eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ "علیه السلام" ✅ خشك شدن دست نوازنده 📝 محمد بن ریان نقل می كند : " مامون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد علیه السلام به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت . به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد علیه السلام، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند . مامون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند . كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نكرد . در دربار مامون مردی به نام مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود داشت . وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشه ات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم . از این رو در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به خواندن آواز كرد . كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند . هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد ، امام جواد علیهالسلام سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود : "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از حركت ایستاد ، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد . روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سوال كرد . مخارق پاسخ داد چون امام جواد علیهالسلام بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت ".(1) ✅ نقره از برگ زیتون 📝 ابوجعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می كند كه حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه بر برگ درخت زیتون دست میزد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت گرفتم ، و با آنها در بازار معامله نمودم . آن برگها نقره خالص بودند و هرگز تغییری نكردند . (2) ✅ طلا شدن خاك 📝 اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید : " در روز عیدی به خدمت حضرت جواد علیه السلام رفتم ، از تنگدستی به آن حضرت شكایت كردم . حضرت سجاده خود را بلند كرد ، از خاك قطعه ای از طلا گرفت . یعنی خاك به بركت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا كرد. من آن را به بازار بردم شانزده مثقال بود ". (3) ✅ جای انگشت بر سنگ 📝 عمر بن یزید می گوید : " امام محمد تقی علیه السلام را دیدم . به آن حضرت گفتم : یابن رسول الله ، نشانه امامت چیست ؟ حضرت فرمود : امام كسی است كه توان چنین كاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و جای انگشتش بر آن ظاهر شد ". ✅ نرم شدن آهن 📝 راوی نقل می كند : " حضرت امام جواد علیه السلام را دیدم كه آهن را بدون آن كه در آتش نهد می كشید و سنگ را با خاتم خود نقش می زد ". (4) ✨1- الكافی، ج1، ص 494/ اثبات الهداة، ج3، ص332/ مدینة المعاجز، ج 7، ص 303 / حلیة الابرار، ج 4، ص 565/ الوافی، ج3، ص 828 / المناقب، ج 4، ص396 / البحارالانوار، ج50، ص61 . ✨2- دلائل الامامة، ص 398 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1، ص 228/ اثبات الهداة، ج3، ص 345. ✨3- اثبات الهداة، ج 3، ص 338/ بحارالانوار، ج 50، ص 49/ مدینة المعاجز، ج 7، ص373 / موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1،ص 253 . ✨4- مدینة المعاجز، ج7،ص322/ اثبات الهداة، ج3، ص 345/ دلائل الامامة، ص 399/ نوادر المعجزات، ص 181/ موسوعة الامام جواد علیه السلام، ج1،ص 252 . http://www.erfan.ir/farsi/62813.html
﷽؛ (علیه السلام) 📝 گويند پس از شهادت امام رضا عليه السلام چون مردم نام مأمون را بر زبان مى آوردند ، او را سرزنش و ملامت مى كردند ، مامون خواست كه خود را از آن جرم و گناه تبرئه كند ، به اين جهت از سفر خراسان به بغداد آمد ، نامه اى براى امام محمّد تقى عليه السلام نوشت و با اكرام و اعزاز او را خواست . امام به بغداد آمد . مأمون پيش از آنكه وى را ببيند ، به شكار رفت . 📝 در بين راه به گروهى از كودكان رسيد كه در ميان راه ايستاده بودند ، امام جواد عليه السلام هم در آنجا ايستاده بود ، چون كودكان كبكبه مأمون را ديدند ، پراكنده شدند ، امام از جايگاه خود حركت نكرد ! با نهايت آرامش و وقار در جاى خود ايستاد تا آنكه مأمون به نزديك او رسيد ، از ديدار كودك در شگفت گشت ، عنان اسب بركشيد ، پرسيد : چرا مانند كودكان ديگر از سر راه دور نشديد و از جاى خود حركتى نكرديد ؟ 📝 در پاسخ فرمود : اى خليفه ! راه تنگ نبود كه بر تو گشاد گردانم ! و جرم و خطايى نداشتم كه از تو بگريزم ! گمان ندارم كه بى جرم كسى را مجازات كنيد . 📝 مأمون از شنيدن اين سخنان بيشتر شگفت زده شد ! ! از ديدار حسن و جمال او مجذوب او شده ، پرسيد : اى كودك ! چه نام دارى ؟ ! 📝 حضرت فرمود : محمّد نام دارم ! گفت : پسر كيستى ؟ فرمود : فرزند على بن موسى الرضا عليهما السلام .   📝 مأمون چون نسبش را شنيد ، تعجبش از بين رفت و از شنيدن نام آن امام كه شهيدش كرده بود ، شرمسار گرديد ! درود و رحمت به روان پاك او فرستاد و رفت ! ! چون به صحرا رسيد، نگاهش بر درّاجى افتاد ، بازى از پى او رها كرد ، آن باز مدتى ناپيدا گشت ، چون از هوا برگشت ، ماهى كوچكى كه هنوز زنده بود در منقار داشت . 📝 مأمون از ديدن آن تعجب كرد . ماهى را در كف دست گرفت و بازگشت ، چون به همان جا رسيد كه در هنگام رفتن امام جواد عليه السلام را ديده بود ، باز ديد كه كودكان پراكنده شدند ! ! او از جاى خود حركت نكرد . مأمون گفت : محمّد ، اين چيست كه در دست دارم ؟ ! 📝 حضرت از راه الهام فرمود : خداوند دريايى چند آفريد ، ابر از آن درياها بلند مى شود ، ماهيان ريزه با ابرها بالا مى روند، بازهاى شهرياران آنها را شكار مى كنند ! ! شهرياران آن را در كف مى گيرند ، خاندان نبوت را با آن آزمايش مى كنند ! ! 📝 مأمون از شنيدن اين سخن تعجبش زيادتر شد و گفت : به راستى تويى فرزند رضا ! از فرزندان آن بزرگوار اين گونه شگفتى ها و اسرار دور نيست » ! ! 📎 برگرفته از کتاب توبه آغوش رحمت اثر استاد حسین انصاریان @Javanmardi_langarudi 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه }💎🎆
