#زیارتنامه_حضرت_شاهچراغ
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#دستگاه_همایون
این زیارت نامه ، معمولا برای بسیاری از امامزاده ها خوانده میشود ، که جناب حیدرزاده آنرا در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (علیه السلام) بعد از سینه زنی ، اجرا کردند
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
السَّلامُ عَلَیکَ
اَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ
اَلطّاهِرُ الوَلِیُّ
وَالدّاعِی الحَفِیُّ
اَشهَدُ اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً
وَنَطَقتَ حَقّاً وَصِدقاً
وَدَعُوتَ اِلی مَولایَ وَمَولاکَ
عَلانِیَةً وَسِرًّا
فازَ مُتَّبِعُکَ وَنَجا مُصَدِّقُکَ
وَخابَ وَخَسِرَ مُکَذِّبُکَ
وَالمُتَخَلِّفُ عَنکَ
اَشهَد لی بِهذهِ الشَّهادَةِ
لِاَکونَ مَنَ الفائِزینَ
بِمَعرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ
وَتَصدیقِکَ وَاتِّباعَکَ
وَالسَّلامُ عَلَیکَ
یا سَیِّدی وَابنَ سَیِّدی
اَنتَ بابُ اللهِ المُؤتی مِنهُ
وَالمَأخوذُ عَنهُ
اَتَیتُکَ زائِراً ،
وَحاجاتی لَکَ مُستَودِعةً
وَها اَنَا ذا اَستَودِعُکَ
دینی وَاَمانَتی
وَخَواتیمَ عَمَلی ،
وَجَوامِعَ اَمَلی
اِلی مُنتَهی اَجَلی ،
وَالسَّلامُ عَلَیکَ
وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُه
#حرم_مطهر_حضرت
#احمدبن_موسی_شاهچراغ
( علیه السلام )
#دعا_خوانی_همایون
22/6/1394
@javdafshani
مسیر نوکری
#زیارتنامه_حضرت_شاهچراغ ( علیه السلام ) #استاد_حیدرزاده #دستگاه_همایون #دعا_خوانی_همایون @javdafshan
#یادآوری
جناب حیدرزاده ، چون اون زمزمه ی : « کربلای تو ، آخر دنیاست » را در #همایون اجرا کردند ، لذا تحت تاثیر همون آهنگ ، دعای بعد از آن ، که این زیارتنامه باشد هم در #فضای_دستگاه_همایون اجرا شده است ...
در شروع دعا کمی آواز بیات اصفهان احساس میشه اما در ادامه همایون بهتر خودش را نشون میده ، لطفا به بسم الله دقیقه سوم توجه بفرمایید و آنرا با بسم الله شروع دعا مقایسه کنید ...
@javdafshani
#یادگار_کربلا « شعر »
#مدح_امام_محمد_باقر
#روضه_امام_محمد_باقر
#نوحه_امام_محمد_باقر
#سخنرانی_امام_باقر
( علیه السلام )
کانال ایتا :
https://eitaa.com/javdafshani
کانال تلگرم :
https://t.me/javdafshani
9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گلچین_دعای_عرفه
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
در این دیار
آمده ام تا ببینمت
آیا نصیب می شود
آقا ببینمت ؟
#صحرای_عرفات
19/5/1398
https://eitaa.com/javdafshani
1. مناجات.mp3
5.09M
#گلچین_دعای_عرفه
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
در این دیار
آمده ام تا ببینمت
#صحرای_عرفات
19/5/1398
https://eitaa.com/javdafshani
#گلچین_دعای_عرفه
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
در این دیار
آمده ام تا ببینمت
آیا نصیب می شود
آقا ببینمت ؟
بهر وصال توست
حضورم درین دیار
باور کنید آمده ام تا ببینمت
( کی این آرزو به دلش نیست امام زمانش رو ببینه ؟ آقاجان : )
