هدایت شده از نهانگاهِ محو شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان اسمارتیز ها...
پناهگاهِ تیمآرستانیهآ"
داستان اسمارتیز ها...
هیچوقت فکرشو نمیکردم به خاطر یه مشت استمارتیز بخوام گریه کنم .
خیلی یهویی یاد سال دیگه افتادم
وقتی که باید برای همیشهی همیشه با دوستام ، همکلاسیام ، زنگ تفریحا ، خاطرههایی که با هم گذروندیم ، خندیدنامون ، تقلب کردنامون ، دعوا کردنامون و خیلی چیزای دیگه که عمیقا عاشقشونم خداحافظی کنم :(