eitaa logo
مسیر نوکری
2.6هزار دنبال‌کننده
880 عکس
660 ویدیو
166 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این دُرِ کلام خالقِ لَم یزلی در باره حب مرتضی نور جلی فرمود: که من خلق نمی کردم نار لَو اِجتمع الناس علی حُبِ علی https://eitaa.com/javdafshani
خدا نان شبم را یاعلی کن همه تاب و تبم را یاعلی کن در این دنیا و فردای قیامت بیا ذکر لبم را یاعلی کن https://eitaa.com/javdafshani
1. کلیات مشعل تابنده.mp3
15.46M
( فایل کامل ) علی آن مشعل تابنده با تشکر ازجناب آقای سید علی شجاعی که محبت نموده و این فایل را برایمان ارسال کردند https://eitaa.com/javdafshani
2. قسمت اول.mp3
3.55M
علی آن مشعل تابنده عدل سند زنده و ارزنده عقل دومین نورِ خدای قیوم که به عالم شده اول مظلوم در رهی دید زنی مَشک به دوش دلش از غُصه ی ایام به جوش در دل سوخته اش سوز و گداز با خدا داشت همی راز و نیاز کی خدایی که حکیمی و قدیر از علی داده دلم را تو بگیر آنکه سلطان زمین و زَمَن است غافل از حال یتیمان من است پیرزن مشک آب بر دوش داره ، مشک آبشو میبره طرفِ خونه ، اما زیر لب به امیرالمومنین ناسزا میگه ، امیرالمومنین صدای ناله ی این زن رو شنید ، دلش لرزید : این سخن تا اسدالله شنید دلش از غُصه ی آن زن لرزید لب گشود آن شهِ افلاک مقام گفت کِی بانوی غمدیده سلام دِه اجازت که در این جوش و خروش مشکِ آبت را بگیرم بر دوش اینا همه برای ما درسه ، پیرزن داره ناسزا میگه به آقا امیرالمومنین ، اما تا مولا میشنوه ، میاد جلو بهش سلام میکنه ، میگه پیرزن خسته شدی ؟ اجازه بده مشکِ آبت رو کمکت بیارم .. https://eitaa.com/javdafshani
3. قسمت دوم.mp3
3.87M
این سخن تا اسدالله شنید دلش از غُصه ی آن زن لرزید لب گشود آن شهِ افلاک مقام گفت کِی بانوی غمدیده سلام دِه اجازت که در این جوش و خروش مشکِ آبت را بگیرم بر دوش پیرزن گفت زهی مرحمتت خیر گردد ز خدا عاقبتت خدا عاقبتت رو به خیر کُنه جوان ، میخای کمکم کنی ؟ خدا خیرت بده مَشک بگرفت امامِ ذی جود ره سوی خانه ی آن زن پیمود پای در محفلِ ایتام نهاد میکشید آهِ دمادم ز نهاد کودکان گِردِ رخش جمع شدند همه پروانه ی آن شمع شدند وارد خونه ی پیرزن شد امیرالمومنین ، دید چند تا بچه یتیم یه گوشه ای نشستند ، رنگشون پریده ، اشکِ چشمشون جاریه ، اومد نشست کنار بچه یتیما ، یتیمارو روی زانوش نشوند ، اشکِ چشمشون را پاک کرد ، بچه ها را بوسید ، نوازش کرد کودکان گِردِ رخش جمع شدند همه پروانه ی آن شمع شدند شیرِ حق از رخشان ، گرد زدود اشک چشم همه را پاک نمود گلِ روی همه را می بوئید رخِ زرد همه را می بوسید آن نوازشگرِ خیلِ ضعفا گفت عزیزان من ، چی میخواهید ؟ گفتند : آقا گرسنه ایم .. آقا چندوعده است غذا نخوردیم ، علی ... علی... آن نوازشگرِ خیلِ ضعفا رفت بر جمله بیاورد غذا گفت که ای سوخته دلها بخورید لیک باید ز علی درگذرید علی رو حلال کنید ، از حال شما غافل بود علی ... به به ... تو این ماه رمضون ، نکنه بچه یتیمی کنار خونه ما باشه وگرسنه بخوابه ... آی تویی که میگی : من پیرو امیرالمومنینم ، نکنه خانواده ای باشه تو محله ی ما ، شب ها گرسنه بخوابند ... https://eitaa.com/javdafshani
4. قسمت سوم.mp3
3.51M