دلخسته تر
ز عاشق بیچاره ات منم
لطفی ز توست
گر من شیدا ببینمت
#آقا_جان
اِحرام عشق
بر تنِ رنجور من ببین
دارم امید ،
بهر مداوا ببینمت
( عرفات امید داشتم ببینمت ، ندیدمت ، توو حرم گشتم ندیدمت ، توو مِنا گشتم ندیدمت ، آقا برگردم ازمن سئوال میکنند ، حاجی امام زمانت رو دیدی یا نه ؟ آقام آقام آقام ... )
اِحرام عشق
بر تنِ رنجور من ببین
دارم امید ،
بهر مداوا ببینمت
#شاعر_حاج_محمود_تاری
( شب آخرمونه توو منا ، دیگه داری اثاث ها رو جمع میکنی ، بگی خیمه های مِنا خداحافظ ، عجب صفایی داره ، عرفات خداحافظ ، قربانگاه خداحافظ ، امام امشب چون شب آخره ، هر سال رسم اینه ، توو خیمه شب آخر نام مادر رو می برند ، آخه خیلی حاجی ها به من میگفتند ، فلانی ما توو مدینه نتونستیم گریه کنیم ، مدینه تا می اومدیم توو بقیع گریه کنیم ، نمیگذاشتند ، مدینه تا مقابل قبور ائمه می اومدیم هُلت میدادند ، من توو مدینه گفتم ، آی حاجی ها اگه این بار رفتید امام رضا ، حرم علی بن موسی الرضا ، خادما با پر نوازشتون میکنند ، میگن آقا خوش اومدید ، زیارتت قبول ، اونجا به امام رضا بگو آقا غریب میخوای بیا بریم مدینه ... جانم ، این نشونه یه دل سوخته است که بهت دادند ، دیگه هر موقع تصویر بقیع رو توو تلویزیون می بینی ، اشک توو چشمت حلقه میزنه ...
#صحرای_عرفات
19/5/1398
https://eitaa.com/javdafshani
2. حضرت زهرا س.mp3
10.9M
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مدینه عقده دل وا نکردم
مزار گمشده ، پیدا نکردم
#صحرای_عرفات
19/5/1398
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مدینه عقده دل وا نکردم
مزار گمشده ، پیدا نکردم
مدینه مدینه ... چی سوغات میآرن از سفر ؟ یه دل سوخته از مدینه آوردی ، مدینه توو کدوم کوچه مادرمون زمین خورد ؟ مدینه کجا مادرمون رو سیلی زدند ؟
اینجا به دنبال علی
زهرا دویده
از سینه ی مجروح او
خون می چکیده
هیج کسی امشب نباید آروم باشه ، همه باید ناله بزنند ، اون روز دوبار مادرتون توو مدینه زمین خورد ، یه جا بین درو دیوار زمین خورد ، یه جا توو کوچه ها زمین خورد ، اما هیچ کجا علی رو صدا نزد ، بین درو دیوار نگفت علی بیا کمکم کن ... آخه مگه میشه مرد توو خونه باشه ، برای زن ، مشکلی پیش بیاد ، مردش رو صدا نزنه ؟ بین در و دیوار صدا زد بابا ، بابا بلند شو ببین با دخترت چه میکنند ... توو کوچه های مدینه می زدنش ، جلو علی می زدنش نگفت علی کمکم کن ، یه بیت بخونم ؟
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد
نگاهِ دردناکش
بیشتر میداد آزارم
#شاعر_استاد_سازگار
هان ، نالت کجاست ؟ همه ی مجلس باید ناله بشه ، علی رو صدا نزد ، میدونی چرا ؟ تا حالا از خودت سئوال کردی چرا علی رو صدا نزد ؟ امشب من بهت میگم چرا علی رو صدا نزد ، چون به علی قول داد ، گفت یا علی صبر میکنم ، کجا قول داد ؟ اون روزی که از مسجد برگشت خونه ، یه نگاه کرد دید علی گوشه خونه نشسته ، زانواشو توو بغل گرفته ، رو کرد به امیرالمومنین ، گفت : « یَا ابْنَ اَبِی طَالِب ، اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِین » چرا مثل طفلی که توی رحم مادره نشستی ؟ زانوتو توی بغلت گرفتی ؟ مگه تو علی یِ خیبر نیستی ؟ علی شمشیرِ بُرانت چی شد ؟ تو اینجا نشستی ، حق فاطمه رو غصب کنند ؟ علی حیدر کرار از جا بلند شد ، شمشیرش رو برداشت ، فرمود فاطمه جان ، علی همون علی یِ ، شمشیره علی همان ذوالفقاره ، بلند شد پاشو از در خونه بیرون بزاره ، موذن صدای اذانش بلند شد ، الله اکبر ، روشو کرد جانب فاطمه ، فرمود فاطمه جان میخواهی این ندا بالای ماذنه ها باقی بمونه ؟ عرضه داشت بله یا علی ... فرمود فاطمه جان باید صبر کنی ، اینجا بود سیدا ، مادرتون سرش رو پائین انداخت ، گفت چشم یاعلی صبر میکنم ... دیگه تو کوچه سیلیش زدند به علی نگفت ، بین در و دیوار پهلوش رو شکستند ، علی رو صدا نزد ، توو کوچه های می زدنش ، علی رو صدا نزد ، شب از درد پهلو خواب نداشت ، اما علی رو صدا نزد ، جانم یاعلی یاعلی ... این زمان حیاتش بود ، دیگه میخواست علی از درداش با خبر نشه ، اما بعد حیاتش هم نمیخواست علی بدونه ، گفت علی منو شبانه غسل بده ، قربون این مادر برم ، مادر میشه امشب به پسرت مهدی بگی یه سر به خیمه ما بزن ، اینجا دارن روضه های منو میخونند ، مردم گریه میکنند ، ... علی جان منو از روی پیراهن غسل بده ، پیراهن منو بیرون نیار ، علی از درداش با خبر نشه ، اما رفقا گاهی اوقات ، حس لامسه کار چشم رو میکنه ... داشت بدن رو غسل میداد ، بابا به این زودی ها گریه نمیکنه ، اگه هزار هم بابا مشکل داشته باشه ، اما جلو بچه هاش گریه نمیکنه ، اما وقتی بابا گریه کنه همه گریه میکنند ، بچه های یه مرتبه دیدند بابا بلند شد ، سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی داره صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ...
اسماء دوید جلو ، آقا جان از فقدان فاطمه بی بی گریه میکنید ، حق دارید ، فرمودند نه اسماء ، دست از دل علی برداد ، اسماء هنوز بازوش وَرم داره ، آی ی ی ی ، شب آخرمونه ، به یاد اونهایی که بهتون التماس دعا گفتند ...
بگم یاعلی دستت رسید به وَرم بازوی بی بی ، طاقت از کف دادی ، بلند شدی ، سرت رو روی دیوار گذاشتی ناله زدی ، اما یا علی نبودی کربلا ... های جانم ، در آستانه مُحرم هستیم ها ... حسییین ... بگم کجای کربلا ؟ وقتی رسید بالا سر عباسش ، یه نگاه کرد دید دستاشو قطع کردند ...
باورنمیکنم ،
دستت جداشده ؟
سقای من چرا
فرقت دو تا شده ؟
تو را به حق حیدر کرّار
پاشو علَم رو از زمین بردار
تا بچه هام نرن سرِ بازار
#عباس :
اگه پاشی ، علی نمی میره
رقیه هم ، بهانه میگیره
#شاعر_حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی
نمیدونم چرا هر کجا نام حضرت زهرا هست نام اباالفضل هم هست ، آخه هردو علَمدار بودند ، یکی علمدار مدینه بود ، دستش رو با غلاف شمشیر زدند کوتاه کردند ، یکی هم علمدار کربلا بود ، یَاکاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجهِ الْحُسَینِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْنِ ( علیهالسلام )
#صحرای_عرفات
19/5/1398
https://eitaa.com/javdafshani