عید نوروز روح آدم‌ها به نظرم روزیه که شونشون از سنگینی گناه سبک بشه! روز آخر اعتکاف و مناجات و اشک های بچه‌ها؛ خدا رو قسم دادیم که به حق دوستدارانش در مسجد ما رو هم ببخشه!💔 دل‌ها رو جلا بدید با این نوای مناجات حاج #میثم_مطیعی #الوداع

گفتم: در نشریۀ خانه خوبان مشغول به کار هستم. چیزی به من بگویید تا دلگرم‌تر شوم و کارم را با قوت بیشتری پیش ببرم. فرمود: «حواست باشد برای چه کسی قدم میزنی، صاحب اصلی کار را بشناس، فکر نکن که کارت فقط برای موسسه است. (صاحب کار حضرت بقیه الله الاعظم است.) | #آیت‌الله_مصباح | @javanebasiiji57 ‌| جوان‌حزب‌الهی

خلاصۀ امروز مباحث راه‌نو :)🌱 وجداناً چند تا از این ویژگی ها رو داریم؟!🥲 پ.ن: توصیه کردند که سایر فرمایشات آقا به بسیجیان رو هم بخونید که یک منظومه‌ی فکری در ما شکل بگیره :) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24587 @javanebasiiji57

جلسه سخنرانی حاج آقای مجتهدزاده تموم شد و صمیمانه نشستند برای گفتگو :) یک قسمت خیلی مهم از این صحبتها رو می‌نویسم دقیق بخونید:🌱 اولین استراتژی پیروزی این است که در ذهن خودت اعلام دشمنی کنی با دشمن. وقتی دشمن رو پذیرفتی مقاومت میکنی! ما چون دشمن را نپذیرفتیم مقاومت نداریم که استاد میاد سر کلاس ازش نمیخوایم که برامون صدشو بذاره در کار و جهاد علمی. دانشگاه های ما فضای علمی نداره :) همه دنبال پیچوندن کلاس و امتحان و درس هستیم. دانشجوی ما بیشتر داخل موبایل میچرخه یا داره مطالعه میکنه؟! دانشجوی ما دنبال رفرنس های علمی‌ست که زبان خارجی یاد گرفته و انگیزه جنگیدن با تمدن غرب داره یا بی‌تی‌اس گوش میده؟! ما فضامون جنگی نیست!!! @javanebasiiji57

اين دنيا و اين جايگاه با تمام داستان‌هايش، آنجا كه هدف تو مى‌شود و به آن نگاه مى‌كنى، تو را كور مى‌كند و آنجا كه وسيله مى‌شود و با آن نگاه مى‌كنى، تو را بينا مى‌كند؛ همچون خورشيد كه اگر با آن نگاه كنى، مى‌بينى و اگر به آن نگاه كنى، كور مى‌شوى. | #عین_صاد | @javanebasiiji57 | جوان‌حزب‌الهی

امروز که آمدم بوستان شهدا، برای شروع دوباره زندگی برنامه‌ریزی کردم! شهدا را ناظر گرفتم تا بدانم مسئولم. مسئولم که کار کنم، درس بخوانم، بجنگم و مشکلات را فرصت ببینم نه مانع... عبرت بگیرم تا از یک سوراخ دو بار گزیده نشوم! اشکال ندارد اگر اشتباه کنی، مهم دو چیز است که خاطرت را برای ادامه دادن مسیر زندگی آسوده می‌کند: اول خدای توبه‌پذیری که هر لحظه آغوش باز دارد و دوم عبرت گرفتن از اشتباهی که دیگر قرار نیست تکرار شود. :) امروز درگیری های ذهنم را کنار پنج برادر شهید روی پهنه کاغذ ریختم و جمله‌ی آخرش هم شد همانی که در تصویر می‌بینید! امروز آمدم برای تشکر، تشکر بخاطر حاجتی که دیروز آمدم و طلب کردم و روزی بر آن نگذشت که برآورده به خیر شد. امروز آمدم که بگویم؛ چقدر می‌توانم مقاوم باشم در برابر سختی‌ها و مشکلات، نه‌تنها مقاوم که می‌توانم برایش بجنگم تا مشکلم عامل رکودم نباشد بلکه سکوی پرواز باشد. آدم خودش را در سختی‌ها می‌شناسد. هیچ وقت فکر نمی‌کردم بشود وقتی دلت غمگین است با بچه‌ها بخندی، بشود صبح با امید بیشتری برگردی و زندگی کنی! محبت شهدای گمنام همین است، همین که اگر نبودند که برادری کنند شاید الان زندگی قشنگ نبود. اما همچنان بوستان شهدای گمنام قشنگترین لحظه‌های زندگی را رقم می‌زند.