از دخترایی ک نسبت ب عشق مقاومت میکنن و در طولانی مدت به طرف مقابلشون علاقه مند میشن ، خیلی خوشم میاد>>>>
حداقلش اینکه فهمیدم روحیه حشره کشیم به باباجونم رفته
حداقلش اینکه فهمیدم یه میوه ای وجود داره ب نام"بکرایی"
حداقلش اینکه فهمیدم شیرینبیان مزه قهوه/مزه تف میده
حداقلآ خیلی زیاده_اون صدای احمقه درونم مشتاقانه دنبال حداقل های دیگست .
[باشد از این حداقلای دیگه]
با این حسابی که دنیا داره میچرخه فهمیدم جیره بندیمون رو تموم کردم بدون اینکه مقدارشو بدونم_احتمالا واسه همینه که دیگه فرصت خوشگذرونی بهمون نمیده .
[چطوری میشه دوباره این فرصتو شارژکرد؟]
با یکی بخاطره مهربونیش دوستم با یکی بخاطره ؛
باحال بودنش_تنذبودنش_خانم بودنش_قشنگ بودنش_خواهرانه بودنش_مشتی و رفیق بودنش و خلاصه با هرکسی بخاطره ی چیزی دوستم ، ولی تورو دوست دارم .
اکیپ۹ نفرمون بقدری کامله که نیاز به هیچ دغدغه ای ندارم ؛ ماشالا یکی صداش خوبه برامون میخونه شاد میشیم_یکی آشپزیش خوبه برامون غذا درس میکنه سیرمیشیم_یکی نقاشیش خوبه با طراحیاش قلبی میشیم_یکی تجربه دار ِ دیگه تو چاه نمیوفتیم_یکی غرور داره شأنمون حفظ میشه_یکی سر و زبون دار و پرروعه جایی کم نمیاریم_یکی عاطفیه نیازای عاطفیتو برطرف میکنه_یکیم کلا خاصیتش تنذ بودنِ که حوصلمون سرنمیره_یه چن نفریم درسشون خوبه نمره کم نمیاریم و خلاصه هرکدوممون ی جورایی باعث کامل بودنِ هم میشیم .
میخواید بهم بگید بیرون رفتنای با برنامه ریزی از بیرون رفتنای یهویی ، بدون غذا ، گوشی ، لباس درس حسابی و بدون برنامه ریزی بیشتر خوش میگذره؟ اگه اینجوری فکرمیکنید شما یه ادم تباهید .
[عکسی چیزی هم نگرفتیم ولی شما خودتون ی عکس از سینما در نظربگیرید]
صدها آشرشته در خون بغلتند گم نگردد "سیبزمینی+سسمایونز+گیشتیزوپیازچه" که دیروز خلقش کردم .