eitaa logo
🌷♡جــــاویــدان شُــهدا♡🌷
149 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
433 ویدیو
4 فایل
﷽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊱ -بسـﻤ اللّٰه‍...🌻' ‌‌‌‌‌ ❈ رو؎ِ‌دیـوارِ‌دلَـم‌حَڪ‌شُـده‌‌بـٰا‌جُوهَـر‌اشڪ پـِسـر‌فـٰاطمِـه‌؏َـجِِل‌لِـوَلیِـڪَ‌الفَـرَج❥[] ‌‌‌‌ ❈ حضورشما = نگاه شـ❤ــهـید ‌ ‌‌{#ارتـــبــاط_با_خــادم_کانال} :🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥ [ @m__vesalii]
مشاهده در ایتا
دانلود
[ عکس ] 📜 شهید محمدرضا الوانی : ♦️ رضا در وصیت نامه شان خطاب به محمدقاسم نوشته است: محمدقاسم جان خودت را از مجالس تلاوت قرآن و اهل‌بیت (ع) دور نکن که خطبه پیامبر (ص) به ثقلین بود . سفارش دیگر همسر شهیدم دستگیری از مستمندان و نیازمندان است . او از محمدقاسم خواسته بود که: با مادرت مهربان باش و به مادرت وفا کن . سعی کن در مکتب شهدا و شهادت تلمذ کنی . راه پدر را ادامه بده . من هم دوست دارم تا اسلحه جهاد شهیدم را به دستان پسرش بسپارم و امیدوارم امام زمان (عج) ظهور نمایند . چرا که اهل‌بیت (ع) ناموس‌پرست هستند و اجازه نخواهند داد عمه سادات اینگونه به دست کفتارها بیفتد و حقیقتاً انتقام خون‌های ریخته شده را از کفار خواهند گرفت . ان‌شاءالله . راوی : همسر شهید ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] شب شهادت حضرت رقیه🖤 دستش سوخته 😢 بود ولی...🙃 ادامه در عکس👆🙄 🍁 🍁 🍁 @shad_shahaadat
[ عکس ] 🍄در این ... ⭐️آفرینش شهیـــ🌷ــــد 🍄تنهـا که ⭐️میلاد دارد امّا ندارد ...❌ 🌸 🌸 ولادت:۱۳۶۱/۱/۲🌸 شهادت:۹۵/۷/۷ 🌙 @shad_shahaadat
[ عکس ] خاص بودن یعنی: با بودن در مسیر بودن عطر را داشتن رنگ را داشتن اخلاص را داشتن مورد عنایت بودن تا در دام افتادن نه در دام دنیا و شیطان افتادن @shad_shahaadat
[ عکس ] 💥 🌀مانتو هر چقدر هم بلند و گشاد باشد... 🌀آخرش چادر نمیشه... میراث خاکی حضرت زهرا(سلام الله علیها)چادر هست❤️:)♡°.... 🌷 @shad_shahaadat
[ عکس ] ‍ ‍ ✅ " شهدا و امام حسین (ع)"... ♦️ یکے از بچه ها رو فرستاده بود دنبالم ، وقتے رفتم سنگر فرماندهے بهم گفت: دوست دارم شعر " ڪبوتر بام حسین (ع) " رو برام بخونے.. گفتم: حاجی قصد دارم این شعر رو برای کسی نخونم، آخه برای هرکسی کہ خوندم شهید شده، گفت: حالا که اینطور شد حتما باید برام بخونے هر چے اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخونم، زیربار نرفت، شروع کردم به خوندن : دلم مےخواد کبوتر بام‌حسین بشم من فدای صحن حرم و نام‌حسین بشم من دلم مےخواد زخون پیکرم وضو بگیرم مدال افتخـارِ نوڪری از او بگیرم ... همینطور ڪہ مےخوندم حواسم به حاجے بود. حال و هواے دیگه ‌ای داشت. صداے گریه‌ اش پیچیـد تو سنگر ... دلم میخواد چو لاله ای نشگفته پرپر بشم شهد شهادت بنوشم مهمان اڪبر بشم.. وقتے گلوله توپ خورد کنارش مهمون علی اکبر امام حسین (ع) شد، همونطوری کہ مےخواست ، اونقـدر پاره پاره کہ همه بدنش رو جمـع کردند تو یه ڪیسه کوچیک... 📚 به نقل از حاج علی مالکےنژاد شهید_حاج احمد_کریمی فرمانده‌گردان‌حضرت‌معصومه لشکر۱۷علےبن‌ابیطالب لبیڪ_یاحسیـــــن 📌کجاید ای شهیدان خدایی📌 @shad_shahaadat
