jonemon-taheri.mp3
6.48M
ماه، علی علی 💐
دلخواه، علی علی
همراه، علی علی 🌸
پسر پادشاه علی علی 🌹
حسین طاهری
@javane_enghelaby
دیندار آنست که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در راحت فراغ و صلح چه بسیارند اهل دین...
شهید سید مرتضی آوینی
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را خطاب می کنم به رغم انتقادها/
امید پا برهنه ها ، امام بی سواد ها
تو دست خود نهاده ای به دست های آسمان/
فدای دست خط تو تمام میر عماد ها
تبسم تو می شود دلیل صلح در جهان/
همین که اخم می کنی رکود اقتصاد ها
بگو بمیر مرده ام ، ببین که سر سپرده ام/
به حکم چشم های تو، نه حکم اجتهاد ها
نه موسوی نه خاتمی نه احمدی نژاد ها/
فدای تار موی تو تمام حزب باد ها
تولدتون مبارک جانان 😍
لبیک یا امام خامنه ای
اللهم احفظ قائدنا و نور عیننا خامنه ای
@javane_enghelaby
#برگ5⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب پنجم
"شیخ عاصف هرگز پا روی پیمان خود نگذاشته."
بدران نمی خواست تن دهد و حتی به نگاه تند شیخ عاصف هم وقعی نگذاشت. گفت:
"توافق بر سر پرداخت مالیات بود نه میزان آن."
شیخ عاصف انگار بیشتر از بی احترامی بدران به نگاه تند او عصبانی شد تا مخالفتش با خزعل. فریاد کشید:
"بدران!..."
بدران لحظه ای سکوت کرد، بعد به اعتراض اتاق را ترک کرد تا نبیند که شیخ عاصف چگونه از صندوقچه کنار دستش کیسه های پر از سکه را به خزعل می دهد. حتی شادی ثامر را ندید که در راه شادمان جلو آمدو گفت:
"بدران، مادرم لباسی برای عروسی اش دوخته که اگر ببینی حق می دهی حسودی کنم!"
بی اعتنا به حرف های ثامر دور شد و دورتر دید که خزعل و افرادش از خانه شيخ عاصف بیرون آمدند و سوار بر اسب با کیسه های پر از سکه از کنار ثامر گذشتند. در حوطه بزرگی گروهی از مردان و زنان شادگان جمع شده بودند ومطرود برای آنها صحبت می کرد. کنار او شيخ مبارد ایستاده بود و چندین نفر از تفنگداران فیلیه نیز از آنها مراقبت می کردند.
مطرود گفت:
"شجاعت و دلیری مردان شادگان بر هیج طایفه ای پوشیده نیست، شیخ المشایخ شیخ مزعل وقتی خبر کشته شدن مردان شما را در حال وصول مالیات شنیده، بسیار گریست و شیخ مبارد را بسیار دلداری داد و بر او عزت نهاد و خلعت داد و او را حکم کرد که چنان گذشته بزرگ طایفه خود باشد و بر شما نیز حکم کرد که چون گذشته از او فرمان ببرید، والسلام."
بعد به یکی از افراد اشاره کرد. او خلعتی را که در سینی بزرگی گذاشته شده بود، جلو آورد. مطرود آن را برداشت و بر دوش شیخ مبارد گذاشت. مردم شادی کنان به دور شیخ مبارد جمع شدند. او را روی دست بلند کردند و بردند. مطرود با لبخند به آن ها نگاه کرد. در شب مهتابی سکوت همه جا را فرا گرفته بود. هیچ کس در کوچه های شوش دیده نمی شد. تنها صدای پارس سگ از دور و نزدیک به گوش می رسید. در خانه ای باز شد. نوجوانی بیرون آمد و با سنگ سگ را که مرتب پارس می کرد، زد. سگ زوزه ای کشید و گریخت. نوجوان سایه ای را دید که به سمت خانه زائر علی می رفت. ترسید و به داخل خانه رفت. وریده در اتاق خود خوابیده بود. با صدای زوزه سگ از خواب بیدار شد. از پنجره به بیرون نگاه کرد. او هم سایه ای را دید که به تندی از پشت پنجره گذشت. مردی با صورت پوشیده از دیوار پشت خانه زائر علی بالا رفت و بی سرو صدا به داخل خانه پرید. مرد دیگری به دنبال او به داخل حیاط پرید. وریده صدای پا را شنید. آرام به سمت در اتاق رفت. ناگهان در باز شد و دو مرد با صورت های پوشیده و شمشیر به دست وارد اتاق شدند. وریده جیغ کشید و به سمت تفنگی که روی دیوار آویخته بود رفت. یکی از مردان تندتر از او تفنگ را برداشت. مرد دیگر به سمت وریده رفت. زائر علی و همسرش با شنیدن صدای جیغ وریده از خواب پریدند. زائر علی شمشیر خود را برداشت و بیرون دوید.