همه گفتند به آواز جلی که ای جوان ، از تو رسد بوی علی پس در آن حال به سوز و غم و شور کرد روشن اسدالله تنور فرمود : پیرزن ، من میروم تنور روشن میکنم ، تو بچه ها رو سرگرم کن ، برات نان بپزم ... دوده آتش شد از آن خانه بلند با خبر مردم همسایه شدند همسایه ها دیدند ، دود از خانه ی پیرزن بلنده ، تنور خونه ی پیرزن روشن شده ، خدا چی شده ؟ تنور خونه ای که ماه ها روشن نبوده ، امروز چی شده تنور خونه ی پیرزن روشن شده ؟ زنی آمد بسوی خانه ی او گفت برم ببینم خونه اش چه خبره ؟ زنی آمد بسوی خانه ی او دید آن محفل شاهانه ی ا و دید خونه ی پیرزن یه طور دیگریه ، امروز خونه اش یک حال و هوای دیگری داره .. امروز بچه هاش سرحالند ... گفت با مادرِ اطفال یتیم کیست در خانه ات این لحظه مقیم ؟ پیرزن کی تو خونه ات اومده ؟ امروز وضع خونه ات طور دیگری است گفت : دل گرچه به او باخته ام لیک اورا هنوز نشناخته ام صاحب حُسن و جمالِ حسن است پدرِ جمله یتیمانِ من است گفت : نمیشناسمش ولی خیلی مهربونه ... به به ، افتخار داریم پیرو این امیرالمومنین هستیم گفت : نمیشناسمش ، ولی از موقعی که تو خونه ام اومده ، وضع خونه ام عوض شده ، بچه ها مو نوازش میکنه ، برا بچه هام غذا آورده ، بچه هامو میبوسه .. صاحب حُسن و جمالِ حسن است پدرِ جمله یتیمانِ من است گفت حالا کجاست اون آقا ؟ بگو من برم ببینمش .. کیه ؟ آمد آن زن سوی مطبخ ، ناگاه چشمش افتاد به روی مهِ شاه .. یه نیگاه کرد ، دید این آقا امیرالمومنین است ، این علیِ .. https://eitaa.com/javdafshani
5. قسمت پنجم.mp3
4.53M
شد سراسیمه بسوی آن زن اشک میریخت همی بر دامن گفت که ای پیرزن بخت جوان این بود شاه زمین ، ماه زمان چطور نشناختی ؟ این ستم دیده ی ایام ، علیست پدر امت اسلام ، علیست علی علی علی .. چقدر نان برای یتیما بردی ، تورو نشناختن ، چقدر غذا برای بیوه زنا بردی ، تورو نشناختن .. اون پیرمردی که گوشه خرابه ناله میزد ، امام حسن اومد کنارش ... پیرمرد چیه ؟ چرا گریه میکنی ؟ گفت آقازاده ها ، هر شب یه آقایی بود برای من غذا میآورد ، اما الان چند شبه نیومده ، گرسنه ام ... اسمشو میدونی ؟ نه اسمشو به من نمیگفت ، هر موقع میگفتم آقا اسمتون چیه ؟ میفرمود : بنده خدا مشخصاتش رو میدونی ؟ ... فقط اینو بگم : وقتی وارد خرابه میشد ، خرابه روشن میشد ، در و دیوار بهش سلام میکردند یه وقت دیدند امام حسن داره گریه میکنه ... آقا قربونتون برم ، چرا گریه میکنید ؟ فرمود : پیرمرد اون آقا بابای من علی بود بزار این اشکت جاری بشه ، ان شاالله نجف کنار قبر امیرالمومنین ... تموم شد ، خوشا به حال کسانیکه فیض بردند ، یه جمله روضه بخونم و از همتون التماس دعا ... بگم یا علی ، یتیم نوازی میکردی ، علی با اون شجاعت ، علی که اول مرد جنگه ، علی که درباره اش آمده : لافتی الاعلی ، لاسَیف الاذوالفقار اما وقتی بچه ی یتیم میبینه زانواش میلرزه ، بگم یاعلی یتیم نوازی میکردی ، یا علی ای کاش می اومدی گوشه ی خرابه ی شام ... حسین ... https://eitaa.com/javdafshani
اون شبی که نازدانه ی امام حسین ، بهانه ی بابا گرفت ، عوض اینکه نوازشش کنند ، عوض اینکه آرامش کنند ، گفتند ، سر بریده باباش رو براش ببرید ... تا سربریده رو مقابلش گذاشتند ، زبان حالش اینه : ویرانه را بابا چراغان کردی امشب همچو علی ، یاد یتیمان کردی امشب بابا ، به قربان سرت میمیرد امشب دخترت بابای من ، بابای من ... https://eitaa.com/javdafshani