هدایت شده از M.emami
# بحمدالله باهمت مردم شهیدپرور ،مسئولین انقلابی وجهادی وتلاش خادمین شهدا شاهد برگزاری یادواره شهدای والامقام شهر سده لنجان و 5 شهید گمنام شهر سده لنجان درتاریخ ۲۳دیماه ۱۴۰۰ بودیم
🌹قاری:برادر هرندی زاده
🌹مجری :مهدی آقابیگی
🌹سخنران :دکتر صفار هرندی
به همراه تجلیل از خانواده شهداشهر سده لنجان و تجلیل از ورزشکاران مدال آور شهر سده لنجان #ضمن تقدیر تشکر از دست اندرکاران ومتولیان ،مسئولین عزیز وخادمان شهدا جهت اجراء برگزاری مراسم یادواره شهدای والامقام سده لنجان و۵شهیدگمنام این شهر
بالاخص بسترسازی همه بسیجیان جهت این مراسمات فرهنگی و خادمین گروه عرشیان نور سده لنجان ،اجرتان باشهداء
#خادم الشهداءلنجان 🇮🇷
هدایت شده از M.emami
هدایت شده از M.emami
#سردارشهید نادرحاجی هاشمی شهید شاخص جامعه کارگری کشور - ازفرماندهان گردان لشگر14 امام حسین (ع) _تاریخ شهادت 65/10/26-عملیات کربلای 5
#منتظران شهادت
#پيش بيني نادر حاج هاشمي در باره شهادتش
#يادم آمد قصه جنگ و گريز
قصه عشق و هواي خاكريز
قصه راه و عبور از خط مين
پيكري افتاده بر روي زمين
قصه جنگ، قصه عشق و بلاست
داستان عشق مردان خداست
جنگ شد ليلي و مجنون جان ما
گشت آنجا سر در فرمان ما
عشق يعني نغمه هاي هر تفنگ
آفتاب قصه هاي ناب جنگ
عشق يعني يك لباس و يك پلاك
جلوه اي چون آينه بر روي خاك
عشق يعني كوله باري پر ز راه
با خداي عشق در راز و نياز
عشق يعني يك بلاي بي ستون
سنگري در بستر درياي خون
راوي اين مطلب ، حجت الاسلام والمسلمين صديقي مدرس دانشگاه و نماينده ولي فقيه در دانشگاه آزاد اسلامي است. با هم خاطرات ايشان را مي خوانيم:
«جبهه يعني تصوير رشادت ها و شلمچه يعني تصوير همه زيبايي ها. يادم هست وقتي در شلمچه بودم براي عمليات كربلاي5 با لباس روحاني و با عنوان نيروي تبليغي- رزمي وارد اين گردان شدم. برادري در آنجا به استقبال من آمد وقتي از او سؤال كردم مسئول گردان چه كسي است ايشان به نشانه ارادت دست روي سينه گذاشت .بنده درآنجا متوجه شدم كه ايشان خودشان مسئول گردان هستند. ايشان «نادر حاج هاشمي» بچه اصفهان بود. موقع نماز ايشان به من پيشنهاد دادند كه شب هاي عمليات نزديك است و يك دعاي توسل بخوانيم. ما هم بعد از نماز مغرب و عشا يك دعاي توسل خوانديم. دعا حال و هواي خاصي داشت بچه ها خيلي گريه كردند. پس از اتمام دعا جواني به ديدن من آمد و گفت: من يك خوابي ديده ام كه مي خواهم شما آن را برايم تعبير كنيد. گفت: شب گذشته من خواب ديدم كه با «نادر حاج هاشمي» كنار رودخانه اي رفتيم و هردو براي آب تني وارد چشمه شديم. آب آن قدر سرد بود كه من تاب نياوردم و بيرون آمدم اما نادر در آب آن قدر شنا كرد تا از ديدگان من ناپديد شد. من همان جا فهميدم كه نادر شهيد مي شود و نمي تواند در اين عمليات شركت كند. به آن برادر بسيجي گفتم: آب روشنايي است و خواب شما تعبير خوبي دارد. اما خوب مي دانستم كه نادر شهيد مي شود لذا بايد از فرصت باقي مانده استفاده كنم. نادر گويي كه سال هاست با من آشناست او نيز ارتباطش را با من بيشتر كرد. وقتي فهميد روحاني رزمي- تبليغي هستم يك اسلحه كلاش به من داد و گفت از اين به بعد شما معاون من هستي. از اين پس به هر جلسه اي كه بروم تو همراه من بيا. يك شب نادر گفت امشب بايد به داخل شهركي در دارخوين برويم. برادر «فرامرزي» آمده اند و قرار است نقشه عمليات در آنجا توضيح داده شود. تقريبا ساعت 10 شب بود كه به همراه نادر داخل