همینطور باید اون زن آمن هوتپ رو تو دهنم تحمل کنم ، کلاس کوچیک رو باید تحمل کنم که همه چمانه ای میشینیم عقب و آفتاب میزنه پس کلم و دیگه دارم ذوب میشم چون من دمه پنجرم و پرده هم نداریم و نمیتونم لب تاپ ببرم مدرسه و باید کل تخصصی بیکار بشینم و بزور باید یه چیزی یاد بگیرم تازه این همه فشار روانی وجود داره و باید درسم بخونم ، هاهاهاهاها تنکیو گاد
جدا این استعداد رو مدیر مدرسه ی ما از کجا آورده که میتونه یک جا این همه فشار عصبی به آدم وارد کنه؟
امروز با تنها چیزی که تونستم قهقهه بزنم جوری که اشک در بیاد این بود که معلم پرورشی اومد توی کلاسم و بعد برگشت موضوع مسابقه صلح نرمه بعد میگفت یعنی نرم نرم صلح میکنیم🤣🤣😭.
یعنی وقتی یه تست رو درست میزنم یه جوری خوشحال میشم که هیچ چیزی نمیتونه انقدم خوشحالم کنه😂😭.
وقتی کسی باهام بدون ایموجی چت میکنه حس میکنم میخواد منو بزنه ، زن یه ایموجی خنده ای ، پوکری چیزی ما با هم دوستیممم.
هدایت شده از مِهرماهی☁️
انقدر که من حرص خوردم و اعصابم خورد میشه از این موضوع که هنر تو مشهد انقدر نادیده گرفته میشه !
واقعا نمیدونم این چه مازوخیسمیه که من دارم میرم چیزایی میبینم که مث سگ ناراحتم میکنه و باید قلبم رو از شدت دردی که بهش متحمل میکنم از سرجاش در بیارم ، بدم سگا بخورن چون دیگه نمیتونم باهاش زندگی کنم .
تولدت مبارکمون باشه دخترِ هنرمند ✨🥲
انشالله به هر جایی که میخوای برسی و کلی آرزوهای خوب و بغل بهت🫂🤍
باید بگم که امروز سَرم در فاصله ی یک ساعت دوبار خورد به لبه پنجره ، دوبارم کُبوندمش به کمد 😂😭
بعد میدونید جالبیش چیه ؟ بلقیس یک ماهه داره میشینه اینجا تا حالا یه بارم سرش نخورده به اینجاها بعد من فقط یک ساعت نشستم جاش و اندازه صد سال به خودم صدمه زدم.