ادامه دارد...
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): کسانی که افکار، #سبک_زندگی، روشهای غربی و لغات غربی را به طور پیوسته در داخل تزریق و پمپاژ میکنند، در ادبیات و افکار و دانشگاه ها و مدارس ما، اینها همین تقیزادههای جدید هستند. اینهایی که پشت سر سند ۲۰۳۰ میایستند - #سند۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی - اینها همان تقیزادههای امروز هستند.
البته امروز به توفیق الهی جوانهای مومن و مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقیزادهها حرفشان به کرسی بنشیند. ۹۸/۱/۱
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
⚠️مراقب باشیم انتظار ما انتظار یهودی نباشد
آیت الله حائری شیرازی:
🔹«همین انتظار که امروز ما نسبت به حضرت مهدی (عج) داریم، یهود نسبت به پیامبر اسلام داشتند. یهودیان بر اساس همین انتظار… به سوی مدینه روانه شدند و در اطراف آن خیبر، فدک و… سکنی گزیدند تا به هنگام ظهور پیامبر آخر الزمان نخستین بیعت کنندگان با او باشند… اما وقتی پیامبر موعود به رسالت مبعوث شد، نه تنها با او بیعت نکردند، بلکه در مقابل انجام رسالتش خدعه، توطئه و صف آرایی کردند.
🔺آنها گمان می کردند که فاصله شان با پیامبر فاصله زمانی است، در حالیکه با آن حضرت، فاصله ی اخلاقی داشتند
‼️ فاصله ی ما با مهدی موعود (عج) نیز فاصله ی اخلاقی و معنوی است این فاصله اگر برداشته نشود، دیر یا زود ما را از امام زمانمان جدا خواهد ساخت…
🔸 و در مقابل چه بسیار کسانی که در ظاهر از بی خبران بسیار دورند، اما به دلیل آگاهی و پاکی درونی در واقع با امام عصر (عج) نزدیکند و پس از ظهورش بلافاصله به او می پیوندند.»
✔️ آری، یهودیان مدینه به دیگران همچون محرومان و بی خبران می نگریستند، اما خود از بیعت با پیامبر موعود بازماندند، چرا که با آن حضرت فاصله ی اخلاقی داشتند. در مقابل سلمان ها و اویس ها که در ظاهر از دوران و بی خبران بودند، پس از بعثت پیامبر خود را به پیامبر رساندند و بیعت کردند، چون فاصله ی معرفتی و اخلاقی را در نوردیده بودند.
اما فاصله ی ما با امام زمان (عج) چقدر است⁉️
خدا کند ما به سرنوشت یهودیان مدینه دچار نشویم…
أللَّھُمَ عجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچکس یاد غریبی تو نیست... 😔
صابر خراسانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
#برگ6⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب پنجم
دو نفر را دید که گونی روی سر وریده انداخته بودند و او را به زور از خانه بیرون می بردند.به طرف آن ها هجوم برد. یکی از دو مرد وریده را برد و یکی دیگر با زائر علی درگیر شد. صالح و حداد نیز با شمشیر بیرون آمدند. درگیری میان زائر علی و مرد غریبه ادامه داشت. دو نفر دیگر از یاران مرد غریبه وارد خانه شدند و هر سه با زائر علی درگیر شدند. صالح و حداد نیز به سمت آن ها دویدند. در میان درگیری یکی از سه مرد، زائر علی را از پشت زد و شمشیر خود را تا نیمه در کمر او فرو کرد. زائر علی در جا کشته شد. صالح بلادرنگ با ضربه ای قاتل پدر را زخمی کرد. دو نفر دیگر با صالح درگیر شدند و مرد زخمی گریخت. حداد به سراغ پدر رفت. مادر نیز با شیون و فریاد سر رسید. دو مرد دیگر نیز فرار کردند. صالح سر به دنبال حرامیان گذاشت، اما آن ها سوار بر اسب به سرعت از آن جا دور شدند و وریده را نیز با خود بردند. صالح تا فاصله تی زیاد به دنبال آن ها دوید، اما بی نتیجه ایستاد و نفس زنان شمشیر خود را بر زمین تکیه گاخ کرو و به زانو نشست. صدای شیون و فریاد زنان و مردان از اطراف خانخ زائر علی بلند شد. صالح درمانده به رد فرار حرامیان نگاه کرد و یک بارخ از عمق جان رو به آسمان مهتابی فریاد زد.
فرسنگ ها دورتر از او بدران در خواب عمیق فرو رفته بود که یکباره با کابوس وحشتناکی از خواب پرید. تمام صورتش را عرق پوشانده بود. چشمان نگران او به اطراف می چرخید. از جا بلند شد و از اتاق بیرون رفت. در حیاط خانه به مهتاب نگاه کرد. به سمت دلو آب رفت و آب دلو را روی سرش خالی کرد.
در اتاق باز شد، نور شدیدی به صورت وریده خورد. او دستو پا بسته گوشه اتاق افتاده بود. مردی تمام قددر کریاس در ظاهر شد. وریده در میان نور شدید نتوانست او را بشناسد. وقتی مرد جلوتر آمد تازه مزعل را شناخت. جا خورد. مزعل نزدیک وریده ایستاد و لبخند به لب او را نگاه کرد. گفت:
"هوم...ترکان خاتون حق داشت، تو لقمه بدران نیستی!"
نشست و در صورت وریده دقیق شد. وریده به عقب خیز برداشت و با خشم به او نگریست. مزعل گفت:
"توی گلویش گیر می کنی، خفه اش می کنی."
وریده بی درنگ به صورت مزعل تف انداخت. مزعل خشمگین بلند شد. دست به لیفه برد و شلاق خود را بیرون کشید وضربه اول را به وریده زد. برای ضربه دوم دستش را بالا برد. یکی از پشت، شلاق را گرفت. مزعل برگشت. ترکان خاتون بود.
"شیخ الشیوخ باید با زنان مهربان تر از این رفتار کنند."
مزعل خشمگین شلاق را بر زمین کوبید و از اتاق بیرون رفت. ترکان خاتون دو بار دست های خود را بر هم کوبید. دو کنیز سیاه پوست قوی هیکل وارد اتاق شدند. ترکان خاتون نگاه از وریده بر نداشت. گفت:
"عروس تازه فیلیه خسته است، همه شب سوار بر اسب برای دیدن شیخ الشیوخ تاخته، او را حمام کنید و لباس آراسته بپوشانید، بعد به اندرونی بیاوریدش."
لبخندی زد و بیرون رفت. دو کنیز به وریده نزدیک شدند. خواستند او را بلند کنند. وریده مقاومت کرد. دو کنیز چنان بازوی او را فشردند که ناله اش بلند شد. بند پاهایش را باز کردند و او را از اتاق بیرون بردند .
ادامه دارد...
@javane_enghelaby
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ صبح امید
امام خامنه ای (مد ظله العالی): نیمهی شعبان، مظهر امید به آینده است؛ یعنی همهی امیدهایی که ما به چیزی پیدا میکنیم، ممکن است بشود، ممکن است نشود؛ امّا امید به اصلاح نهایی بهوسیلهی ولیّ مطلق حضرت حق، حضرت صاحبالزّمان (عجّلالله تعالی فرجه و ارواحنا فداه) امید غیر قابل تخلّف است. السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛ وعدهی تضمینشدهی خدا است...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
001 Del Be To Dadam.mp3
10.36M
ندیده دل به تو دادم
چی میشه روتو ببینم...
