فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جریانی جالب در فضای مجازی😳🤔
این روزها تعداد زیادی از ایرانیان که با رویای بهشت اروپا از کشور مهاجرت کرده بودند اقدام به پرده برداری از واقعیت دنیای خارج از ایران نموده اند.
🔸بهشتی که سالها برای جوانان ما ساخته بودند امروز به جهنم مبدل شده...
📌حیف است این کلیپ ها به دست مردم نرسد
#نیمه_پنهان_غرب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نوروز از کِی به ایران آمده؟
نکات جالبی را گفته
از جمله اینکه چند هزار سال پیش هم ایرانیان به هم می گفتند نوروز باستانی بر شما مبارک باد. 😂
#ایران
🌹 جنگ بود، دشمن تا نزدیکی شهر آمده و شهر در تیر رس توپخانه اش ،؛
در شهر مردم خود را آماده عید می شدند
شب ۲ فروردین بود که جوانان وطن و جوانان شهر عملیاتی را آغاز کردند تا شهر را از تیر رس دشمن دور نگه دارند..
رمز عملیات اعلام شد: یافاطمه الزهرا
چند روز نگذشت که بچه ها ۲۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک کشورمان را آزاد کردند...
🔹دیگر شهر در تیررس دشمن نبود ، عید نوروز بود ، شادی مردم دوچندان شد... هم شادی نوروز و هم شادی پیروزی...
مردانی رفتند تا شادی و امنیت را به مردم هدیه کنند؛ تعداد ۱۱۴۵ نفر از دلاوران شهر بازنگشتند و برای همیشه جاودانه شدند
🌹 فتح المبین ، برای همه رزمندگان ایران اسلامی نامی آشناست، اما برای مردم #دزفول آشناتر و همراه با یاد دلاورانش
🌹 هدیه به روح شهدای عملیات فتح المبین در فروردین سال ۱۳۶۱ ، صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
💠 #کانال_پلاک
#شهید_فریبرز_ناصری
شهید فریبرز ناصری که در اواخر عمر خود نام محمد را برای خودش برگزیده بود پسر دایی و پسر عمه ام بود که در این عملیات به درجه رفیع شهادت نائل شد.
#شهید_فریبرز_ناصری
هر چه از اخلاق خوب شهید محمد(فریبرز) ناصری بگویم کم گفته ام.
او بسیار خوش اخلاق و بذله گو بود.
به صله رحم مقید بود.
به بزرگان فامیل احترام بسیار زیاد قائل بود.
در عین برخورداری از مواهب مادی با فرمان امام خمینی برای دفاع از اسلام و انقلاب و کشور به جبهه رفت. برای اینکه بتواند خوب بجنگد دو بار در دوره عمومی آموزش نظامی شرکت جست.
هم رزم های شهید می گفتند در جبهه خطابه های آتشین در مناسبت های گوناگون برای تشویق هم رزم های خود داشته است.
در وصیت نامه شهید فرازهای جالبی وجود دارد.
#شهید_فریبرز_ناصری
شهید محمد (فریبرز) ناصری:
افسوس و صد افسوس که با او (امام خمینی) همسفر بودم ولی دیر او را شناختم.
محل شهادت: دشت عباس
نام عملیات: فتح المبین
تـاریخ تـولـد : ۱۳۳۹/۰۳/۱۵
مـحل تـولـد : تهران
سـن : ۲۱ سـال
سال شهادت: فروردین ۱۳۶۱
محل دفن: مزار شهدای امام زاده محمد(ص) کرج
#شهید_فریبرز_ناصری
1نام و نام خانوادگی شهید : شهید فریبرز (محمد) ناصری
تاریخ تولد : 1339/5/14
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : 1361/1/6
محل شهادت : جبهه دشت عباس
مزار شهید : امامزاده محمد (ع) کرجزندگی نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان سرشار از ایمان و عشق و فداکاری به حساب آورم. آنان با عشق به خدای بزرگ به معشوق خویش پیوسته، ما هنوز اندر خم یک کوچه هم نیستیم. (امام خمینی)
باز هم سخن از اصحاب فجر و نور دیدگان و عاشقان حسین(ع) که خانه به دوشانِ مهاجر و سنگرنشینان
قله های رفیع شهادت هستند آغاز می کنیم.
