فقط یه بار دیگه دلم میخواست جرئت پیدا میکردم و حرفامو میگفتم ، فقط یه بار دیگه دلم میخواست احساساتمو بروز بدم ، فقط ی بار دیگه دلم میخواست اینی که الان هستم نباشم_ذهن و قلبم پر شده از قبرهایی که از کلمات برای خودم ساختم_باورت میشه درخواست درآغوش گرفتن هم برام ترسناکه؟
یکی نیست بگه آخه زن خر شدن و قید همه چیو زدن هم حدی داره ، تو دیگه پاتو فراتر از مرزها گذاشتی .
در حال حاضر انقدر همه چیز یهو داره اتفاق میوفته که یه دقیقه صبر کنید من میخوام پیاده شم .
من اینجا دارم از درد زیر پتو فرو میرم اونا اون بیرون دارن برنامه های بیشتری واسه بفنا دادن من میکشن .
[تنها راه نجات فرو رفتن به زیر پتوعه .]
نظریه نامحبوب ؛
این ۴۲۹ نفر فدای اون کسی که نمیاد و معلوم نیست تو کدوم خراب شدهایه .
راستشو بخواید الان نیازم دارم برم انقدر داد بزنم تو گوش یکی ک پرده گوششو پاره کنم و حرفایی بزنم که دیگه نشه درستشون کرد و بقولی پُلای پشت سرمو خراب کنم .
جزیرهبدونِ D
طبیعیه بعد ازاینکه هرکسی وارد زندگیمون میشه یه اثر از خودش بجا بزاره و تاثیری که تو_در بند بند وجود
دارم کم کم اون طلسم لعنتی رو میشکنم و از غار تنهاییم میکشم بیرون .
_زندگی هنوز قشنگیاشو داره اسماعیل .
غرور مثل خروس بی محل میپره وسط احساسات و گند میزنه به حرفایی که میتونه ترمیم بده رابطه های قشنگو ولی انقدر رشته رشته میکنه جیگر طرفینو که اصن نگم برات .
_نمیدونم کجارو میخواد بگیره که شخص ِ اول همهی رابطه هاست .
فکرکن یهو رکب بخوری بفهمی به جای ۲ تا دندون ۴ تا دندونت خرابه و بدجوری کیامرثی بشی .
نسخم ؛ وقتایی که درموردت میشنوم، یهو به فکرم میای ، عکسامونو میبینم ، خاطره هارو یادآوردی میکنم یا هرکاری میکنم/میکنن که باعث میشه به فکرت بیوفتم منو نسخ میکنه_دوست دارم باهات حرف بزنم ولی از حرف زدن باهات میترسم_کاش هیچ وقت اینجوری نشده بود .