حاج محمود کریمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آرشیو
سردار سلامی: ترجیح می دهم به جای شنیدن صحبت های نتانیاهو کارتن " گوریل انگوری " تماشا کنم!
فرماندهی مبارکتون سردار ❤️
@javane_enghelaby
#برگ7⃣
#کتاب_خوانی
#دشت_های_سوزان
شب پنجم
گروه زیادی از مردان و زنان بیت زائر علی دور قبر او جمع شده بودند. زنان یزله می کردند و بر سینه می کوبیدند. مردان کمی دورتر، برخی گریان و بعضی مغبون ایستاده بودند. صالح خیره و اندوهناک به گور پدر نگاه می کرد. حداد کنار برادر نشسته بود و زار می زد و خاک بر سرش می ریخت. از میان مردان، میر راشد یک باره بلند شد و بر روی بلندی رفت. دو دستش را بلند کرد و رو به مردان قبیله فریاد زد:
" در این مصیبت و ننگ، روراست اگر همه مردان ما کشته شوند. باید درسی به مزعل بدهیم که هرگز بیت زائر علی را خوار و زبون نبیند."
جماعت در سکوت به یکدیگر می کردند. میر راشد دوباره فریاد زد:
" چرا ایستاده اید، تا خاک گور شیخ، سرد نشده، شمشیرها و تفنگ ها را بردارید و اسب هایتان را زین کنید و برای جنگ مهیا شوید."
میان مردان هلهله در گرفت و همگی به سمت خانه هایشان دویدند. صالح هم چنان ایستاده بود و خیره به قبر نگاه می کرد. حداد نیز برخاست و با بقیه مردان دوید. در صندوقچه ها بالا رفت و شمشیرها و تفنگ ها بیرون آمدند. وقتی همه در میدان جمع شدند، گویی سال ها ست که آماده رزم هستند. زنان نیز اسب های مردان خود را آماده کردند و بر آن ها زین گذاشتند و از اصطبل بیرون آوردند.
صالح هم چنان کنار گور ایستاده بود و مات نگاه می کرد. مردان قبیله سوار بر اسب تاختند و به صالح نزدیک شدند. گردو غبار همه دشت را فرا گرفته بود. سواران اطراف قبر حلقه زدند. میر راشد به صالح نزدیک شد و گفت:
"از همین حال شیخ صالح بزرگ طایفه است و فرمان جنگ را از او می شنویم."
صالح سر چرخاند و همه افراد را زیر نگاه خود گذراند. گویی آن ها را ارزیابی می کرد. بعد گفت:
"جنگ با مزعل اگر بدون قدرت و قوت باشد، جز مرگ و نابودی مردان ما قمر دیگری ندارد، به علاوه، الان وریده، اسیر چنگال شیخ الشیوخ است، پیش از جنگ باید به سراغ شیخ عاصف برویم، چرا که وریده عروس شیخ عاصف است و ما با اتحاد با مردان حویزه با قوت بیشتر به جنگ مزعل می رویم.میرراشد تو به همراه هفت نفر به حویزه عزیمت کن و بدران را از این مصیبت آگاه کن. بدون توقف و استراحت."
میر راشد بی هیچ اعتراضی سر فرود آورد و به همراه هفت نفر به سرعت دربیابان تاخت و به سمت حویزه حرکت کرد.
ترکان خاتون به همراه نورا خانم آرام وارد اتاق وریده شدند و او را دیدند که رو به پنجره بیرون را نگاه می کرد. با صدای بسته شدن در، وریده بر گشت. لباس زیبایی به تن داشت که چهره واقعی او را نشان می داد و نورا خانم با دیدن این زیبای چموش لبخند زد و براندازش کرد و گفت:
" بعد از مرگ شیخ جابر، همیشه یک نگرانی مرا آزار می داد. تا به امروز هیچ دختری را ندیدم که لیاقت همسری شیخ جوان را داشته باشد، اما تو همان دختری هستی که من در رویاهایم برای مزعل می دیدم."
