eitaa logo
خاکریز
410 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
53 فایل
خاکریز، یک جبهه است جبهه‌ای برای کمک به تحلیل بچه‌های انقلاب، در حمله همه‌جانبه علیه دین، نظام و هیاهوهای رسانه‌ای ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Saeid2846
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴از میان میلیاردها ماه رمضان تاریخ ♦️امام خامنه ای: هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حالا بیست ماه، سی ماه، پنجاه ماه، شصت ماه رمضان را از دوره‌ی تکلیف تا آخر عمرمان در بین این مجموعه‌ی ماه رمضان‌های تاریخ [حضور] داشته باشیم؛ خب، همینها را قدر بدانیم. ♦️پارسال در همین ماه رمضان، کسانی بودند از دوستان ما و از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامِ از ما خواهیم بود، کدام نخواهیم بود؛ این ماه رمضان را قدر بدانید. ماه استغفار است، ماه توبه است، ماه تذکّر است، ماه توجّه به خدای متعال است، ماه عبادت است، ماه گریه است، ماه دل‌بستن به معنویّات است؛ گفت: بسا تیر و دی‌ماه و اردیبهشت‌ بیاید که ما خاک باشیم و خشت... 📚 بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۵/۰۳/۲۵ @jebhetarom
خاکریز
✍️ رمان #سپر_سرخ #قسمت_اول 💠 از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا خستگی یک شب طولان
✍️ رمان 💠 ذهنم هنوز درگیر نگاهش بود و برای فهم هر کلمه به زحمت افتاده بودم تا بلاخره حرف آخر را زد :«گروه‌های امدادی هم دارن باهاشون میرن. منم با ابوزینب میرم برا کارای درمانی، تو نمیای؟» ماشین‌ها به سرعت از کنارم رد می‌شدند و انگار هیچ‌کدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم :«آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد :«چند روز بیشتر نمیشه! شیفتاتو عوض کن، همین امروز بیا . ما فردا حرکت می‌کنیم سمت مرز زرباطیه.» 💠 از همان صبحی که مقابل چشمانم رفت، همیشه دلم می‌خواست محبتش را جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم کاری انجام دهم که راضی به رفتن شدم. نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشه‌ای می‌کشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند. 💠 از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی تنها از دوران آشنایی‌مان در دانشگاه پزشکی بغداد می‌گفت. اصلاً به روی خودش نمی‌آورد در این سال‌ها بین ما چه گذشته و شاید نمی‌خواست آزارم دهد که حتی نامی از برادرش نمی‌برد و با همان صورت سفید و چشمان روشنش تنها به رویم می‌خندید. 💠 همسرش ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانی‌اش در نبرد با می‌گفت و بین هر خاطره سینه سپر می‌کرد :« که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!» و از دریای آنچه او دیده بود، قطره‌ای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهادم و تازه دیدم در مرز زرباطیه شده است. 💠 صدها خودروی با آمبولانس و بیل مکانیکی همه به جبران محبت ایران برای ورود به صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با و بود. تنها سه سال از آزادی فلوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، و بودند که حتی از شنیدن نام‌شان کام دلم شیرین می‌شد. 💠 ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است. قرار ما شهر بود، جایی که خانه‌ها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن شده بودند. 💠 باید هر چه سریعتر کارمان را شروع می‌کردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، همه امکانات درمانی‌مان را مستقر کردیم. چند روز بیشتر از خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم. 💠 نزدیک مغرب و عشاء، از کمر درد همان کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد :«یاالله!» من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد :«مریضِ مرد نمی‌بینیم، نمیشه بیای تو!» 💠 ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر شیطنت با همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد :«یکی از موکب‌های برای شام دعوت‌مون کرده!» و نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوشش را درآورد و رو به من صدا رساند :«بلند شو بریم که رنگت پریده!» تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد می‌شدیم و همه حواسم به زیر پایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد. 💠 دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار می‌کرد تا انگشتری را از او قبول کند... ✍️نویسنده: @jebhetarom
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دقایقی از کنسرت خواب! 🔹ماکس ریشتر آهنگساز آلمانی در کنسرتی در آمریکا اثر ۸ساعته خود بنام "خواب" رو اجرا کرد! 🔹این کنسرت از ساعت ۱۰شب تا ۶:۳۰ صبح طول کشید و با حضور ۱۵۰نفر خوابیده در تخت‌خواب برگزار شد! @jebhetarom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نوجوانان برای مخاطبان خبرفوری حدیث می‌خوانند 🔹شما هم یک ویدیوی ۲۰ ثانیه ای از فرزندان زیر ۱۰ سال خودتون تهیه کنید و برای ما ارسال کنید👇👇👇👇👇 @AkhbareFori @jebhetarom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه عمر فکر میکردیم مرغ ها نمیتونند پرواز کنند اما انگار همش دروغ بوده😐 @jebhetarom
حاج قاسم هنگام افطار می‌گفت نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد می‌شود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است @jebhetarom
مقررات ماه رمضان قبل از انقلاب; ۱۳۵۰ بعد همین سلطنت طلب ها امروزه به مقررات روزه خواری تو ملا عام گیر میدن ! اینکه دیگه قانون شاهتون بوده! @jebhetarom
با سلام و احترام شماره کارت شهرستانی(طارم)، جهت واریزکمکهای نقدی برای "رزمایش سراسری "درطارم 6037691980076525 لطفا فرمایید. باتشکر- التماس دعا @jebhetarom
محرمانه ⭕️ ماجرای خواندنی توجه حاج قاسم به وضعیت آهوها @secret_file 🔹علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به ماجرای هولناک زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه به بهانه تنظیم تولید، در یادداشتی نوشت: 🔹روزی یکی از همرزمان نزدیک شهید بزرگوار سرلشگر قاسمی می گفت در یکی از سفرهای سردار سليماني در بحران داعش در عراق که در فصل زمستان صورت گرفته بود، حاج قاسم در شرايطی از عراق تماس گرفت که صداي تيراندازي ها به وضوح به گوش می رسید. گفت: شنيدم تهران برف سنگيني آمده با اين برف آهوهايي كه در كوه نزديك پادگان مقر سپاه وجود دارد حتما براي پيداكردن غذا پايين مي‌آيند. همین امروز به اندازه‌ كافي علوفه تهيه‌كن و در چند جا قرار بده كه آنها از گرسنگي تلف نشوند. من، چون آن زمان فرمانده بودم سریع اقدام کردم و تا ظهر نظرشان را عملي نمودم. با کمال تعجب بعدازظهر مجددا زنگ زد و گفت: چه كردي؟! گفتم دستور فرمانده عملي شد و آهوها دعاگو هستند. من از ایشان سوال کردم در شرايط سخت که با داعش درگیر هستید چگونه به فكر آهوهای نزدیک مقر هستيد؟ پاسخ‌داد: من به شدت به دعاي خير آنها اعتقاد دارم. 🔹حالا منش سردار را مقایسه کنید با سودجویان منبع: https://www.yjc.ir/fa/news/7324575. @jebhetarom
🔹 در احوالات مرحوم آیت الله العظمی سید نورالدین حسینی شیرازی (که حدود شصت قبل رحلت کرده‌اند) شنیدم که هر سی شب در مجلسی شرکت می‌کرد و وقتی شب از نیمه می‌گذشت، وارد نماز شب می‌شد و در قنوت نماز وَتر، را از حفظ، در سه ساعت، ایستاده و با اشک می‌خوانْد. 🔹 اگر كسي ۳۰ شب دعاي ابوحمزه را خواند، كم‌كم آن احساس كه در اين دعا موج می‌زند، در روحش پيدا می‌شود. 🔹 اگر انسان مداومت کند، اين حالات، آرام آرام در او شکل می‌گيرد که از مناجات و دعا ببرد و آن چيزي را که معصومين(ع) می‌خواستند به انسان بفهمانند، کم‌کم بفهمد و طعم دعا را بچشد. 🔹 اگر كسي بخواهد واقعا بشود اين کار لازم است. و الا انسان متحوّل نمی‌شود و موجي در او ايجاد نمی‌شود و كِشتی آدم راه نمی‌افتد تا ديگران را سوار كند. ☑️ @mirbaqeri_ir @jebhetarom
22.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اردشیر زاهدی: «ایران»، آمریکا و همپیمانانش را به زانو درآورده وزیر خارجه پهلوی در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی: 🔹من به سردار سلیمانی افتخار کرده و خواهم کرد؛ او خون خود را برای مملکتش داد. 🔹تروریست کسانی هستند که برخلاف قوانین ترور می‌کنند و بعد می‌گویند افتخار می‌کنیم که ترور کردیم. 🔹غلط می‌کنند کسانی که تغییر حکومت در ایران را عامل پیشرفت می‌دانند. 🔹آمریکا و شرکایش مانند اسرائیل و سعودی در برابر ایران به زانو درآمدند. 🔹ایرانی‌هایی که در خارج می‌گویند بروید آنجا بمب بیاندازید، به نظرم آن‌‌ها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول بگیرند. 🔸در دوران پهلوی چندین میلیارد پول برای خرید طیاره(هواپیما) و ... دادیم اما امروز ایران خودش هواپیما و زیردریایی می‌سازد، من به آن‌ها افتخار می‌کنم. fna.ir/ex2pf2 @Farsna @jebhetarom