[ عکس ] 📜 شهید حسین معزغلامی ♦️ دلگير کہ شدی اززمانہ تعطیل کن زندگی را برس بہ داد دلت... حرم اگرنیافتی شهدا هستند گلزارشان میشود مأمنی‌برای دلت... ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] 🌱 روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته سنگی روی پای احمد انداخت. با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و طلبکار شد. 🌹 احمد نزدیک آن جوان شد و گفت:" اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش." من که حسابی از کار احمد متعجب شده بودم به او اعتراض کردم. 🍃 احمد به من نگاهی کرد و گفت:" این برادر من است و یک روزی میرسد که همه ی ما زیر یک پرچم قرار میگیریم و آن روز به خاطر این اختلاف بیهوده چه جوابی به امام_زمان(عج) بدهم؟ . 🔸 راوی: علی مرعی 📚 منبع: کتاب ملاقات در ملکوت . 🌷شهید حزب الله احمد مشلب🌷 @shad_shahaadat
[ عکس ] در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. از آن روز بیشتر از قبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. 🌷 @shad_shahaadat
هدایت شده از GOMNAM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ویدئو ] ‏بی‌قرار ‎ را جز در وصال آرام نیست... 🍃 🕊 کانال زندگی به سبک شهدا @shad_shahaadat
هدایت شده از GOMNAM
🔸شما از طرف شهدا دعوت هستید این دعوت را رد نکنید به کانال شهدایی ما در لینک زیر بپیوندید🔸 مطالب ناب از شهدای عزیزمان همه و همه در لینک زیر👇👇👇 @shad_shahaadat @shad_shahaadat @shad_shahaadat @shad_shahaadat 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
[ عکس ] 🌱زنی آمده بود که پسر سوم اش را راهی جبهه کند. 📽 خبرنگار گفت شما که دو پسرتان شهید شده‌اند چرا رضایت دادید سومی هم برود. 🥀زن گفت ناراحتم چون پسر دیگری ندارم که به جبهه بفرستم... •°\ خبرنگار منقلب شد... آن زن، مادر ۳ شهید خالقی‌پور بود و آن خبرنگار ، مرتضی آوینی بود. ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[فرستاده شده از حݪاݪم کن حسین (ع)] [ عکس ] 📜 شهید مرحمت بالازاده ✅ مثل حضرت قاسم ♦️ شهید «مرحمت بالازاده» که در زمان ریاست جمهوری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ۱۳ ساله بود، در مراسمی خود را با مشقت به رئیس جمهور رساند و گفت: «آقا جان! حضرت قاسم(ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. 🌱هر چه التماسش میکنم، میگوید ۱۳ ساله‌ها را نمیفرستیم. اگر رفتن ۱۳ ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا میخوانند؟» 🌹بعد از بغض و اشک مرحمت و متأثر شدن رییس جمهور، ایشان مرحمت را در آغوش گرفت و رو به سرتیم محافظانش گفت: « آقای ... یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید». شهید بالازاده یک سال بعد، کمی بعد از شهادت مرادش، مهدی باکری، مهمان سفره حضرت قاسم شد. ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] خوشحال ترین مسافران قطار مبدا: ایستگاه دل کندن از دنیا مقصد: ایستگاه رسیدن به خدا جنگ مارا لایق خود کرده بود 🌷 @shad_shahaadat
