۲۰ تیر ۱۴۰۱
🌭پسرک فلافل فروش
توی خیابان شهید عجب گل، پشت مسجد مغازه فلافل فروشی داشتم. سال ۱۳۸۳ بود که یک بچه مدرسهای، مرتب به مغازه من میآمد و فلافل میخورد.
این پسر نامش هادی و عاشق سس فرانسوی بود.
✨نوجوان خنده رو، شاد و پرانرژی نشان میداد.
من هم هر روز با او مثل دیگران سلام و علیک می کردم. یک روز به من گفت: آقا پیمان، من میتونم بیام پیش شما کار کنم و فلافل ساختن را یاد بگیرم. گفتم: مغازه متعلق به شماست، بیا.
از فردا هر روز به مغازه میآمد. خیلی سریع کار را یاد گرفت و استاد کار شد. خیالم راحت بود و حتی دخل و پولهای مغازه را در اختیار او میگذاشتم.
✅در میان افراد زیادی که پیش من کار کردند هادی خیلی متفاوت بود؛ انسان کاری، با ادب، خوشبرخورد و از طرفی خیلی شاد و خنده رو بود و کسی از همراهی با او خسته نمیشد.
💎 با اینکه در سنین بلوغ بود، اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند، باطن پاک او برای همه نمایان بود.
🇮🇷#شهید محمد هادی ذوالفقاری🇮🇷
#تابستون
#نشاط
#پرونده_ویژه
#وقت_اضافی
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
۲۰ تیر ۱۴۰۱
گوارای وجودتون 😋🍹
#تابستون
#نشاط
#پرونده_ویژه
#وقت_اضافی
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
۲۰ تیر ۱۴۰۱
۲۰ تیر ۱۴۰۱
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_78 روزهای مدرسه تو چشم بر هم زدنی میگذرن و باز هم به دوره
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈•
#رمان_ریحانه
#قسمت_79
انتظارم خیلی طولانی نمیشه و هانیه و مطهره ذوقکنان میپَرن تو خونه و با اَدا و اَطوارهای خاصی، خبر جشن عروسیِ پسرِ عمو احمد رو به اطلاع اهل خونه میرسونن.
دیگه نشستن پشت میز رو جایز نمیدونم و با هیجان به هال میرم.
وسطِ حرکاتِ بیمزهی هانیه و مطهره و بازخواستهای مامان که «کی بود و چرا تعارف نکردید بیاد بالا و زشت شد و...»، کارت دعوت عروسی رو که تو دست هانیه در حال پیچ و تاب خوردن تو هوا هست، میگیرم تا تاریخ عروسی رو بررسی کنم.
تاریخ برای آخر هفته بعد هست. بعد از زیر و رو کردن کارت و تجزیه و تحلیل راجع شکل و محتوای کارت و پاکتش اون رو مجدد به هانیه میسپرم.
بعد از گذشت چندین سال از آخرین جشن عروسی تو خانواده پدری، خبر این جشن خیلی هیجانانگیز بود؛ در حدی که تا نیم ساعت مغز من یکی سِرّ شده بود.
بعد از یکی- دو دور چرخیدنِ بی هدف تو خونه و دو- سه بار باز و بسته کردن درِ یخچال و حتی بررسی تکتکِ کشوهای فریزر، بالاخره برای خوندن باقی درسم، به اتاق برمیگردم.
...
صبح به سختی از خواب بیدار میشم. باید تا یک ساعت دیگه، این چهار صفحه آخر رو تموم کنم.
هیچ وقت عادت نداشتم هیچ کاری رو بذارم برای دقیقهی نود. اما این سری نمیدونم چرا اینطور شد!
الان بیشتر از هر زمانی، به خاطرِ همهی وقت تلف کردنها و بازیگوشیهای دیروز، پشیمونم.
اگه به جای خوندن درسم، به عروسی هفتهی بعد فکر نمیکردم…
اگه بیخودی با شستن ظرفها و تمیز کردن کابینتهای آشپزخونه، وقتکُشی نمیکردم…
اگه بیدلیل به چینهای پرده هال گیر نمیدادم که الا و لله باید همین الان درستش کنم…
اونوقت مجبور نبودم ساعت پنج صبح بیدار بشم تا بتونم کتابم رو تموم کنم!
به هر حال حسرتِ زمانهای از دست رفته رو خوردن دیگه فایدهای نداره، اما درس گرفتن ازشون چرا!
و شاید اگه بتونم از امتحانات بعدی این درسی که زندگی بهم داد بربیام، ارزشش بیشتر از نمرهای باشه که قراره از امتحان دو ساعت آینده، تو کارنامهم ثبت بشه.
