eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
911 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) چون کارگر آن جا که کند کار به وقتش من آمده ام سوی تو این بار به وقتش در صحن اتاقم غزلی گفتم و دیدم انگار میسر شده دیدار به وقتش سهمم بشود گندم گنبد چو کبوتر گر باز کنم پیش تو منقار به وقتش هر وقت به مشهد بروی خلق بگویند در نزد طبیب آمده بیمار به وقتش تا دیده شود عاقبت و چیده شود گل دل کنده ز هم صحبتی خار به وقتش سلطان که رضا شد به گداهاش بگویید صدبار نه، سویش برو یک بار به وقتش_ _مانند شب سیِّ صفر که لب انگور؛ یک بوسه گرفت از دهن یار به وقتش چون مادری است این پسرش نیز برایش؛ هی قصه ی کوچه شده تکرار به وقتش هی رفته به این سو و سپس رفته به آن سو گشته است سپس دیده ی او تار به وقتش چون کرب و بلا نه، که پسر سرزده این بار بر جسم پدر آمده انگار به وقتش از روضه ی درحجره که گفتیم، بگوییم از روضه ی باز در و دیوار به وقتش وقتی که به پهلو همه پهلو زده بودند دیوار و در و آتش و مسمار به وقتش مخصوصا اگر شیشه ای و ضربه پذیر است ای کاش که نازل بشود بار به وقتش ترتیب ندارد چه بخواهی چه نخواهی روضه برود برسر بازار به وقتش بعدش برود کوچه ی لبریز یهودی از روضه ی بازار به آزار به وقتش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) مدی در خاک ایران، خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد چون به هرجایی که باریده ست باران، سبز شد خواستم دورت بگردم در خیابان رضا تا که گفتم السلام از دوور میدان سبز شد در خیابانِ رضا پشت چراغِ قرمزش بارها تا هشت خواندیم و خیابان سبز شد بارها دیدم که مادر از زیارت آمد و تاک پیر خانه ی ما در زمستان سبز شد گندم پس مانده های کفترانت را شبی ریختم در سفره دیدم صبح از آن نان سبز شد روضه ی انگور می آمد به گوشم من خودم در شب سی صفر دیدم که ایوان سبز شد *** دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد *** در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛ راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد *** سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛ هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود *** از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب در میان علقمه عباس از بس تیر خورد پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛ در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) نم نم کنار حجره دربسته میرسید کم کم به قتلگاه خودش خسته میرسید مانند شخص مار گزیده به پیچ و تاب فریاد یا جواد چه پیوسته میرسید پهلو به خاک حجره که از درد میگذاشت آهی به یاد پهلوی بشکسته میرسید از کام تشنه و جگر پاره پاره اش انگار حرف روضۀ سر بسته میرسید این جسم خسته زیر سم اسبها نرفت اما صدای حملۀ یک دسته میرسید خواهر نبود یار برادر شود ولی یک خواهری به مقتلی آهسته میرسید اینجا جواب زمزمۀ یابنیی از... یک نوجوان ز پشت درِ بسته میرسید اما صدای یا ولدی بی جواب ماند هرچند صوت یک پدر خسته میرسید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) زهر کاری شده و شعله به پیکر اُفتاد لاله ای خشک شد و سوخت و پرپر اُفتاد چقدر سخت شده تا که به حُجره برسد تا درِ خانه یِ خود رفت و مکرر اُفتاد بسکه از فرط عطش لب به لبِ خود می زد شعله بر بال و پرِ هرچه کبوتر اُفتاد ناله می کرد خدایا جگرم می سوزد نوحه می خواند ولی از نفس آخر اُفتاد گریه می کرد به حالش در و دیوار که باز یادِ لبهایِ تَرک خورده ی اصغر اُفتاد یادِ آن خنجر خُشکیده که بر نیزه نشست به رُخِ سوخته اش دیده ی مادر اُفتاد یادِ طفلان یتیمی که به شام آوردند یادِ آن شعله که از بام به معجر اُفتاد خیزران،کعبِ نِی و خنده تبانی کردند تا که خاکستر و آتش سرِ دختر اُفتاد نیزه داران و اسیران همه دیدند زِ بام سنگباران شد و پشت سَرِ هم سَر اُفتاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) هر چند ناتوان شدی اما ز پا نیفت