هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
📝 اسرای کربلا چه روزی از کربلا به سمت شام حرکت کردند ؟
📖 طبق نقل کتابهای تاریخی و مقاتل ، کاروان اسراء کربلا در روز یازدهم محرم از کربلا حرکت کرده و در روز دوازدهم به کوفه وارد شدند و در روز نوزدهم محرم از کوفه به سوی شام حرکت کردند و در روز اول صفر به شام وارد شدند
#منبع پایگاه عرفان
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
🌷 وقایع شام عاشورا و آتش زدن خیمه ها
📝 از جمله مصائب سختی که به اهل بیت : وارد شد ، آتش زدن خیمه ها به وسیله ی دشمن بود. این مصیبت سنگین را مقتل ابومخنف ، ارشاد مفید ، بحارالأنوار ، معالی السبطین ، مُثیر الأحزان ابن نُما و ناسخ التواریخ نقل کردند . [1]
📝 وقتی اهل بیت : با دیدن منظره ی اسب و یقین به شهادت امام علیه السلام پیدا کردند صدا به گریه و ناله بلند کردند ، عمر سعد با عصبانیت فریاد زد : « وَیلَکُم أکُبّوا عَلَیهِم فی الخیام وَ ضرِّموها ناراً وَ أحرِقوها مَن فیها » وای بر شما ، خیمه ها را به سر این گریه کنندگان فرو بریزید ، آتش در آن ها بیندازید و آن ها را با هرکس در اوست بسوزانید . سپس شمر فرمان داد آن چه در خیمه هاست غارت کنید . از طرفی دشمن خیمه ها را غارت کردند ، از طرف دیگر آتش به خیمه ها زدند .
📝 حمید بن مسلم میگوید : جمعیتی با شمر به خیمه ی حضرت سجاد علیه السلام در حالی که به شدت مریض بود و روی فرشی افتاده بود ، حمله کردند ، من دیدم فرش را از زیر پای حضرت زین العابدین علیه السلام کشیدند . به شمر گفتند این جوان مریض را نمی کشی ؟ من گفتم : شگفتا ، چه می کنید ؟ دست برداشتند، تا عمر سعد رسید ، فریاد زد : کاری به این جوان نداشته باشید .
📝 در هر صورت اهل بیت : از میان شعله ها فرار کردند و هر کدام به طرفی رفتند . ولی دشمن دنبال آنان می آمد و با تازیانه و گره نی به آن داغدیدگان حمله می کرد ، دستبند و گوشواره و خلخالشان را به غارت می برد ، و گوششان با کشیدن گوشواره پاره میشد . در چنین حال عجیبی ارشاد مفید صفحه ی صد و هشتاد ، می گوید : اهل بیت: که دیگر همه ی مصائب به آن ها هجوم آورده بود ، در حال فرار نزدیک کشته ها آمدند ، با دیدن آن بدن ها فریاد برداشتند ، لطمه به صورت زدند ، راوی می گوید : والله من زینب را فراموش نمی کنم که در آن حال برای ابی عبدالله علیه السلام می گریست و با صدای جان سوز و قلبی سوزان می گفت : « وا مُحمداه ، صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حُسینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماء مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک سبایا » ای حبیب خدا که فرشتگان آسمان بر تو درود می فرستند ، این حسین توست که در میان بیابان افتاده ، به خونش غلتیده، اعضایش قطعه قطعه شده ، دخترانت اسیر شدند ، نسلت را کشته اند ، باد بیابان بر آنان می وزد ، « بِأبی مَن أضحی عسکَرَهُ فی یَومِ الإثنَینِ نَهبا » پدر و مادرم فدای آن که یاران و سرا پرده ی جلالش را روز دوشنبه ، در ثقیفه به غارت بردند ، و خیمه هایش را واژگون کردند . پدر و مادرم فدای آن مسافر غریبی که امید بازگشت برای او نیست . پدر و مادرم فدای بدن چاک شده ای که جای درستی در بدن او وجود ندارد و برای معالجه و درمان کارش از کار گذشته است .