شهید فریبرز ناصری در سال 1339 در یک خانواده مذهبی و متعهد در شهر تهران چشم به جهان گشود و پس از دوران طفولیت وارد مدرسه ابتدایی تهران بزرگ شد و پس از آن در مدرسه راهنمایی شمس ادامه تحصیل داد، تا اینکه در سال 1355 به علت شلوغی و ازدیاد جمعیت و نیز یک سری مشکلات زندگی به شهرستان کرج نقل مکان کردند و جهت کمک خرج خانواده اش مجبور شد شبانه ادامه تحصیل دهد و روزها در کارهای متفرقه مشغول شود.
او با یک دنیا وقار و متانت و صبر و بردباری در برابر مسائل و مشکلات خم به ابرو نمی آورد اما منشأ اصلی این حرکت استکباری را شاه و دستگاه سر تا پا فسادش می دانست و به محض شروع اولین حرکت انقلاب اسلامی که از قم آغاز و سرتاسر خطة ایران را با شعار «الله اکبر و خمینی رهبر»، در بر گرفته بود، خود را به سیل خروشان امت حزب الله رساند و همراه با این حرکت سیل آسا که از مسجد و محراب آغاز می شد و روحانیت مبارز و خستگی ناپذیر پیشرو این قیام بود، او هم در اکثر تظاهرات و راهپیمایی ها و پخش اعلامیه های امام نقش فعالی داشت.
او هنگامی که امام را شناخت، واقعاً به امام عشق می ورزید و در وصیت نامه، از اینکه حضرت امام را دیر شناخته، اظهار تأسف و تألم کرده بود و به مردم توصیه می کرد که قدر چنین رهبر عالی قدر را بدانید که وجود حضرتش نعمتی است پس عظیم.
او براستی عاشق اسلام و امام و انقلاب بود و آنجه در توان داشت در این راه مضایقه نمی نمود و پس از پیروزی در 22 بهمن سال 1357 که به قول امام مان «انفجار نور بود» و خفاشان شب پرستی که تاب و تحمل نورافشانی انقلاب اسلامی ملت مسلمان و قهرمان ایران را نداشتند، شروع به توطئه چینی و ایجاد اختلال در روند حق طلبانه جمهوری نوپای اسلامی مان نمودند که ذکر همه این موارد از حوصله این گفتار خارج است و جهت خالی نبودن عریضه به یکی از مهمترین آنها که همانا تحمیل جنگی ناخواسته و نابرابر بر ملت مسلمان ما بود، اشاره ای گذرا و مختصر می نمائیم.
هنگامی که استکبار جهانی از مجموعة توطئه های داخلی خود برای وارد کردن ضربه اساسی بر حاکمیت اسلامی و انقلابی نهضت امام خمینی مأیوس می شود، به موازات یأس دشمن، حرکت جهانی انقلاب در جهت حمایت عملی از مسئله آزادی قدس و اخراج اسرائیل فعال و فعال تر می شود، دشمنان جهانی انقلاب اسلامی به موازات چنین یأسی زمینه های تجاوز خارجی را در شکل جنگی گسترده علیه جمهوری اسلامی، تدارک می بینند؛ اما عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
با هجوم تجاوزکاران بعثی، شیفتگان انقلاب اسلامی و سربازان روح الله بار دیگر از سنگرگاه مساجد (که از همین مساجد بود که رژیم خون آشام پهلوی را به زباله دان تاریخ فرستادند)، به عنوان پایگاه آموزش و تدارکات جبهه استفاده کرده و چنان درسی به صدام و صدامیان دادند که دیگر هوس تجاوز به سرزمین پیروان حسین(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت را نکنند. زیرا که پیروان حسین(ع) در مکتب خون، پرورش یافته اند و این موضوع را مغزهای علیل و ناتوان کاخ نشینان سرخ و سفید، توان تجزیه و تحلیل نیست.