وریده خشم آگین پشت به آن ها کرد و رو به پنجره ایستاد.
ترکان خاتون وسوسه گرانه گفت:.....
ادامه دارد....
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جاهلیت_مدرن #ولنگاری_فرهنگی #جنگ_نرم...
دشمن، هر چند لبخند به لب داشته باشه بازم دشمنه و اتفاقا از دشمن مهربون و لبخند به لب بیشتر باید حذر کرد، چون مطمئنا پشتش به نفوذی هاش گرمه که از در دوستی وارد میشه... حاضره همه امکاناتشو مصرف کنه تا زمینت بزنه، صبرشم زیاده... یه موقعی سلاحش توپ و تفنگ بود، الان سلاحش شده سلبریتی، شده استحاله فرهنگی...
یعنی کاری میکنه که مردم چشم بدوزن به دهان سلبریتی و به انتخاب اون رأی بدن، و سطح توقعشون از حل مشکلات اقتصادی برسه به آزادی (بی بند و باری) و استادیوم رفتن خانوما...
و جامعه تا جایی پیش بره که در برابر استفاده ابزاری از بانوان، از تبلیغ فرش و لوازم آرایش با لباس های مختلف و عشوه ریختن، تا حضور روی بیلبورد تبلیغاتی آرایشگاه سکوت کنه و تماشا...
و در نهایت سلبریتی ها تا جایی بالا میرن که به خودشون اجازه میدن هر حرف یاوه ای رو به زبون بیارن، به راحتی به مقدسات توهین کنن و هیچکس هم برخورد نکنه...
اینها همه نتیجه کم کاری نهادهای فرهنگی و صبر دشمنه، که یه قشری رو در نظر مردم ترور میکنه و بعد از اینکه افکار عمومی رو آماده کرد، ایادیش رو برای اجرای برنامه هاش میفرسته جلو و اینطوری میشه که وزیر جمهوری اسلامی به اجرای سند ۲۰۳۰ در وزارتخانه اش افتخار میکنه...
@javane_enghelaby
18.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ | جوانها و اوج پیشرفت کشور
امام خامنه ای (مد ظله العالی): در زمینهی مسائل اقتصادی بایستی همه فعّال باشند، #بخصوص_جوانها
در جبههی مسائل فرهنگی همه باید فعّال باشند، بخصوص جوانها
در جبههی حرکتهای سیاسی و آگاهانه همه باید فعّال باشند، بخصوص جوانها...
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): دشمن علیه ملت و انقلاب عظیم و جمهوری اسلامیِ ما، که فریاد عدالت را در جهان سر داده و ملتها را متوجه خود ساخته، بارها اقدام کرده و ناکام شده؛ حالا هم پرداخته به مسائل گوناگون اقتصادی و میگویند میخواهیم ملت ایران را به زانو دربیاوریم. اما بدانند ملت ایران در مقابل آنها به زانو درنخواهد آمد. ۹۸/۲/۴
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby
حسن روحانی:
⚠️ من از این ۲۰۳۰ نخواهم گذشت، تا آخر دولت دوازدهم دنبال میکنم..
❌ حجاب در قرآن برای حمایت از زنان است ولی ما کاری کردیم که گویی حجاب چماقی بر سر زنان است.
⁉️ پلیس مأمور اجرای اسلام نیست.
🔥 زنان چهره شهر را تغییر میدهند.
🔞 مسابقات تلوزیونی که حکم قمار دارند؛
همه و همه در دوران ریاست جمهوری شخصی که با لباس دین، تیشه به ریشه دینداری مردم میزند... از همین جملات عجیب و غریبش گرفته تا نوع مدیریت کردنش که فقط میخواهد ملت را ناراضی کند. از لبخند هایش به کدخدا تا امضای برجام ننگین و اجرای ۲۰۳۰، توچال رفتنش در اوج اوضاع بد معیشتی مردم و تخریب سپاه...