📝 پدر و مادرم فدای آن که جان من تنها، فدای او باد . پدر و مادرم فدای آن که غرق محنت بود تا جان سپرد. پدر و مادرم فدای آن که با لب تشنه شهید شد و محاسن شریفش به خون سرش رنگین شد و از محاسنش خون می چکید . پدر و مادرم فدای آن که جدّش پیامبر خداست . پدر و مادرم فدای آن که نوه ی رسول هدایت است . پدر و مادرم فدای محمد مصطفی و علی مرتضی علیه السلام و خدیجه ی کبری سلام الله علیها و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها سیده ی نساء .
📝 راوی میگوید : والله قسم ، دوست و دشمن به این حال گریه کردند ، سپس سکینه آمد خودش را روی بدن پدر انداخت ، گلوی بریده را به آغوش گرفت و رها نمی کرد . امّا « فَجتَمَعَ عِدَّة مِنَ الأعراب حَتي جَرّوها عَنه » عده ای از این اعراب جمع شدند و او را به زور از بدن پدر بزرگوارش جدا کردند .
#پی_نوشت
🍃 [1] - وقعة الطف، الإرشاد ، ج2 ، ص112 ؛ بحارالأنوار ، 45 ، ص58-60 ؛ معالی السبطین ، ج2 ، ص88 ؛ مثیر الأحزان ، ص77-78 ؛ ناسخ التواریخ
#منابع
#مقتل سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه تا مدينه
#نوشته حضرت استاد حسین انصاریان
✅ تعزیه خوانی
📝 سؤال : در برخی مناطق ، بهخصوص روستاها ، #مراسم_شبیه_خوانی برگزار می شود که گاهی اثر مثبتی در نفوس مردم دارد ، برگزاری این مراسم چه حکمی دارد ؟
📖 جواب : اگر مراسم #شبیه_خوانی مستلزم مفسده و مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشد و با توجه به مقتضیات زمان باعث #وهن_مذهب نباشد ، اشکال ندارد ، ولی در عین حال بهتر است ، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر #مصائب حسینی و #مرثیهخوانی برپا شود .
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
✅ مقدار مجاز خوردن تربت
📝 پرسش : آیا خوردن روزانه تربت به نیت شفا جایز است؟ مقدار آن چقدر باید باشد؟
📖 پاسخ : جایز است به اندازه یک عدس از آن را در نصف استکان آب حل کنند و گاهی به قصد استشفاء از آن تناول کنند نه هر روز.
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
﷽؛
🕌 راه دادن کودک به مسجد
📝 سؤال : آیا راه دادن بچههای کوچک به #مسجد کراهت دارد ؟
📖 جواب : #راه_دادن_بچه به مسجد اگر به گونه ای باشد که موجب #مزاحمت برای #نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را نجس کند ، مکروه است ، در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه مندی آنان به مسجد و نماز شود ، مستحسن و نیکو است .
savab-ziarat-emam-hosein.hasheminejad.mp3
4.4M
﷽؛
❤️ ثواب زیارت امام حسین "علیه السلام"
#حضرتاستادهاشمےنژاد
@Javanmardi_langarudi
azadar-asli-moharam.alimp3_.mp3
2.51M
﷽؛
✅ عزادار اصلی محرم
#حاجآقاعالے
@Javanmardi_langarudi
✅ روضه شب دوازدهم محرم ؛ مصيبت امام زين العابدين (علیه السلام)
📝 « امام علي بن الحسين عليهما السلام» ـ ملقب به «سجاد»، «زين العابدين»، و «سيد الساجدين» ـ در کربلا حدود 22 سال سن داشت .
📝 فرداي روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازههاي لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد ؛ و امام حسين (علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد . هر يک از قبايل کوفه و عرب ، براي آنکه خود را نزد «ابن زياد» عزيز کنند ، سرهاي مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند .
📝 آنگاه زنان و کودکان اهل بيت (ع) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسراي کفار به سوي کوفه بردند .
📝 چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر براي تماشا جمع شده بودند . زني از اهل کوفه که از بلندي بر اسيران مشرف بود پرسيد :
«شما اسيران کدام طايفهايد»
گفتند : «اسيران آل محمد»!
آن زن فرود آمد ؛ چادر و مقنعه و جامههايي آورد تا خود را بپوشانند .