آری! شهید ناصری از جمله خیل عظیم صف شکنان سپاه توحید بود که بلافاصله پس از تجاوز بعثیان تمامی کارهایش را رها کرد و پس از طی یک دوره آموزشی فشرده، در پادگان شهید باهنر کرج عازم کربلای خون رنگ جنوب شد و در هنگام عزیمت به جبهه، آخرین توصیه هایش این بود که در شهادت من لباس سیاه نپوشید و گریه و زاری نکنید و شاید یک ماه هم جنازه من به دستتان نرسد و این آخرین صحبت های من به شماست و رفت.
بعد از چندین ماه نبرد، مأموریت وی به پایان رسید، اما او به منزل تلفن زد و گفت: ای مادرم، من به خانه بر نمی گردم، تا آنکه جنگ تمام شود و برق کفر سرنگون شود و گام های استوار ظفرمندان لشکر اسلام به صحن و سرای اباعبدالله الحسین(ع) برسد. عملیات غرورآفرین فتح المبین از راه رسید و او در کنار هزاران دلاور رزمجوی اسلام، سیاهی شب را دریدند و دشمن زبون را کیلومترها عقب راندند و هزاران نفر از دشمن را کشته و زخمی و اسیر کردند.
شهید ناصری از شبانگاه تا سپیده دم ایثار و فداکاری از خود نشان داد و در طلوع فجر سپیده، معبود او را فرا خوانده بود و خیل عشاق در کنار سفره أباعبدالله الحسین در انتظار او و یارانش بودند. صفیر گلوله بعثیان، نقش بر زمینش کرد و در خون غلطید و جنازه پاک و مطهرش پس از یک ماه گمنام ماندن در معراج الشهداء، به دست خانواده اش رسید و در گلزار شهدای امام زاده محمد(کرج) به خاک سپرده شد.
به امید اینکه دو ملت مظلوم ایران و عراق هرجه زودتر از شر حکومت بعثی صهیونیستی صدام عفلقی رهایی یافته و با اتحاد و انسجام دو ملت مسلمان، جبهه ضد استعماری و ضد استکباری اسلام مستحکم تر شود.(ان شاءالله)
شهادت لاله را روئیدنی کرد شهادت جامه را پوشیدنی کرد
*
وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تَحسَبَنّ ألذین قُتِلوا فی سبیل اللهِ أمواتاً بَل أحیاء عِندَ رَبّهم یُرزَقون
(گمان مکنید کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده اند بلکه آن ها زنده هستند و در نزد خدایشان روزی دارند.)
و قاتِلوا فی سبیل الله ألذین یُقاتلونکم ولا تَعتَدوا إنّ الله لایُحِبّ ألمُعتَدین
(بجنگید در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند اما متجاوز نباشید که خدا متجاوزین را دوست ندارد.)
سلام و درود فراوان بر امام امت، خمینی بت شکن، امیدوارم که این سلام من به امام و رهبرم برسد
ان شاءالله.
من خودم را یکی از سربازان جانباز اسلام و قرآن می دانم و به همین دلیل هم، دارم بسوی جنگ با کفار حرکت می کنم.
آری! ای امام عزیز و ای رهبر کبیر انقلاب؛ بهترین دوران زندگی من از زمانی آغاز می شود که تو را شناختم و دیدم که چگونه به یاری خداوند و به دفاع از محرومین جهان و مستضعفین قیام کردی و ابرقدرت-ها و بت های زمان را ابراهیم وار درهم کوبیدی و اسلام را که دچار خموشی گشته بود، زنده نمودی، بخاطر همین هم خودم را یکی از سربازان کوچک تو می دانم که همان راه اسلام است
ای رهبر عزیزم! سوگند یاد می کنم، به جان زهرا(س) تا آخرین قطرة خونم و تا آخرین لحظة عمرم در راه تو که راه حسین شهید، آن سالار شهیدان است، در سنگر جبهه های حق علیه باطل با کفار جهانی بجنگیم و اگر خدا من را یک سرباز لایق دانست، شهادت را آگاهانه با تمام وجودم انتخاب و به استقبالش می روم.
