جوانان_رضوی
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
آسمان می باردو...قبرتوهم گل می شود
من فدای سنگ قبری که نداری یا حسن...🥀
تمام هفته اگر یا حسین می گویم/دوشنبه ها به لبم ذکر یا حسن باشد💚
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#کریم_آل_طاها
#فاطمیه
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
شب یلدا ...🍉
رسمه یاد کنند از بزرگترها
سلام بزرگتر همه ما ...یا امام رضا(ع)
#امام_رضایی_ام
#جوانان_رضوی
#شب_یلدا
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
انار باب دل مادر حسن بوده
عجب ندارد اگر تاج روے سر دارد
انار هم چو حسن غصه دار سیلے شد
عجب ندارد اگر قلب خون جگر دارد...
#محمد_حبیب_زاده
#شب_یلدا
#فاطمیه
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
🔺داستان انار🔺
روزی حضرت زهرا علیها السلام بیمار و بستری شد. علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود: زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟ گفت: من از شما چیزی نمی خواهم. حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم. فاطمه علیها السلام گفت: اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است. حضرت علی علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بیرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید: انار در کجا پیدا می شود؟ آنها گفتند: یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ علی علیه السلام ماجرا را گفت و افزود که برای خریداری انار آمده ام. شمعون گفت: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان کردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت علی علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صدای ناله درمانده ای را شنید، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟ گفت: ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرمود: من یک انار برای بیمار عزیزم می برم، ولی تو را محروم نمی کنم و نصفش را به تو می دهم. حضرت انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود! علی علیه السلام نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظی با آن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود به در خانه رسید، ولی حیا کرد وارد خانه شود. از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه علیها السلام خواب است یا بیدار. مشاهده کرد فاطمه علیها السلام تکیه کرده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید: فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟ فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است
ریاحین الشریعة، ج 1، ص142
© برگرفته شده از http://sedighe.ir
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
باب الجواد
راه ورودی به قلب توست❤️
#چهارشنبه_های_زیارتی
#امام_رضایی_ام
#زیر_سایه_خورشید
#جوانان_رضوی
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
#وقت_سلام
جام جهان نماست، در اين قطعه از بهشت
آرام جان ماست، در اين قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به تماشا نشسته اند
آواي «ربنا»ست، در اين قطعه از بهشت
#چهارشنبه_های_زیارتی
#امام_رضایی_ام
#فاطمیه
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو تنها رفیق منی...
من اینو از رفاقت با آدم ها فهمیدم💔
🌷صلی الله علیک یا اباعبدالله🌷
پیشنهاد دانلود👌
#شب_جمعه_هوایت_نکنم_میمیرم
#به_تو_از_دور_سلام
#استوری
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
حسین جان
روز هایی خواهد آمد که من نخواهم بود
ولی هنوز ...دوستت خواهم داشت!
برگرفته از زیارت عاشورا
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش🌱
برگرفته از دعای کمیل
#شب_جمعه
#شب_مغفرت
#خدایا_ببخش
🔆شبکه جوانان رضوی تیران و کرون
💠 @javanan_razavi