eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ 👈 خدای ما مهربان است ؛ برگردید ! « هیچ وقت برای توبه کردن دیر نیست ، اگر دیر بود ، نمی‌توانست توبه کند . حدود پنجاه تا شصت سالش بود و دائم در ادارات بود ، بعد هم سرلشگر شد و هزار سوار زیر دستش بود اما در توبه کرد یعنی پشت به مال حرام و پشت به حکومت حرام و مقام حرام کرد و علیه‌السلام هم او را پذیرفت » . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ « السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ » ✅ ضربه بر سر علیه‌السلام 📝 آنچه از اخبار و کتب مقاتل به دست می‌آید این است که : از خاندان علیهم‌السلام آنچنان ضربت شدید و جراحت فوق‌العاده‌ای به سرشان رسیده که هیچ یک از اوصیاء و شهدای اولین و آخرین چنین ضربتی ندیده‌اند یا شنیده نشده است : ضربت علیه‌اللّعنة بر سر مبارک علیه‌السلام ضربت بر سر مبارک علیه‌السلام که آن جوان شجاع و دلیر را از پای درآورد . ضربتی که بنابر برخی روایات علیه‌اللّعنه بر فرق مبارک علیه‌السلام زد ، به طوری که فَسَقَطَ مَخُّ رَأْسِهٖ عَلیٰ کِتْفِهِ چنان ضربت شدید بود که مغز مبارکش روی شانه اش ریخت . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ ⚰ تعمیر قبر "عمه‌سادات" 👤 عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد هاشم خراسانی می نویسد : عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود : جد امی من جناب آقا سیدابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی علم الهدی منتهی می شد ، و سن شریفش بیش از 90 سال بود ، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت . شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند : به پدرت بگو : به والی بگوید : میان لحد و جسد من آب افتاد ، و بدن من در اذیت است ، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند . دختر به سید عرض کرد ، ولی سید از ترس اهل تسنن ، به خواب اعتنا ننمود . شب دوم دختر وسطی سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، ترتیب اثری نداد . شب سوم دختر کوچک سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، باز ترتیب اثری نداد . شب چهارم خود سید حضرت رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : چرا والی را خبردار نکری ؟! سید بیدار شد ، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت . والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند ، به دست هر کس قفل درب حرم مطهر باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند ، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.صلحاء و بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند ، قفل بدست هیچکس باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچکدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم.حرم را خلوت کردند ، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است ، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند . وقت نماز که می شد سید بدن مخدره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت . بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد ، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند ، سید بدن را دفن کرد . و از معجزه ی این مخدره این که ؛ سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد . و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید . دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود ، نام او را سید مصطفی گذاشت . آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت ، او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود ، و فعلا هم آقا سید ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است . در «معالی» این قضیه را مجملا نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است :«فنزل فی قبرها و وضع علیها ثوبا لفها فیه و أخرجها، فاذا هی بنت صغیره دون البلوغ و کان متنها مجروحه من کثره الضرب»«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود ، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده ، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 👈 در خرابه آشوب شد . آن ملعون ازل و ابد بیدار شد و گفت : چه خبر است ؟! چرا نمی گذارند بخوابیم ! به او گفتند : یک دختر دوسه ساله بهانهٔ بابایش را گرفته است . شاه است دیگر ، وقتی امر می کند ، این احمق ها باید امرش را اطاعت کنند ! شاه گفت : سریع سر بریدهٔ پدرش را ببرید تا ساکت شود . 👈 کجای دنیا سر بریده به دیدن بچه اش رفته ؟ چه صاحب خانه ای ! صاحب خانه سه سالش است . چه مهمانی ! تک انسان عالم است . خوش به حالت دختر ! خدا به تو توفیق داد که این سر بریده را به بغل بگیری . « يا أبتاهُ ! مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي » بابا ! من الآن وقت یتیم شدنم بود ؟ من که حالاحالا بابا می خواستم . بابا ! شب عروسی ، پدر باید چادر سر دختر کند . تو با سر بریده به دیدن آمده ای ؟ چه کسی محاسن تو را به خون سرت رنگین کرد . بابا ! با من حرف بزن . « یا أبَتاهُ ! مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَرِيدَيْكَ » . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 👈 من این بچه رو غسل نمیدم ! صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 🔴 « يا أباه‏ ! من ذا الّذي خضّبك بدمائك ؟ » 💔 سر را از درون تشت برداشت درحالی‌که او را در بغل خود گرفته ، می‌فرمود : « پدرم ! چه کسی تو را به خون‌هایت خضاب کرده است ؟ 💔 آه پدرم ! چه کسی رگ گردنت را قطع کرده است ؟ 💔 پدرم ! چه کسی مرا در کودکی یتیم نموده است ؟ 💔 پدرم ! چه کسی بعد از تو باقی است تا به او امید داشته باشیم ؟ 💔 پدرم ! دختر یتیمی چون من ، چه کسی دارد تا بزرگ شود ؟ » { دخترى رنجور اگر بيدار شد خواب ديد و تشنه‌ى ديدار شد چون به ديدارم سپارد جان پاک در خرابه گنج را بسپر به خاک } از سروده‌ی آیت الله العظمی وحید خراسانی از مصیبت حضرت رقیّه، در خرابه‌ی شام، منتخب طريحی، ج۲، ص ۱۴۰-۱۴۱. 👈 به نقل کتاب مصباح الهدی، ج۳، آیت الله العظمی وحید خراسانی صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ عليه‌السلام فرمودند : قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَینِ وَ لَوْ کانَا کافِرَینِ قرائت کردن قرآن از روی مصحف از عذاب پدر و مادر می‌کاهد گرچه آنان کافر باشند . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی
﷽؛ علیه‌السلام 👈 در یکی از شهرهای ، شخصی از دوستان اهل‌البیت علیهم‌السلام ثروت فراوانی داشت ، هر سال در مجلس عزای علیه‌السلام بر پا می‌کرد و مال زیادی صرف می‌نمود ، و در روز و شب سفره می‌انداخت و فقراء و بیچارگان را اطعام می‌کرد ، تا آنکه نزد از او سعایت کردند و چون دشمن اهل‌البیت بود ، دستور داد او را حاضر کردند ، وی را دشنام داد و امر کرد که او را بزنند و اموال او را مصادره نمایند . 👈 تمام اموال او را گرفتند ، چون رسید و توانایی بر پا کردن مجلس عزا را نداشت بسیار ناراحت شد . 👈 زن صالحه‌ای داشت گفت : برای چه ناراحتی ، چرا گریه می‌کنی ؟ 👈 پاسخ داد : چون نمی‌توانم عزای آن حضرت بپا کنم . زن گفت : ناراحت نشو ، خویش را به شهری دور ببر و به اسم بفروش و پول آن را خرج عزاداری نما . 👈 آن مرد خوشحال شد ، سراغ جوانش آمده ، حکایت را بیان کرد ، آن جوان گفت : من خود را فدای می‌کنم . پس آن مرد جوانش را به شهری دور برد و او را در معرض فروش قرار داد . 👈 مردی جلیل القدر و نورانی را دید ، به او فرمود : چه اراده با این جوان داری ؟ گفت : او را می‌فروشم . آن بزرگوار بدون چانه زدن او را خرید . 👈 آن تاجر با خوشحالی به شهر خود باز گشت و به خانه رفت و جریان را برای زن خود نقل می‌کرد که جوان از در وارد شد . پدرش گفت : مگر فرار کردی ؟ گفت : نه ، گفت : برای چه آمدی ؟ 👈 جوان گفت : آنگاه که تو رفتی گریه گلویم را گرفت . آن بزرگوار به من فرمود : چرا گریه می‌کنی ؟ گفتم : برای فراق آقایم ، چون خوب مولایی داشتم به من نهایت احسان می‌نمود . 👈 آن بزرگوار فرمود : تو غلام او نیستی بلکه فرزند او می باشی . گفتم : ای سید و آقای من ! شما کیستید ؟! فرمود : من آنم که پدرت به خاطر من تو را فروخت . ناراحت نباش ، من تو را به پدرت بر می‌گردانم . چون برگشتی به او بگو : والی اموال تو را با زیادی همراه با احسان و نیکویی فراوان به تو برمی گرداند . آنگاه مرا برگردانید و از چشم من غایب شد . 👈 در این گفتگو بودند که درب خانه زده شد ، چون درب را گشودند شخصی گفت : امیر شما را می‌خواهد . 👈 چون آن مرد نزد امیر حاضر شد ، از او تجلیل کرد ، و عذر آورده ، و طلب حلیّت نمود، و هر چه از او گرفته بود با اضافاتی رد نمود ، و گفت : ای مرد صالح ! در تشکیل مجالس عزای علیه‌السلام کوشش کن ، من نیز هر سال ده هزار درهم برایت میفرستم . 👈 جناب علیه‌السلام را دیدم ، به من فرمودند : آیا اذیت می‌کنی کسی که عزای من را بر پا میکند ، و اموال او را می‌گیری ؟! هر چه از او مصادره کرده‌ای برگردان ، وگرنه به زمین دستور می‌دهم که تورا با اموالت فرو برد ، دراین کار تعجیل کن پیش از آنکه بلا بر تو نازل شود . و به برکت آن حضرت من و خانواده و بستگان و رفقایم همه هدایت یافتیم و شیعه شدیم . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