[ عکس ] 📜 شهید بهروز مظفری نیا ♦️ برادرم حدود ۱۰ تا ۱۲ سال بود ڪه در نیروے قدس سپاه و در جوار سردار شهید قاسم سلیمانے فعالیت میےڪرد، ولے ما در مورد جزئیات اقداماتش ڪوچڪترین اطلاعاتے نداشتیم. شهادت آرزوے دیرینہ برادرم بود و می‌گفت: «می خواهم مثل شهید حججے شهید بشوم کہ پوزه آمریکا و اسراییل بہ خاڪ مالیده شود».👊 این شهید عزیز حقیقتا مثل فرمانده اش شجاع و باایمان و بخصوص با نیرو‌هاے تحت امرش مهربان بود و واقعا لیاقت داشت ڪه اینگونه در جوار فرمانده شجاع و با اخلاصش بہ شهادت برسد.🌹 آرزوی برادرم این بود ڪہ در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها دفن شود و خوشبختانه با هماهنگیےهاے صورت‌گرفته با تولیت آستان مقدس ڪریمه اهل‌بیت(س) و سپاه استان قم این امر محقق شد.😊 مهربان و خوش‌اخلاق بود و دست بہ خیر داشت؛ حتے وقتے ڪہ خستہ از مأموریت و ڪار برمی‌گشت اگر احساس می‌ڪرد ڪسی چہ پدر و مادر و چہ غریبہ بہ ڪمڪش نیاز دارند لباس از تن بیرون نمے‌آورد و بہ ڪمڪ و خدمت می‌شتافت.😊😍 📚 به نقل از برادر شهید ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] 🌹 میگفت: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم! آنکس که باید ببیند، می‌بیند. ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] متوجه ماه هم باشین! 🌙🌔 ((حاج محمد ابراهیم همت)) چشم از آسمان نمي‌گرفت. يك ريز اشك مي‌ريخت. طاقتم تاب شد. - چي شده حاجي؟ جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهميدم،‌ ولي بعد چرا. آسمان داشت بچه‌ها را همراهي مي‌كرد. وقتي مي‌رسيدند به دشت،‌ ماه مي‌رفت پشت ابرها. وقتي مي‌خواستند از رودخانه رد شوند و نور مي‌خواستند،‌ بيرون مي‌آمد. پشت بي‌سيم گفت «متوجه ماه هم باشين.» ‌پنج دقيقه‌ي بعد،صداي گريه‌ي فرمانده‌ها از پشت بي‌سيم مي‌آمد @shad_shahaadat
[ عکس ] ✅ شهید ناشنوا و لالی که با امام زمان(عج) ارتباط داشت! ♦️ اسمش عبدالمطلب اکبری بود. زمان جنگ توی محل ما مکانیکی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا مسخره‌ش می‌کردن،یه روز رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! ما هم خندیدیم ومسخره‌ش کردیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌ش کردیم! خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: ” بسم الله الرحمن الرحیم “ یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مردم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان (عج) حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 📚 به نقل از دوستان شهید ._._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] به دختر سه ساله‌ام ریحانه جان بگویید که دوستش داشته و دارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیه و آله و سلم) و دردانه سه ساله امام حسین (علیه السلام)واجب بود. خیلی دوست داشتم که دخترم ریحانه حافظ قرآن شود. اگر امکان داشت برایش محیا کنید. شهید مجتبی کرمی @shad_shahaadat
[ عکس ] شب را خبری نیست مــگر آهِ دل ما..! تا کے زِ فراقـش به خفا زار بِگرییـم ••●❥🌱❤️♕🌱❤️❥●•• @shad_shahaadat
