#یادآوری
معمولا هشتاد درصد دعاخوانی ، ترجمه و « توضیح جملات دعا » است ، و درصد بسیار کمی از گریز و روضه استفاده میشود ، لذا این #جملات_توضیحی را نباید دست کم گرفت ، چند نمونه تقدیم میشود :
@javdafshani
1. تمرین صلوات.mp3
802.3K
#تمرین_صلوات
#تمرین_بسم_الله
#استاد_حیدرزاده
قطعه جدا شده
برای تمرین و تکرار ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. ظلمت نفسی.mp3
914.4K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
ظَلَمْتُ نَفْسِي ... این خودش یه اعترافه ، میگی خدایا ، خودم ، خودم رو جهنمی کردم ، خدایا من گناهکارم ، خدایا من نادانی کردم ، خدایا تو بزرگی کن ، تو کرَم کن ، امشب منِ گنهکار رو ببخش ... یه بار دیگه با توجه بگو : ظَلَمْتُ نَفْسِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
3. دفع بلا.mp3
594.2K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ ... بیشتر از اینی که به ما نعمت داده ، از ما بلا دور کرده ، بگو خدا ممنونم از من بلاهارو دور کردی ... وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ ، وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَه ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
4. و الزمنی.mp3
562.4K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ أَلْزَمَنِي حُكْمُكَ وَ بَلاَؤُك ... حالا که اومدی امشب ، پشیمان اومدی ، ناامید نباشید ، هر کسی بیاد دستش رو میگیره ، لذا با توجه قلبی این فرازهای دعارو با من زمزمه کن : وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
5. و کم من.mp3
850K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ كَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَه ... وقتی میگی الهی ، جوابت میاد ، این دستت رو درِ خونه اش بلند کن ، خدای من ، بنده ی گنهکارت اومده ، بارم سنگین شده ، دیگه اشکِ چشم ندارم ، دیگه حال مناجات ندارم ... اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
6. ما هکذا.mp3
610.1K
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِك ، وَلاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْك ... بگو خدا من جز خوبی از تو سراغ ندارم ، تو همش به من کرَم کردی ، به من نعمت دادی ... وَلاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْك ... يَا كَرِيمُ يَا رَبِ ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
7. ومالک رقی.mp3
1.6M
#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
وَ مالِكَ رِقّى ... ای کسی که اختیارم به دست توست ، الان بخواهی نفَسِ منو قطع کنی ، می تونی ... وَ مالِكَ رِقّى ... يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى ... ای کسی که زِمامِ اختیارم بدست توست ... يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى ... ای کسی که می دونی من بیچاره ام ، می دونی من هیچی ندارم ، وقتی جانم رو گرفتی ، حتی این لباس بدنم را هم بیرون میآرن ، دیگه هیچی ندارم ، منی که اینقدر مغرور بودم ، وقتی بدنم رو روی سنگِ غسّالخانه میگزارن ، دیگه اختیار ندارم از این پهلو به آن پهلو بشم ... ای خدا ، میدونم ضعیفم ، امشب اومدم بگم ، به من رحم کن ... خدایا کمکم کن ، کمکم کن ، کمکم کن ... يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى ... یا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى ...
#هیت_ثارالله_قم
20/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#دوبیتی_شهادت
#سید_العابدین (ع)
شب شادی شب غم
گریه می کرد
به اندوهی دمادم
گریه می کرد
کتاب عمر او
تقویم روضه است
محرم تا محرم
گریه می کرد ...
#شاعر_میثم_مومنی_نژاد
@javdafshani
1. شلاق و زخم و.mp3
8.52M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شلاق و زخم و سلسله
از خاطرم نرفت ...
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
شلاق و زخم و سلسله
از خاطرم نرفت
شام و شراب و هِلهله
از خاطرم نرفت
( اِی ی ی ی ، اگه ناله داری بگم ... وقتی اون مردِ سرخ مو بلند شد ، توو مجلس یزید اشاره کرد ، به سکینه ... حالا با گریه ات به من بگو چه به سرِ امام سجاد اومد ؟ این دختر خودش رو انداخت توو بغل عمه ... عمه ، داغ بابا دیدم ، حالا باید کنیزی هم برم ...؟ حسییین ...
هیچ کجا بدتر از شام نبود ، سخت تر از شام نبود ، اما چی جیگر امام سجاد را می سوزوند ؟ فرمود ... این یه بیت زبان حالِ حضرته : )
خیلی به اشکِ ماتم ما
خنده شد ، ولی
آن نیشخندِ حرمله
از خاطرم نرفت ... ؟
وقتی تیر به گلوی ِ علی اصغر ما زد ، دیدم داره میخنده ، لذا وقتی « مِنْهال » آمد گفت : آقا مختار قیام کرده ، قتله کربلا را به سزای اعمالشون رسونده ، بهتون بشارت بِدم ... حضرت سرشو بلند کرد ، فرمود : « مِنْهال » حرمله را چه کردند ؟ ... آقا این همه قاتل داره کربلا ، شمرداره ، خولیه ، سَنانه ، اما شما سراغ حرمله رو میگیرید ؟ فرمود : « مِنْهال » آخه حرمله جیگر مارو آتش زد ...ای ی ی ...