📝 اينک ، حال امام سجاد (ع) را تصور کنيد ؛ از يک سو بيماري بر آن حضرت مستولي است ، تب و ضعف بر آن حضرت فشار ميآورد؛ از سوي ديگر غم از دست دادن پدر و برادران و عموها و عموزادگان قلبش را ميفشارد؛ از طرف ديگر سر بريده شهداء را در جلوي چشمانش دارد ؛ و از همه سختتر و دردناکتر اينکه ـ اين مظهر غيرت الهي ـ عمهها و خواهران خود را ميبيند که با آن وضع در معرض ديد خائنان و دشمنان هستند …
📝 پيش از ورود اسرا به دارالحکومه ، رأس مطهر امام حسين (ع) را در مقابل ابن زياد گذاشتند . وي عصايي از چون خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام ميزد .
📝 اين جسارت وي ، اعتراض بسياري از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» صحابي پيامبر (ص) و از ياران اميرالمؤمنين (ع) در جنگ صفين بود و در آن هنگام پيرمرد شده بود به عبيدالله نهيب زد :
«چوب خود را بردار ! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جاي چوب تو را ميبوسيد» و سپس شروع به گريستن کرد .
📝 ابن زياد گفت :
«اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شدهاي گردن تو را ميزدم» . زيد برخاست و در حالي که بيرون ميرفت گفت:«اي عرب! از امروز بنده شديد . پسر فاطمه را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد . به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار را به کار خواهد گرفت».
📝 ديگر از کساني که حضور داشت «انس بن مالک» بود که با ديدن سر مطهر امام (ع) و جسارت عبيدالله گريست و گفت :
«شبيه ترين مردم است به پيغمبر».
📝 سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند . وي هنگامي که امام سجاد (ع) را ديد پرسيد :«کيستي؟» فرمود : «علي بن الحسين».
📝 آن ملعون گفت : «مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟» امام فرمود : «برادري داشتم علي نام داشت. مردم او را کشتند». ابن زياد گفت:«خدا کشت» امام فرمود:«الله يتوفي الانفس حين موتها» ابن زياد خشمگين شد و گفت : «در پاسخ من دليري ميکني؟ او را ببريد و گردن بزنيد». پس حضرت زينب گفت:«اي پسر زياد! هر چه خون از ما ريختي بس است» و امام را در آغوش گرفت و فرمود:«والله از او جدا نميشوم. اگر ميخواهي او را بکشي مرا نيز بکش».
📝 ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت : «عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزادهاش کشته شود ! او را رها کنيد که با اين بيماري که دارد خواهد مرد»… امام سجاد (ع) سپس رنج سفر به شام و غم اسيري و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…
📝 روايت کردهاند که مردي بطّال و دلقک در مدينه زندگي ميکرد که به هزل و مزاح خود مردم مدينه را ميخنداند . وي روزي گفت: «علي بن الحسين مرا مانده و عاجز گردانده است ؛ چرا که هر چه تلاش کردم هيچ نتوانستم وي را به خنده افکنم».
📝 امام سجاد (ع) در محرم سال 94 (يا 95) هجري ، هنگامي که 57 سال داشت، با زهر يکي از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد .
📝 حضرت در اين ايام ، تمامي فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علي عليه السلام» - که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود – را وصي خود قرار داد و وي را «باقر» ناميد و امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود .
📝 سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود :
« تو را وصيت ميکنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که : زنهار ستم مکن بر کسي که ياوري بر تو غير از خداوند ندارد » .
📝 آوردهاند که چون حضرت (علیه السلام) وفات کرد، تمامي مدينه در ماتمش عزادار گشت و مرد و زن و سياه و سفيد و صغير و کبير در مصيبتش نالان شدند و از زمين و آسمان آثار اندوه نمايان بود .
👇👇👇
👆👆👆
👈الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون👉
#نکته
آنچه بايد بدان توجه فراواني داشت اينکه آن حضرت ، فقط در سفر کاروان امام حسين (علیه السلام) از مکه به کربلا ، و در روزهاي منتهي به عاشورا بيمار بود . راز اين امر هم آن زمان آشکار شد که تمامي فرزندان و اهل بيت امام (علیه السلام) ـ حتی علي اصغر شش ماهه ـ در روز عاشورا به شهادت رسيدند یا به سختی زخمی شدند .