اتاق فرماندهي در جمع باصفايي كه بيشتر آنان را مسئولين عمليات تشكيل مي دادند رفتيم. آنجا گفتند كه ما به محضر امام امت(ره) رفتيم و گفتيم اگر در منطقه شلمچه عمليات انجام شود ما اين مقدار اسلحه، تانك، هواپيما، نفربر و... مي خواهيم و ما اين همه نيرو و مهمات نداريم. امام فرمودند: «با داس حمله كنيد و منتظر شمشير نباشيد!» يك دعاي توسل خوانده شد و ما ساعت 1-2 بامداد به گردان خودمان بازگشتيم. وقتي از اتاق فرماندهي بيرون آمديم نادر گفت اينجا من دوستي دارم كه بي سيم چي است مي خواهم تا صبح بيدار باشيم و با هم صحبت كنيم. گفتم چرا گفت من در اين عمليات شهيد مي شوم و ديگر او را نمي بينم و دلم مي خواهد روز آخر با او باشم. ما آن شب تا صبح بيداربوديم و صحبت مي كرديم. دست آخر نادر رو به دوستش كرد و گفت: «من مي دانم كه شهيد مي شوم. وقتي شهيد شدم اين حاج آقا را از كاشان به اصفهان مي آوري و در خانه براي من يك مراسم دعاي توسل مي گيريد.» خيلي دلم مي خواست بدانم نادر از كجا مي داند كه شهيد مي شود. در بين راه اين سؤال را از نادر پرسيدم. نادر گفت: يكي از پسرعموهاي من شهيد شده است خواب ديدم كه او به منزل ما آمد و عكس من را كنار عكس خودش گذاشت و از آن يك عكس يادگاري گرفت. اين را بدان كه من پسر ندارم و سه دختر دارم. و آخرين دختر من دوسال بيشتر ندارد و هميشه توجه من را به خود جلب كرده من نگران شهادتم نيستم فقط نگران اين هستم كه بعد ازمن اين دختر چه خواهدكرد.
ما به گردان برگشتيم. خيلي جالب بود او گفت مي خواهم شهداي گردان را جمع كنم. آنها را در يك چادر جمع كرد و با آنها مصاحبه كرد. شايد باور نكنيد بعداز عمليات كه برگشتيم از نفرات آن چادر، فقط من و يكي ديگر از روحانيون برگشته بوديم و بقيه افراد شهيد شده بودند. وقتي پشت خط رسيديم ديديم كه يكي از بچه ها آمد وگفت يكي از بسيجي ها پايش درد مي كند و تب و لرز شديدي گرفته هرچه به او مي گوييم برگرد، اصرار دارد درعمليات شركت كند. شما با او صحبت كنيد كه او به پشت جبهه برگردد. من قبول كردم و رفتم ديدم همان بسيجي بود كه خواب شهادت حاج نادر را برايم تعريف كرده بود. خيلي منقلب شدم چون ديدم بخش اول خواب او تعبير شده است. من با اصرار
هدایت شده از M.emami
زياد به او گفتم كه شما تكليف شرعي نداريد و در چادر هلال احمر بمانيد و ايشان بالاخره توجيه شد و قبول كرد. من به همراه «حاج نادر» به منطقه شلمچه كه منطقه حساسي بود رفتيم. عراق آنقدر آتش ريخت كه ما در كنار خاكريز نشستيم. فاصله ما با عراقي ها 200-300 متر بيشتر نبود. يك مكان نعل اسبي بود كه ما داخل اين نعل اسبي پدافند كرده بوديم بعضي از بچه ها هنوز عمليات نرفته بودند و دفعه اولي بود كه درعمليات شركت مي كردند. آتش دشمن بسيار سنگين بود. در منطقه سنگر مشخصي نبود و همه دركنار خاكريز نشسته بوديم و چند روزي بود كه بچه ها غذاي درستي نخورده بودند. نادر كنار خاكريز آمد و گفت حاج آقا دلم مي خواهد برايت اذان بگويم. او با صداي دلنشيني اذان گفت. نادر هميشه كلاهي روي سرش بود. با دست كلاهش را بالا كشيدم و گفتم اينجا جاي يك گلوله خالي است! او گفت: هنوز دير نشده! نماز ظهر را خوانديم. غذاي كمي كه بود با هم خورديم و كنار هم بوديم تا نماز مغرب شد. حاجي گفت دلم مي خواهد دوباره اذان بگويم. او اذان گفت و تقريبا بعد از نماز مغرب و عشا او به سنگر خود رفت. من توي سنگر هنوز خوابم نبرده بود كه ديدم يك گلوله كنار سنگر نادر فرود آمد. به همرزم ديگرم گفتم گلوله بعد در سنگرماست. ناگهان صداي انفجار عجيبي بلند شد. من داغ شدم و احساس سنگيني كردم بعد از لحظه اي به طرف سنگر حاجي رفتم، هيچ اثري ازسنگر نبود. لب خاكريز كه آمدم بدن حاجي از قسمت بالا به طرف عراقي ها پرتاب شده بود. به كمك بچه ها بدن را برداشتيم و آورديم....