﷽؛ (ع) 📝 امام جواد (ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آن‌را ذکر می‌کنیم : 🌧 محمّد بن اورمه گفت : " معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى (ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى . فرمود : به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم . معتصم گفت : فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت می‌دهند آنها را حاضر کردند . گفتند : صحیح است ما این نامه‌ها را از بعضى غلامان تو به دست آورده‌ایم . حضرت جواد (ع) در اطاق جلو بود دست‌هاى خود را بلند کرده گفت : « خدایا ! اگر دروغ می‌گویند اینها را بگیر » . یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن می‌گیرد به زمین می‌افتد . معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه می‌کنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت : « خدایا ! اطاق را آرام فرما تو می‌دانى ایشان دشمن تو و من هستند » ، اطاق آرام گرفت ". (ع) " بارزترین نوع تبلیغ امام جواد (ع) مناظراتی است که آن‌حضرت انجام می‌داد . مناظره‌های آن‌حضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت ، هدایت حق‌جویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد . آن‌حضرت به دو جهت در عرصه مناظره‌های علمی گام نهاد : ، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آن‌حضرت در پی کشف جایگاه معنوی‌اش بودند و خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهی‌های وی را در سر می‌پروراندند". (ع) 📝 درباره این‌که امام جواد (ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند ، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که در این‌جا به یک نمونه اشاره می‌شود : " معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشه‌هایی را برای به شهادت رساندن امام جواد (ع) اجرا می‌کرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد (ع) را مسموم کند ؛ زیرا معتصم می‌دانست که ام فضل از آن‌حضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام (ع) موضع گرفته است . بر این اساس ، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آن‌حضرت نهاد و همین که امام جواد (ع) از آن انگور خورد ، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد ، حضرت فرمود : « گریه‌ات برای چیست ؟ سوگند به خدا ، خداوند آن‌چنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبران‌پذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد » . بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت . به هر حال ؛ آن‌حضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود ، به شهادت رسید و در محله‌ای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر (ع) دفن شد ". http://www.erfan.ir/farsi/87864.html 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْـ
﷽؛ 🌧 به کاخ سلطنت گفتا خلیفه با وزیران کای ابا جعفر ترا قصد خروج و انقلاب آمد ز روی افترا ، اوراقی آوردند کاینها را گرفتیم از غلامانت ، چه نزدت گو جواب آمد بگفتا : بارالها ! افترا بستند اگر بر من بگیر این دشمنان ، کاین افترا حقش عقاب آمد که ناگه کاخ گشتی زیر و رو ، کآن قوم افتادند خلیفه دید هر یک از خنازیر و کلاب آمد به پوزش معتصم بر دست و پا افتاد و تائب شد بگفت این کاخ ساکن کن ، که سخت این اضطراب آمد بگفتا : بارالها ! ساکن این قصر معلق کن که کاذب توبه کرد ، از تو قبول مستتاب آمد🌧 ✍ دیوان الادب، علامه محمد صالح حائری مازندرانی، ص 282 .
﷽؛ علیه السلام 👈 تولد ، معرفی و مختصری از زندگی امام جواد علیه السلام 👈 امامت امام جواد علیه السلام 👈 جایگاه رفیع علمی و خدمات فرهنگی حضرت 👈 اوضاع سیاسی عصر امام جواد علیه السلام و سیاست خلفای عباسی در برخورد با ایشان 👈 سازمان وکالت 👈 امام جواد علیه السلام ، از منظر اهل سنّت 👈 شهادت ایشان 👈 آثار مودت «ذی القربی» http://mk6.ir/SoYkX
﷽؛ ✅ نماز قضای پدر 📝 سؤال : با توجه به اینکه نماز قضای پدر بر پسر بزرگ واجب است ، اگر پسر نتوانست ایستاده بخواند ، آیا می تواند نشسته بخواند یا باید حتما اجیر بگیرد ؟ اگر تمکن مالی برای اجیر گرفتن نداشت چطور ؟ 📖 جواب : اگر نمازهای خود را نشسته می خواند و به بهبودی در آینده امید ندارد ، می تواند نمازهای قضای پدر را نشسته بخواند و لازم نیست اجیر بگیرد . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ گفتم که علی ، گفت بگو گفتم که علی ، گفت بگو گفتم که به چه بگویم گفتا صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ به طواف کعبه هر کس که به دیده‌ی تر آید همه هست آرزویش که علی ز در در آید ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ نظری اگر نماید شب بی کسی سر آید خود کعبه نیز باید به طواف حیدر آید
﷽؛ ذاتِ هر کس در قیامت نقشِ پیشانی اوست نقشِ پیشانیِ ما باشد :
﷽؛ نماز بی ولای او ، عبادتی است بی وضو به منکر علی بگو ، نماز خود قضا کند
﷽؛ ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده جز او کسی به جای پیمبر نیامده جز او برای فاطمه همسر نیامده از کعبه جز علی احدی در نیامده
﷽؛ ذکر زمین و آسمان ، ذکر همه پیغمبران ، ذکر لب پیر و جوان ، ذکری که می‌بخشد توان صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی