#ایران_امام_رضا
🔰متن نوشته ای از پیاده روی
🔸چند روزی بود که دوستام حرف از رفتن و بستن کوله پشتی و خرید چفیه های رنگی و انتخاب کفش راحتی میزدن
منم هوایی شدم دلم میخواست که همراهشون برم، نمی دونم چرا برای رفتن و برای زخم شدن پاهام و برای خسته شدن توی راه اونقدر شوق و ذوق داشتم!
به خانواده که گفتم مخالفت هاشون کمی نا آرامم کرد، هنگامی که پدرم گریه هایم را دید برای رفتن به این سفر مخالفتی نکرد و از زیر قرآن راهی ام کرد؛ روز اول که پیاده روی میکردم خستگی تمام وجودم رو فراگرفته بود به موکب که می رسیدم نفسی که تازه میکردم با خودم میگفتم: یا امام رضا من فقط برای یه حاجت آمدم من فقط یه آرزو دارم دست خالی منو برنگردونی!
باز به راهم ادامه میدادم با پاهای زخم شده و پر از تاول زده و آبله زده ک هرقدم را ک برمی داشتم توان قدم بدی را نداشتم ولی با تمام سختی و خستگی راه و شدت خاکی شدن چادرم باخودم میگفتم:«من فقط برای گرفتن یه حاجت تحمل میکنم؛من تک تک قدم هایم رو نذر آمدن مهدی فاطمه کرده ام فدای سر مهدی فاطمه که چادرم پر از خاک شده،فدای سر مهدی فاطمه که پاهایم زخم شده و توان راه رفتن نداره من تحمل میکنم
فدای مهدی فاطمه که آفتاب به چشمانم میزد سختی را که پشت سر گذراندم بعد از چند روز پیاده روی هنگامی که وارد صحن شدم یک دفعه تمام خستگی از وجودم مانند کبوتران آقا پر زد و اشک ذوق بعد از پیاده روی صورت خاک آلوده من را شست.
🔸 به روایت خانم نظامی مقدم
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰ایرانِ امام رضا
🔸 به روایت خانم کیومرثی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰دلتنگی ها
🔸قرار و مدار ها را با خود گذاشته ای؟ اینکه این بار فقط چشم های زائران و رنگ رخسارشان از سرّ درونی آنها خبر می دهد و حال و هوای ظاهرشان ، راوی حرف های دلشان است
قرار است فقط بیننده باشی و نه پرسشگر حاجتی که آنها را به اینجا کشانده است...
در آرامش حاکم بر صحن و سرای حضرت
پنج ،شش متر مانده تا پنجره فولاد،صدای هق هق گریه های زوار و زمزمه (یا امام رضا) آنهارا میتوان شنید.
مسیر برای مهمان ویژه باز شده است که از دلداده های قدیمی آقاست (ع) از آن ها که عمری را با عشق سپری کرده اند و با پیمان رو به پایان زندگیشان را به عنایت امام رئوفشان محتاج تر از همیشه میبینند.
هوا سحرگاه رفته رفته سرد تر میشود، با این حال خبری از خلوت شدن اطراف پنجره فولاد از زائران که رساندن دست هایشان را به انتظار می کشند نیست!
دو ساعتی از اذان مغرب گذشته است و پنجره فولاد در سرمای گزنده ی هوا همچنان در حصار زائران قرار دارد که زبان و گوششان از اسم امام رضا (ع) آکنده است و با لبخندی که روی لب دارند حاجت های خود را زمزمه می کنند.
بر روی صحن های حرم مطهر می نشینند و دو رکعت نماز می خوانند و هر یک کتاب دعایی در دست دارند.
همه برای آرزو نیامده اند بلکه عشق امام رضا آنقدر در دل و جان آنها زیاد است که هر ساله باید به دیدار این امام مهربان و رئوف بیایند.
🔸 به روایت خانم عسکری
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰در مسیر بهشت
🔸 به روایت خانم طاهری
🔹محور روایت:حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: عکس نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰 روایت عاشقی
🔸از زمانی که یادم هست هر ساله در روز شهادت امام رضا (ع) پیاده با خانواده از خانه تا حرم میرفتیم در راه با دستههای عزاداری سینه میزدیم و با روضهها اشک میریختیم. حس و حال عجیبی دارد، آن روز همه یک مقصد دارند. همه افراد، پیر و جوان یا مرد و زن هم ندارد، همه می خواهند خودشان را به پناهگاه امن دلها برسانند. در این راه میشود افرادی را دید که شاید در روزهای عادی به سختی بتوانند راه بروند اما حال؛ کیلومترها پیاده طی میکنند.
مادرانی که بچههای خود را بغل کردهاند، افرادی را که شاید اگر جای دیگر میدیدید فکر نمیکردید که آنها را هم روزی در این مسیر ببینید.
دستههای عزاداری هر کدام با لهجه و گویشهای خاص خود مشغول عزاداریاند، از جوانترها که طبل و سنج میزنند تا پیرغلامانی که عرق از جبین پاک میکنند و ندای یا رضا(ع) سر میدهند. در این مسیر می شود (عشق) را دید! عشق به امام مهربانیهاست که میتواند همه افراد را با هر نژاد و ملیتی با هر پوشش و لباسی کنار هم قرار دهد. همانگونه که در ذهنم داشتم فکر میکردم ناگهان با صدای خانمی که داشت با مادرم صحبت میکرد به خودم آمدم
آن زن میگفت: «سال ها پیش وقتی بچهاش به دنیا آمده فلج بوده و دکترها از او قطع امید کرده بودند او تصمیم میگیرد برای شفای فرزند خود از روستا به سمت حرم مطهر پیاده بیاید و شفای پسرک خود را از آقا امام رضا (ع) بگیرد؛ وقتی که در صحن در حال نماز خواندن بوده است متوجه میشود که پسرش جلوی رویش ایستاده و دارد با خوشحالی به گنبد طلایی آقا امام رضا(ع) نگاه میکند، از آن پس که شفای پسر خود را از امام مهربانیها میگیرد هر ساله با پسرش پیاده به زیارت امام رضا(ع) میآید» وقتی داشت این خاطره را تعریف میکرد، از چشمان خودش و همه اطرافیان اشک روان بود.
من از خودم پرسیدم: «واقعاً امام رضا(ع) کیست؟! که این چنین دلها را شیدا و مجنون خود میکند!»
🔸به روایت خانم خوشدل
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده،زیارت،دلتنگی ها
🔹قالب روایت: متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰ویدیو بلاگی(ولاگ) از قرار نوجوانی
🔸به روایت خانم دوستدار
🔹محور روایت:خدمت در
میزبانی،مواکب،پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت:نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
ایران امام رضا.mp3
3.74M
#ایران_امام_رضا
🔰 یک روز واقعی که برایم تک تک لحظاتش رقم خورد
🔸به روایت خانم کیوانلو
🔹محور روایت:حال و هوای زائران پیاده،زیارت،دلتنگی ها
🔹قالب روایت: پادپخش
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰آخرین خانواده
🔸به روایت خانم روشندل
موقع ثبت نام کاروان پیاده، برنامهریزی میکردیم که دیگه اجازه ندیم دقیقه آخری کسی به کاروان اضافه بشه!
آخه کلی مسئولیت مثل بیمه و... داشت؛ که تقریبا از دست ما خارج بود و کار رو کمی سخت میکرد.
هرچقدر به پایان لحظات ثبت نام نزدیکتر میشدیم، خوشحال بودیم که دیگه این نفر آخره!
به همه هم از این به بعد میگیم که:
جا نداریم...
ظرفیت تکمیل...
سایت اجازه ثبت نام نمیده...
ولی مگه آخه دست ماست؟!
همه اونایی که قرار نبود بخاطر دلیلای ما ثبت نام بشن، طلبیده شدن
ما فقط نوکر زائرای علی ابن موسی الرضائیم!
🔹محور روایت:حال و هوای زائران پیاده،زیارت،دلتنگی ها
🔹قالب روایت:نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰سربندِ سبز
🔸آسمان دور گنبد میدرخشد و ابرهای روشن و لطیف آبی بالای سر بچهها جا گرفتهاند. خورشید تمام نورش را روی سر زائرها ریخته و حرمِ نقاشی بچهها، از همیشه با صفاتر است. وقتی داستان زیارتشان را رنگ میکنند، من هم اینجا برایت مینویسم. اولین صبح خادمیام، خودت سربند سبز «به عشق رضا» را دور سرم بستی و بعد، لبخند و احساس رضایتت را در دلم انداختی. احساس میکردم که باید تا روز آخر، مواظب سنگینی شیرین مسئولیتی، روی شانههایم باشم. مراقب بچهها و داستان زائر شما شدنشان. همه چیز، انعکاس شما بود و ما هم آئینهای برای نشان دادن کم کَمَکی از نور شما. همه چیز زیبایی شما و حرمتان را یادآوری میکرد. مداد رنگیهای زرد و طلایی که روی گنبد نقاشی بچهها میخندیدند، لیوانهای آب که به دست زائرها میرسیدند و نوای
«آمدهام ای شاه پناهم بده» که از بلندگوهای رادیو موکب پخش میشد و مستقیم توی قلبمان میرفت و اشک میشد.. انگار صدای خیر مقدم گفتنت به زائرها را می شنیدم. صدای محبتت به خادمها و آغوش بازت برای کودکان پر از ذوق و شوقی که میرفتند زیارت. ثانیهها حساب نمیشد، عقربهها تند و تند دورت میگشتند و زمان سپری میشد...
چقدر احلی من العسل بود، به عشق رضا.
🔸به روایت خانم حسینی راد
🔹محور روایت:خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت:عکس نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
64.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰مسیرِ عشق
🔸به روایت خانم خانی
🔹محور روایت: خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت: نماپخش
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
af06b335cd023c7ed86030dd6d33dfa1.mp3
5.13M
#ایران_امام_رضا
🔰خونه پدری
🔸به روایت خانم باقی بان
🔹محور روایت:حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت:پادپخش
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰مردم خدمتگزار
🔸به روایت خانم روحی
🔹محور روایت:خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت: عکس نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰چراغ روشنی بخش
🔸هجرت علی بن موسی الرضا به ایران یک مهاجرت سیاسی الزامی بود که در سال 200 هجری به دستور خلیفه وقت انجام شد مسیر هجرت امام (ع) از مدینه به مرو این گونه است مدینه، مکه و برخی از این مسیر شهر ها را هجرت نمی دانند. در رواج هجرت امام رضا(ع) سه مسئله مهم روی داد که به ترتیب عبارت اند از: 1: بیماری آن بزرگوار در اهواز 2: استقبال مردم در نیشابور3: بیان حدیث سلسلة الذهب و زندانی شدن در سرخس. حضور امام رضا(ع) ر ایران موجب رشد و گسترش تشیع شد و مناظرات علمی امام (ع) با علمان ادیان و مذاهب مختلف توانمندی علمی و مذهبی آن حضرت را نمایان کرد و سبب فزونی فعالیت های شیعیان در خراسان شد. ایرانیان به ویژه خراسانیان در بیان مهرو محبت ائمه اطهار و به خصوص به امام رضا (ع) سعی و تلاش جزیلی کردند در قرن دوم هجری به دلیل سختی و فشار های امویان و عباسیان سادات به ایران مهاجرت کردند ودر هنگام ورود امام رضا (ع) به ایران نیز شماری از آنها به این سرزمین آمدند که بعد ها ذیل تعقیب عباسیان قرار گرفتند و شمار زیادی از این افراد درشهرهای مختلف به شهادترسیدند مزار های این افراد به کانونی برای فرهنگ تشیع تبدیل شد که شعائر و معارف شیعه را گسترش داد. یکی از برآیندهای مهم حضور امام (ع) در ایران تربیت شاگردانی بود که در اظهار و ترویج اندیشه های مکتب تشیع تلاش کردند. امام رضا (ع) به تشریح رویات گوناگون را بررسی کرد و قسمتی را ازبنیان غیر صحیح خوانده و برخی را با استفاده از آیات و روایات دیگر و مقدمات عقلی تشریح کردند ایشان همان طور تأکید بسیاری بر نقل رویات معنعن داشتند که خاطر نشان خویشاندی ایشان به رسول اللّه (ص) بود و نمونه مشهود آن ذکر حدیث سلسلة الذهب در میان مردم نیشابور است .با توجه به استقبال با شکوه مردم نیشابور از امام (ع) و بیان حدیث سلسلة الذهب از سوی آن حضرت رژیم عباسی چنین گونه پراکنده کرد که امام رضا (ع) ادعای الوهیت کرده او را به خاطر همین افترا در سرخس زندانی ساخت ولی واقعه نشان می دهد که پذیرش ولایتعهدی امری تحمیلی بوده و با ورود امام به مرو مأمون برای انجام یافتن نقشه هایش استقبال بی نظیری از وی به عمل آورد. علی بن موسی الرضا(ع) هنگام ورود به نیشابور در مورد ولایت اهل بیت (ع) به عنوان شرط توحید حدیثی را بیان فرمودند . هنگامی که امام رضا (ع) به نیشابور رسید و خواست که آنجا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید راویان حدیث دور ایشان را گرفتند و عرض کردند ای پسر پیامبر خدا از پیش ما می روی و برایمان حدیثی که از پیشگاهتان فیضی بریم نمی گویی؟ که حضرت کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آوردند و فرمودند: از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که فرماید: از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که می فرماید: از پدرم محمّد بن علی شنیدم که می فرماید: از پدرم علی بن الحسین شنیدم که می فرماید: از پدرم حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرماید: از جبرئل شنیدم که می فرماید: از خداوند جل جلاله شنیدم که می فرماید: لا اله الا الله حصار من است و هر کس وارد حصار من شود از عذابم در امان است.
🔸به روایت خانم مژدکانلو
🔹محور روایت:روایت هجرت و دستاورد های علی ابن موسی الرضا (ع) به ایران
🔹قالب روایت:متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
43.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰عشق به ولایت
🔸به روایت خانم مژدکانلو
🔹محور روایت: عزاداری ها،مراسم ها،سنت ها و آئین های محلی
🔹قالب روایت: نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰آقای امام رضا(ع) ما زندگی مون رو مدیون شما هستیم.
🔸به روایت خانم مصطفی زاده
🔹محور روایت: خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت: نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
49.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰حضور نسل جدید در خدمت به زائران
🔸به روایت آقای جعفرزاده
🔹محور روایت: خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت: نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
سلام رفقا🙋🏻♀🙋🏻
یادمون شد تبریک بگیم بابت شروع ربیع الاول و تموم شدن غصه های اهل بیت؛ پس: تبررررریک😇
و همچنین تبریک بگیم بابت آثار خووووبی که تولید کردین و برامون فرستادین👌🏻😍
حجم ارسالی ها بالاست و ما فقط تعدادی رو جهت نمونه داخل کانال گذاشتیم؛ پس اونایی که پرسیدن: اثرهای گذاشته شده منتخبه؟!🧐
باید بگیم که،معلوم نیست🤷🏻♀ و در داوری ها که بزودی انجام میشه
مشخص خواهد شد🤩تا اون موقع که ما برندگان رو اعلام می کنیم؛ شما هم کوله رو ببندین و آماده شین برای شروع مِهر لیگ جتی 🤓🎒مهری که با رفیق ها تیم تشکیل بدیم و بزنیم به دل ناشناخته های رسانه و روایت و کلی برنامه های خفن دیگه چه شود😎😍
بزوودی میگیم بهتون ماجرا از چه قراره👀
همراهمون باشید...
🔆پیش به سوی روشنایی
#مسابقه_لیگ_جت
#سواد_رسانه
#سواد_روایت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نایا دخترک خوش خنده لبنانی روز گذشته خنده کنان در خیابان های بیروت دست در دست پدرش قدم میزد و برای آرایشگر دلبری کودکانه اش خودنمایی میکرد؛ اما ساعاتی قبل پیکر بی جانش درپی حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به منطقه مسکونی در ضاحیه به شهادت رسید🖤
فکر کنم#کاپشن_صورتی دلش برای کودکی مثل خودش تنگ شده بود که باهم بازی کنند و خوش بگذرانند
یکی از جنس
#کاپشن_صورتی
و دیگری
#پیراهن_صورتی
به گمانم قرعه شهادت برای کودکان صورتی به تن افتاده است...🥀
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما در دبیرخانه مشغولیم..😇
ضبط کلیپ های "تکنیک عملیات روانی"داره توسط استاد علی زکریایی تدریس میشه و بعد میره داخل تنورِ تدوین که آماده ارائه به شما بشه😍
در:
مسابقه جدید لیگ جت😎
با ما همراه باشید🙃
🔆پیش به سوی روشنایی
#مسابقه_لیگ_جت
#سواد_رسانه
#سواد_روایت
@jet8ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنظرتون کدوم قسمته که ۷۵ امتیاز داره؟!🧐🙄
درحال ضبط ”دستور العمل لیگ جت” هستیم
با:
"استاد هادی صائبی"
سومین دوره لیگ جت هم چون خیلی هاتون تدریسشون رو دوست داشتید درکنارمون هستند👌🏻😍
با ما همراه باشید🙃
🔆پیش به سوی روشنایی
#مسابقه_لیگ_جت
#سواد_رسانه
#سواد_روایت
@jet8ir
آنان را که ریشه در خاک استوار دارند،از طوفان هراسی نیست...
بچه ها..😢
این روزها دقیقا روزهایی که بابتش نوشتن رو تمرین کردیم، روایت کردن رو آموختیم
همون روزهایی که بیشتر از هر وقتی باید با قلممون جهاد کنیم📝
روایت کنیم این سوگ رو..
بنویسیم داستان این ظلم رو..
تعریف کنیم قصه ی این مرد رو..🏴
▪️جای قلم و #روایت شما خالیست
از حس وحالتون برامون به این آیدی بنویسید و بفرستید: @jet8_3
با نام خودتون داخل کانال منتشر
می کنیم.
#سواد_روایت
#شهادت
#حزب_الله
@jet8ir
▪️کوسن مبل را روی زمین میاندازم. گوشه پذیرایی ولو میشوم. احساس میکنم این کسالت فقط تقصیر بارداری نیست. شیطان حالم را نشانه گرفته است. شیر کاکائو را سر میکشم. نکند بی غیرت شدهام. نکند غزه را فراموش کردهام. کور شود چشم هایم اگر به دیدن طفلان خونین و خاکی عادت کرده باشد.
چادر نماز گلدار را از دسته مبل رویم میکشم. رمز گوشی را باز میکنم. اولین چیزی که میبینم تکذیبیه شهادت سید حسن نصرالله است.
خیالم راحت میشود شایعه است، حتی پیاش را نمیگیرم، درست مثل شهادت سردار سلیمانی. مثل شهید رئیسی. باز هم جمعه است. یک دفعه دلم هوری میریزد. از بند بند تنم آتش میجوشد. نکند این بار هم شایعه نباشد. دلم انبار باروت است.
محمد مهدی را بغل میگیرم بخوابد. پاهایم تند تند میلرزد. پلک هایم میزند. اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان از دهانم نمی افتد.
خود را دلداری میدهم. من ناچیز دارم سرباز برای امام زمان تربیت میکنم، دست و پا شکسته، پر نقص. مگر میشود سید حسن، سرباز تربیت نکرده باشد؟!
بلافاصله جواب خودم را میدهم که تمام اهل بیت هم کُلُّهُم نورٌ واحدند. ولی کدام جای آن یکی را در دل ما پر میکند؟! مگر جای متوسلیان و بهشتی و مطهری و رجائی و... پر شد؟!
هر کدام مرهم یک درد میشوند.
هر کدام کاریزمای خودشان را دارند.
دهانم کویر سوزان شده است. خشک خشک. مثل سینه فلسطین.
نوای روضه حضرت رقیه در خانه میپیچد. همسرم دستهای تمنایش را رو به آسمان کشیده.
زانو میزنم روی زمین مینشینم. بغض گلویم را فشار میدهد. رقیه س سه ساله را به یتیمان غزه قسم میدهم حزب الله بی پدر نشود. حضرت آقا یک یار دیگر از دست ندهد.
جهاد مغنیه، محسن حججی، ابراهیم نابلسی، آرمان علی وردی، یک به یک جلوی ناامیدیام میایستند.
قلعه مقاومت بارها نشانه گرفته شده و هر بار آجر هایش استوارتر به آسمان قد کشیده. آجرهایی که حالا به دست جوانان اروپایی خشت خشت سینه سپر کردهاند.
صدای باران به شیشه پذیرایی مشامم را تیز میکند، وقت استجابت دعا رسیده. باید به شیطان پاتک بزنم. دو رکعت نماز استغاثه به امام زمان (عجل الله) میخوانم قربت الی الله!
✍🏻به روایت خانم معصومهحسینزاده
#سواد_روایت
#سیدمقاومت
#سید_حسن_نصرالله
@jet8ir
▪️این آخر داستان نخواهد بود و به قول پیر فرزانه این امت:
((بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود))
شما با گرفتن عزیزان ما، نابودی خود را نزدیک تر میکنید...
با چشم خود فرق بین جلاد و شهید را میبینیم
راهی جز زیبایی در این مسیر نیست
مردمی که یاری صاحب الزمان را دارند هیچ گاه از پا نخواهند افتاد بلکه چون طوفانی همهی شمارا به نابودی خواهند کشید...
#به_زودی_در_بیت_المقدس_نماز_میخوانیم.
✍🏻به روایت خانم طوبی خانی
#سواد_روایت
#سیدمقاومت
#سید_حسن_نصرالله
@jet8ir
▪️واقعا تا چندسال پیش سرم توی کارهای خودم بود، نگاهی به بیرون به اونجایی که افرادی ناآشنا مظلومانه به هرنحوی دفاع میکردند، نداشتم.
اما وقتی خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدم، حسم عوض شد انگار در دنیایی کوبیده برهم زندگی میکنم. دلم برای حاج قاسم سوخت که ای کاش بیشتر میشناختمش، بعد ها که گذشت، رسیدیم به امسال، اواخر اردیبهشت ماه... جایی که دوباره حواسم پرت کارهای خودم بود و خبری از بیرون نداشتم؛ یک روز غروب شنیدم رئیس جمهور کشورمون رو هم از دست دادیم. شهادت سید ابراهیم رئیسی هم برایم یک خاطره ای تلخ اما پر از حس غرور و وطن دوستی شد. گذشت و گذشت بازهم از غافله عقب موندم و خبردار شدم میهمان بزرگ و عزیز کشورمون شهید قدس، اسماعیل هنیه رو ازدست دادیم..
نمیدانم سرنوشت من چگونه رقم خورده است! از طرفی خوشحالم و از طرفی ناراحت....
و اما دیشب که متوجه شهادت بلند پروازانه ی سید مقاوت حسن نصرالله شدم.... دیگر گفتم این شهادت ها و از دست دادن های افراد بزرگ و الگوی جهان اسلام به من چه ها که نیاموخت؟!
و فهمیدم که همه و همه فقط برای یک هدف مشخص تلاش خودشان را میکنند.
واقعا شهادت مبارکشان باد.
این شد که من برای خودم تا کنون چهار اسطوره بزرگ نه آن چیزی که شما تصور میکنید...نه!
بلکه بیشتر از آن را دارم.
✍🏻به روایت خانم رامیا کیوانلو
#روایت
#شهادت
#حزب_الله_پیروز_است
@jet8ir
▪️آنچه عیان است،البته که حاجتش هم به بیان است.
گفته میشود از هر سو هرجا ناعادلانه بود،مظلومانه بود،وحشیانه بود...
اما انگار آنها کلمهی عدالت را نمیشناسند؛از بَدو تولد در گوششان فرو کردهاند که بکش،رحم نکن،چشمانت را ببند و جوهر اسید را بر هرچه مسلمان و دین و مذهب و انسانیت و شرافت و عدالت است،بریز...!
آری! امروزه هرکسی هم که نامسلمان و بیدین و مذهب باشد اگر ذرهای انسانیت داشته باشد،حداقل به این میاندیشد که آنهایی که قتل عام میشوند جان دارند، آدماند،گلهی گوسفندی نیستند که سر بریده شوند...!
آنها زجرکش میکنند که صد رحمت به مرگ...
گوشها کَرند،چشمها کور،ذهنها خالی و بسته،و تنها "انسان که نه! ناحقی در حق انسان است" آدم خوارهایی هستن که دنیا اهمیتی برایشان ندارد..!
این بیان من از صهیونیست،اسرائیل و آدمخوارها است و در این زمان تنها آرزوای که دل آدم بر میآید،مرگِ تمامی آدمخوار هاست.
✍🏻به روایت خانم فائزه فرهادی زاده
#روایت
#شهادت
#حزب_الله_پیروز_است
@jet8ir