eitaa logo
خاکریز
414 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
53 فایل
خاکریز، یک جبهه است جبهه‌ای برای کمک به تحلیل بچه‌های انقلاب، در حمله همه‌جانبه علیه دین، نظام و هیاهوهای رسانه‌ای ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Saeid2846
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥یک_داستان_یک_پند ✍طفلی از باغی گردو می‌دزدید. پسر صاحبِ باغ با چند دوست خود در کنار باغ کمین کردند تا دزد گردو را بیابند. روزی وقتی طفل گردوها را دزدید و قصد داشت از باغ خارج شود لشکرِ کمین‌کرده‌ها به دنبال طفل افتادند و طفل گردوها را در راه رها کرده و از ترس جان خود فرار کرد. آنان پسرک را در گوشه‌ای بن‌بست گیر انداختند و پسرک از ترس بر زمین چمباتمه زد و نشست و دست بر سر گذاشت و امان خواست. 🌹حکیمی عارف این صحنه را می‌دید که صاحب گردوها چوبی در دست بلند کرده و می‌گوید: برخیز! چرا گردوهای ما را می‌دزدی؟! طفل گفت: من دزدی نکردم. یکی گفت: دستانت رنگی است٬ رنگ دستانت را چگونه انکار می‌کنی؟ دیگری گفت: من شاهد پریدنت از درخت بودم... حکیم وارد شد و چند سکه غرامت به صاحب مال داد تا از عقوبت او دست برداشتند. 🌴حکیم در کُنجی نشست و زار زار گریست. گفت: خدایا! در روز محشر که تو می‌ایستی و من در مقابل فرشتگانِ توام، چگونه گناهان خود را انکار کنم با این‌که دستانم و فرشتگانت بر حقیقت و بر علیه من گواهی خواهند داد؟!! خدایا! امروز من محشر تو را دیدم، در آن روز بر من و بر ناتوانیِ‌ام رحم نما و با من در محاسبۀ گناهانم تنها و پناهم باش و چنانچه من بر این کودک رحم کردم و نجاتش دادم تو نیز در آن روز بر من رحم فرما و مرا نجات ده!!!
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست پسر یا شوهر؟ کدومش به دادشون رسید؟! نتیجه جالبی داشت
الان وقتِ داد زدن نیست
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود...   ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت، از شدت درد فریادی زد.   سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.   مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد، ماجرا را دید...   سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد:   "درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن آنگه که خارش خوری"   این سوزن منبع در آمد توست... این همه فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می‌اندازی؟!!   * درس اخلاقی اینکه؛ اگر از کسی یا وسیله‌ای رنجشی آمد بیاد آوریم خوبی‌هایی که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان، وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده، آن‌وقت تحمل آن رنجش آسان‌تر می‌شود...
خاکی که بر سرم ریخته‌ای را تربت سجاده‌ام کرده‌ام