میشود اینها اتفاقی باشد؟ اینهمه اقدام منظم و با برنامه، همه هم در راستای ضربه زدن، میتوانند از روی نادانی باشند...؟!
@javane_enghelaby
جوان انقلابی
حسن روحانی: ⚠️ من از این ۲۰۳۰ نخواهم گذشت، تا آخر دولت دوازدهم دنبال میکنم.. ❌ حجاب در قرآن برای
امام خمینی : باید جوانهای ما عمامه اینها را بردارند. عمامه این آخوندهایی که به نام فقهای اسلام، به اسم علمای اسلام، اینطور مفسده در جامعۀ مسلمین ایجاد میکنند باید برداشته شود. من نمیدانم جوانهای ما در ایران مردهاند؟ کجا هستند؟ ما که بودیم اینطور نبود؟ چرا عمامههای اینها را بر نمیدارند؟ مردم موظف هستند، جوانهای غیور ما در ایران موظف هستند که نگذارند این نوع آخوندها معمم در جوامع ظاهر شوند و با عمامه در بین مردم بیایند. (کتاب ولایت فقیه، صفحه ۱۴۸ - ۱۴۹)
@javane_enghelaby
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من زاده ایرانم و آزاده و آزاد
بیگانه پرستیدن ننگ است مرا، ننگ
گیریم صبوری بکنم چند صباحی
غیرت شمشیریست حاشا بزند زنگ ✌️
هم آواز با طوفان ، حامد زمانی
به بهانه سالگرد واقعه طبس
@javane_enghelaby
❤رسول خدا (صلیاللهعلیه وآله):
اى على شگفتآورترین مردم از نظر ایمان و بزرگترین آنان از نظر یقین مردمانى باشند که در آخر الزمان پیامبرى ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده است؛ پس به همان سیاهیای که بر روی سفیدی (کتابهایی که در آن زمان به جا مانده) است، ایمان میآورند.
بحارالانوار ج۷۴ ص۵۶
@javane_enghelaby
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
@javane_enghelaby
[ما از آنان انتقام خواهیم گرفت آن] روزی که آنان را با قدرتی بسیار سخت بگیریم؛ زیرا که ما انتقام گیرنده ایم.
دخان، ۱۶
#طلبه_شهید
@javane_enghelaby
14.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های جانسوز مادر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی بر بالای پیکر فرزندش
استخوان های مجید من سوخته، اینقدر نگید اینها برای پول میرن...
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک
#حر_مدافع_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
@javane_enghelaby
برای چی جوون مردم رو کشتید؟ عراقیا رو که جوونامون رو پر پر کردن ول کردید، اون وقت خون این مظلوم بی گناه رو میریزید؟ رگ غیرتتون باد نکرد؟ الهی بمیرم برای دل خونواده ش...
توئیت جدید مهناز افشار پس شنیدن خبر هلاکت قاتل طلبه همدانی
#سلبریتی_خائن
@javane_enghelaby
امام خامنه ای (مد ظله العالی): باید کتابِ خوب تولید شود. کتاب یک غذاست؛ یک غذای روح است؛ یک نوشیدنی روح است و چنانچه مقوّی باشد، روح را تقویت میکند.
ما که سفارش میکنیم از این نوشیدنی بخورید، نوع نوشیدنی را معیّن نکردهایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنی مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر با رنگآمیزیهای خیلی خوب، دست مردم داده شود؛ بدون اینکه مردم بدانند. همانطور که اماکن و سازمانهای ویژه، اگر ببینند غذایی فاسد به مردم فروخته میشود، با تولید کننده مقابله میکنند؛ اگر کتاب فاسدی هم به مردم داده میشود، باید با آن مقابله شود. البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشتهای را که با سلیقهی خاصی نمیسازد و مضر بهنظر میرسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشتههایی هست که مضر بودنشان برای مردم، واضح است؛ یعنی ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که برای مردم زیانآور است، نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشتههایی منتشر شود. اما بیشتر باید تلاش کرد که کتابهای خوب، چاپ و منتشر شود.
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنئی
@javane_enghelaby