سلام بر خمینی، درود بر شهیدان، آری درود بر امام که هم، زبان ملت های مستضعف است و هم قلبش برای محرومان و ستمدیدگان می تپد. افسوس که 21 سال از عمر من می گذرد و تمام عمرم را با خط امام آشنا نبودم و گناهائی را مرتکب شده، یعنی از نعمت هایی که پروردگار به من داده سپاسگزاری نکردم و بیشتر از همه از نعمت بزرگ رهبری و مرجع تقلید، روح خدا، خمینی بت شکن را توفیق نیافتم تا آن طور که باید در گفتارش تفکر کنم. و نیز سعادت نداشتم از نزدیک امام را زیارت کنم تا بیشتر بشناسمش، افسوس و صد افسوس که با او همسفر بودم ولی با ولایتش آشنا نشدم تا راه را از چاه تشخیص بدهم، اما اینک خوشحالم که با رضایت کامل و با تمام وجودم به امر امام عزیزم مجری هستم.
من این مرگ را که می دانم که نصیبم خواهد شد، از عسل هم شیرین تر می دانم، چون اطاعت از رهبری امام را یک امر شرعی و واجب می دانم و این وظیفه هر فرد مسلمانِ مکتبی است که از شهادت باکی نداشته باشد، زیرا شهادت سعادتی است که نصیب هر کس نمی شود. به هر حال امید زیادی برای شهادت دارم و همیشه در هنگام نماز خواندن آرزوی شهادت می کنم.
شهادت را یک افتخار می دانم، برای مکتبم، رهبرم، خانواده ام، دوستانم، خویشان و...و من پوزش می خواهم در اینجا چون در این موقع که اینها را می نویسم از شوق رفتن و قدم گذاشتن در آن یعنی پیوستن به لقاءالله، گاهی کلمات را تکراری می نویسم ولی تو را بخدا گوش بدهید این جمله را:
امام عزیز می گوید که «من خدمتگزار شما هستم»، خوب ما جه هستیم؟ و باز امام می فرماید که «چشم امید من به شما جوانان است»؛ ما هم که سربازان امام زمان هستیم او را تنها نخواهیم گذاشت و یار و یاور او خواهیم بود.
به امید آن روزی که رادیو اسلامی ایران مان اعلام کند: توجه، توجه، توجه کنید؛ هم اکنون پاسداران امام زمان(عج) با نایبش امام خمینی وارد کربلا و حرم امام حسین(ع) می شوند.
اما سخنی با شماها دارم؛ من به همة شماها وصیت می کنم مخصوصاً تو ای مادر! هرگونه افسردگی و نارضایتی و ناراحتی مطمئناً باعث عذاب روح من خواهد شد و حتماً خوشحال و امیدوار باشید.
مادرم! برای من مبادا گریه کنید، چون من شهید راه اسلام هستم و شهادت من شب دامادی من است، در شهادت من سیاه مپوشید، ماتم زده مباشید، عزا نگیرید چون غمگینی شما، اسلحه ای است در دست دشمن، اما شادی شما در مرگ من، عزای کفار و منافقین و جشن مسلمین است.
و تو ای پدر، اسماعیل خود را ابراهیم وار تقدیم خدا کردی و این مأموریت از جانب خداست، باید همه دوستان و خویشان مخصوصاً پدرم شاد باشند. هنگام خبر شهادت من، موقع عروسی مرا در نظر بگیرید و
آن گونه باشید که شهادت بهترین راهی است که یک شخص می تواند انتخاب کند که این سعادت را خدا نصیب من کرده است و من هم در آن راه، آگاهانه قدم گذاشته ام. بعد از نماز مرا دعا کنید تا خدا قربانیت را قبول کند.