هنگامي که «شمر» با اراذلش به خيمهها حمله کرد ميخواست آن حضرت را بکشد اما يکي از لشکريان دشمن به نام «حميد بن مسلم» ـ و نيز گفتهاند خود «عمر بن سعد» ـ بيماري حضرت را به شمر يادآور شد و با تلاش بسيار ، مانع از شهادت ايشان گرديد .
پس بيماري حضرت سجاد (علیه السلام) تنها منحصر به همان چند روز بود ؛ و زشت است براي شيعه اهل بيت (علیه السلام) که اين را نداند و از آن حضرت با القابي همچون « زين العابدين بيمار » ياد کند !
#منابع
1. شيخ عباس قمي ؛ منتهي الآمال ؛ با کوشش و تلخيص آيةالله رضا استادي ؛ قم : دفتر نشر مصطفي ، 1380
2. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلي الطفوف ؛ قم : منشورات الرضي ، 1364
3. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربي ، 1378
﷽؛
📝 چرا شمر این جانباز جنگ صفین در رکاب امام علی (ع) در نهایت قاتل امام حسین (ع) شد ؟!
📖 «شمر بن ذیالجوشن ضبابی کلابی» ، با کنیه «أبو السابغه» از افرادی است که دست خود را به خون امام حسین (ع) و یارانش آغشته کرد . در وصف ظاهری او گفتهاند که نشانههای بیماری برص در صورتش نمایان بود .
📖 امام حسین (ع) در واقعه کربلا ، او را پسر زن بُزچران (یَا ابْنَ رَاعِیَةِ الْمِعْزَى ) خطاب کرده است .
📖 با این حال ، او به ظاهر از اشراف کوفه بود و به طور طبیعی در حوادث مرتبط با کوفیان ، حضور داشت . در نهایت شمر توسط سپاهیان مختار کشته شد .
✅ حضور شمر در صفین و جانبازی او
📖 شمر از افرادی بود که در جنگ صفین در سپاه امام علی (ع) حضور داشت . او نه تنها در سپاه امام بود ، بلکه حتی در این جنگ جراحتهایی نیز برداشت . مجروح شدن شمر در این جنگ را بسیاری از منابع ذکر کردهاند :
مسلم بن عبدالله ضبابی گوید : «شمر نیز با ما [در سپاه امام علی(ع)] بود . ادهم بن محرز با وی مبارزه کرد و با شمشیر صورت شمر را زد . شمر نیز ضربتى به او زد اما ضربهاش اثرگذار نبود . پس شمر پیش یاران خویش بازگشت و آبى نوشید، آنگاه نیزهای گرفت و رجزخوان رفت و به ادهم حمله برد و با نیزه ، ضربهای محکم به او وارد کرد و گفت : این ضربه من در مقابل آن ضربه تو
با این حال نمیتوان در مورد نیت شمر از حضور در سپاه امام علی (ع) با قطعیت صحبت کرد . صفین ، جنگی میان سپاه شام و عراق بود ، بنابراین، شاید او به جهت تعصبات قوم و قبیلهای در این جنگ شرکت کرده و حتی شاید به پیروزی امید داشته و حضور در این جنگ را در راستای منافع خود میدانست. البته این امکان را نیز نمیتوان دور از نظر داشت که او در آن مقطع، واقعاً و قلباً هوادار امام علی (ع) بوده ، اما بعدها طوفان حوادث اثری از این دلدادگی باقی نگذاشت .
✅ شمر و واقعه کربلا
📖 به طور قطع و یقین ، شمر در واقعه کربلا و در مخالفت با امام حسین (ع) نقشی بسیار برجسته داشت .
📖 او هنگام بیعت کوفیان با مسلم بن عقیل ، رویکرد تخریبی خود را آغاز کرد و در مقطعی همراه تعدادی دیگر ، بر فراز بام آمده و خطاب به یاران مسلم بن عقیل میگفت : « اى مردم کوفه ! از خدا بترسید و بر فتنهانگیزى شتاب مکنید و اتحاد این امت را از میان مبرید . سواران شام را به اینجا نکشانید که پیش از این مزه آنرا چشیده اید و شوکت ایشان را آزموده اید .
📖 پس از حضور امام حسین (ع) در عراق و در خواست بازگشت از طرف حضرتشان و اندک ملایمتی از طرف عمر بن سعد ، این شمر بود که ابن زیاد را تحریک کرد تا خواسته امام حسین (ع) را رد کرده و امام را میان بیعت و جنگ در تنگنا قرار دهد .