بعد رفتم اصفهان پدر و مادر حاجي را پيدا كردم. پدر نادر گفت شنيده ام شما در كنار نادر بوديد گفتم بله. گفت نحوه شهادت او را برايم بگو. من هم ماجرا را برايش تعريف كردم. گفت من مي دانستم كه او شهيد مي شود. خود او نيز اين موضوع را مي دانست. آخرين مرتبه كه خواست به جبهه برود گفت شما براي آخرين باري است كه مرا مي بينيد و ديگر مرا نخواهي ديد. مواظب بچه هاي من باش. از اوصاف شاخص این شهید مردمی بودن او بصورتی که این شهید همیشه یار محرومان وحامی کارگران وهمکاران خود درمحیط کاری اش بود.. راهش جاودانه باد..
نقل از کیهان
#خادم الشهداء لنجان 🇮🇷
هدایت شده از ثامن لنجان
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زندگی مادر دهه شصتی با ۹ فرزند
🔹زهرا صادقی، متولد ۱۳۶۴: امروز با ۹ فرزند با سنهای ۱۶، ۱۴، ۱۱، ۹، ۷، ۶، ۴، ۲ سال و ۵ ماه، یکی از آدمهای خوشحال روی زمینم.
هدایت شده از ثامن لنجان
🔴 غفلتی شبیه خیانت !!
در جنگ سرد ، دولت انگلیس یکی از متحدین اصلی آمریکا علیه شوروی بود.
بعد از فروپاشی شوروی ، "مارگارت تاچر" نخست وزیر انگلیس در دهه هشتاد میلادی گفت :《ما برای شکست شوروی شش میلیارد دلار هزینه کردیم که ۴ ونیم میلیاردِ آن فقط در بخش رسانه ای بوده است !!...》
(البته این هزینه جدای از هزینه های آمریکا است)
حالا آمریکا همان آمریکا و انگلیس هم همان انگلیس است و به اذعان خودشان اکنون جمهوری اسلامی ایران بزرگترین دشمن آن هاست.
تفاوت بزرگ الان با آن دوره این است که اینترنت و فضای مجازی هم به ابزارهای رسانه ای اضافه و دست دشمنان بسیار بازتر و کارشان بسیار آسان تر شده است.
اما با وجود تذکرات جدی و مستمر امام جامعه درباره خطر رهابودن فضای مجازی ، کماکان برخی مسئولین و نمایندگان مجلس با بی خیالی تمام و غفلتی شبیه خیانت ، هیچ اقدامی انجام نمی دهند!! ...
#غیرت_دینی
#نفوذ
✍️ #قاسم_اکبری
🇮🇷
هدایت شده از ثامن لنجان
🖼 دیدار
◽️در آستانه روز تکریم مقام والای مادران و همسران شهدا، از جدیدترین #دیوارنگاره میدان حضرت ولیعصر(عج) رونمایی شد.
🇮🇷
هدایت شده از ثامن لنجان
🔰 لوح | گمنام در خاک، معروف در افلاک
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «سلام بر شهیدان گمنام، گمنام در میان خاکیان و معروف در عرصهی افلاکیان.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۶
🔺️ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از پیام رهبر انقلاب به مناسبت تشییع شهدای گمنام در روز شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها لوح «گمنام در خاک، معروف در افلاک» را منتشر میکند.
🖨 نسخه قابل چاپ👇
https://khl.ink/f/49397
هدایت شده از ثامن لنجان
⭕️یکی دیگر از ادعاهای ظریف رنگ باخت
🔻ظریف، فروردین ۱۴۰۰: همکاری با چین بدون برجام و FATF به جایی نمیرسد.
🔻امیرعبداللهیان، امروز: توافق با چین از امروز عملیاتی میشود.
#برجام
#FATF
#توافق_با_چین
🇮🇷
هدایت شده از ثامن لنجان
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛🎥 نابغههای جوان ایرانی رو بیشتر بشناسید از شهید باقری ۲۴ ساله تا شهید شهریاری جوان