#رمان
رمان اختصاصی کانال جوانه نور
✍️به قلم م. بابایی
⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
۲۰ تیر ۱۴۰۱
✅ اگر تصمیم داری فرد مؤثر و مفیدی باشی،
✅ اگر قراره آدم مسئولیت پذیری باشی
✅ و برای انجام کارهای مهم روی تو حساب کنن؛
✨ باید تنبلی و بی حالی رو بذاری کنار ✨
👂🏻شنیدی میگن مؤمن کم حرف🙂و پرکاره💪🏻
💎معمولی نباش...
🌱یا علی بگو و پاشو...
#تابستون
#نشاط
#پرونده_ویژه
#وقت_اضافی
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
۲۰ تیر ۱۴۰۱
۲۱ تیر ۱۴۰۱
🌹شروع کنیم روزمون و با یه دعای قشنگ، برای خودمون و بهترین رفیقهامون...😌
الهی آمین🤲☺️
#حس_خوب
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
۲۱ تیر ۱۴۰۱
#ترک_عادت_اشتباه
سلام به نوجوونهای عزیز🙋♀
این هفته میخوایم دربارهی موضوع « ترک عادتهای غلط» باهاتون صحبت کنیم♨️
❇️ این مساله یک چالش چهار مرحلهای هست که ما در قالب چهار پست بهتون معرفیش میکنیم☺️.
♻️ حتما انجامش بدید و میتونید نتایجش رو برای ما به آیدی زیر ارسال کنید.
@Yazdani_somayeh
1⃣ مرحلهی اول
در این مرحله شما بایستی؛ عادتهای رفتاری بد و آزاردهندهی خود را شناسایی و لیست کنید. لازم نیست برای همهی عادتها را بصورت همزمان اقدام کنید. کافیست مشکلآفرینترین عادت خود را در نظر بگیرید و اقدام نمایید.
اقدام بعدی و در واقع چالش اصلی در این مرحله؛ پیدا کردن آن چیزها و عواملی هستند که شما را به انجام آن عادت غلط و رفتار ناصحیح برمیانگیزانند.
برای این دوره؛ ۱۰ روز زمان قرار دهید.
این مرحله شامل دو محور میباشد:
شناسایی عادات رفتاری بد و اشتباه
پیدا کردن عوامل و محرکهایی که شما را به سوی انجام آن عادت بد، میکشانند.
مثال:
شما متوجه این عادت اشتباه در خود شدهاید که؛ برخی اوقات بعد از امتحان و آزمون، اخلاقتان بد میشود و با همکلاسیهای خود وارد بحث و بداخلاقی میشوید.
عوامل متعدد و محرکها را خوب بسنجید. در این مسیر متوجه میشوید که؛ هرگاه برای آزمون وقت و توان کافی و لازم را اختصاص نمیدهید و نتیجه اینگونه میشود که از عهدهی آزمون بخوبی برنمیآیید؛ باعث ایجاد بدخلقی، عصبانیت و کلافگی در شما میشود و این عاملیست که سبب بدرفتاری شما با اطرافیانتان خواهد شد.
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
۲۱ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ایام عید و شادیه!
خصوصا روز عید غدیر که عیدی دادن یه سنت حسنه است!
ببینید یاد بگیرید و اینطور هدیه بدین🤩
#کاردستی
#خلاقیت
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 به جمع نوجوانان #جوانه_نور بپیوندید:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه دوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/D8J3G18HEjULGhyDOq33yX
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
۲۱ تیر ۱۴۰۱
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤩 کاملترین ابزار آرایش 😇
بسیار زیبا حتما ببینید👆
#تاج_بندگی
#گرامیداشت_روز_حجاب_و_عفاف
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
۲۱ تیر ۱۴۰۱
♥️🔸♥️🔸♥️🔸♥️🔸
🔸♥️🔸♥️🔸
♥️🔸♥️🔸﷽
🔸♥️🔸
♥️
🔸
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
💬 یک فنجان قصه ☕️
داستان مرد ثروتمند و پسرش 🌱
روزی یک مرد ثروتمند،👴 پسر بچه کوچکش👦 را بـه ده برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.😞
آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟🤔
پسر پاسخ داد:
عالی بود پدر! 🤩
پدر پرسید آیا بـه زندگی ان ها توجه کردی؟🤔
پسر پاسخ داد: بله پدر! ☺️
و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟🧐
پسر کمی اندیشید و بعد بـه آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا.🤓
ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد.🤓
ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و ان ها ستارگان را دارند.🤓
حیاط ما بـه دیوارهایش محدود میشود اما باغ آن ها بی انتهاست!🤓
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود.🤭
بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.🍂
#یک_فنجان_قصه
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 به جمع نوجوانان #جوانه_نور بپیوندید:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه دوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/D8J3G18HEjULGhyDOq33yX
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
۲۱ تیر ۱۴۰۱