اما شما برادرانم! کاظم، اکبر، قاسم، علی رضا؛ راه من را ادامه دهید تا پیروز شوید. پدر جان! من شرمنده ام که برای تو فرزند خوبی نبودم و نیز شرمنده ام که این را می گویم، چون که من هرچه دارم از آنِ توست. کتاب هایم را مقداری به بچه ها و بقیه را به بسیج بدهید. لباس هایم را به فقرا بدهید. در ضمن مقداری که طلبکاری و بدهکاری دارم، صورتش در نزد مامان می باشد، حساب کنید و ضمناً ختم مرا در مسجد المهدی خیابان بهار بگیرید و از همان جا تشییع کنید.
اما تو ای خواهرم، حجابت را رعایت کنید، چون حجاب زن سلاح آتشین است بر قلب دشمنان. زندگی را مثل حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه (س) ادامه دهید و مطالعه، زیاد کنید.
اما سخنی با دوستان و خویشانم! امیدوارم مرگ و شهادت من عامل حرکت و تحرکی باشد در راه اسلام و قرآن و امیدوارم که مرگ من در راه اسلام و قرآن، جوششی در جوانان به وجود آورد.
1- مراسم جشن شهادت من را خیلی ساده بگیرید و پول آنرا به خانواده های فقرا بدهید.
2- من در دنیا چیزی بجز چند کتاب ندارم که آنرا به کتابخانه المهدی بدهید.
3- اگر از طرف سپاه یا دولت خون بهایی به شما دادند، قبول نکنید و آنرا نگیرید.
4- مراسم جشن مرا در مسجد المهدی بهار بپا دارید و از همه شما می خواهم که مرا حلال کنید، چون من شماها را اذیت کرده ام. پدر جان! امیدوارم که بخاطر از دست دادن من غصه و افسوس نخورید و بدانید که شهادت حدّ نهایی تکامل یک انسان است و آمادة از دست دادن بقیه فرزندانمان نیز باشید، چون در راه خدا باید انسان از عزیزترین عزیز خود بگذرد.
5- اکبر جان! دیگر سفارش نمی کنم، با بچه ها کارکن و مسئولیتی را که داری به نحو احسن انجام بده و بچه ها را با خود به نماز جماعت و به نماز جمعه ببر و نیازی ندارد که بگویم در دعاهای توسل و دعای کمیل شرکت کنید.
از همه شما می خواهم با یکدیگر دوست و طبق فرمان امام عزیز، وحدت کلمه داشته باشید. امیدوارم که این انقلاب زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی(عج) باشد. به امید پیروزی تمام مسلمین در جهان بر همه کفار. سلام بر مهدی(عج)، سلام بر حضرت آیت الله امام خمینی و یارش آیت الله منتظری و دیگر یارانش.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ
(با کافران بجنگيد تا ديگر فتنه ای نباشد و دين، تنها، دين خدا شود.)
والسلام علی من التبع الهدی
محمد ناصری
عملیات فتح المبین- روز ششم فروردین 61 جبهه دشت عباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورزش در جبهه
ورزش صبحگاهی همراه با دو و نرمش که چاشنی این برنامه خواندن شعارهای حماسی و در نهایت شعارهای طنز ، به پایان می رسید .
نیروها بسته به شرایط زمانی و مکانی به شکل گروهان یا دسته ورزش صبحگاهی خود را انجام می دادند . این ورزش که با دویدن آغاز می شد حالت نظامی هم داشت به اصطلاح حرکت پا به گونه ای بود که ضربه پای چهارم محکم زده می شد . این یعنی طبل بزرگ زیر پای چپ .
لذا ریتم شعارها با نحو دویدن هماهنگ می شد و یک هارمونی زیبا بوجود می آورد . مضمون شعارها با استفاده از کلام الهی و روایات معصومین (ع) و سوژه های حماسی خوانده می شد.
#خاطرات #جبهه
حجاب اکنون خط مقدم شریعت است. برای پیدا کردن ستون پنجم اردوگاه طاغوت کافی است ببینیم چه کسانی عقبنشینی از این خاکریز سرنوشت را ترویج میکنند...
#حجاب
هزار سال به بهانهی عدالت و مصلحت و طریقت از اقامهی شریعت شانه خالی کردهاند و اکنون با بهانهی معیشت و شفافیت و اولویت از اقامهی شریعت شانه خالی میکنند...