سلام و نور 🌱 عصرتون بخیر باشه یه سوال ⁉️ تا حالا شده تو زندگی یک مشکل اقتصادی براتون ایجاد بشه که فکر کنین دیگه تموم شده و هیچ راه نجاتی نیست؟ 🤔 تا حالا شده از همه جا ناامید شده باشین و تمام آدم‌هایی که روشون حساب باز کرده بودین پشتتون رو خالی کرده باشن؟ بعد از یه جایی که فکرش رو هم نمی‌کردین مشکل‌ حل شده باشه ؟؟ اون موقع سرتون رو بالا گرفته باشین و به خدا گفته باشین ممنون که هستی و بازم تنهام نذاشتی😊 اگر دوست داشتین خاطره‌هاتون رو با ما درمیون بذارین 👈 @admin_javane 🌱 جوانه 🌱 @javanesho_ir

#تجربه اینم یه نمونه از الطاف خدا 😍🙏 #تجربه_های_شما @javanesho_ir

# تجربه خدا به دل بنده‌اش نگاه میکنه هرچی باشه همونو براش رقم می زنه... ببینید توی شرایط سخت چه نگاه قشنگی داشتن 😍😍 #تجربه_های_شما @javanesho_ir

#تجربه میگن برای حاجاتی که دارید توسل کنید ایشون با این توسل نتیجه گرفتن 💚 #تجربه_های_شما @javanesho_ir

این شیرینی تمام شدنی نیست 😍 🌱 جوانه🌱 @javanesho_ir

سلام و نور 🌱 به لطف خدا یکشنبه، ۷ خرداد ماه جلسه ی هم اندیشی سرگروه های مشهدی با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی میری برگزار شد 🌱 ان شاالله کارگروه های مشهد وارد فاز عملیاتی شدند. خبر هایی خوبی از کارگروه های استان خراسان رضوی در راه هست✨ 🌱جوانه🌱 #جوانه #کارگروه_استان_خراسان_رضوی #استان_خراسان_رضوی #اخبار @javanesho_ir

به گزارش رسمی کمیسیون ویژه ی جمعیت مجلس شورای اسلامی سالانه حدود ۷۰۰ هزار مورد سقط جنین در ایران صورت می گیرد 😔😔😔 #سقط_جنین #سقط_جنین_قتل_نفس_است @javanesho_ir ╚══════ 🌱

هم اکنون خیابان منتهی به حرم مطهر اقا علی بن موسی الرضا (ع) 😍 جشن بزرگ میلاد امام رضا ع جوانه ای های مشهد نائب الزیاره همه ی دوستان هستند🌱 @javanesho_ir

یه جشن خیییلی با شکوه 😍✨💫

به بچه ها هم حساااابی خوش می گذره 😊

• ┈┈••••✾• 🌿🌺🌿 •✾•••┈┈ • نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند مردم صدای آمدنت را شنیده اند زیباتر از همیشه شده آستان تو آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند...🌱 🌸🍃میلاد با سعادت امام رئوف بر تمام دوست داران حضرتش مبارک باد🌸🍃 #میلاد_امام_رضا(ع) @javanesho_ir

☁️🌙 #دل_بند قرارمان بعد از نماز مغرب بود،اوج شلوغی خیابانِ نزدیک حرم. نمی‌خواستم اذیت شود و معطل بماند،کالسکه را محکم‌تر هل دادم و گفتم : بلندتررر علی صدا را انداخت پس سرش: _لااااا لاااااا لالایی لااااااالااااا لالایی حسنا که همه‌ی صورتش شده بود دهن و برای خواب جیغ می‌زد، آرام تر شد و با چشم‌های گرد،زل زد به لالاییِ برادرش خوشحال بودم از ساکت شدن حسنا و معذب زیر نگاه مردم که دنبال لالایی خوانِ خوش صدا می‌گشتند. نزدیک در خروجی سریع برگشتم و سلام دادم. پا تند کردم و از حرم خارج شدم. تقریبا می‌دویدم تا به موقع برسم که علی از میله‌ی کالسکه پایین پرید،پاها را یکی در میان زمین می‌کوبید و سیل اشک... _یاحسین چی شد؟؟؟ تمام بدنش را چک کردم که سالم بود،شانه‌هایش را گرفتم در دست‌هام _علی!! علی!! چی شدی مادر قطره ها درشت درشت قل می‌خورد رو گونه‌هاش و من مات و وحشت زده پشت هم می‌پرسیدم: چی شدی؟؟ میان گریه ‌و جیغ‌هاش چیزی گفت که نفهمیدم گوشم را بردم نزدیک _نمی‌فهمم دوباره بگو _منم «هق» می‌خوام «هق» می‌خوام «هق» سلام بدم. لب‌هام کش آمد و در چشم هام عشق پهن شد. مسیر آمده را برگشتم تا در خروجیِ حرم رفت جلو رو به گنبد ایستاد دست‌های کوچکش را اول به رطوبت گونه‌ها کشید و بعد گذاشت روی سینه و تا کمر خم شد. 🌱جوانه🌱 #دل_بند #امام‌_رضای_سه_ساله‌ها #خاطره‌ی_امام_رضایی @javanesho_ir ╚══════ 🌱