[ عکس ] به گفته مادرش، مراقبه‌ها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، نمازشب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد . کسی که همه‌اش زمزمه یا حسین (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج ‌الحسین بود؛ کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین ‌شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید . "شهید محمدهادی ذوالفقاری" @shad_shahaadat
هدایت شده از GOMNAM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ویدئو ] 🎥 . 📞 اولین سالیست که نیستی ... گره به کار اربعینمان افتاده... . 🌷 @shad_shahaadat
[در پاسخ به کمی تا شهدا] [ عکس ] جواب غافلگیر کننده حضرت جعفر ابن محمد الصادق🌹(علیهماالسلام) در مورد ثواب زیارت کربلای حضرت حسین بن علی بن ابی طالب🌹(علیهما السلام) 😭💔 السلام علی الحسین🌹 و علی علی ابن الحسین🌹 و علی اولاد الحسین🌹 و علی اصحاب الحسین🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚💚💚💚💚 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 @shad_shahaadat
[ عکس ] *حسین عاشق امام حسین بود، این عشقش هم عادی و معمولی نبود. نمی تونم توصیفش کنم، واقعا نمی شه..* عشقی که از بچگی ریشه دوونده بود تو وجودش. این که شاعرا میگن *من از کودکی عاشقت بوده ام حسین...* این رو من واقعا در مورد حسینم دیدم. اصلا مسیر زندگیش یه جوری بود که هر روز نزدیک تر بشه به امام حسین. رفقاش معمولا همه امام حسینی بودن، ینی با هم تو همون تکیه جمع می شدن. بعدتر هم که رفتن جلسات مسجد حضرت مهدی (عج). از همون بچگی برا رفیقاش هر کاری می کرد. یادمه یکی از رفقاش رحمت خدا رفته بود. ینی تو آب غرق شد. حسین خیلی ناراحت بود. آروم و قرار نداشت. معمولا کارای تکیه رو با این رفیقش انجام می دادن. آخر سر هم طاقت نیاورد. یه گوشی داشت، بدون اینکه به کسی بگه رفت فروختش و واسه رفیقش مراسم روضه گرفت... 🌷شهیدمدافع‌وطن حسین ولایتی‌فر🌷 "به روایت مادر بزرگوار شهید" 🏴ما ملت شهادتیم🏴 🏴 ما ملت امام حسینیم🏴 @shad_shahaadat
[فرستاده شده از حݪاݪم کن حسین (ع)] [ عکس ] چہ مشتاقانہ نداسرمےدادید: سوے دیار عاشقان سوے خدا مےرویم بہ‌ ڪربلا مےرویم... و چہ عاشقانہ در مسیر ڪربلا، سر دادید! سفرتان بخیر _._._._._._._._._._._ @shad_shahaadat
[ عکس ] نام و نام خانوادگی : علی سلطان مرادی🌹 • تاریخ شهادت: ۲۲بهمن۹۳ • محل شهادت: سوریه شمال‌غرب‌درعا💔 ✅ مراعت کردن در شهید علی سلطان مرادی در تمام دوران خدمت خود در سپاه سعی کرد از بهترین ها باشد،👌 ولی هیچ وقت از بیت المال برای بهتر شدن مایه نگذاشت بلکه از تمام وجود خود مایه گذاشت بسیار به مصرف بیت المال حساس بودند☝️ به طوری که وقتی برای ماموریت داخل شهری با همکارانشان تردد می کردند اگر همکارش می خواست برای انجام کار شخصی مسیر را عوض کند به شدت مخالفت می کرد به حدی که می گفتن من را به محل کار برگردانید من نمی خواهم با شما همراه باشم ❗️ یا اگر ماموریت کاری یک روزه در شهرهای دیگر بود و می خواست خانواده را با خود ببرد از وسیله شخصی استفاده می کردند👌 و می گفتند اگر تنها بودم چون فقط برای کار بود ماشین اداره را میبردم ولی حالا که خانواده میبرم نمی توانم از وسیله بیت المال استفاده کنم.✅ ._._._._._._._._._._._. @shad_shahaadat