📖 ابن زیاد ، شمر را همراه نامهای به سمت عمر بن سعد فرستاد و دستور داد که یا از امام بیعت بگیرد و یا او را بکشد و اگر عمر بن سعد از این کار خودداری کرد ، شمر جایگزین او و فرمانده سپاه کوفه گردد .
📖 در نهایت شمر فرمانده سمت چپ سپاه کوفه شدو در بسیاری از گفتارها و جدالهای لفظی شرکت داشته و در این بین، به امام حسین (ع) و سپاهیانش نیز اهانتهایی کرد .
📖 در برخی از نقلها ، شمر کسی بوده که سر امام حسین (ع) را از تن جدا کرده است و حتی برخی از منابع این قول را مشهورتر دانستهاند .
📖 او پس از قتل امام حسین (ع) ، فرمان کشتن امام سجاد (ع) - که در بستر بیماری قرار داشت - را نیز صادر کرد . مردى از اصحاب شمر گفت : سبحان الله ! آیا باید جوان کم سن و سالى را که جنگ هم نکرده است بکشیم ؟ در این هنگام عمر بن سعد دخالت کرده و گفت : متعرض این زنان و این بیمار نشوید .
📖 پس از واقعه کربلا ، او تعدادی از سرها را به سمت کوفه برد همچنین ابن زیاد ، او را به همراه تعدادی دیگر مسئول بردن اسرای کربلا به شام کرد و او از کسانی بود که اسراء را به شام، نزد یزید بردند .
📖 اما در اینکه چرا شمر - این جانباز جنگ صفین - به قتل امام حسین(ع) در کربلا دست زد ، نکتهای قابل بررسی است . کشتن امام حسین (ع) ، عملی نبود که شخصی بتواند با اندک گمراهی بدان دست بزند و یکروزه چنین رویکردی را برگزیند .
📖 در این زمینه بد نیست که بدانیم او مدتها قبل از عاشورا و در زمان حکومت معاویه از فرهنگ شیعی فاصله گرفته بود و در همین راستا او از افرادی بود که با گزارشهای خود زمینه شهادت حجر بن عدی و یارانش را فراهم آورد .
📖 مدتی بعد او نقش اصلی را در شهادت امام حسین (ع) بر عهده داشت و البته همچنان خود را ظاهر الصلاح نشان داده و در صدد توجیه رفتار ظالمانه خود بود :
ابواسحاق سبیعی میگوید : «شمر همراه ما نماز میخواند و پس از نماز ، دستانش را رو به آسمان گرفته و میگفت : خدایا ! تو شریف هستی و شرافت را دوست داری ، تو آگاهی که من شریف هستم ! پس مرا ببخش ! به او گفتم : چگونه خداوند تو را ببخشد در حالیکه در قتل پسر پیامبر (ص) نقش داشتهای ؟!
👇👇👇
👆👆👆
گفت : وای بر تو ! چه باید میکردیم ؟! اینها (فرماندهان) دستوری به ما دادند و ما با آن مخالفت نورزیدیم. اگر با آنها مخالفت میکردیم، سرنوشتمان از شتران آبکش بدتر بود» . بدیهی است که این بهانهها مجوّز انجام چنین جنایتی نبود و بنابر حدیث نبوی «لا طاعة فی معصیة الله» چنین اطاعتی مردود و باطل بود .
📖 این عمل شمر نشان از این دارد که عمل صالح - حتی جانبازی در رکاب امام علی (ع) – به تنهایی نباید موجب غرور افراد شود؛ چون هیچ تضمینی در رستگاری دائمی فرد وجود ندارد. ایمان و اعتقاد شمر – حتی اگر از روی فهم و یقین هم بود – در نهایت مغلوب دنیاپرستی و منفعت طلبی او شد و به همین دلیل، او خواستههای نفسانی را بر خواست الهی مقدم داشت و به بدترین جنایت دست زد.
📖 در قرآن نیز از اینگونه افراد یاد شده که پس از دیدن آیات و معجزات الهی ، مجدد از شیطان پیروی کرده و در مسیر گمراهی قرار میگیرند :
«و خبر آن کسى را براى آنان بخوان که آیات خویش را بدو ارزانى داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان شد .
#حضرت_استاد_انصاریان
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🔎💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🔍