eitaa logo
جاذبه معکوس
166 دنبال‌کننده
43 عکس
67 ویدیو
10 فایل
کانال رسمی اشعار سپید آیینی سیدمجیدموسوی...
مشاهده در ایتا
دانلود
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ چرا کالیفرنیا اینگونه در آتش می‌سوزد؟ https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆وقتی چاووشی حدیث را هنرمندانه اجرا می کند و شعر زیبای شیخ بهایی را می خواند... ✅ دراین باره امام کاظم (علیه‌السّلام) می فرماید: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
این شعر اخلاقی اجتماعی با محوریت مولا علی(ع) و در فضای اعتکاف نوشته شده... اعتکاف می کنیم در خودمان تو را مست شوخ بهتر است از مستجدی که گل دسته به آب می دهد بخند خندق صورت بیشتر شکست می دهد تا کندن دور شهر قطع شده ایم از جنگل ارتباط یاران فصلی خیابان اجتماع طمع کرده بر طعم باید بفهمیم قیام ایستادن مردیست رو به دری یتیم که دهانش بوی خرما می دهد رکوع، امیری که بند کفش می بندد برای جنگ سجده، کسی که در چاه داد می زند تا بالا بیاورد روی خشکسالی نمازها که هیچ بارانی نمی چکد از کاسه ی شکسته ی قنوتشان تشهد، دختری سفید بخت کنار کعبه ای که ابر می سایند روی سرش با کِل ِ رعد سلام سری که پرچم است طوفان خداحافظی را در پهنای دشتی که افقش غش کرده در دل گودال همه چیز تکرار است هنوز کسی گلوی زمان را فشار می دهد ایمان ایمنی کودکیست که در چهارراه پژمرده می شود لای دسته گل ها و خدا بیشتر از نزدیک دور است در طاق های حباب شده ای که سه وعده دروغ ادا می کنند اعتصاب می کنیم در تو شاید برسد از راه روزه ای که رمز رمضانش می است در محراب مسجدی که کلاه از سر انداخته! بخند خندق صورت بیشتر شکست می دهد!... سیدمجیدموسوی. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
وقتی در سیزدهم آمدنت، به در اعتنا نمی کنی وقتی با خیبر دستهات در از ریشه می کنی وقتی با غدیر چشم هات در به در می کنی پس عجیب نیست روزی در از تو انتقام بگیرد!... سیدمجیدموسوی.
تقدیم به پدر،واژه ای کوچک ولی بی انتها... ((بلند بی مترادف!...)) واژه های بزرگ سطرها را گیج می کنند وقتی هر توصیف عجولانه ترین حرف است! # به قامت کوه ریشه در آسمان ، در فصل بی حرفی درختان,سبز آبیاریت می کرد نور سایه ات سایه بان ترین سایه بان ها وقتی چتر می شدی تگرگ نگاه ها را بارش نیش ها را از تو همیشه پناه می‌بارد! شب سجده ی خورشید است به تو! دستان خاکی ات تمیز ترین قلب دنیاست و بوی تو بوی گندم است بوی نان تازه، نامت علاج سرماهاست و هر اندوهی را ذوب می کند! # موجهابه یاریت می آیند مرواریدها نزول می کنند تا غمت را درصدف پنهان کنند و دریاست که تو را می فهمد وقتی در اعماق خود می سراید تو را # کوله ام را نبسته ام راه بی تو آه است تنها مگذار ساحل زده گانت را صبرکن هنوز آخرین موج را نچیده ای! هنوز حسرتیست به جان سخره ها صبر کن، بلند بی مترادف،پدر صبر کن... سیدمجیدموسوی. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
واژه های بزرگ سطرها را گیج می کنند وقتی هر توصیف عجولانه ترین حرف است! بلند بی مترادف، پدر در تقدیرت همین بس که روز علی،بزرگ خلقت الهی،آیینه حق نما، روز توست...💐 یاعلی.