ای هشتمین عزیز، عزیز خدا نیفت می ترسم آن که در بریزد به پهلویت باشد ز پا بیفت ولی بی هوا نیفت کوچه به آل فاطمه خیری نداشته دیوار را بگیر و در این کوچه ها نیفت مردم میان شهر تماشات می کنند این بار را به خاطر زهرا بیا نیفت دامان هیچ کس به سرت سر نمی زند حالا که نیست خواهر تو پس ز پا نیفت تکه حصیر خویش از این حجره جمع کن اما به یاد نیمه شب بوریا نیفت ای وای اگر به کرببلا بوریا نبود راهی برای دفن شه کربلا نبود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) از دل کفر تا که بیرون زد همه دیدند عبا به سر دارد گاه بر خاک کوچه می‌افتد زیر لب ناله از جگر دارد کوچه‌ها را یکی‌یکی طی کرد عرق سرد از جبین می‌ریخت عطر زهرا به کوچه می‌پیچید گل اشکش که بر زمین می‌ریخت راه خانه نداشت فاصله‌ای راه کوتاه، شد چه طولانی خسته بود و نفس‌نفس می‌زد رفت تا خانه با پریشانی با چه زحمت به خانه‌اش آمد همگی آمدند استقبال خم به ابرو نداشت با اینکه... در دل کوچه رفته بود از حال خادمی گفت با پریشانی زردی چهره‌ی شما از چیست؟ با نگاهی به خادمش فرمود نگرانم نباش چیزی نیست از درون سوخت و صبوری کرد تا غلامان همه غذا خوردند تا طعام همه تمام شود منتظر ماند و سفره را بردند همه‌ی عمر این چنین زهری دل تاریخ هم ندارد یاد تا که از حجره‌اش همه رفتند ناله کرد و بر زمین افتاد نتوانست بهر آتش دل از زمین ظرف آب بردارد هیچ کس درد او نمی‌فهمد از دلش مجتبی خبر دارد بسکه در حجره‌اش به خود پیچید کمرش مثل مادرش تا شد ناله‌ای زد کجایی ای پسرم چشم بر هم زد و دری وا شد آمد از راه کودکی گریان سر او را گرفت بر دامن گفت بابا منم جواد شما جان مادر سخن بگو با من پسرم! هست آرزوی پدر که بیاید پسر به بالینش گریه کن بر غم علی اکبر که نشسته پدر به بالینش جد ما را میان کرب و بلا دشمن بی‌حیا مکرر کشت در دل علقمه شهیدش کرد در کنار علی اکبر کشت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) وقتی عبا را بر سر خود می‌کشیدی بند امید عالمی را می‌بریدی خوردی زمین دیگر نشد برخیزی از جا دیدم سوی دیوار خود را می‌کشیدی هربار می‌افتادی و می‌گفتی ای کاش آه ای عصای پیری من می‌رسیدی وقتی میسر نیست تا باشد جوادت ای کاش می‌شد تا عصایی می‌خریدی با جمله‌ی ای وای مادر بین کوچه آه از نهاد هر گزاره می‌شنیدی از درد می‌پیچی به خود تنهای تنها چشم تو مانده سوی در با ناامیدی خاکی شده سر تا به پایت بین حجره حالا شدی مانند آن راس شهیدی... ابن شبیبت را صدا کن روضه‌ای خوان آن روضه‌ای را که گریبان می‌دریدی بر روی نی خورشید و پای نی ستاره روضه بخوان از دختر بی‌گوشواره از آن تن بی‌سر به روی خاک صحرا روضه بخوان از ناله‌ی گودال زهرا روضه بخوان از تیغ و از نیزه شکسته از آنکه روی صفحه قرآن نشسته روضه بخوان از زخم‌های پیکر او از ساربان و تنگی انگشتر او 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) سلام و درود خدا، ای رئوف به روح بلند شما ای رئوف شهنشاه ایران ما، ای رئوف علیّ بن موسی الرّضا، ای رئوف بده تو عطای زیادی به من بگو« فَادخُلی فی عِبادی» به من من آن آهوی خسته‌جان توأم که از گرگ‌ها در امان توأم پناهم بده، میهمان توأم ببین در حرم نوحه‌خوان توأم مرا چشم‌های تو مجذوب کرد مرض‌هام را ناگهان خوب کرد تو با نوکرت همنشین هستی و شهنشاه و شاه‌آفرین هستی و به انگشتر دین، نگین هستی و جواز قبولی دین هستی و در اینجا پر زائرت می‌شوی سه‌جا یاور زائرت می‌شوی من آن زائرم که پرم سوخته دلم مثل شمع حرم سوخته به تو فکر کردم، سرم سوخته برای تو شاه کرم سوخته تو را از مدینه کجا می‌برند؟ بدون جوادت چرا می‌برند؟ اگرچه تو در عرش نامت رضاست شه ارتضایی، مقامت رضاست قعودت رضا و قیامت رضاست سکوتت رضا و کلامت رضاست رضایت نده زهر آبت کند شرارش به قلبت اصابت کند وجود تو لبریز از سم که شد دلت گر گرفت و پر از غم که شد توان تنت ناگهان کم که شد و در کوچه‌ها قامتت خم که شد میفتی به‌یاد همان مادری که در کوچه شد یاس نیلوفری به حجره رسیدی، جوادت رسید علی اکبر تو به‌دادت رسید برای وداع و عیادت رسید در آن لحضه آقا به‌یادت رسید حسینی که بالاسرش شمر بود به‌جای علی‌اکبرش شمر بود نکش خنجر ای شمر بالاسرش نَبَر دشنه‌ات را روی حنجرش ببین می‌دود سمت تو خواهرش تو نشنیده‌ای ناله‌ی مادرش؟ حسین مرا تشنه ذبحش نکن چو قصّاب با دشنه ذبحش نکن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) گفتی بساط گریه برایت بپا کنند با گریه یاری دل خون شما کنند گفتی که در وداع برادر نوا کنند گاهی میان گریه برایت دعا کنند تاقت نداشت خواهرت انگار بیش از این از تو شنیده بود غم یار پیش از این با اینکه هیچ لشگری از دشمنان نبود با اینکه هیچ نیزه و تیرو سنان نبود با اینکه هیچ تیر سه شعبه میان نبود با اینکه هیچ نامه ای از کوفیان نبود تاقت نداشت خواهرت از تو جدا شود تاقت نداشت بر غم تو مبتلا شود میکرد التماس تمام برادران گاهی سفارشی ز برادر به خواهران گاهی که داشت ناز و نوازش به دختران میگفت کربلا چه گذشته به مادران انگار ماجرای حسین است و زینب است عالم به پیش دیدهمعصومه چون شب است با اینکه نور دیده او بیسپاه نیست با اینکه در محاصره یک خیمه گاه نیست با اینکه پیش روی رضا قتلگاه نیست با اینکه بر حرم ز حرامی نگاه نیست تاقت نداشت خواهرت ای قبله گاه طوس یکذره دور از تو بماند براه طوس طاقت نداشت،قافله را روبراه کرد یکسال صبر کرد ولی عزم راه کرد جمع برادران خودش را سپاه کرد آخر عبور از وسط قتلگاه کرد شد داغدار ماتم هجده برادرش در خون تپیده دید سپاهی برابرش هر داغ را که دید سخن جز رضا نگفت هرگز کسی به خواهر تو ناسزا نگفت او را کسی کنیز در اینماجرا نگفت وقتی به قم رسید بجز از خدا نگفت شکر خدا که معجر او دست کین نخورد شکر خدا که کعب نی از مشرکین نخورد اما امان ز خواهر مظلومه حسین وای از حجاب دختر معصومه حسین آه از نگاه همسر مغمومه حسین داد از فغان مادر مصدومه حسین پهلو شکسته کرب و بلا را که دید و رفت دشمن به زور زینب او را کشید و رفت آقا ترا به حجره در بسته کشته اند کی با سر بریده دل خسته کشته اند جد ترا به سینه بشکسته کشته اند بر روی سینه اش همه بنشسته،کشته اند زهر جفا کجا و سر نیزه ها کجا دشت بلا کجا و دیار رضا کجا آمد جواد تا که به زانو نهد سرت بوسید روی ماه ترا تا به حنجرت دستی کشید بر همه اعضای اطهرت خونین ندید در وسط حجره پیکرت اینجا اگر پسر به کنار پدر رسید در کربلا پدر به کنار پسر رسید با زانو آمده به کنار پسر پدر خود را کشانده تا به جوار پسر پدر گویی که آمده به مزار پسر پدر صورت گذاشت روی عذار پسر پدر خون را گر فت از گلویش تا نفس کشد با جسم پاره پاره پری از قفس کشد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام رضا (ع) افتاده‌ای بر روی خاک و پر نداری جز دیده‌ی تر مونسی دیگر نداری آنقدر غربت می‌چكد از جسمت آقا ناخواسته می‌گویمت مادر نداری مانند شمعی سوختی در آتش زهر در آن‌چنان هرمی كه خاكستر نداری وقتی كه بال و پر زدی بر خاک گفتم صد شكر اینجا در برت خواهر نداری در زیر گل‌ها پیكرت مدفون شد آقا گویا به جز گل پیكری دیگر نداری اینجا همه هستیِ‌شان مال تو آقاست ثروت تویی، سرمایه‌ای بر هر نداری یعنی نباشند اهل غارت مردم طوس بر تن كفن داری و غارت‌گر نداری 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر امام رضا (ع) به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است گره ها را سپردن دست یار آشنا عشق است بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است زیارت می کنم قبر شریفش را که این آقا برای دیدن زائر بیاید در "سه جا" عشق است بیاید وقت میزان و صراط و نامه ی اعمال بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است گدایی از کسی جز حق خجالت آور است اما اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است برای من که بی درد و ضعیف و بی کس و کارم رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است گره هایی به دست پنجره فولاد او وا شد بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