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
امشب هرکسی هرچقدر آبرو درِ خونه ی اهلبیت داره ، رو دستش بگیره ، پرونده ی عزادری رو بگیر جلوی مادر ، بگو مادر ، یه امضا بزن ، بگو مادر امضای تو روز قیامت به دردم میخوره ، آی ی ی ...
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد ..
وصلش کنم به شام ؟ زینُ العابدین علیه السلام ، برای چی فرمود ای کاش مادر مرا نزائیده بود ؟ بگم برای چی ؟ حضرت می دید دارن عمه هاشو سنگ میزنند ، خواهراشو دارن تازیانه میزنند ... یه روایتی دیدم ، یه پیرزنِ نانجیبِ یهودی ، بالای پشت بام بود ، گفت این سرهای بریده مالِ کیه ؟ گفتند این حسین پسرِ علی یِ ... گفت همون علی که زد شوهرم را کُشت ، توو جنگ بدر ؟ گفتند آره همونه ... آنچنان سنگ از بالای پشت بام ... سرِ ابی عبدالله از بالای نیزه روی زمین افتاد ... زینُ العابدین گفت : ای کاش مادر مرا نزائیده بود ... دستاش توو غل و زنجیر بسته بود ، عمه اش را میزدند ، خواهراشو میزدند ... مدینه هم دستای علی رو بسته بودند ، جلو چشمش فاطمه اش رو میزدند ...
دلم بهرِ علی میسوخت
چون قُنفذ مرا میزد
نگاهِ دردناکش
بیشتر میداد آزارم
#شاعر_استاد_سازگار
هرچی زدنش ، هرچی به مادر زدند ، جلو علی یه ناله نزد ، با غلاف زدند ، ناله نزد ، ... کسی شنیده ، یه باربگه : علی کمکم کن ، فاطمه ؟ چون قول داده بود به امیرالمومنین ، گفته بود یاعلی صبر میکنم ، ... اون روزی که امیرالمومنین از مسجد برگشت خونه ، حضرت زهرا برگشت توو خونه ، دید امیرالمومنین نشسته ، زانواشو بغل گرفته ، گفت : « یَا ابْنَ اَبِی طَالِب ، اِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِین » چرا مثل طفلی که توی رحم مادره نشستی ؟ زانوتو توی بغلت گرفتی ؟ مگه تو علی یِ خیبر نیستی ؟ شمشیرِ بُرانت چی شد ؟ تو اینجا نشستی ، حقِ فاطمه رو غصب کنند ؟ امیرالمومنین بلند شد ، شمشیرش رو برداشت ، اومد از درِ خونه بیاد بیرون ، صدای موذن بلند شد : الله اکبر ... امیرالمومنین روشو کرد به فاطمه ، فرمود : فاطمه جان ، میخواهی این صدا بالا ماذنه باقی بمونه ؟ گفت بله یاعلی ، ... فرمود فاطمه جان باید صبر کنی ، اینجا بود سیدا ، مادرتون سرش رو پائین انداخت ، گفت چشم یاعلی صبر میکنم ... دیگه توو کوچه زدنش به علی نگفت ، بینِ در و دیوار پهلوش رو شکستند ، نگفت علی ... ، جلو چشم علی میزدنش ، نگفت علی ... حتی نه در زنده بودش ، بلکه وقتی ازدنیا هم رفت ، نمیخواست امیرالمومنین بفهمه ... چطور ؟ گفت یاعلی : منو شبانه غسلم بده ، موقعی که میخواهی غسلم بدی ، پیراهنم رو بیرون نیار ...نکنه نگاه علی به بدنِ مجروه مادر بیافته ... اما حسِ لامسه ، کار خودش رو کرد ، همچین که دستش رسید به بازوی وَرم کرده ، ... باباتون علی بلند شد ، سرش رو به دیوار گذاشت ، هی صدا می زنه : فاطمه فاطمه ...
فاطمه ی جوانِ من
جوانِ قد کمانِ من
اسماء اومد جلو ، آقا از فقدان بی بی گریه میکنید حق دارین ... شاید فرموده باشن : اسماء دست از دلِ علی بردار ... اسماء ، هنوز بازوش وَرم داره ... دستم رسید به وَرم بازو ...
#هیئت_ثارالله_قم
18/5/1401
https://eitaa.com/javdafshani
2. طلب مرگ.pdf
704.4K
#پی_دی_اف
#سند_روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
آیا امام سجاد ( علیه السلام ) طلب مرگ کردند ؟ فیالیتَ اُمّی لَم تَلِدنی و لَم اَکُن اسیراً یَرانی ... تحقیقی درباره فرمایشات : 1ـ امام سجاد ( علیه السلام ) 2ـ حضرت علی ( علیه السلام ) 3ـ امام کاظم ( علیه السلام ) 4ـ حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) 5ـ حضرت زینب ( سلام الله علیها ) 6ـ حضرت مریم ( سلام الله علیها ) و بعضی از آیات قرآن : فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ، إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ... پیشنهاد میکنم تا آخر مقاله را با دقت مطالعه بفرمایید ...
#پاسخ_به_شبهات
https://eitaa.com/javdafshani