21.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست بالای دست یکیست وقتی یک دست صدایی دارد با دوازده پژواک... کلیپ زیبای اسدالله با صدای محسن چاووشی... https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خطبه نامه حکمت برمودا مثلثیست حوالی کوفه و رضی کاشفی که به چاه رسید تنها یک سطل مبعوث شد برای ما که نمی فهمیم دیدن چند نسل بعدِ خطبه ی شمشیر را نامه نان حکمت خرما در خانه ی یتیم بلاغت جو زیر نمک را ! کم تر بریز آب این چاه املاح زیادیست که در گلوی ذهن مثل میخ به لباسی در شب رستگاری گیر می کند باید جوید وقتی کُره نقطه ایست زیر علامت تعجب از حرف های بی نقطه اش ! جمل صفین نهروان خط جام هایمان را کم کردند خط های پیشانی اش را زیاد تا سجده اش راه بیفتد سر از خانه ای بی سایه درآورد وقتی که سوار می کند کودکی را یا وقتی که به نماز جماعت نخل ها می آید و پیشانی به چاه می گذارد! تو جزیره ای آبی بودی در اقیانوس کویر مدام به کشتی کلمات سوارشان می کردی مدام از چشمه هایت سیرابشان شاید بفهمند آب را سراب قِی کنند که هنوز یوسفی در چاه ظلم در گلو تنهایی در چشم شِقشِقیه می خواند! صِیحه سُفیانی یَمانی حَسَنی بر مودا مکعبیست حوالی مکه !... سید مجید موسوی. https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی
▪️در غم لس‌آنجلس 👤تازه‌ترین سروده «افشین علا» در واکنش به آتش‌سوزی‌های شهر لس‌آنجلس در آمریکا این سرزمین که رونق و فر و وقار داشت شهری پرآب بود، در آتش چه‌کار داشت؟ یک‌باره از چه سوخت؟ چرا گشت چون خزان؟ این خاک غرق گل که شمیم بهار داشت ای مردمی که بار نخست است شهرتان از درد و داغ، تجربه‌ای ناگوار داشت بی‌شک جهنمی که شما را احاطه کرد بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت این آتش جهنده‌ی سرکش، نه از شما از حاکمان سرکش‌تان انزجار داشت شکر خدا که این شرر بی‌امان فقط با خانه‌هایتان سر ناسازگار داشت شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در چون سرزمینتان همه سو سایه‌سار داشت چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه هر کس گریخت خیل پرستار و یار داشت اما چه دید غزه‌ی مظلوم بی‌سلاح از لشکری که اسلحه‌ی بی‌شمار داشت در غزه نیز کودک لرزان خسته کاش همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت بر خطه‌ای که مثل قفس، تنگ و کوچک است راه نفس نماند که هر سو حصار داشت دیدید چند کشته اگر در کنار خویش در غزه هر تنی جسدی در کنار داشت باریکه‌ بود، در دل ویرانه‌ها ولی نعش عیان و گم‌شده، ده‌ها هزار داشت یک سال و نیم سوخت فلسطین و باختر با اهل غزه دشمنی آشکار داشت یک سال و نیم سوخت ولی دولت شما هر لحظه زخم بیشتری انتظار داشت چون آتشی که هست به دنبالتان هنوز با اهل غزه کینه‌ی دنباله‌دار داشت از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیار داشت کشتار کرد غاصب بی‌آبرو بسی با پولتان که در همه‌جا اعتبار داشت آری برای نسل‌کشی، راحت خیال از دولت شما به‌وفور دلار داشت از آستین غرب درآورد سر برون این اژدها که حنجره‌ای شعله‌بار داشت تا در حریق، شخم زند خاک غزه را گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت با خرج حاکمان شما بهر قتل‌عام از بمب‌‌های چند تنی کوله‌بار داشت از تکه‌های پیکر اطفال بی‌گناه صیاد صهیونیست به هر سو شکار داشت هر جا که پا نهاد چرا دولت شما از قتل‌عام، خاطره‌ای ماندگار داشت؟ حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟ ایران هم از قدیم، جراحات بی‌شمار بر تن ز حاکمان شما يادگار داشت یاد آورید از ستم دولت شما بر ملتی که ریشه و اصل و تبار داشت پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را در سر به قصد سیطره بر این دیار داشت در سربریدن و ترور و قتل‌عام نیز تکفیریان بسی به یمین و یسار داشت داعش به جان منطقه انداخت چون رتیل آری در آستین نه‌فقط پنجه، مار داشت جز شر ندیده‌ایم ز حکامتان ولی ایران نه با شما سر این کارزار داشت ما هم شریک درد شماییم چون‌که فارس از باستان به داد و دهش اشتهار داشت آموخت درس مهر و مدارا به آدمی سعدی که کاخی از سخن استوار داشت فرمود مردمان همه اعضای یک تن‌اند هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت قلب است بی‌قرار، اگر پا و سر شکست دست است غمگسار، اگر دیده خار داشت پس متحد شویم که تابان شود به مهر آیینه‌مان که این‌همه گردوغبار داشت درمان کنیم درد فلسطین خسته را خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت می‌خواهم از خدا که ز باران رحمتش ریزد به خاکتان که بسی برگ و بار داشت هم خانه‌های غزه برآرند سر ز خاک هم خانه‌‌ی شما که گل و سبزه‌زار داشت هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب هم امت مسیح که از کینه عار داشت https://eitaa.com/jazebemakous کانال رسمی